کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی رخت صبر از این بیش ندارم چه کنم
    تا به کی عمر در این غصّه گذارم چه کنم
    این چنین خسته ز ایام فراقت که منم
    خون دل در غمت از دیده نبارم چه کنم
    گر تو را هست به جای من دلخسته کسی
    من بجز لطف تو ای دوست ندارم چه کنم
    چون ز هجران تو ای دوست ز پای افتادم
    دست از خون دل خود ننگارم چه کنم
    ز گل وصل تو بویی به مشامم نرسید
    دایم از هجر تو مجروح ز خارم چه کنم
    شب و روز و گه و بی گه ز غمش گریانم
    فارغ از حال من خسته نگارم چه کنم
    ای که بی جرم بشد خاطرت آزرده ز من
    زاریم شد ز حد و سخت نزارم چه کنم
    در جهان چون نبود دولت وصلت یک دم
    به غمت روز و شبی گر نگذارم چه کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha