کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گفتم که میارید ز بازار بنفشه
    تا خود بچند از لب جوبار بنفشه
    گفتم [که] ز جوبار و ز بازار نشاید
    آرند مگر از خط دلدار بنفشه
    چون دید به گرد رخ او خط دلاویز
    از شرم خطت گشت نگوسار بنفشه
    از بوی سر زلف شکن بر شکن دوست
    در خواب شده نرگس و بیدار بنفشه
    از روی تعشّق که ببوسد کف پایت
    با خاک ره از جان شده هموار بنفشه
    تا بر سر او پای نهی ای بت دلخواه
    بر خاک فتادست چنین خوار بنفشه
    تا دسته گل دید به دست بت گلرخ
    از دسته بدر رفت به یکبار بنفشه
    سوسن شده آزاد وز چشمان تو نرگس
    مست او به جهان گشته و هشیار بنفشه
    هر چند که سر بر سر زانوی غمت هست
    چون زلف مپیچان تو سر از بار بنفشه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha