به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونغزل هاشمارهٔ ۱۰۰۷: ز گل با روی تو باشد فراغم

3150عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ز گل با روی تو باشد فراغم
چرا با روی تو باشد مرا غم
نبینم غیر رویت در جهان روی
تویی در عالم ای چشم و چراغم
بسی داغ فراقت در دلم بود
مجدّد کرده ای بر سینه داغم
مرا با روی و قدّت ای دلارام
فراغت باشد از بستان و باغم
به وصلت بلبلی بودم ثناخوان
کنون از داغ هجران همچو زاغم
اگرنه سرو قدّت دربر آید
به دیده در نیاید باغ و راغم
نسیم صبح بوی زلفش آورد
ز عنبر تازه شد باری دماغم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۰۶: ز زلفت بو نمی یابد دماغم 2شمارهٔ ۱۰۰۷: ز گل با روی تو باشد فراغم 3شمارهٔ ۱۰۰۸: ای شده غم یار من، من شده ام یار ...4شمارهٔ ۱۰۰۹: همی پرسی که چونی در فراقم 5شمارهٔ ۱۰۱۰: کنون عمری که سرگردان عشقم 6شمارهٔ ۱۰۱۱: بس بگردید و بس بگردد هم 7شمارهٔ ۱۰۱۲: چو من آشفته آن زلف و خالم 8شمارهٔ ۱۰۱۳: بگرفت ز دست غم ملالم 9شمارهٔ ۱۰۱۴: عمریست تا من از جان حیران آن جما ...10شمارهٔ ۱۰۱۵: چرایی این چنین فارغ ز حالم 11شمارهٔ ۱۰۱۶: آخر نظری فکن به حالم 12شمارهٔ ۱۰۱۷: چون سر زلف تو ای دوست پریشان حال ...13شمارهٔ ۱۰۱۸: تا هست نظر بدان جمالم 14شمارهٔ ۱۰۱۹: ای سر زلف تو پناه دلم 15شمارهٔ ۱۰۲۰: تا کی زنی ز تیغ جفا نیش بر دلم 16شمارهٔ ۱۰۲۱: چو بلبل در هوای گلستانم 17شمارهٔ ۱۰۲۲: تا هست به عشق تو توانم 18شمارهٔ ۱۰۲۳: من ز هجران تو سرگشته و سرگردانم 19شمارهٔ ۱۰۲۴: اگرچه سوخت در غم استخوانم 20شمارهٔ ۱۰۲۵: بلبل صفت از عشق تو فریاد زنانم 21شمارهٔ ۱۰۲۶: من تو را یار خویش می دانم 22شمارهٔ ۱۰۲۷: ز سوز عشق رخت آتشیست در جانم 23شمارهٔ ۱۰۲۸: بر آب دیده چون سروش نشانم 24شمارهٔ ۱۰۲۹: در جمال رخ تو حیرانم 25شمارهٔ ۱۰۳۰: فریاد که از دست تو فریاد زنانم 26شمارهٔ ۱۰۳۱: از دست غم عشق تو فریاد کنانم 27شمارهٔ ۱۰۳۲: ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم 28شمارهٔ ۱۰۳۳: بی رخ چون خورت ای جان به لب آمد ...29شمارهٔ ۱۰۳۴: من راز غم عشق تو گفتن نتوانم 30شمارهٔ ۱۰۳۵: عمریست تا چو پرگار سرگشته در جها ...31شمارهٔ ۱۰۳۶: پشتم ز فراق شد خم 32شمارهٔ ۱۰۳۷: در سرم هست که سر در سر کار تو کن ...33شمارهٔ ۱۰۳۸: من دیده با خیال تو برهم نمی زنم 34شمارهٔ ۱۰۳۹: گر خرامی پیش ما در دیدگان جایت ک ...35شمارهٔ ۱۰۴۰: گفتم که یک شبی سوی جانان گذر کنم 36شمارهٔ ۱۰۴۱: بخت اگر یاری دهد یارش کنم 37شمارهٔ ۱۰۴۲: پیش رویش جان و دل قربان کنم 38شمارهٔ ۱۰۴۳: گفته بودی از لبت درمان کنم 39شمارهٔ ۱۰۴۴: تا به کی درد غمت پنهان کنم 40شمارهٔ ۱۰۴۵: درد ما را با غمت چون نیست درمان ...41شمارهٔ ۱۰۴۶: دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون ...42شمارهٔ ۱۰۴۷: تا به چند این دیده را در هجر تو ...43شمارهٔ ۱۰۴۸: جز غم چو نیست حاصل ایام چون کنم 44شمارهٔ ۱۰۴۹: تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خ ...45شمارهٔ ۱۰۵۰: شب وصال میسّر نمی شود چه کنم 46شمارهٔ ۱۰۵۱: بی رخت صبر از این بیش ندارم چه ک ...47شمارهٔ ۱۰۵۲: من مسکین به جهان یار ندارم چه کن ...48شمارهٔ ۱۰۵۳: بگو که با غم هجران روی او چه کنم 49شمارهٔ ۱۰۵۴: بر سر کوی تو افغان چه کنم گر نکن ...50شمارهٔ ۱۰۵۵: بیا که بی رخ خوبت نظر به کس نکنم 51شمارهٔ ۱۰۵۶: با تو تا جان باشدم یاری کنم 52شمارهٔ ۱۰۵۷: با درد دلپذیر تو درمان چه می کنم 53شمارهٔ ۱۰۵۸: با دو چشمت عشق بازی می کنم 54شمارهٔ ۱۰۵۹: من چو بلبل ناله های صبحگاهی می ک ...55شمارهٔ ۱۰۶۰: گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم 56شمارهٔ ۱۰۶۱: پرسی ز من که چونی ای دوست بی تو ...57شمارهٔ ۱۰۶۲: در این جهان دل خود را شکسته می ب ...58شمارهٔ ۱۰۶۳: شدم به طرف گلستان که تا گلی چینم 59شمارهٔ ۱۰۶۴: نه بخت آنکه شبی با تو روبرو بنشی ...60شمارهٔ ۱۰۶۵: نه یاریی دهدم بخت تا رخت بینم 61شمارهٔ ۱۰۶۶: نام تو قوّت دل و دینم 62شمارهٔ ۱۰۶۷: من دولت وصالش از بی نیاز خواهم 63شمارهٔ ۱۰۶۸: با درد عشقت درمان نخواهم 64شمارهٔ ۱۰۶۹: اگر نه وصل تو باشد جهان نمی خواه ...65شمارهٔ ۱۰۷۰: شبت خوش باد همچون روز خرّم 66شمارهٔ ۱۰۷۱: دیگر هوای عشق تو در سرگرفته ایم 67شمارهٔ ۱۰۷۲: نگارا ز هجر تو دل خسته ایم 68شمارهٔ ۱۰۷۳: چو لاله پر از خون دل خسته ایم 69شمارهٔ ۱۰۷۴: شبهاست کز خیال رخ تو نخفته ایم 70شمارهٔ ۱۰۷۵: دور از تو دلبرا چه جفاها کشیده ا ...71شمارهٔ ۱۰۷۶: روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ا ...72شمارهٔ ۱۰۷۷: دیده دیدن رویت ز خدا می طلبیم 73شمارهٔ ۱۰۷۸: قدر روز وصل تو نشناختیم 74شمارهٔ ۱۰۷۹: ما بی رخ تو دیده ز عالم بدوختیم 75شمارهٔ ۱۰۸۰: تا دیده و دل در سر زلفین تو بستی ...76شمارهٔ ۱۰۸۱: ما تو را دلدار خود پنداشتیم 77شمارهٔ ۱۰۸۲: از مادر دهر تا بزادیم 78شمارهٔ ۱۰۸۳: در سر کوی غمت دل به جفا بنهادیم 79شمارهٔ ۱۰۸۴: بسیار در فراق تو زنهارها زدیم 80شمارهٔ ۱۰۸۵: در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم 81شمارهٔ ۱۰۸۶: یاد باد آنکه عزیزان همه با هم بو ...82شمارهٔ ۱۰۸۷: بر در لطف تو نیاز آریم 83شمارهٔ ۱۰۸۸: ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم 84شمارهٔ ۱۰۸۹: گفتم به دل که ای دل دانی که در چ ...85شمارهٔ ۱۰۹۰: جز درگه تو راه به جایی نمی بریم 86شمارهٔ ۱۰۹۱: با سرو قد تو عشق بازیم 87شمارهٔ ۱۰۹۲: تا به کی در غم عشق تو چنین درساز ...88شمارهٔ ۱۰۹۳: دلا تا کی به درد او بسازیم 89شمارهٔ ۱۰۹۴: بگو تا چند خون دل به غم در ساغر ...90شمارهٔ ۱۰۹۵: صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم 91شمارهٔ ۱۰۹۶: گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسی ...92شمارهٔ ۱۰۹۷: چون صبا از زلف یارم هر سحر آرد ن ...93شمارهٔ ۱۰۹۸: ما خود ز که ایم و از کدامیم 94شمارهٔ ۱۰۹۹: ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم 95شمارهٔ ۱۱۰۰: چه دردست این که درمانش ندانیم 96شمارهٔ ۱۱۰۱: چون تو طبیب دردی درد تو با که گو ...97شمارهٔ ۱۱۰۲: درد دل خویش با که گویم 98شمارهٔ ۱۱۰۳: در راه عشق روی تو ما بی خبر رویم 99شمارهٔ ۱۱۰۴: دل را به بوی وصل تو دادیم و می ر ...100شمارهٔ ۱۱۰۵: یارب که تو بگشای در بسته به رویم 101شمارهٔ ۱۱۰۶: تا به چند از رخ زیبای تو مهجور ش ...102شمارهٔ ۱۱۰۷: پیش چوگان جفایت صنما چون گویم 103شمارهٔ ۱۱۰۸: از وصل دری گشا به رویم 104شمارهٔ ۱۱۰۹: بهار آمد بیا تا خوش برآییم 105شمارهٔ ۱۱۱۰: چو با مهر رخ او آشناییم 106شمارهٔ ۱۱۱۱: سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم 107شمارهٔ ۱۱۱۲: نگارا از تو دور آخر چراییم 108شمارهٔ ۱۱۱۳: در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم 109شمارهٔ ۱۱۱۴: به جان آمد دل از هجر حبیبان 110شمارهٔ ۱۱۱۵: از درد منال ای دل چون نیست تو را ...111شمارهٔ ۱۱۱۶: به خدایی که جز او نیست خداوند جه ...112شمارهٔ ۱۱۱۷: تویی لیلی تویی لیلی تویی درد مرا ...113شمارهٔ ۱۱۱۸: بی کنارت در میان خونم این نازک م ...114شمارهٔ ۱۱۱۹: بار هجرت بر دلم باریست باری بس گ ...115شمارهٔ ۱۱۲۰: صبا برو تو پیامی ز من به یار رسا ...116شمارهٔ ۱۱۲۱: ای صبا نیست به عالم چو قدش سرو ر ...117شمارهٔ ۱۱۲۲: قدم نه شاه باز ما دمی در کوی درو ...118شمارهٔ ۱۱۲۳: ای سخت گمان سست پیمان 119شمارهٔ ۱۱۲۴: چشم و ابرویی که او دارد که دارد ...120شمارهٔ ۱۱۲۵: سری دارم فدای پای جانان 121شمارهٔ ۱۱۲۶: صبا شاد آمدی از کوی جانان 122شمارهٔ ۱۱۲۷: ز باد بهاری جهان شد جوان 123شمارهٔ ۱۱۲۸: چون جهانی را تویی روح و روان 124شمارهٔ ۱۱۲۹: در چمن تا قد آن سرو روانست روان 125شمارهٔ ۱۱۳۰: جان شیرینم تویی دانی که شیرینست ...126شمارهٔ ۱۱۳۱: چو زلف دوست برآشفت روزگار جهان 127شمارهٔ ۱۱۳۲: ای دل غمگین مدار چشم وفا از جهان 128شمارهٔ ۱۱۳۳: ای رخ مهوشت به کام جهان 129شمارهٔ ۱۱۳۴: مکن تو روی چو خورشید خود ز ما پن ...130شمارهٔ ۱۱۳۵: شبی چو زلف سیاهت دراز و بی پایان 131شمارهٔ ۱۱۳۶: بس روز به عشق تو بریدیم بیابان 132شمارهٔ ۱۱۳۷: دلم بگرفت از تنها نشستن 133شمارهٔ ۱۱۳۸: مهر روی آن بت سیمین بدن 134شمارهٔ ۱۱۳۹: تا به کی جان و جهان در سر کارت ک ...135شمارهٔ ۱۱۴۰: روی او را کجا توان دیدن 136شمارهٔ ۱۱۴۱: دل به جان آمد از عنا دیدن 137شمارهٔ ۱۱۴۲: ای دیده نمی شاید بی دوست جهان دی ...138شمارهٔ ۱۱۴۳: به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن 139شمارهٔ ۱۱۴۴: از دستت ای قلم من خواهم به جان ر ...140شمارهٔ ۱۱۴۵: چه خوش بود به چمن در صبوح گل چید ...141شمارهٔ ۱۱۴۶: باد نوروزی برآمد خیمه بر گلزار ز ...142شمارهٔ ۱۱۴۷: بیا و دیده جانم به وصل بینا کن 143شمارهٔ ۱۱۴۸: بیا ای سرو جان من کنار چشم ما جا ...144شمارهٔ ۱۱۴۹: نگارا رحمتی بر حال ما کن 145شمارهٔ ۱۱۵۰: دل ضعیف مرا در دو زلف خود جا کن 146شمارهٔ ۱۱۵۱: ز لطفت یک نظر در حال ما کن 147شمارهٔ ۱۱۵۲: سهی سروا گذاری سوی ما کن 148شمارهٔ ۱۱۵۳: بیا دردم به وصل خود دوا کن 149شمارهٔ ۱۱۵۴: درد دل ما را ز کرم باز دوا کن 150شمارهٔ ۱۱۵۵: ای نور دیده یک شبی ما را ز وصلت ...151شمارهٔ ۱۱۵۶: از شب وصلت دل ما شاد کن 152شمارهٔ ۱۱۵۷: خداوندا به حال ما نظر کن 153شمارهٔ ۱۱۵۸: نگارا بر من مسکین نظر کن 154شمارهٔ ۱۱۵۹: دمی در کوی درویشان گذر کن 155شمارهٔ ۱۱۶۰: یک لحظه به سوی ما گذر کن 156شمارهٔ ۱۱۶۱: این خراب آباد دل معمور کن 157شمارهٔ ۱۱۶۲: برآ به بام و رخت همچو شمع خاور ک ...158شمارهٔ ۱۱۶۳: تا به کی این در زنم در باز کن 159شمارهٔ ۱۱۶۴: مه رویت درخشان کن دو زلفت را پری ...160شمارهٔ ۱۱۶۵: ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن 161شمارهٔ ۱۱۶۶: دل سرگشته ی حیران برو ترک مناهی ...162شمارهٔ ۱۱۶۷: به دل گفتم برو شست دو زلفش را پن ...163شمارهٔ ۱۱۶۸: نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن 164شمارهٔ ۱۱۶۹: خلاف عادت معهود را وفایی کن 165شمارهٔ ۱۱۷۰: مویت به آفتاب رخ ای جان رها مکن 166شمارهٔ ۱۱۷۱: زین بیشتر چون زلف خود خاطر پریشا ...167شمارهٔ ۱۱۷۲: ای نگارین زلف شبرنگت به گل پرچین ...168شمارهٔ ۱۱۷۳: ای دل ای دل بیش ازین در عشق نادا ...169شمارهٔ ۱۱۷۴: ای عزیز من ستمکاری مکن 170شمارهٔ ۱۱۷۵: ای عارض زیبای تو نازک تر از برگ ...171شمارهٔ ۱۱۷۶: ای به بالا سرو نازی ای به رخ همچ ...172شمارهٔ ۱۱۷۷: صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من 173شمارهٔ ۱۱۷۸: آن خوشدلی کجا شد و آن روزگار من 174شمارهٔ ۱۱۷۹: زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من 175شمارهٔ ۱۱۸۰: ای دو چشمت مایه درمان من 176شمارهٔ ۱۱۸۱: مکن تو روی چو خورشید خود نهان از ...177شمارهٔ ۱۱۸۲: قد تو سرو ناز من هجر تو جان گداز ...178شمارهٔ ۱۱۸۳: ای بار غم تو بر دل من 179شمارهٔ ۱۱۸۴: تا به کی در پا کشد زلفت دل مسکین ...180شمارهٔ ۱۱۸۵: آه از ستم زمانه ی دون 181شمارهٔ ۱۱۸۶: ای بت سنگین دل سیمین بدن 182شمارهٔ ۱۱۸۷: بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین 183شمارهٔ ۱۱۸۸: هجران آن صنم گلعذار بین 184شمارهٔ ۱۱۸۹: تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت ...185شمارهٔ ۱۱۹۰: بگشای در رحمت بر روی من مسکین 186شمارهٔ ۱۱۹۱: بلبل شوریده زندان بر نتابد بیش ا ...187شمارهٔ ۱۱۹۲: ای به قد چون سرو نازی صد هزاران ...188شمارهٔ ۱۱۹۳: جان بدادم در فراق روی او 189شمارهٔ ۱۱۹۴: ای دو دیده چون کنم درمان ندارد د ...190شمارهٔ ۱۱۹۵: گر کشم بار کسی هم بار تو 191شمارهٔ ۱۱۹۶: ای مرا هم دل تو هم دلدار تو 192شمارهٔ ۱۱۹۷: ندارم دل که دل بردارم از تو 193شمارهٔ ۱۱۹۸: صبا باز آ که در مان دارم از تو 194شمارهٔ ۱۱۹۹: نگارینا دل پر دردم از تو 195شمارهٔ ۱۲۰۰: ای به ناکام دلم خسته و مهجور از ...196شمارهٔ ۱۲۰۱: تا به کی باشد دلم در دام تو 197شمارهٔ ۱۲۰۲: جانان کدام دل که نگشتست رام تو 198شمارهٔ ۱۲۰۳: آمد دل ضعیف من اندر پناه تو 199شمارهٔ ۱۲۰۴: ای دل به درد عشق ندارم دوای تو 200شمارهٔ ۱۲۰۵: گشتم از جان بنده بالای تو 201شمارهٔ ۱۲۰۶: جانم به لب رسید ز جور و جفای تو 202شمارهٔ ۱۲۰۷: ای دلم در لعل شکّرخای تو 203شمارهٔ ۱۲۰۸: ما را شکایتیست ز دست جفای تو 204شمارهٔ ۱۲۰۹: ای دیده ی بخت جهان در آرزوی روی ...205شمارهٔ ۱۲۱۰: باد صبا جان می دهد در آرزوی روی ...206شمارهٔ ۱۲۱۱: بردی دل من به چشم و ابرو 207شمارهٔ ۱۲۱۲: من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ا ...208شمارهٔ ۱۲۱۳: ای که دل دارد بسی بر روی جانان آ ...209شمارهٔ ۱۲۱۴: گفته بودم یار گیرم یار کو 210شمارهٔ ۱۲۱۵: دلبرا لذّت جوانی کو 211شمارهٔ ۱۲۱۶: ای صبا حال دل من بر دلدار بگو 212شمارهٔ ۱۲۱۷: صبا تو حال دل خسته با نگار بگو 213شمارهٔ ۱۲۱۸: ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو 214شمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگ ...215شمارهٔ ۱۲۲۰: خردم گفت برو ای دل دیوانه برو 216شمارهٔ ۱۲۲۱: تا مرا شد سایه زلفت پناه 217شمارهٔ ۱۲۲۲: ای سودا دیده ام روی چو ماه 218شمارهٔ ۱۲۲۳: آن دیده بین که چون به جفا می کند ...219شمارهٔ ۱۲۲۴: تشنه درد فراقت منم ای جان در ده 220شمارهٔ ۱۲۲۵: ای غمت در جان ما جا ساخته 221شمارهٔ ۱۲۲۶: ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخ ...222شمارهٔ ۱۲۲۷: گر کند میل جفا دلبر من گویم چه 223شمارهٔ ۱۲۲۸: ای مرا از یاد خود بگذاشته 224شمارهٔ ۱۲۲۹: نگران خم ابروی توام پیوسته 225شمارهٔ ۱۲۳۰: پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده 226شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده 227شمارهٔ ۱۲۳۲: جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده 228شمارهٔ ۱۲۳۳: ای ما جهان و جان را بر باد عشق د ...229شمارهٔ ۱۲۳۴: ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زد ...230شمارهٔ ۱۲۳۵: تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده 231شمارهٔ ۱۲۳۶: ای سلاطین جهان پیش رخت بنده شده 232شمارهٔ ۱۲۳۷: به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده 233شمارهٔ ۱۲۳۸: بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده 234شمارهٔ ۱۲۳۹: تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده 235شمارهٔ ۱۲۴۰: این دل محنت و بلا دیده 236شمارهٔ ۱۲۴۱: ای خیال رخ تو در دیده 237شمارهٔ ۱۲۴۲: آه از این روزگار گردیده 238شمارهٔ ۱۲۴۳: دل من از غم تو گرد جهان گردیده 239شمارهٔ ۱۲۴۴: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده 240شمارهٔ ۱۲۴۵: گفتم که میارید ز بازار بنفشه 241شمارهٔ ۱۲۴۶: عالم همه خوش بوی شد از بوی بنفشه 242شمارهٔ ۱۲۴۷: در سر مرا ز عشقش سودا بود همیشه 243شمارهٔ ۱۲۴۸: فریاد ز جور این زمانه 244شمارهٔ ۱۲۴۹: دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآ ...245شمارهٔ ۱۲۵۰: آن چه زلفست آن که باز از قهر تاب ...246شمارهٔ ۱۲۵۱: بازم از سودای زلفت مست و شیدا کر ...247شمارهٔ ۱۲۵۲: یکباره عهد یار فراموش کرده ای 248شمارهٔ ۱۲۵۳: تا کی دلا به دام غمش اوفتاده ای 249شمارهٔ ۱۲۵۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ...250شمارهٔ ۱۲۵۵: عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ...251شمارهٔ ۱۲۵۶: از جان وصل خویش فرستم نواله ای 252شمارهٔ ۱۲۵۷: ای در غم عشق تو من در هر دهن افس ...253شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ا ...254شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی 255شمارهٔ ۱۲۶۰: تو که خورشید جهانی به جهان می تا ...256شمارهٔ ۱۲۶۱: گرفت از رشک رویت ماه تابی 257شمارهٔ ۱۲۶۲: دلا این عشق بازی تا به کی بی 258شمارهٔ ۱۲۶۳: زان لعل لبم بده زکاتی 259شمارهٔ ۱۲۶۴: ای دل ز شراب عشق مستی 260شمارهٔ ۱۲۶۵: تا که مهر مهرم از درج وفا برداشت ...261شمارهٔ ۱۲۶۶: من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی 262شمارهٔ ۱۲۶۷: چه کردم تا زمن دل برگرفتی 263شمارهٔ ۱۲۶۸: ای مسلمانان خدا را همّتی 264شمارهٔ ۱۲۶۹: دارم به لطف عام تو چشم عنایتی 265شمارهٔ ۱۲۷۰: گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی 266شمارهٔ ۱۲۷۱: دردا که نیست روز غمت را نهایتی 267شمارهٔ ۱۲۷۲: به رخ چون ماه تابانی به قد چون س ...268شمارهٔ ۱۲۷۳: ز کوی دوست آمد شاد بادی 269شمارهٔ ۱۲۷۴: دلا در عشق بازی نیک مردی 270شمارهٔ ۱۲۷۵: گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش ...271شمارهٔ ۱۲۷۶: یک شب به لطف از درما درنیامدی 272شمارهٔ ۱۲۷۷: تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان ب ...273شمارهٔ ۱۲۷۸: گهی بزم طرب را ساختندی 274شمارهٔ ۱۲۷۹: دلا خود را به مه رویی چه بندی 275شمارهٔ ۱۲۸۰: بگو چگونه دهم شرح آرزومندی 276شمارهٔ ۱۲۸۱: گلبن وصل ز باغ دل ما برکندی 277شمارهٔ ۱۲۸۲: چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی 278شمارهٔ ۱۲۸۳: گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دید ...279شمارهٔ ۱۲۸۴: به حکم آنکه مرا نیست در جهان یار ...280شمارهٔ ۱۲۸۵: مگر با ما سر یاری نداری 281شمارهٔ ۱۲۸۶: ای که ز دولت و اقبال تو برخوردار ...282شمارهٔ ۱۲۸۷: صبا اگر به سر کوی او گذر داری 283شمارهٔ ۱۲۸۸: دلم ز دست ببردی و جان به سر باری 284شمارهٔ ۱۲۸۹: بگو تا کی دلم را تنگ داری 285شمارهٔ ۱۲۹۰: چرا بی جرم با ما جنگ داری 286شمارهٔ ۱۲۹۱: نگارینا ز نامم ننگ داری 287شمارهٔ ۱۲۹۲: چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آ ...288شمارهٔ ۱۲۹۳: دلم ببردی و دانم که قصد جان داری 289شمارهٔ ۱۲۹۴: صبا بازآ که درمانم تو داری 290شمارهٔ ۱۲۹۵: چون چشم بد از روی خودم دور چه دا ...291شمارهٔ ۱۲۹۶: ای دل به سر کویش رو گر هوسی داری 292شمارهٔ ۱۲۹۷: ای دل به درد عشقش دانم دوا نداری 293شمارهٔ ۱۲۹۸: نگارا رسم دلداری نداری 294شمارهٔ ۱۲۹۹: گرم بودی به وصلت اختیاری 295شمارهٔ ۱۳۰۰: دلا تا کی چنین در زیر باری 296شمارهٔ ۱۳۰۱: چه خوش بادیست باد نوبهاری 297شمارهٔ ۱۳۰۲: که دارد در دو عالم چون تو یاری 298شمارهٔ ۱۳۰۳: که را باشد به عالم چون تو یاری 299شمارهٔ ۱۳۰۴: حاش لله که مرا جز تو بود دلداری 300شمارهٔ ۱۳۰۵: به دردی دل گرفتارست باری 301شمارهٔ ۱۳۰۶: نیست یاری به جهان مثل تو کس دلدا ...302شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری 303شمارهٔ ۱۳۰۸: چه باشد ار به من خسته دل کنی نظر ...304شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری 305شمارهٔ ۱۳۱۰: الهی تو بگشا به لطفت دری 306شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری 307شمارهٔ ۱۳۱۲: فدای جان منست آن نگار چون حوری 308شمارهٔ ۱۳۱۳: دل برده ای از دست من ای کان لطف ...309شمارهٔ ۱۳۱۴: سهی سروا چرا با ما نسازی 310شمارهٔ ۱۳۱۵: بس دولت فیروزست در پای تو سربازی 311شمارهٔ ۱۳۱۶: تو تا کی با من مسکین نسازی 312شمارهٔ ۱۳۱۷: تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی 313شمارهٔ ۱۳۱۸: وقت آنست که بر ما نظری اندازی 314شمارهٔ ۱۳۱۹: دلا تو با من مسکین چرا نمی سازی 315شمارهٔ ۱۳۲۰: چرا تو درد دلم را دوا نمی سازی 316شمارهٔ ۱۳۲۱: چرا به کار من ناتوان نپردازی 317شمارهٔ ۱۳۲۲: بگفتم با صبا دزدیده رازی 318شمارهٔ ۱۳۲۳: معطّرست جهانی ز باد نوروزی 319شمارهٔ ۱۳۲۴: بو که آن ماه من اندر چمن آید روز ...320شمارهٔ ۱۳۲۵: هر آنکه داد مرا عمر او دهد روزی 321شمارهٔ ۱۳۲۶: بیا که غمزه سرمست تو به دلدوزی 322شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی 323شمارهٔ ۱۳۲۸: من تو را دارم و جز لطف توأم نیست ...324شمارهٔ ۱۳۲۹: تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی 325شمارهٔ ۱۳۳۰: بتا به عهد من ار بر سر جفا باشی 326شمارهٔ ۱۳۳۱: چرا جانا به دردم شاد باشی 327شمارهٔ ۱۳۳۲: دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی 328شمارهٔ ۱۳۳۳: دلا تا کی چنین سرگشته باشی 329شمارهٔ ۱۳۳۴: دلا تا کی چنین دیوانه باشی 330شمارهٔ ۱۳۳۵: ز جانم تو را بنده در بندگی 331شمارهٔ ۱۳۳۶: ماییم و غم عشقت و خوابی و خیالی 332شمارهٔ ۱۳۳۷: دلا تا کی به درد عشق نالی 333شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی 334شمارهٔ ۱۳۳۹: مرا خود نباشد به عالم دلی 335شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شا ...336شمارهٔ ۱۳۴۱: دامن وصل ار به کف آید دمی 337شمارهٔ ۱۳۴۲: من شبی در خواب عکس روی او گردیدم ...338شمارهٔ ۱۳۴۳: چرخ کی گردد به کام ما دمی 339شمارهٔ ۱۳۴۴: بتا تا کی کنی این سرگرانی 340شمارهٔ ۱۳۴۵: الا ای سرو ناز بوستانی 341شمارهٔ ۱۳۴۶: تو مرا دردی و تو درمانی 342شمارهٔ ۱۳۴۷: دل من درد غمت دارد و تو درمانی 343شمارهٔ ۱۳۴۸: چو حال زار من خسته دل تو می دانی 344شمارهٔ ۱۳۴۹: دلم را درد و درمانی مرا تو مونس ...345شمارهٔ ۱۳۵۰: تو عهدی کرده ای جانا که از من سر ...346شمارهٔ ۱۳۵۱: دل من به دست آر اگر می توانی 347شمارهٔ ۱۳۵۲: دل بدادم به تو ای دوست من از ناد ...348شمارهٔ ۱۳۵۳: فراموشت چرا شد مهربانی 349شمارهٔ ۱۳۵۴: نگارا چون قلم ما را به سر تا کی ...350شمارهٔ ۱۳۵۵: تا چند مرا جانا از غمزه برنجانی 351شمارهٔ ۱۳۵۶: تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی 352شمارهٔ ۱۳۵۷: همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی 353شمارهٔ ۱۳۵۸: جهان بگرفت باز از سر جوانی 354شمارهٔ ۱۳۵۹: مرا که در دو جهان راحت دل و جانی 355شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی 356شمارهٔ ۱۳۶۱: دلی ز دست بدادم ز روی نادانی 357شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی 358شمارهٔ ۱۳۶۳: صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی 359شمارهٔ ۱۳۶۴: تو جام جهان نمای جانی 360شمارهٔ ۱۳۶۵: بده ساقی تو جام ارغوانی 361شمارهٔ ۱۳۶۶: صبا حال دلم را نیک دانی 362شمارهٔ ۱۳۶۷: جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی 363شمارهٔ ۱۳۶۸: جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی 364شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد ک ...365شمارهٔ ۱۳۷۰: ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی 366شمارهٔ ۱۳۷۱: تا به کی جانا دلم پر خون کنی 367شمارهٔ ۱۳۷۲: دلبرا با من جفا تا کی کنی 368شمارهٔ ۱۳۷۳: تا کی از سرکشی وفا نکنی 369شمارهٔ ۱۳۷۴: تو خود به حال پریشان ما نظر نکنی 370شمارهٔ ۱۳۷۵: نه درد دلم را دوا می کنی 371شمارهٔ ۱۳۷۶: دلبرا با ما تو لطف بی نهایت می ک ...372شمارهٔ ۱۳۷۷: من دردمند چاره ی دردم چه می کنی 373شمارهٔ ۱۳۷۸: تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی ...374شمارهٔ ۱۳۷۹: جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی 375شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی 376شمارهٔ ۱۳۸۱: گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی 377شمارهٔ ۱۳۸۲: ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می ...378شمارهٔ ۱۳۸۳: ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی 379شمارهٔ ۱۳۸۴: در ره عشق تو جانی می دهم در جست ...380شمارهٔ ۱۳۸۵: گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به ...381شمارهٔ ۱۳۸۶: خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی 382شمارهٔ ۱۳۸۷: ای جان و جهان توام پناهی 383شمارهٔ ۱۳۸۸: چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی 384شمارهٔ ۱۳۸۹: ماهیست نشسته به سر مسند شاهی 385شمارهٔ ۱۳۹۰: الهی یا الهی یا الهی 386شمارهٔ ۱۳۹۱: ز روی لطف کن در من نگاهی 387شمارهٔ ۱۳۹۲: هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی 388شمارهٔ ۱۳۹۳: ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی 389شمارهٔ ۱۳۹۴: ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی 390شمارهٔ ۱۳۹۵: شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی 391شمارهٔ ۱۳۹۶: بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی 392شمارهٔ ۱۳۹۷: نمی یابم به درد دل دوایی 393شمارهٔ ۱۳۹۸: گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی 394شمارهٔ ۱۳۹۹: بیا جانا که دردم را دوایی 395شمارهٔ ۱۴۰۰: تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی 396شمارهٔ ۱۴۰۱: بتا بدمهر و سنگین دل چرایی 397شمارهٔ ۱۴۰۲: دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی 398شمارهٔ ۱۴۰۳: بیا که با تو نداریم دست بالایی 399شمارهٔ ۱۴۰۴: چنین بیگانه وش آخر چرایی 400شمارهٔ ۱۴۰۵: بربود از من دل دل ربائی 401شمارهٔ ۱۴۰۶: مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی 402شمارهٔ ۱۴۰۷: آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی 403شمارهٔ ۱۴۰۸: ای مرا پیوند جان جانم تویی 404شمارهٔ ۱۴۰۹: ای روان گشته ز چشمم ز فراقت جویی 405شمارهٔ ۱۴۱۰: در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی 406شمارهٔ ۱۴۱۱: جفا تا کی کنی بر ما نگویی 407شمارهٔ ۱۴۱۲: چرا به ترک جفا دلبرا نمی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ