کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل به جان آمد از عنا دیدن
    وز عنای جهان بلا دیدن
    قطره ای خون بلا چگونه بشد
    تا به کی باشد این جفا دیدن
    ستم و ظلم بیش ازین نتوان
    بر من خسته دل روا دیدن
    جور و خواری چنین روا نبود
    بر تن زار مبتلا دیدن
    جان شیرین تویی و رفته ز تن
    جان ز تن چون توان جدا دیدن
    بی رخ خوب تو به جان آمد
    مردم دیده ام ز نادیدن
    ای دل از بخت خویش باید دید
    یا از آن یار بی وفا دیدن
    این جفاها که می کشی ز فلک
    می نباید تو را ز ما دیدن
    بی نواییم لازمست تو را
    نیک در حال بی نوا دیدن
    تو طبیب منی روا داری
    خسته ی خویش بی دوا دیدن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha