کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین
    بر جان من ز جور فراقت جفا ببین
    حالم عظیم ناخوش و دردم ز غم به دل
    هستی طبیب دل تو به دردم دوا ببین
    معنی نداند آنکه کند عیب در غمم
    ای پادشاه صورت حال گدا ببین
    بردی ز حد جفا صنما هم به سوی ما
    از روی لطف خویش به چشم وفا ببین
    بگذر چو سرو ناز و نظر کن ز روی لطف
    بر حال ما تعدّی هر ناسزا ببین
    بیگانه وار تا به کی آخر ستم کنی
    چشم وفا گشای و در این آشنا ببین
    گر در جهان به خاک منت اوفتد گذر
    از خاک ما دمیده تو مهر گیا ببین
    گردی که در هوا رود از خاک پای تو
    در چشم ما عوض توتیا ببین
    در خیر کوش و بیش میازار خلق را
    آری جهان سفله ندارد بقا ببین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha