کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من مسکین به جهان یار ندارم چه کنم
    جز غم عشق رخش کار ندارم چه کنم
    بار عشق تو چو کوهست و تن از ضعف چو کاه
    بیش ازین طاقت این بار ندارم چه کنم
    دارم از جور تو بسیار شکایت لیکن
    پیش کس زهره ی گفتار ندارم چه کنم
    مشکل آنست که بیمارم و در درد غمش
    جان فدا کردم و تیمار ندارم چه کنم
    ساکن کوی تو گفتم که شوم یکباره
    بر سر کوی تو چون بار ندارم چه کنم
    تو نداری خبر از حال من خسته و من
    طاقت زحمت اغیار ندارم چه کنم
    جز غم دوست که پیوسته ندیمست مرا
    در جهان مونس و غمخوار ندارم چه کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha