جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شامی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شامی کیست آنکس که بدید از لب لعلت کامی بر من و حال دلم هیچ ترحّم نکنی کز فراق رخت ای دوست گذشت ایامی نام تو ورد زبانست مرا ای دل و جان نیستم پیش تو اسمی بجز از بدنامی جگرم سوخت ز تاب رخ همچون آتش لیک چون خود به جهان هیچ ندیدم خامی من ز خمخانه هستی نکنم مستی هیچ مگر از باده وصل تو بنوشم جامی نیست مشهور به عالم چو تو دانی که منم مرغ زیرک که درافتاد بتا در دامی درد بر درد بگو چند نهی بر دل من هیچ فکری نکنی باز ز درد آشامی جهان ملک خاتون