به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونغزل هاشمارهٔ ۹۵۰: دو زلف سرکشش پرتاب دیدم

3320عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دو زلف سرکشش پرتاب دیدم
دو طاق ابرویش محراب دیدم
بگردانید چشم و رو ز سویم
عظیمش با جهان در تاب دیدم
دلم خون شد به حال مردم چشم
که در خون دلش غرقاب دیدم
به عشقت دیده ی جان چون گشادم
دل مجروح پر خوناب دیدم
وفا در خوبرویان نیست ممکن
که روشن آن سخن چون آب دیدم
دری گفتم گشاد از وصل بر من
عنایت با منش زان باب دیدم
به بحر عشق او غوّاص گشتم
بسی دریای بی پایاب دیدم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۴۹: خیالش دوش ناگه در ربودم 2شمارهٔ ۹۵۰: دو زلف سرکشش پرتاب دیدم 3شمارهٔ ۹۵۱: از آن زمان که من آن روی چون قمر د ...4شمارهٔ ۹۵۲: دوش رویش به خواب می دیدم 5شمارهٔ ۹۵۳: بیمست که از دست تو فریاد برآرم 6شمارهٔ ۹۵۴: من امشب با سر زلفش سر و کاری عجب ...7شمارهٔ ۹۵۵: باد صبا خدا را بگذر سوی نگارم 8شمارهٔ ۹۵۶: نگارا از فراقت سخت زارم 9شمارهٔ ۹۵۷: تو می دانی که جز تو کس ندارم 10شمارهٔ ۹۵۸: ز هجر روی تو یارا به کام اغیارم 11شمارهٔ ۹۵۹: در حسرت روی آن نگارم 12شمارهٔ ۹۶۰: من به لطفت امید می دارم 13شمارهٔ ۹۶۱: از شب هجر تو ای دوست شکایت دارم 14شمارهٔ ۹۶۲: دلبرا آرزوی دیدن رویت دارم 15شمارهٔ ۹۶۳: نگاری چابک و دلبند دارم 16شمارهٔ ۹۶۴: دلا من آرزوی یار دارم 17شمارهٔ ۹۶۵: امشب سر وصل یار دارم 18شمارهٔ ۹۶۶: نه در عالم کسی غمخوار دارم 19شمارهٔ ۹۶۷: مهر رویش میان جان دارم 20شمارهٔ ۹۶۸: چه دهم شرح که از غصّه چه بر جان د ...21شمارهٔ ۹۶۹: باز در سر هوس روی نگاری دارم 22شمارهٔ ۹۷۰: من به بوی سر زلفت نگرانی دارم 23شمارهٔ ۹۷۱: بیا کز درد دوری بی قرارم 24شمارهٔ ۹۷۲: در عشق تو جز رنگ رخ زرد ندارم 25شمارهٔ ۹۷۳: ای دوست نظر کن ز سر لطف به کارم 26شمارهٔ ۹۷۴: به عالم غیر تو دلبر ندارم 27شمارهٔ ۹۷۵: به دوران وصالت غم ندارم 28شمارهٔ ۹۷۶: دلا صبر از رخ جانان ندارم 29شمارهٔ ۹۷۷: ندارم بی تو برگ جان ندارم 30شمارهٔ ۹۷۸: به عالم غیر تو یاری ندارم 31شمارهٔ ۹۷۹: منم کاندر جهان یاری ندارم 32شمارهٔ ۹۸۰: صبا بگذر شبی در کوی یارم 33شمارهٔ ۹۸۱: چشم بینایی بده تا روی جانان بنگرم 34شمارهٔ ۹۸۲: جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم 35شمارهٔ ۹۸۳: گر من ز دست هجر تو آهی برآورم 36شمارهٔ ۹۸۴: تا روی همچو ماه تو رفت از برابرم 37شمارهٔ ۹۸۵: تا من از صحبت تو مهجورم 38شمارهٔ ۹۸۶: بیا جانا که جانت را بمیرم 39شمارهٔ ۹۸۷: مگر لطف تو باشد دستگیرم 40شمارهٔ ۹۸۸: به لطف ای دوست باری دست گیرم 41شمارهٔ ۹۸۹: بر نور شمع رویت پروانه ی حقیرم 42شمارهٔ ۹۹۰: بیا ای سرو ناز من روان تا در برت ...43شمارهٔ ۹۹۱: بگفتی هم شبی جانا نظر بر حالت اند ...44شمارهٔ ۹۹۲: مدّتی تا به غم حال جهان می سازم 45شمارهٔ ۹۹۳: خداوندا بده عمری درازم 46شمارهٔ ۹۹۴: لب تشنه لعل توأم آبی مگر ارزم 47شمارهٔ ۹۹۵: ز دیده خون دل تا چند ریزم 48شمارهٔ ۹۹۶: مرا در دل همی آمد که با عشقت نیام ...49شمارهٔ ۹۹۷: نیست بر دولت وصل تو شبی دست رسم 50شمارهٔ ۹۹۸: چنین بی یار و دل تا چند باشم 51شمارهٔ ۹۹۹: اگر با دولتت پاینده باشم 52شمارهٔ ۱۰۰۰: تو شمعی و منت پروانه باشم 53شمارهٔ ۱۰۰۱: سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم 54شمارهٔ ۱۰۰۲: صد ازین جور و جفا گر ز برای تو ک ...55شمارهٔ ۱۰۰۳: من اندر کار عشقش چند کوشم 56شمارهٔ ۱۰۰۴: دوش می رفت دوش بر دوشم 57شمارهٔ ۱۰۰۵: تا چند زنی تیغ جفا بر دل ریشم 58شمارهٔ ۱۰۰۶: ز زلفت بو نمی یابد دماغم 59شمارهٔ ۱۰۰۷: ز گل با روی تو باشد فراغم 60شمارهٔ ۱۰۰۸: ای شده غم یار من، من شده ام یار ...61شمارهٔ ۱۰۰۹: همی پرسی که چونی در فراقم 62شمارهٔ ۱۰۱۰: کنون عمری که سرگردان عشقم 63شمارهٔ ۱۰۱۱: بس بگردید و بس بگردد هم 64شمارهٔ ۱۰۱۲: چو من آشفته آن زلف و خالم 65شمارهٔ ۱۰۱۳: بگرفت ز دست غم ملالم 66شمارهٔ ۱۰۱۴: عمریست تا من از جان حیران آن جما ...67شمارهٔ ۱۰۱۵: چرایی این چنین فارغ ز حالم 68شمارهٔ ۱۰۱۶: آخر نظری فکن به حالم 69شمارهٔ ۱۰۱۷: چون سر زلف تو ای دوست پریشان حال ...70شمارهٔ ۱۰۱۸: تا هست نظر بدان جمالم 71شمارهٔ ۱۰۱۹: ای سر زلف تو پناه دلم 72شمارهٔ ۱۰۲۰: تا کی زنی ز تیغ جفا نیش بر دلم 73شمارهٔ ۱۰۲۱: چو بلبل در هوای گلستانم 74شمارهٔ ۱۰۲۲: تا هست به عشق تو توانم 75شمارهٔ ۱۰۲۳: من ز هجران تو سرگشته و سرگردانم 76شمارهٔ ۱۰۲۴: اگرچه سوخت در غم استخوانم 77شمارهٔ ۱۰۲۵: بلبل صفت از عشق تو فریاد زنانم 78شمارهٔ ۱۰۲۶: من تو را یار خویش می دانم 79شمارهٔ ۱۰۲۷: ز سوز عشق رخت آتشیست در جانم 80شمارهٔ ۱۰۲۸: بر آب دیده چون سروش نشانم 81شمارهٔ ۱۰۲۹: در جمال رخ تو حیرانم 82شمارهٔ ۱۰۳۰: فریاد که از دست تو فریاد زنانم 83شمارهٔ ۱۰۳۱: از دست غم عشق تو فریاد کنانم 84شمارهٔ ۱۰۳۲: ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم 85شمارهٔ ۱۰۳۳: بی رخ چون خورت ای جان به لب آمد ...86شمارهٔ ۱۰۳۴: من راز غم عشق تو گفتن نتوانم 87شمارهٔ ۱۰۳۵: عمریست تا چو پرگار سرگشته در جها ...88شمارهٔ ۱۰۳۶: پشتم ز فراق شد خم 89شمارهٔ ۱۰۳۷: در سرم هست که سر در سر کار تو کن ...90شمارهٔ ۱۰۳۸: من دیده با خیال تو برهم نمی زنم 91شمارهٔ ۱۰۳۹: گر خرامی پیش ما در دیدگان جایت ک ...92شمارهٔ ۱۰۴۰: گفتم که یک شبی سوی جانان گذر کنم 93شمارهٔ ۱۰۴۱: بخت اگر یاری دهد یارش کنم 94شمارهٔ ۱۰۴۲: پیش رویش جان و دل قربان کنم 95شمارهٔ ۱۰۴۳: گفته بودی از لبت درمان کنم 96شمارهٔ ۱۰۴۴: تا به کی درد غمت پنهان کنم 97شمارهٔ ۱۰۴۵: درد ما را با غمت چون نیست درمان ...98شمارهٔ ۱۰۴۶: دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون ...99شمارهٔ ۱۰۴۷: تا به چند این دیده را در هجر تو ...100شمارهٔ ۱۰۴۸: جز غم چو نیست حاصل ایام چون کنم 101شمارهٔ ۱۰۴۹: تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خ ...102شمارهٔ ۱۰۵۰: شب وصال میسّر نمی شود چه کنم 103شمارهٔ ۱۰۵۱: بی رخت صبر از این بیش ندارم چه ک ...104شمارهٔ ۱۰۵۲: من مسکین به جهان یار ندارم چه کن ...105شمارهٔ ۱۰۵۳: بگو که با غم هجران روی او چه کنم 106شمارهٔ ۱۰۵۴: بر سر کوی تو افغان چه کنم گر نکن ...107شمارهٔ ۱۰۵۵: بیا که بی رخ خوبت نظر به کس نکنم 108شمارهٔ ۱۰۵۶: با تو تا جان باشدم یاری کنم 109شمارهٔ ۱۰۵۷: با درد دلپذیر تو درمان چه می کنم 110شمارهٔ ۱۰۵۸: با دو چشمت عشق بازی می کنم 111شمارهٔ ۱۰۵۹: من چو بلبل ناله های صبحگاهی می ک ...112شمارهٔ ۱۰۶۰: گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم 113شمارهٔ ۱۰۶۱: پرسی ز من که چونی ای دوست بی تو ...114شمارهٔ ۱۰۶۲: در این جهان دل خود را شکسته می ب ...115شمارهٔ ۱۰۶۳: شدم به طرف گلستان که تا گلی چینم 116شمارهٔ ۱۰۶۴: نه بخت آنکه شبی با تو روبرو بنشی ...117شمارهٔ ۱۰۶۵: نه یاریی دهدم بخت تا رخت بینم 118شمارهٔ ۱۰۶۶: نام تو قوّت دل و دینم 119شمارهٔ ۱۰۶۷: من دولت وصالش از بی نیاز خواهم 120شمارهٔ ۱۰۶۸: با درد عشقت درمان نخواهم 121شمارهٔ ۱۰۶۹: اگر نه وصل تو باشد جهان نمی خواه ...122شمارهٔ ۱۰۷۰: شبت خوش باد همچون روز خرّم 123شمارهٔ ۱۰۷۱: دیگر هوای عشق تو در سرگرفته ایم 124شمارهٔ ۱۰۷۲: نگارا ز هجر تو دل خسته ایم 125شمارهٔ ۱۰۷۳: چو لاله پر از خون دل خسته ایم 126شمارهٔ ۱۰۷۴: شبهاست کز خیال رخ تو نخفته ایم 127شمارهٔ ۱۰۷۵: دور از تو دلبرا چه جفاها کشیده ا ...128شمارهٔ ۱۰۷۶: روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ا ...129شمارهٔ ۱۰۷۷: دیده دیدن رویت ز خدا می طلبیم 130شمارهٔ ۱۰۷۸: قدر روز وصل تو نشناختیم 131شمارهٔ ۱۰۷۹: ما بی رخ تو دیده ز عالم بدوختیم 132شمارهٔ ۱۰۸۰: تا دیده و دل در سر زلفین تو بستی ...133شمارهٔ ۱۰۸۱: ما تو را دلدار خود پنداشتیم 134شمارهٔ ۱۰۸۲: از مادر دهر تا بزادیم 135شمارهٔ ۱۰۸۳: در سر کوی غمت دل به جفا بنهادیم 136شمارهٔ ۱۰۸۴: بسیار در فراق تو زنهارها زدیم 137شمارهٔ ۱۰۸۵: در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم 138شمارهٔ ۱۰۸۶: یاد باد آنکه عزیزان همه با هم بو ...139شمارهٔ ۱۰۸۷: بر در لطف تو نیاز آریم 140شمارهٔ ۱۰۸۸: ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم 141شمارهٔ ۱۰۸۹: گفتم به دل که ای دل دانی که در چ ...142شمارهٔ ۱۰۹۰: جز درگه تو راه به جایی نمی بریم 143شمارهٔ ۱۰۹۱: با سرو قد تو عشق بازیم 144شمارهٔ ۱۰۹۲: تا به کی در غم عشق تو چنین درساز ...145شمارهٔ ۱۰۹۳: دلا تا کی به درد او بسازیم 146شمارهٔ ۱۰۹۴: بگو تا چند خون دل به غم در ساغر ...147شمارهٔ ۱۰۹۵: صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم 148شمارهٔ ۱۰۹۶: گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسی ...149شمارهٔ ۱۰۹۷: چون صبا از زلف یارم هر سحر آرد ن ...150شمارهٔ ۱۰۹۸: ما خود ز که ایم و از کدامیم 151شمارهٔ ۱۰۹۹: ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم 152شمارهٔ ۱۱۰۰: چه دردست این که درمانش ندانیم 153شمارهٔ ۱۱۰۱: چون تو طبیب دردی درد تو با که گو ...154شمارهٔ ۱۱۰۲: درد دل خویش با که گویم 155شمارهٔ ۱۱۰۳: در راه عشق روی تو ما بی خبر رویم 156شمارهٔ ۱۱۰۴: دل را به بوی وصل تو دادیم و می ر ...157شمارهٔ ۱۱۰۵: یارب که تو بگشای در بسته به رویم 158شمارهٔ ۱۱۰۶: تا به چند از رخ زیبای تو مهجور ش ...159شمارهٔ ۱۱۰۷: پیش چوگان جفایت صنما چون گویم 160شمارهٔ ۱۱۰۸: از وصل دری گشا به رویم 161شمارهٔ ۱۱۰۹: بهار آمد بیا تا خوش برآییم 162شمارهٔ ۱۱۱۰: چو با مهر رخ او آشناییم 163شمارهٔ ۱۱۱۱: سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم 164شمارهٔ ۱۱۱۲: نگارا از تو دور آخر چراییم 165شمارهٔ ۱۱۱۳: در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم 166شمارهٔ ۱۱۱۴: به جان آمد دل از هجر حبیبان 167شمارهٔ ۱۱۱۵: از درد منال ای دل چون نیست تو را ...168شمارهٔ ۱۱۱۶: به خدایی که جز او نیست خداوند جه ...169شمارهٔ ۱۱۱۷: تویی لیلی تویی لیلی تویی درد مرا ...170شمارهٔ ۱۱۱۸: بی کنارت در میان خونم این نازک م ...171شمارهٔ ۱۱۱۹: بار هجرت بر دلم باریست باری بس گ ...172شمارهٔ ۱۱۲۰: صبا برو تو پیامی ز من به یار رسا ...173شمارهٔ ۱۱۲۱: ای صبا نیست به عالم چو قدش سرو ر ...174شمارهٔ ۱۱۲۲: قدم نه شاه باز ما دمی در کوی درو ...175شمارهٔ ۱۱۲۳: ای سخت گمان سست پیمان 176شمارهٔ ۱۱۲۴: چشم و ابرویی که او دارد که دارد ...177شمارهٔ ۱۱۲۵: سری دارم فدای پای جانان 178شمارهٔ ۱۱۲۶: صبا شاد آمدی از کوی جانان 179شمارهٔ ۱۱۲۷: ز باد بهاری جهان شد جوان 180شمارهٔ ۱۱۲۸: چون جهانی را تویی روح و روان 181شمارهٔ ۱۱۲۹: در چمن تا قد آن سرو روانست روان 182شمارهٔ ۱۱۳۰: جان شیرینم تویی دانی که شیرینست ...183شمارهٔ ۱۱۳۱: چو زلف دوست برآشفت روزگار جهان 184شمارهٔ ۱۱۳۲: ای دل غمگین مدار چشم وفا از جهان 185شمارهٔ ۱۱۳۳: ای رخ مهوشت به کام جهان 186شمارهٔ ۱۱۳۴: مکن تو روی چو خورشید خود ز ما پن ...187شمارهٔ ۱۱۳۵: شبی چو زلف سیاهت دراز و بی پایان 188شمارهٔ ۱۱۳۶: بس روز به عشق تو بریدیم بیابان 189شمارهٔ ۱۱۳۷: دلم بگرفت از تنها نشستن 190شمارهٔ ۱۱۳۸: مهر روی آن بت سیمین بدن 191شمارهٔ ۱۱۳۹: تا به کی جان و جهان در سر کارت ک ...192شمارهٔ ۱۱۴۰: روی او را کجا توان دیدن 193شمارهٔ ۱۱۴۱: دل به جان آمد از عنا دیدن 194شمارهٔ ۱۱۴۲: ای دیده نمی شاید بی دوست جهان دی ...195شمارهٔ ۱۱۴۳: به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن 196شمارهٔ ۱۱۴۴: از دستت ای قلم من خواهم به جان ر ...197شمارهٔ ۱۱۴۵: چه خوش بود به چمن در صبوح گل چید ...198شمارهٔ ۱۱۴۶: باد نوروزی برآمد خیمه بر گلزار ز ...199شمارهٔ ۱۱۴۷: بیا و دیده جانم به وصل بینا کن 200شمارهٔ ۱۱۴۸: بیا ای سرو جان من کنار چشم ما جا ...201شمارهٔ ۱۱۴۹: نگارا رحمتی بر حال ما کن 202شمارهٔ ۱۱۵۰: دل ضعیف مرا در دو زلف خود جا کن 203شمارهٔ ۱۱۵۱: ز لطفت یک نظر در حال ما کن 204شمارهٔ ۱۱۵۲: سهی سروا گذاری سوی ما کن 205شمارهٔ ۱۱۵۳: بیا دردم به وصل خود دوا کن 206شمارهٔ ۱۱۵۴: درد دل ما را ز کرم باز دوا کن 207شمارهٔ ۱۱۵۵: ای نور دیده یک شبی ما را ز وصلت ...208شمارهٔ ۱۱۵۶: از شب وصلت دل ما شاد کن 209شمارهٔ ۱۱۵۷: خداوندا به حال ما نظر کن 210شمارهٔ ۱۱۵۸: نگارا بر من مسکین نظر کن 211شمارهٔ ۱۱۵۹: دمی در کوی درویشان گذر کن 212شمارهٔ ۱۱۶۰: یک لحظه به سوی ما گذر کن 213شمارهٔ ۱۱۶۱: این خراب آباد دل معمور کن 214شمارهٔ ۱۱۶۲: برآ به بام و رخت همچو شمع خاور ک ...215شمارهٔ ۱۱۶۳: تا به کی این در زنم در باز کن 216شمارهٔ ۱۱۶۴: مه رویت درخشان کن دو زلفت را پری ...217شمارهٔ ۱۱۶۵: ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن 218شمارهٔ ۱۱۶۶: دل سرگشته ی حیران برو ترک مناهی ...219شمارهٔ ۱۱۶۷: به دل گفتم برو شست دو زلفش را پن ...220شمارهٔ ۱۱۶۸: نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن 221شمارهٔ ۱۱۶۹: خلاف عادت معهود را وفایی کن 222شمارهٔ ۱۱۷۰: مویت به آفتاب رخ ای جان رها مکن 223شمارهٔ ۱۱۷۱: زین بیشتر چون زلف خود خاطر پریشا ...224شمارهٔ ۱۱۷۲: ای نگارین زلف شبرنگت به گل پرچین ...225شمارهٔ ۱۱۷۳: ای دل ای دل بیش ازین در عشق نادا ...226شمارهٔ ۱۱۷۴: ای عزیز من ستمکاری مکن 227شمارهٔ ۱۱۷۵: ای عارض زیبای تو نازک تر از برگ ...228شمارهٔ ۱۱۷۶: ای به بالا سرو نازی ای به رخ همچ ...229شمارهٔ ۱۱۷۷: صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من 230شمارهٔ ۱۱۷۸: آن خوشدلی کجا شد و آن روزگار من 231شمارهٔ ۱۱۷۹: زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من 232شمارهٔ ۱۱۸۰: ای دو چشمت مایه درمان من 233شمارهٔ ۱۱۸۱: مکن تو روی چو خورشید خود نهان از ...234شمارهٔ ۱۱۸۲: قد تو سرو ناز من هجر تو جان گداز ...235شمارهٔ ۱۱۸۳: ای بار غم تو بر دل من 236شمارهٔ ۱۱۸۴: تا به کی در پا کشد زلفت دل مسکین ...237شمارهٔ ۱۱۸۵: آه از ستم زمانه ی دون 238شمارهٔ ۱۱۸۶: ای بت سنگین دل سیمین بدن 239شمارهٔ ۱۱۸۷: بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین 240شمارهٔ ۱۱۸۸: هجران آن صنم گلعذار بین 241شمارهٔ ۱۱۸۹: تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت ...242شمارهٔ ۱۱۹۰: بگشای در رحمت بر روی من مسکین 243شمارهٔ ۱۱۹۱: بلبل شوریده زندان بر نتابد بیش ا ...244شمارهٔ ۱۱۹۲: ای به قد چون سرو نازی صد هزاران ...245شمارهٔ ۱۱۹۳: جان بدادم در فراق روی او 246شمارهٔ ۱۱۹۴: ای دو دیده چون کنم درمان ندارد د ...247شمارهٔ ۱۱۹۵: گر کشم بار کسی هم بار تو 248شمارهٔ ۱۱۹۶: ای مرا هم دل تو هم دلدار تو 249شمارهٔ ۱۱۹۷: ندارم دل که دل بردارم از تو 250شمارهٔ ۱۱۹۸: صبا باز آ که در مان دارم از تو 251شمارهٔ ۱۱۹۹: نگارینا دل پر دردم از تو 252شمارهٔ ۱۲۰۰: ای به ناکام دلم خسته و مهجور از ...253شمارهٔ ۱۲۰۱: تا به کی باشد دلم در دام تو 254شمارهٔ ۱۲۰۲: جانان کدام دل که نگشتست رام تو 255شمارهٔ ۱۲۰۳: آمد دل ضعیف من اندر پناه تو 256شمارهٔ ۱۲۰۴: ای دل به درد عشق ندارم دوای تو 257شمارهٔ ۱۲۰۵: گشتم از جان بنده بالای تو 258شمارهٔ ۱۲۰۶: جانم به لب رسید ز جور و جفای تو 259شمارهٔ ۱۲۰۷: ای دلم در لعل شکّرخای تو 260شمارهٔ ۱۲۰۸: ما را شکایتیست ز دست جفای تو 261شمارهٔ ۱۲۰۹: ای دیده ی بخت جهان در آرزوی روی ...262شمارهٔ ۱۲۱۰: باد صبا جان می دهد در آرزوی روی ...263شمارهٔ ۱۲۱۱: بردی دل من به چشم و ابرو 264شمارهٔ ۱۲۱۲: من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ا ...265شمارهٔ ۱۲۱۳: ای که دل دارد بسی بر روی جانان آ ...266شمارهٔ ۱۲۱۴: گفته بودم یار گیرم یار کو 267شمارهٔ ۱۲۱۵: دلبرا لذّت جوانی کو 268شمارهٔ ۱۲۱۶: ای صبا حال دل من بر دلدار بگو 269شمارهٔ ۱۲۱۷: صبا تو حال دل خسته با نگار بگو 270شمارهٔ ۱۲۱۸: ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو 271شمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگ ...272شمارهٔ ۱۲۲۰: خردم گفت برو ای دل دیوانه برو 273شمارهٔ ۱۲۲۱: تا مرا شد سایه زلفت پناه 274شمارهٔ ۱۲۲۲: ای سودا دیده ام روی چو ماه 275شمارهٔ ۱۲۲۳: آن دیده بین که چون به جفا می کند ...276شمارهٔ ۱۲۲۴: تشنه درد فراقت منم ای جان در ده 277شمارهٔ ۱۲۲۵: ای غمت در جان ما جا ساخته 278شمارهٔ ۱۲۲۶: ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخ ...279شمارهٔ ۱۲۲۷: گر کند میل جفا دلبر من گویم چه 280شمارهٔ ۱۲۲۸: ای مرا از یاد خود بگذاشته 281شمارهٔ ۱۲۲۹: نگران خم ابروی توام پیوسته 282شمارهٔ ۱۲۳۰: پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده 283شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده 284شمارهٔ ۱۲۳۲: جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده 285شمارهٔ ۱۲۳۳: ای ما جهان و جان را بر باد عشق د ...286شمارهٔ ۱۲۳۴: ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زد ...287شمارهٔ ۱۲۳۵: تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده 288شمارهٔ ۱۲۳۶: ای سلاطین جهان پیش رخت بنده شده 289شمارهٔ ۱۲۳۷: به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده 290شمارهٔ ۱۲۳۸: بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده 291شمارهٔ ۱۲۳۹: تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده 292شمارهٔ ۱۲۴۰: این دل محنت و بلا دیده 293شمارهٔ ۱۲۴۱: ای خیال رخ تو در دیده 294شمارهٔ ۱۲۴۲: آه از این روزگار گردیده 295شمارهٔ ۱۲۴۳: دل من از غم تو گرد جهان گردیده 296شمارهٔ ۱۲۴۴: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده 297شمارهٔ ۱۲۴۵: گفتم که میارید ز بازار بنفشه 298شمارهٔ ۱۲۴۶: عالم همه خوش بوی شد از بوی بنفشه 299شمارهٔ ۱۲۴۷: در سر مرا ز عشقش سودا بود همیشه 300شمارهٔ ۱۲۴۸: فریاد ز جور این زمانه 301شمارهٔ ۱۲۴۹: دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآ ...302شمارهٔ ۱۲۵۰: آن چه زلفست آن که باز از قهر تاب ...303شمارهٔ ۱۲۵۱: بازم از سودای زلفت مست و شیدا کر ...304شمارهٔ ۱۲۵۲: یکباره عهد یار فراموش کرده ای 305شمارهٔ ۱۲۵۳: تا کی دلا به دام غمش اوفتاده ای 306شمارهٔ ۱۲۵۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ...307شمارهٔ ۱۲۵۵: عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ...308شمارهٔ ۱۲۵۶: از جان وصل خویش فرستم نواله ای 309شمارهٔ ۱۲۵۷: ای در غم عشق تو من در هر دهن افس ...310شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ا ...311شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی 312شمارهٔ ۱۲۶۰: تو که خورشید جهانی به جهان می تا ...313شمارهٔ ۱۲۶۱: گرفت از رشک رویت ماه تابی 314شمارهٔ ۱۲۶۲: دلا این عشق بازی تا به کی بی 315شمارهٔ ۱۲۶۳: زان لعل لبم بده زکاتی 316شمارهٔ ۱۲۶۴: ای دل ز شراب عشق مستی 317شمارهٔ ۱۲۶۵: تا که مهر مهرم از درج وفا برداشت ...318شمارهٔ ۱۲۶۶: من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی 319شمارهٔ ۱۲۶۷: چه کردم تا زمن دل برگرفتی 320شمارهٔ ۱۲۶۸: ای مسلمانان خدا را همّتی 321شمارهٔ ۱۲۶۹: دارم به لطف عام تو چشم عنایتی 322شمارهٔ ۱۲۷۰: گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی 323شمارهٔ ۱۲۷۱: دردا که نیست روز غمت را نهایتی 324شمارهٔ ۱۲۷۲: به رخ چون ماه تابانی به قد چون س ...325شمارهٔ ۱۲۷۳: ز کوی دوست آمد شاد بادی 326شمارهٔ ۱۲۷۴: دلا در عشق بازی نیک مردی 327شمارهٔ ۱۲۷۵: گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش ...328شمارهٔ ۱۲۷۶: یک شب به لطف از درما درنیامدی 329شمارهٔ ۱۲۷۷: تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان ب ...330شمارهٔ ۱۲۷۸: گهی بزم طرب را ساختندی 331شمارهٔ ۱۲۷۹: دلا خود را به مه رویی چه بندی 332شمارهٔ ۱۲۸۰: بگو چگونه دهم شرح آرزومندی 333شمارهٔ ۱۲۸۱: گلبن وصل ز باغ دل ما برکندی 334شمارهٔ ۱۲۸۲: چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی 335شمارهٔ ۱۲۸۳: گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دید ...336شمارهٔ ۱۲۸۴: به حکم آنکه مرا نیست در جهان یار ...337شمارهٔ ۱۲۸۵: مگر با ما سر یاری نداری 338شمارهٔ ۱۲۸۶: ای که ز دولت و اقبال تو برخوردار ...339شمارهٔ ۱۲۸۷: صبا اگر به سر کوی او گذر داری 340شمارهٔ ۱۲۸۸: دلم ز دست ببردی و جان به سر باری 341شمارهٔ ۱۲۸۹: بگو تا کی دلم را تنگ داری 342شمارهٔ ۱۲۹۰: چرا بی جرم با ما جنگ داری 343شمارهٔ ۱۲۹۱: نگارینا ز نامم ننگ داری 344شمارهٔ ۱۲۹۲: چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آ ...345شمارهٔ ۱۲۹۳: دلم ببردی و دانم که قصد جان داری 346شمارهٔ ۱۲۹۴: صبا بازآ که درمانم تو داری 347شمارهٔ ۱۲۹۵: چون چشم بد از روی خودم دور چه دا ...348شمارهٔ ۱۲۹۶: ای دل به سر کویش رو گر هوسی داری 349شمارهٔ ۱۲۹۷: ای دل به درد عشقش دانم دوا نداری 350شمارهٔ ۱۲۹۸: نگارا رسم دلداری نداری 351شمارهٔ ۱۲۹۹: گرم بودی به وصلت اختیاری 352شمارهٔ ۱۳۰۰: دلا تا کی چنین در زیر باری 353شمارهٔ ۱۳۰۱: چه خوش بادیست باد نوبهاری 354شمارهٔ ۱۳۰۲: که دارد در دو عالم چون تو یاری 355شمارهٔ ۱۳۰۳: که را باشد به عالم چون تو یاری 356شمارهٔ ۱۳۰۴: حاش لله که مرا جز تو بود دلداری 357شمارهٔ ۱۳۰۵: به دردی دل گرفتارست باری 358شمارهٔ ۱۳۰۶: نیست یاری به جهان مثل تو کس دلدا ...359شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری 360شمارهٔ ۱۳۰۸: چه باشد ار به من خسته دل کنی نظر ...361شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری 362شمارهٔ ۱۳۱۰: الهی تو بگشا به لطفت دری 363شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری 364شمارهٔ ۱۳۱۲: فدای جان منست آن نگار چون حوری 365شمارهٔ ۱۳۱۳: دل برده ای از دست من ای کان لطف ...366شمارهٔ ۱۳۱۴: سهی سروا چرا با ما نسازی 367شمارهٔ ۱۳۱۵: بس دولت فیروزست در پای تو سربازی 368شمارهٔ ۱۳۱۶: تو تا کی با من مسکین نسازی 369شمارهٔ ۱۳۱۷: تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی 370شمارهٔ ۱۳۱۸: وقت آنست که بر ما نظری اندازی 371شمارهٔ ۱۳۱۹: دلا تو با من مسکین چرا نمی سازی 372شمارهٔ ۱۳۲۰: چرا تو درد دلم را دوا نمی سازی 373شمارهٔ ۱۳۲۱: چرا به کار من ناتوان نپردازی 374شمارهٔ ۱۳۲۲: بگفتم با صبا دزدیده رازی 375شمارهٔ ۱۳۲۳: معطّرست جهانی ز باد نوروزی 376شمارهٔ ۱۳۲۴: بو که آن ماه من اندر چمن آید روز ...377شمارهٔ ۱۳۲۵: هر آنکه داد مرا عمر او دهد روزی 378شمارهٔ ۱۳۲۶: بیا که غمزه سرمست تو به دلدوزی 379شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی 380شمارهٔ ۱۳۲۸: من تو را دارم و جز لطف توأم نیست ...381شمارهٔ ۱۳۲۹: تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی 382شمارهٔ ۱۳۳۰: بتا به عهد من ار بر سر جفا باشی 383شمارهٔ ۱۳۳۱: چرا جانا به دردم شاد باشی 384شمارهٔ ۱۳۳۲: دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی 385شمارهٔ ۱۳۳۳: دلا تا کی چنین سرگشته باشی 386شمارهٔ ۱۳۳۴: دلا تا کی چنین دیوانه باشی 387شمارهٔ ۱۳۳۵: ز جانم تو را بنده در بندگی 388شمارهٔ ۱۳۳۶: ماییم و غم عشقت و خوابی و خیالی 389شمارهٔ ۱۳۳۷: دلا تا کی به درد عشق نالی 390شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی 391شمارهٔ ۱۳۳۹: مرا خود نباشد به عالم دلی 392شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شا ...393شمارهٔ ۱۳۴۱: دامن وصل ار به کف آید دمی 394شمارهٔ ۱۳۴۲: من شبی در خواب عکس روی او گردیدم ...395شمارهٔ ۱۳۴۳: چرخ کی گردد به کام ما دمی 396شمارهٔ ۱۳۴۴: بتا تا کی کنی این سرگرانی 397شمارهٔ ۱۳۴۵: الا ای سرو ناز بوستانی 398شمارهٔ ۱۳۴۶: تو مرا دردی و تو درمانی 399شمارهٔ ۱۳۴۷: دل من درد غمت دارد و تو درمانی 400شمارهٔ ۱۳۴۸: چو حال زار من خسته دل تو می دانی 401شمارهٔ ۱۳۴۹: دلم را درد و درمانی مرا تو مونس ...402شمارهٔ ۱۳۵۰: تو عهدی کرده ای جانا که از من سر ...403شمارهٔ ۱۳۵۱: دل من به دست آر اگر می توانی 404شمارهٔ ۱۳۵۲: دل بدادم به تو ای دوست من از ناد ...405شمارهٔ ۱۳۵۳: فراموشت چرا شد مهربانی 406شمارهٔ ۱۳۵۴: نگارا چون قلم ما را به سر تا کی ...407شمارهٔ ۱۳۵۵: تا چند مرا جانا از غمزه برنجانی 408شمارهٔ ۱۳۵۶: تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی 409شمارهٔ ۱۳۵۷: همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی 410شمارهٔ ۱۳۵۸: جهان بگرفت باز از سر جوانی 411شمارهٔ ۱۳۵۹: مرا که در دو جهان راحت دل و جانی 412شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی 413شمارهٔ ۱۳۶۱: دلی ز دست بدادم ز روی نادانی 414شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی 415شمارهٔ ۱۳۶۳: صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی 416شمارهٔ ۱۳۶۴: تو جام جهان نمای جانی 417شمارهٔ ۱۳۶۵: بده ساقی تو جام ارغوانی 418شمارهٔ ۱۳۶۶: صبا حال دلم را نیک دانی 419شمارهٔ ۱۳۶۷: جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی 420شمارهٔ ۱۳۶۸: جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی 421شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد ک ...422شمارهٔ ۱۳۷۰: ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی 423شمارهٔ ۱۳۷۱: تا به کی جانا دلم پر خون کنی 424شمارهٔ ۱۳۷۲: دلبرا با من جفا تا کی کنی 425شمارهٔ ۱۳۷۳: تا کی از سرکشی وفا نکنی 426شمارهٔ ۱۳۷۴: تو خود به حال پریشان ما نظر نکنی 427شمارهٔ ۱۳۷۵: نه درد دلم را دوا می کنی 428شمارهٔ ۱۳۷۶: دلبرا با ما تو لطف بی نهایت می ک ...429شمارهٔ ۱۳۷۷: من دردمند چاره ی دردم چه می کنی 430شمارهٔ ۱۳۷۸: تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی ...431شمارهٔ ۱۳۷۹: جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی 432شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی 433شمارهٔ ۱۳۸۱: گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی 434شمارهٔ ۱۳۸۲: ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می ...435شمارهٔ ۱۳۸۳: ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی 436شمارهٔ ۱۳۸۴: در ره عشق تو جانی می دهم در جست ...437شمارهٔ ۱۳۸۵: گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به ...438شمارهٔ ۱۳۸۶: خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی 439شمارهٔ ۱۳۸۷: ای جان و جهان توام پناهی 440شمارهٔ ۱۳۸۸: چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی 441شمارهٔ ۱۳۸۹: ماهیست نشسته به سر مسند شاهی 442شمارهٔ ۱۳۹۰: الهی یا الهی یا الهی 443شمارهٔ ۱۳۹۱: ز روی لطف کن در من نگاهی 444شمارهٔ ۱۳۹۲: هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی 445شمارهٔ ۱۳۹۳: ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی 446شمارهٔ ۱۳۹۴: ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی 447شمارهٔ ۱۳۹۵: شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی 448شمارهٔ ۱۳۹۶: بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی 449شمارهٔ ۱۳۹۷: نمی یابم به درد دل دوایی 450شمارهٔ ۱۳۹۸: گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی 451شمارهٔ ۱۳۹۹: بیا جانا که دردم را دوایی 452شمارهٔ ۱۴۰۰: تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی 453شمارهٔ ۱۴۰۱: بتا بدمهر و سنگین دل چرایی 454شمارهٔ ۱۴۰۲: دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی 455شمارهٔ ۱۴۰۳: بیا که با تو نداریم دست بالایی 456شمارهٔ ۱۴۰۴: چنین بیگانه وش آخر چرایی 457شمارهٔ ۱۴۰۵: بربود از من دل دل ربائی 458شمارهٔ ۱۴۰۶: مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی 459شمارهٔ ۱۴۰۷: آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی 460شمارهٔ ۱۴۰۸: ای مرا پیوند جان جانم تویی 461شمارهٔ ۱۴۰۹: ای روان گشته ز چشمم ز فراقت جویی 462شمارهٔ ۱۴۱۰: در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی 463شمارهٔ ۱۴۱۱: جفا تا کی کنی بر ما نگویی 464شمارهٔ ۱۴۱۲: چرا به ترک جفا دلبرا نمی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ