جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۳۶: بس روز به عشق تو بریدیم بیابان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بس روز به عشق تو بریدیم بیابان بس شب به غم هجر تو بردیم به پایان تو پادشه کون و مکانی به حقیقت آخر نظری کن به دل تنگ گدایان ای دل نشنیدی تو که در عهد غم او رحمت نبود در دل بی مهر و وفایان ای دل به نثار قدم آن بت مهوش ما را نبود هیچ بجز دیده گریان جان در غم او سوخت و جهان در غم او شد باشد که کند یک نظری بر دل بریان در درد فراق رخت ای مایه روحم خون می رود از دیده غم دیده چو باران چون جان و جهان در سر کار غم او شد بر خون من خسته چرا گشت شتابان جهان ملک خاتون