به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونغزل هاشمارهٔ ۱۰۰۰: تو شمعی و منت پروانه باشم

3110عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تو شمعی و منت پروانه باشم
به عشقت در جهان افسانه باشم
اسیر غم به یاد آشنایی
ز وصلت تا به کی بیگانه باشم
مسلسل مانده در زنجیر زلفش
به زاری تا به کی دیوانه باشم
تو بر طرف چمن در شادی و من
بدین سان با غمت همخانه باشم
از آن خال سیاه و زلف چون دام
چو مرغی در هوای دانه باشم
ندانم تا به کی جان در کف دست
خروشان در پی جانانه باشم
درین دریا که موجش خون دلهاست
به جست و جوی آن دردانه باشم
جهان ویران شد از آشوب هجرت
چرا من خود درین ویرانه باشم
دلم بوسی ز لعلت خواست گفتم
اگر فرمان دهد پروانه باشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۹۹: اگر با دولتت پاینده باشم 2شمارهٔ ۱۰۰۰: تو شمعی و منت پروانه باشم 3شمارهٔ ۱۰۰۱: سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم 4شمارهٔ ۱۰۰۲: صد ازین جور و جفا گر ز برای تو ک ...5شمارهٔ ۱۰۰۳: من اندر کار عشقش چند کوشم 6شمارهٔ ۱۰۰۴: دوش می رفت دوش بر دوشم 7شمارهٔ ۱۰۰۵: تا چند زنی تیغ جفا بر دل ریشم 8شمارهٔ ۱۰۰۶: ز زلفت بو نمی یابد دماغم 9شمارهٔ ۱۰۰۷: ز گل با روی تو باشد فراغم 10شمارهٔ ۱۰۰۸: ای شده غم یار من، من شده ام یار ...11شمارهٔ ۱۰۰۹: همی پرسی که چونی در فراقم 12شمارهٔ ۱۰۱۰: کنون عمری که سرگردان عشقم 13شمارهٔ ۱۰۱۱: بس بگردید و بس بگردد هم 14شمارهٔ ۱۰۱۲: چو من آشفته آن زلف و خالم 15شمارهٔ ۱۰۱۳: بگرفت ز دست غم ملالم 16شمارهٔ ۱۰۱۴: عمریست تا من از جان حیران آن جما ...17شمارهٔ ۱۰۱۵: چرایی این چنین فارغ ز حالم 18شمارهٔ ۱۰۱۶: آخر نظری فکن به حالم 19شمارهٔ ۱۰۱۷: چون سر زلف تو ای دوست پریشان حال ...20شمارهٔ ۱۰۱۸: تا هست نظر بدان جمالم 21شمارهٔ ۱۰۱۹: ای سر زلف تو پناه دلم 22شمارهٔ ۱۰۲۰: تا کی زنی ز تیغ جفا نیش بر دلم 23شمارهٔ ۱۰۲۱: چو بلبل در هوای گلستانم 24شمارهٔ ۱۰۲۲: تا هست به عشق تو توانم 25شمارهٔ ۱۰۲۳: من ز هجران تو سرگشته و سرگردانم 26شمارهٔ ۱۰۲۴: اگرچه سوخت در غم استخوانم 27شمارهٔ ۱۰۲۵: بلبل صفت از عشق تو فریاد زنانم 28شمارهٔ ۱۰۲۶: من تو را یار خویش می دانم 29شمارهٔ ۱۰۲۷: ز سوز عشق رخت آتشیست در جانم 30شمارهٔ ۱۰۲۸: بر آب دیده چون سروش نشانم 31شمارهٔ ۱۰۲۹: در جمال رخ تو حیرانم 32شمارهٔ ۱۰۳۰: فریاد که از دست تو فریاد زنانم 33شمارهٔ ۱۰۳۱: از دست غم عشق تو فریاد کنانم 34شمارهٔ ۱۰۳۲: ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم 35شمارهٔ ۱۰۳۳: بی رخ چون خورت ای جان به لب آمد ...36شمارهٔ ۱۰۳۴: من راز غم عشق تو گفتن نتوانم 37شمارهٔ ۱۰۳۵: عمریست تا چو پرگار سرگشته در جها ...38شمارهٔ ۱۰۳۶: پشتم ز فراق شد خم 39شمارهٔ ۱۰۳۷: در سرم هست که سر در سر کار تو کن ...40شمارهٔ ۱۰۳۸: من دیده با خیال تو برهم نمی زنم 41شمارهٔ ۱۰۳۹: گر خرامی پیش ما در دیدگان جایت ک ...42شمارهٔ ۱۰۴۰: گفتم که یک شبی سوی جانان گذر کنم 43شمارهٔ ۱۰۴۱: بخت اگر یاری دهد یارش کنم 44شمارهٔ ۱۰۴۲: پیش رویش جان و دل قربان کنم 45شمارهٔ ۱۰۴۳: گفته بودی از لبت درمان کنم 46شمارهٔ ۱۰۴۴: تا به کی درد غمت پنهان کنم 47شمارهٔ ۱۰۴۵: درد ما را با غمت چون نیست درمان ...48شمارهٔ ۱۰۴۶: دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون ...49شمارهٔ ۱۰۴۷: تا به چند این دیده را در هجر تو ...50شمارهٔ ۱۰۴۸: جز غم چو نیست حاصل ایام چون کنم 51شمارهٔ ۱۰۴۹: تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خ ...52شمارهٔ ۱۰۵۰: شب وصال میسّر نمی شود چه کنم 53شمارهٔ ۱۰۵۱: بی رخت صبر از این بیش ندارم چه ک ...54شمارهٔ ۱۰۵۲: من مسکین به جهان یار ندارم چه کن ...55شمارهٔ ۱۰۵۳: بگو که با غم هجران روی او چه کنم 56شمارهٔ ۱۰۵۴: بر سر کوی تو افغان چه کنم گر نکن ...57شمارهٔ ۱۰۵۵: بیا که بی رخ خوبت نظر به کس نکنم 58شمارهٔ ۱۰۵۶: با تو تا جان باشدم یاری کنم 59شمارهٔ ۱۰۵۷: با درد دلپذیر تو درمان چه می کنم 60شمارهٔ ۱۰۵۸: با دو چشمت عشق بازی می کنم 61شمارهٔ ۱۰۵۹: من چو بلبل ناله های صبحگاهی می ک ...62شمارهٔ ۱۰۶۰: گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم 63شمارهٔ ۱۰۶۱: پرسی ز من که چونی ای دوست بی تو ...64شمارهٔ ۱۰۶۲: در این جهان دل خود را شکسته می ب ...65شمارهٔ ۱۰۶۳: شدم به طرف گلستان که تا گلی چینم 66شمارهٔ ۱۰۶۴: نه بخت آنکه شبی با تو روبرو بنشی ...67شمارهٔ ۱۰۶۵: نه یاریی دهدم بخت تا رخت بینم 68شمارهٔ ۱۰۶۶: نام تو قوّت دل و دینم 69شمارهٔ ۱۰۶۷: من دولت وصالش از بی نیاز خواهم 70شمارهٔ ۱۰۶۸: با درد عشقت درمان نخواهم 71شمارهٔ ۱۰۶۹: اگر نه وصل تو باشد جهان نمی خواه ...72شمارهٔ ۱۰۷۰: شبت خوش باد همچون روز خرّم 73شمارهٔ ۱۰۷۱: دیگر هوای عشق تو در سرگرفته ایم 74شمارهٔ ۱۰۷۲: نگارا ز هجر تو دل خسته ایم 75شمارهٔ ۱۰۷۳: چو لاله پر از خون دل خسته ایم 76شمارهٔ ۱۰۷۴: شبهاست کز خیال رخ تو نخفته ایم 77شمارهٔ ۱۰۷۵: دور از تو دلبرا چه جفاها کشیده ا ...78شمارهٔ ۱۰۷۶: روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ا ...79شمارهٔ ۱۰۷۷: دیده دیدن رویت ز خدا می طلبیم 80شمارهٔ ۱۰۷۸: قدر روز وصل تو نشناختیم 81شمارهٔ ۱۰۷۹: ما بی رخ تو دیده ز عالم بدوختیم 82شمارهٔ ۱۰۸۰: تا دیده و دل در سر زلفین تو بستی ...83شمارهٔ ۱۰۸۱: ما تو را دلدار خود پنداشتیم 84شمارهٔ ۱۰۸۲: از مادر دهر تا بزادیم 85شمارهٔ ۱۰۸۳: در سر کوی غمت دل به جفا بنهادیم 86شمارهٔ ۱۰۸۴: بسیار در فراق تو زنهارها زدیم 87شمارهٔ ۱۰۸۵: در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم 88شمارهٔ ۱۰۸۶: یاد باد آنکه عزیزان همه با هم بو ...89شمارهٔ ۱۰۸۷: بر در لطف تو نیاز آریم 90شمارهٔ ۱۰۸۸: ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم 91شمارهٔ ۱۰۸۹: گفتم به دل که ای دل دانی که در چ ...92شمارهٔ ۱۰۹۰: جز درگه تو راه به جایی نمی بریم 93شمارهٔ ۱۰۹۱: با سرو قد تو عشق بازیم 94شمارهٔ ۱۰۹۲: تا به کی در غم عشق تو چنین درساز ...95شمارهٔ ۱۰۹۳: دلا تا کی به درد او بسازیم 96شمارهٔ ۱۰۹۴: بگو تا چند خون دل به غم در ساغر ...97شمارهٔ ۱۰۹۵: صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم 98شمارهٔ ۱۰۹۶: گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسی ...99شمارهٔ ۱۰۹۷: چون صبا از زلف یارم هر سحر آرد ن ...100شمارهٔ ۱۰۹۸: ما خود ز که ایم و از کدامیم 101شمارهٔ ۱۰۹۹: ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم 102شمارهٔ ۱۱۰۰: چه دردست این که درمانش ندانیم 103شمارهٔ ۱۱۰۱: چون تو طبیب دردی درد تو با که گو ...104شمارهٔ ۱۱۰۲: درد دل خویش با که گویم 105شمارهٔ ۱۱۰۳: در راه عشق روی تو ما بی خبر رویم 106شمارهٔ ۱۱۰۴: دل را به بوی وصل تو دادیم و می ر ...107شمارهٔ ۱۱۰۵: یارب که تو بگشای در بسته به رویم 108شمارهٔ ۱۱۰۶: تا به چند از رخ زیبای تو مهجور ش ...109شمارهٔ ۱۱۰۷: پیش چوگان جفایت صنما چون گویم 110شمارهٔ ۱۱۰۸: از وصل دری گشا به رویم 111شمارهٔ ۱۱۰۹: بهار آمد بیا تا خوش برآییم 112شمارهٔ ۱۱۱۰: چو با مهر رخ او آشناییم 113شمارهٔ ۱۱۱۱: سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم 114شمارهٔ ۱۱۱۲: نگارا از تو دور آخر چراییم 115شمارهٔ ۱۱۱۳: در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم 116شمارهٔ ۱۱۱۴: به جان آمد دل از هجر حبیبان 117شمارهٔ ۱۱۱۵: از درد منال ای دل چون نیست تو را ...118شمارهٔ ۱۱۱۶: به خدایی که جز او نیست خداوند جه ...119شمارهٔ ۱۱۱۷: تویی لیلی تویی لیلی تویی درد مرا ...120شمارهٔ ۱۱۱۸: بی کنارت در میان خونم این نازک م ...121شمارهٔ ۱۱۱۹: بار هجرت بر دلم باریست باری بس گ ...122شمارهٔ ۱۱۲۰: صبا برو تو پیامی ز من به یار رسا ...123شمارهٔ ۱۱۲۱: ای صبا نیست به عالم چو قدش سرو ر ...124شمارهٔ ۱۱۲۲: قدم نه شاه باز ما دمی در کوی درو ...125شمارهٔ ۱۱۲۳: ای سخت گمان سست پیمان 126شمارهٔ ۱۱۲۴: چشم و ابرویی که او دارد که دارد ...127شمارهٔ ۱۱۲۵: سری دارم فدای پای جانان 128شمارهٔ ۱۱۲۶: صبا شاد آمدی از کوی جانان 129شمارهٔ ۱۱۲۷: ز باد بهاری جهان شد جوان 130شمارهٔ ۱۱۲۸: چون جهانی را تویی روح و روان 131شمارهٔ ۱۱۲۹: در چمن تا قد آن سرو روانست روان 132شمارهٔ ۱۱۳۰: جان شیرینم تویی دانی که شیرینست ...133شمارهٔ ۱۱۳۱: چو زلف دوست برآشفت روزگار جهان 134شمارهٔ ۱۱۳۲: ای دل غمگین مدار چشم وفا از جهان 135شمارهٔ ۱۱۳۳: ای رخ مهوشت به کام جهان 136شمارهٔ ۱۱۳۴: مکن تو روی چو خورشید خود ز ما پن ...137شمارهٔ ۱۱۳۵: شبی چو زلف سیاهت دراز و بی پایان 138شمارهٔ ۱۱۳۶: بس روز به عشق تو بریدیم بیابان 139شمارهٔ ۱۱۳۷: دلم بگرفت از تنها نشستن 140شمارهٔ ۱۱۳۸: مهر روی آن بت سیمین بدن 141شمارهٔ ۱۱۳۹: تا به کی جان و جهان در سر کارت ک ...142شمارهٔ ۱۱۴۰: روی او را کجا توان دیدن 143شمارهٔ ۱۱۴۱: دل به جان آمد از عنا دیدن 144شمارهٔ ۱۱۴۲: ای دیده نمی شاید بی دوست جهان دی ...145شمارهٔ ۱۱۴۳: به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن 146شمارهٔ ۱۱۴۴: از دستت ای قلم من خواهم به جان ر ...147شمارهٔ ۱۱۴۵: چه خوش بود به چمن در صبوح گل چید ...148شمارهٔ ۱۱۴۶: باد نوروزی برآمد خیمه بر گلزار ز ...149شمارهٔ ۱۱۴۷: بیا و دیده جانم به وصل بینا کن 150شمارهٔ ۱۱۴۸: بیا ای سرو جان من کنار چشم ما جا ...151شمارهٔ ۱۱۴۹: نگارا رحمتی بر حال ما کن 152شمارهٔ ۱۱۵۰: دل ضعیف مرا در دو زلف خود جا کن 153شمارهٔ ۱۱۵۱: ز لطفت یک نظر در حال ما کن 154شمارهٔ ۱۱۵۲: سهی سروا گذاری سوی ما کن 155شمارهٔ ۱۱۵۳: بیا دردم به وصل خود دوا کن 156شمارهٔ ۱۱۵۴: درد دل ما را ز کرم باز دوا کن 157شمارهٔ ۱۱۵۵: ای نور دیده یک شبی ما را ز وصلت ...158شمارهٔ ۱۱۵۶: از شب وصلت دل ما شاد کن 159شمارهٔ ۱۱۵۷: خداوندا به حال ما نظر کن 160شمارهٔ ۱۱۵۸: نگارا بر من مسکین نظر کن 161شمارهٔ ۱۱۵۹: دمی در کوی درویشان گذر کن 162شمارهٔ ۱۱۶۰: یک لحظه به سوی ما گذر کن 163شمارهٔ ۱۱۶۱: این خراب آباد دل معمور کن 164شمارهٔ ۱۱۶۲: برآ به بام و رخت همچو شمع خاور ک ...165شمارهٔ ۱۱۶۳: تا به کی این در زنم در باز کن 166شمارهٔ ۱۱۶۴: مه رویت درخشان کن دو زلفت را پری ...167شمارهٔ ۱۱۶۵: ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن 168شمارهٔ ۱۱۶۶: دل سرگشته ی حیران برو ترک مناهی ...169شمارهٔ ۱۱۶۷: به دل گفتم برو شست دو زلفش را پن ...170شمارهٔ ۱۱۶۸: نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن 171شمارهٔ ۱۱۶۹: خلاف عادت معهود را وفایی کن 172شمارهٔ ۱۱۷۰: مویت به آفتاب رخ ای جان رها مکن 173شمارهٔ ۱۱۷۱: زین بیشتر چون زلف خود خاطر پریشا ...174شمارهٔ ۱۱۷۲: ای نگارین زلف شبرنگت به گل پرچین ...175شمارهٔ ۱۱۷۳: ای دل ای دل بیش ازین در عشق نادا ...176شمارهٔ ۱۱۷۴: ای عزیز من ستمکاری مکن 177شمارهٔ ۱۱۷۵: ای عارض زیبای تو نازک تر از برگ ...178شمارهٔ ۱۱۷۶: ای به بالا سرو نازی ای به رخ همچ ...179شمارهٔ ۱۱۷۷: صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من 180شمارهٔ ۱۱۷۸: آن خوشدلی کجا شد و آن روزگار من 181شمارهٔ ۱۱۷۹: زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من 182شمارهٔ ۱۱۸۰: ای دو چشمت مایه درمان من 183شمارهٔ ۱۱۸۱: مکن تو روی چو خورشید خود نهان از ...184شمارهٔ ۱۱۸۲: قد تو سرو ناز من هجر تو جان گداز ...185شمارهٔ ۱۱۸۳: ای بار غم تو بر دل من 186شمارهٔ ۱۱۸۴: تا به کی در پا کشد زلفت دل مسکین ...187شمارهٔ ۱۱۸۵: آه از ستم زمانه ی دون 188شمارهٔ ۱۱۸۶: ای بت سنگین دل سیمین بدن 189شمارهٔ ۱۱۸۷: بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین 190شمارهٔ ۱۱۸۸: هجران آن صنم گلعذار بین 191شمارهٔ ۱۱۸۹: تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت ...192شمارهٔ ۱۱۹۰: بگشای در رحمت بر روی من مسکین 193شمارهٔ ۱۱۹۱: بلبل شوریده زندان بر نتابد بیش ا ...194شمارهٔ ۱۱۹۲: ای به قد چون سرو نازی صد هزاران ...195شمارهٔ ۱۱۹۳: جان بدادم در فراق روی او 196شمارهٔ ۱۱۹۴: ای دو دیده چون کنم درمان ندارد د ...197شمارهٔ ۱۱۹۵: گر کشم بار کسی هم بار تو 198شمارهٔ ۱۱۹۶: ای مرا هم دل تو هم دلدار تو 199شمارهٔ ۱۱۹۷: ندارم دل که دل بردارم از تو 200شمارهٔ ۱۱۹۸: صبا باز آ که در مان دارم از تو 201شمارهٔ ۱۱۹۹: نگارینا دل پر دردم از تو 202شمارهٔ ۱۲۰۰: ای به ناکام دلم خسته و مهجور از ...203شمارهٔ ۱۲۰۱: تا به کی باشد دلم در دام تو 204شمارهٔ ۱۲۰۲: جانان کدام دل که نگشتست رام تو 205شمارهٔ ۱۲۰۳: آمد دل ضعیف من اندر پناه تو 206شمارهٔ ۱۲۰۴: ای دل به درد عشق ندارم دوای تو 207شمارهٔ ۱۲۰۵: گشتم از جان بنده بالای تو 208شمارهٔ ۱۲۰۶: جانم به لب رسید ز جور و جفای تو 209شمارهٔ ۱۲۰۷: ای دلم در لعل شکّرخای تو 210شمارهٔ ۱۲۰۸: ما را شکایتیست ز دست جفای تو 211شمارهٔ ۱۲۰۹: ای دیده ی بخت جهان در آرزوی روی ...212شمارهٔ ۱۲۱۰: باد صبا جان می دهد در آرزوی روی ...213شمارهٔ ۱۲۱۱: بردی دل من به چشم و ابرو 214شمارهٔ ۱۲۱۲: من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ا ...215شمارهٔ ۱۲۱۳: ای که دل دارد بسی بر روی جانان آ ...216شمارهٔ ۱۲۱۴: گفته بودم یار گیرم یار کو 217شمارهٔ ۱۲۱۵: دلبرا لذّت جوانی کو 218شمارهٔ ۱۲۱۶: ای صبا حال دل من بر دلدار بگو 219شمارهٔ ۱۲۱۷: صبا تو حال دل خسته با نگار بگو 220شمارهٔ ۱۲۱۸: ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو 221شمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگ ...222شمارهٔ ۱۲۲۰: خردم گفت برو ای دل دیوانه برو 223شمارهٔ ۱۲۲۱: تا مرا شد سایه زلفت پناه 224شمارهٔ ۱۲۲۲: ای سودا دیده ام روی چو ماه 225شمارهٔ ۱۲۲۳: آن دیده بین که چون به جفا می کند ...226شمارهٔ ۱۲۲۴: تشنه درد فراقت منم ای جان در ده 227شمارهٔ ۱۲۲۵: ای غمت در جان ما جا ساخته 228شمارهٔ ۱۲۲۶: ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخ ...229شمارهٔ ۱۲۲۷: گر کند میل جفا دلبر من گویم چه 230شمارهٔ ۱۲۲۸: ای مرا از یاد خود بگذاشته 231شمارهٔ ۱۲۲۹: نگران خم ابروی توام پیوسته 232شمارهٔ ۱۲۳۰: پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده 233شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده 234شمارهٔ ۱۲۳۲: جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده 235شمارهٔ ۱۲۳۳: ای ما جهان و جان را بر باد عشق د ...236شمارهٔ ۱۲۳۴: ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زد ...237شمارهٔ ۱۲۳۵: تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده 238شمارهٔ ۱۲۳۶: ای سلاطین جهان پیش رخت بنده شده 239شمارهٔ ۱۲۳۷: به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده 240شمارهٔ ۱۲۳۸: بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده 241شمارهٔ ۱۲۳۹: تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده 242شمارهٔ ۱۲۴۰: این دل محنت و بلا دیده 243شمارهٔ ۱۲۴۱: ای خیال رخ تو در دیده 244شمارهٔ ۱۲۴۲: آه از این روزگار گردیده 245شمارهٔ ۱۲۴۳: دل من از غم تو گرد جهان گردیده 246شمارهٔ ۱۲۴۴: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده 247شمارهٔ ۱۲۴۵: گفتم که میارید ز بازار بنفشه 248شمارهٔ ۱۲۴۶: عالم همه خوش بوی شد از بوی بنفشه 249شمارهٔ ۱۲۴۷: در سر مرا ز عشقش سودا بود همیشه 250شمارهٔ ۱۲۴۸: فریاد ز جور این زمانه 251شمارهٔ ۱۲۴۹: دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآ ...252شمارهٔ ۱۲۵۰: آن چه زلفست آن که باز از قهر تاب ...253شمارهٔ ۱۲۵۱: بازم از سودای زلفت مست و شیدا کر ...254شمارهٔ ۱۲۵۲: یکباره عهد یار فراموش کرده ای 255شمارهٔ ۱۲۵۳: تا کی دلا به دام غمش اوفتاده ای 256شمارهٔ ۱۲۵۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ...257شمارهٔ ۱۲۵۵: عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ...258شمارهٔ ۱۲۵۶: از جان وصل خویش فرستم نواله ای 259شمارهٔ ۱۲۵۷: ای در غم عشق تو من در هر دهن افس ...260شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ا ...261شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی 262شمارهٔ ۱۲۶۰: تو که خورشید جهانی به جهان می تا ...263شمارهٔ ۱۲۶۱: گرفت از رشک رویت ماه تابی 264شمارهٔ ۱۲۶۲: دلا این عشق بازی تا به کی بی 265شمارهٔ ۱۲۶۳: زان لعل لبم بده زکاتی 266شمارهٔ ۱۲۶۴: ای دل ز شراب عشق مستی 267شمارهٔ ۱۲۶۵: تا که مهر مهرم از درج وفا برداشت ...268شمارهٔ ۱۲۶۶: من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی 269شمارهٔ ۱۲۶۷: چه کردم تا زمن دل برگرفتی 270شمارهٔ ۱۲۶۸: ای مسلمانان خدا را همّتی 271شمارهٔ ۱۲۶۹: دارم به لطف عام تو چشم عنایتی 272شمارهٔ ۱۲۷۰: گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی 273شمارهٔ ۱۲۷۱: دردا که نیست روز غمت را نهایتی 274شمارهٔ ۱۲۷۲: به رخ چون ماه تابانی به قد چون س ...275شمارهٔ ۱۲۷۳: ز کوی دوست آمد شاد بادی 276شمارهٔ ۱۲۷۴: دلا در عشق بازی نیک مردی 277شمارهٔ ۱۲۷۵: گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش ...278شمارهٔ ۱۲۷۶: یک شب به لطف از درما درنیامدی 279شمارهٔ ۱۲۷۷: تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان ب ...280شمارهٔ ۱۲۷۸: گهی بزم طرب را ساختندی 281شمارهٔ ۱۲۷۹: دلا خود را به مه رویی چه بندی 282شمارهٔ ۱۲۸۰: بگو چگونه دهم شرح آرزومندی 283شمارهٔ ۱۲۸۱: گلبن وصل ز باغ دل ما برکندی 284شمارهٔ ۱۲۸۲: چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی 285شمارهٔ ۱۲۸۳: گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دید ...286شمارهٔ ۱۲۸۴: به حکم آنکه مرا نیست در جهان یار ...287شمارهٔ ۱۲۸۵: مگر با ما سر یاری نداری 288شمارهٔ ۱۲۸۶: ای که ز دولت و اقبال تو برخوردار ...289شمارهٔ ۱۲۸۷: صبا اگر به سر کوی او گذر داری 290شمارهٔ ۱۲۸۸: دلم ز دست ببردی و جان به سر باری 291شمارهٔ ۱۲۸۹: بگو تا کی دلم را تنگ داری 292شمارهٔ ۱۲۹۰: چرا بی جرم با ما جنگ داری 293شمارهٔ ۱۲۹۱: نگارینا ز نامم ننگ داری 294شمارهٔ ۱۲۹۲: چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آ ...295شمارهٔ ۱۲۹۳: دلم ببردی و دانم که قصد جان داری 296شمارهٔ ۱۲۹۴: صبا بازآ که درمانم تو داری 297شمارهٔ ۱۲۹۵: چون چشم بد از روی خودم دور چه دا ...298شمارهٔ ۱۲۹۶: ای دل به سر کویش رو گر هوسی داری 299شمارهٔ ۱۲۹۷: ای دل به درد عشقش دانم دوا نداری 300شمارهٔ ۱۲۹۸: نگارا رسم دلداری نداری 301شمارهٔ ۱۲۹۹: گرم بودی به وصلت اختیاری 302شمارهٔ ۱۳۰۰: دلا تا کی چنین در زیر باری 303شمارهٔ ۱۳۰۱: چه خوش بادیست باد نوبهاری 304شمارهٔ ۱۳۰۲: که دارد در دو عالم چون تو یاری 305شمارهٔ ۱۳۰۳: که را باشد به عالم چون تو یاری 306شمارهٔ ۱۳۰۴: حاش لله که مرا جز تو بود دلداری 307شمارهٔ ۱۳۰۵: به دردی دل گرفتارست باری 308شمارهٔ ۱۳۰۶: نیست یاری به جهان مثل تو کس دلدا ...309شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری 310شمارهٔ ۱۳۰۸: چه باشد ار به من خسته دل کنی نظر ...311شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری 312شمارهٔ ۱۳۱۰: الهی تو بگشا به لطفت دری 313شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری 314شمارهٔ ۱۳۱۲: فدای جان منست آن نگار چون حوری 315شمارهٔ ۱۳۱۳: دل برده ای از دست من ای کان لطف ...316شمارهٔ ۱۳۱۴: سهی سروا چرا با ما نسازی 317شمارهٔ ۱۳۱۵: بس دولت فیروزست در پای تو سربازی 318شمارهٔ ۱۳۱۶: تو تا کی با من مسکین نسازی 319شمارهٔ ۱۳۱۷: تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی 320شمارهٔ ۱۳۱۸: وقت آنست که بر ما نظری اندازی 321شمارهٔ ۱۳۱۹: دلا تو با من مسکین چرا نمی سازی 322شمارهٔ ۱۳۲۰: چرا تو درد دلم را دوا نمی سازی 323شمارهٔ ۱۳۲۱: چرا به کار من ناتوان نپردازی 324شمارهٔ ۱۳۲۲: بگفتم با صبا دزدیده رازی 325شمارهٔ ۱۳۲۳: معطّرست جهانی ز باد نوروزی 326شمارهٔ ۱۳۲۴: بو که آن ماه من اندر چمن آید روز ...327شمارهٔ ۱۳۲۵: هر آنکه داد مرا عمر او دهد روزی 328شمارهٔ ۱۳۲۶: بیا که غمزه سرمست تو به دلدوزی 329شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی 330شمارهٔ ۱۳۲۸: من تو را دارم و جز لطف توأم نیست ...331شمارهٔ ۱۳۲۹: تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی 332شمارهٔ ۱۳۳۰: بتا به عهد من ار بر سر جفا باشی 333شمارهٔ ۱۳۳۱: چرا جانا به دردم شاد باشی 334شمارهٔ ۱۳۳۲: دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی 335شمارهٔ ۱۳۳۳: دلا تا کی چنین سرگشته باشی 336شمارهٔ ۱۳۳۴: دلا تا کی چنین دیوانه باشی 337شمارهٔ ۱۳۳۵: ز جانم تو را بنده در بندگی 338شمارهٔ ۱۳۳۶: ماییم و غم عشقت و خوابی و خیالی 339شمارهٔ ۱۳۳۷: دلا تا کی به درد عشق نالی 340شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی 341شمارهٔ ۱۳۳۹: مرا خود نباشد به عالم دلی 342شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شا ...343شمارهٔ ۱۳۴۱: دامن وصل ار به کف آید دمی 344شمارهٔ ۱۳۴۲: من شبی در خواب عکس روی او گردیدم ...345شمارهٔ ۱۳۴۳: چرخ کی گردد به کام ما دمی 346شمارهٔ ۱۳۴۴: بتا تا کی کنی این سرگرانی 347شمارهٔ ۱۳۴۵: الا ای سرو ناز بوستانی 348شمارهٔ ۱۳۴۶: تو مرا دردی و تو درمانی 349شمارهٔ ۱۳۴۷: دل من درد غمت دارد و تو درمانی 350شمارهٔ ۱۳۴۸: چو حال زار من خسته دل تو می دانی 351شمارهٔ ۱۳۴۹: دلم را درد و درمانی مرا تو مونس ...352شمارهٔ ۱۳۵۰: تو عهدی کرده ای جانا که از من سر ...353شمارهٔ ۱۳۵۱: دل من به دست آر اگر می توانی 354شمارهٔ ۱۳۵۲: دل بدادم به تو ای دوست من از ناد ...355شمارهٔ ۱۳۵۳: فراموشت چرا شد مهربانی 356شمارهٔ ۱۳۵۴: نگارا چون قلم ما را به سر تا کی ...357شمارهٔ ۱۳۵۵: تا چند مرا جانا از غمزه برنجانی 358شمارهٔ ۱۳۵۶: تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی 359شمارهٔ ۱۳۵۷: همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی 360شمارهٔ ۱۳۵۸: جهان بگرفت باز از سر جوانی 361شمارهٔ ۱۳۵۹: مرا که در دو جهان راحت دل و جانی 362شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی 363شمارهٔ ۱۳۶۱: دلی ز دست بدادم ز روی نادانی 364شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی 365شمارهٔ ۱۳۶۳: صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی 366شمارهٔ ۱۳۶۴: تو جام جهان نمای جانی 367شمارهٔ ۱۳۶۵: بده ساقی تو جام ارغوانی 368شمارهٔ ۱۳۶۶: صبا حال دلم را نیک دانی 369شمارهٔ ۱۳۶۷: جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی 370شمارهٔ ۱۳۶۸: جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی 371شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد ک ...372شمارهٔ ۱۳۷۰: ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی 373شمارهٔ ۱۳۷۱: تا به کی جانا دلم پر خون کنی 374شمارهٔ ۱۳۷۲: دلبرا با من جفا تا کی کنی 375شمارهٔ ۱۳۷۳: تا کی از سرکشی وفا نکنی 376شمارهٔ ۱۳۷۴: تو خود به حال پریشان ما نظر نکنی 377شمارهٔ ۱۳۷۵: نه درد دلم را دوا می کنی 378شمارهٔ ۱۳۷۶: دلبرا با ما تو لطف بی نهایت می ک ...379شمارهٔ ۱۳۷۷: من دردمند چاره ی دردم چه می کنی 380شمارهٔ ۱۳۷۸: تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی ...381شمارهٔ ۱۳۷۹: جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی 382شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی 383شمارهٔ ۱۳۸۱: گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی 384شمارهٔ ۱۳۸۲: ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می ...385شمارهٔ ۱۳۸۳: ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی 386شمارهٔ ۱۳۸۴: در ره عشق تو جانی می دهم در جست ...387شمارهٔ ۱۳۸۵: گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به ...388شمارهٔ ۱۳۸۶: خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی 389شمارهٔ ۱۳۸۷: ای جان و جهان توام پناهی 390شمارهٔ ۱۳۸۸: چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی 391شمارهٔ ۱۳۸۹: ماهیست نشسته به سر مسند شاهی 392شمارهٔ ۱۳۹۰: الهی یا الهی یا الهی 393شمارهٔ ۱۳۹۱: ز روی لطف کن در من نگاهی 394شمارهٔ ۱۳۹۲: هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی 395شمارهٔ ۱۳۹۳: ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی 396شمارهٔ ۱۳۹۴: ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی 397شمارهٔ ۱۳۹۵: شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی 398شمارهٔ ۱۳۹۶: بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی 399شمارهٔ ۱۳۹۷: نمی یابم به درد دل دوایی 400شمارهٔ ۱۳۹۸: گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی 401شمارهٔ ۱۳۹۹: بیا جانا که دردم را دوایی 402شمارهٔ ۱۴۰۰: تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی 403شمارهٔ ۱۴۰۱: بتا بدمهر و سنگین دل چرایی 404شمارهٔ ۱۴۰۲: دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی 405شمارهٔ ۱۴۰۳: بیا که با تو نداریم دست بالایی 406شمارهٔ ۱۴۰۴: چنین بیگانه وش آخر چرایی 407شمارهٔ ۱۴۰۵: بربود از من دل دل ربائی 408شمارهٔ ۱۴۰۶: مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی 409شمارهٔ ۱۴۰۷: آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی 410شمارهٔ ۱۴۰۸: ای مرا پیوند جان جانم تویی 411شمارهٔ ۱۴۰۹: ای روان گشته ز چشمم ز فراقت جویی 412شمارهٔ ۱۴۱۰: در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی 413شمارهٔ ۱۴۱۱: جفا تا کی کنی بر ما نگویی 414شمارهٔ ۱۴۱۲: چرا به ترک جفا دلبرا نمی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ