کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شامی
    کیست آنکس که بدید از لب لعلت کامی
    بر من و حال دلم هیچ ترحّم نکنی
    کز فراق رخت ای دوست گذشت ایامی
    نام تو ورد زبانست مرا ای دل و جان
    نیستم پیش تو اسمی بجز از بدنامی
    جگرم سوخت ز تاب رخ همچون آتش
    لیک چون خود به جهان هیچ ندیدم خامی
    من ز خمخانه هستی نکنم مستی هیچ
    مگر از باده وصل تو بنوشم جامی
    نیست مشهور به عالم چو تو دانی که منم
    مرغ زیرک که درافتاد بتا در دامی
    درد بر درد بگو چند نهی بر دل من
    هیچ فکری نکنی باز ز درد آشامی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha