کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بس روز به عشق تو بریدیم بیابان
    بس شب به غم هجر تو بردیم به پایان
    تو پادشه کون و مکانی به حقیقت
    آخر نظری کن به دل تنگ گدایان
    ای دل نشنیدی تو که در عهد غم او
    رحمت نبود در دل بی مهر و وفایان
    ای دل به نثار قدم آن بت مهوش
    ما را نبود هیچ بجز دیده گریان
    جان در غم او سوخت و جهان در غم او شد
    باشد که کند یک نظری بر دل بریان
    در درد فراق رخت ای مایه روحم
    خون می رود از دیده غم دیده چو باران
    چون جان و جهان در سر کار غم او شد
    بر خون من خسته چرا گشت شتابان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha