کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی
    جز قامتش نیامد در چشم ما نهالی
    هجران به جانم آورد بر حال من ببخشای
    جانم به طاقت آمد در حسرت وصالی
    در حسرتم که روزی در خاک پات غلطم
    ای آب زندگانی گر افتدت مجالی
    چون چنگم ار نوازی از وصل خویش یک شب
    یابند دشمنانت چون عود گوشمالی
    حیران آن دو ابرو پیوسته من ز جانم
    سرگشته در شب [تار] از جتسن هلالی
    هر درد را زوالی باشد به روز درمان
    آخر چرا ندارد هجران تو زوالی
    سرو بلند بی تو ذوقی چنان ندارد
    دارد قدت نگارا از لطف اعتدالی
    خواهم که همچو دامن افتم به پات لیکن
    ترسم ز من نشیند بر خاطرت ملالی
    عمری که در جهانم سرگشته همچو پرگار
    چشمم ندیده باری چون روی تو جمالی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha