کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز حد بگذشت در عشق تو دردم
    ببین در آه سرد و روی زردم
    به بالین من خسته گذر کن
    نگر کز دیده غرقابیم دردم
    طبیب درد دلهای حزینی
    به جان آمد دل مسکین ز دردم
    اگر خواهی که دردم را فزایی
    دهم شیرین نفس پیش تو دردم
    بت عیسی دمی بنواز ما را
    دمی در کار این دلداده دردم
    مرا جز بندگی کاری دگر نیست
    بگو تا جز وفاداری چه کردم
    نظر کن بر من رنجور مهجور
    که بس خون دل از دست تو خوردم
    منم مستسقی آن لعل پرنوش
    در آن چشمست گویی آب خوردم
    جهان بگرفت باری در فراقش
    ز دیده آب گرم و آه سردم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha