کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم
    که کنم ترک غم عشق تو تا بتوانم
    تا به کی ز آتش عشق تو جهانی سوزد
    کز غم هجر تو جانا به لب آمد جانم
    تو طبیب دل پردرد من خسته دلی
    تا به کی زان لب شیرین نکنی درمانم
    تا به پای طلبت گرد جهان می گردم
    بشد از دست به یکبار سر و سامانم
    تو به خواب خوش و فارغ ز من ای جان همه شب
    به فلک می رسد از شوق رخت افغانم
    تا کی ای دوست نگویی که چنین نتوان زیست
    نه مرادی ز جهان و نه رخ جانانم
    من تو را بنده ام ای جان تو خداوند منی
    من بر اینم چه کنم هرچه تو گویی آنم
    گر تو گویی ز سر و جان بگذر درگذرم
    بنده قربان توأم گر بدهی فرمانم
    مشکل ای دوست تو در دست جهان آمده ای
    نازنینا مده از دست چنین آسانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha