کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی
    یا شبی مجلس انست به کرم ساز دهی
    بنوازی دل مسکین مرا از شب وصل
    در پس پرده زارم چو خود آواز دهی
    شمع را نیست زبانی که بگوید آن روز
    هردم آن به که زبانش به سر گاز دهی
    یا بده کام دل من شبکی از سر لطف
    یا به جان تو که آن برده دلم باز دهی
    بلبل دل به سر زلف تو در بند افتاد
    وقت آن شد به گلستانش که پرواز دهی
    سرو نازی به چمن گاه خرامیدن تست
    گرچه کام دل ما را ز سر ناز دهی
    دل کبوتر بچه ای بود و غم عشق تو باز
    تا به کی حلق کبوتر به دم باز دهی
    بوسه ای کرد تمنّا دلم از لعل لبت
    هم بده کام دلم گرچه به اعزاز دهی
    ای جهان جان ز برای شب وصلست نگر
    گر دهی جان تو به وصل بت طنّاز دهی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha