کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صبا بگذر شبی در کوی یارم
    پیام من ببر سوی نگارم
    بگو ای نور چشم من شب و روز
    بجز عشق رخت کاری ندارم
    فراموشم اگرچه کرده ای لیک
    مباد آن دم که بی یادت گذارم
    به جان تو که بی دیدار رویت
    چو زلف تو پریشان روزگارم
    اگرچه در غم هجرم بکشتی
    به وصل تو هنوز امیدوارم
    وگر چه دشمن جانی ولیکن
    تو را از جان و دل من دوستدارم
    به درد هجرت ای جان و جوانی
    نمانده صبر و آرام و قرارم
    تو گفتی در چه کاری؟ در دل و جان
    بجز تخم غم مهرت چه کارم
    به مهر رویت ای دلبر از این بیش
    چنین سرگشته و حیران مدارم
    چو خاک ره شدم خوار از غم تو
    روا داری چنین بر ره گذارم
    گر آیی پیشم ای دلبر نباشد
    بجز جان بر کف از بهر نثارم
    جهانی عاشق رویت ندانم
    من بیچاره باری در شمارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha