جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی جز قامتش نیامد در چشم ما نهالی هجران به جانم آورد بر حال من ببخشای جانم به طاقت آمد در حسرت وصالی در حسرتم که روزی در خاک پات غلطم ای آب زندگانی گر افتدت مجالی چون چنگم ار نوازی از وصل خویش یک شب یابند دشمنانت چون عود گوشمالی حیران آن دو ابرو پیوسته من ز جانم سرگشته در شب [تار] از جتسن هلالی هر درد را زوالی باشد به روز درمان آخر چرا ندارد هجران تو زوالی سرو بلند بی تو ذوقی چنان ندارد دارد قدت نگارا از لطف اعتدالی خواهم که همچو دامن افتم به پات لیکن ترسم ز من نشیند بر خاطرت ملالی عمری که در جهانم سرگشته همچو پرگار چشمم ندیده باری چون روی تو جمالی جهان ملک خاتون