کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم
    گه بر سرش نشانم و گه در کنار چشم
    بر روی تو نظر نتوانیم بعد از این
    تا بر رخت ز ما ننشیند غبار چشم
    سرو قدت به خون جگر پروریده ام
    زان رو کش آب داده ام از جویبار چشم
    آزار مردم این همه خوش نیست دلبرا
    نازک بود دو دیده ما کار و بار چشم
    یک جرعه می ز لعل لب خویش نوش کن
    تا بشکند به معجز لعلت خمار چشم
    چون غمزه در فراق تو برهم زنم بتا
    خون می رود به دامنم از رهگذار چشم
    بی روی تو جهان همه تیره ست پیش ما
    زیرا سیه شدست مرا روزگار چشم
    از گلشن وصال تو خواهیم رنگ و بوی
    تا دشمن تو را شوم ای دوست خار چشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha