به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونغزل هاشمارهٔ ۹۷۴: به عالم غیر تو دلبر ندارم

3330عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

به عالم غیر تو دلبر ندارم
بجز لطفت کسی دیگر ندارم
گرم چرخ فلک هم دست باشد
من از خاک درت سر بر ندارم
بجز بوی سر زلفت نگارا
در این شبهای غم رهبر ندارم
اگر عالم همه خورشید رویند
بجز مهر رخت در خور ندارم
مرا تا بوی زلفت در دماغست
چنان میلی سوی عنبر ندارم
گرم رانی ورم بنوازی ای دوست
من از مهر رخت دل بر ندارم
به درگاه تو غیر جان سپاری
به جان تو که من در سر ندارم
شبی گر بازم آیی از در ای جان
ز بخت خویشتن باور ندارم
بجز ورد دعایش من شب و روز
جهانا آیتی از بر ندارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۷۳: ای دوست نظر کن ز سر لطف به کارم 2شمارهٔ ۹۷۴: به عالم غیر تو دلبر ندارم 3شمارهٔ ۹۷۵: به دوران وصالت غم ندارم 4شمارهٔ ۹۷۶: دلا صبر از رخ جانان ندارم 5شمارهٔ ۹۷۷: ندارم بی تو برگ جان ندارم 6شمارهٔ ۹۷۸: به عالم غیر تو یاری ندارم 7شمارهٔ ۹۷۹: منم کاندر جهان یاری ندارم 8شمارهٔ ۹۸۰: صبا بگذر شبی در کوی یارم 9شمارهٔ ۹۸۱: چشم بینایی بده تا روی جانان بنگرم 10شمارهٔ ۹۸۲: جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم 11شمارهٔ ۹۸۳: گر من ز دست هجر تو آهی برآورم 12شمارهٔ ۹۸۴: تا روی همچو ماه تو رفت از برابرم 13شمارهٔ ۹۸۵: تا من از صحبت تو مهجورم 14شمارهٔ ۹۸۶: بیا جانا که جانت را بمیرم 15شمارهٔ ۹۸۷: مگر لطف تو باشد دستگیرم 16شمارهٔ ۹۸۸: به لطف ای دوست باری دست گیرم 17شمارهٔ ۹۸۹: بر نور شمع رویت پروانه ی حقیرم 18شمارهٔ ۹۹۰: بیا ای سرو ناز من روان تا در برت ...19شمارهٔ ۹۹۱: بگفتی هم شبی جانا نظر بر حالت اند ...20شمارهٔ ۹۹۲: مدّتی تا به غم حال جهان می سازم 21شمارهٔ ۹۹۳: خداوندا بده عمری درازم 22شمارهٔ ۹۹۴: لب تشنه لعل توأم آبی مگر ارزم 23شمارهٔ ۹۹۵: ز دیده خون دل تا چند ریزم 24شمارهٔ ۹۹۶: مرا در دل همی آمد که با عشقت نیام ...25شمارهٔ ۹۹۷: نیست بر دولت وصل تو شبی دست رسم 26شمارهٔ ۹۹۸: چنین بی یار و دل تا چند باشم 27شمارهٔ ۹۹۹: اگر با دولتت پاینده باشم 28شمارهٔ ۱۰۰۰: تو شمعی و منت پروانه باشم 29شمارهٔ ۱۰۰۱: سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم 30شمارهٔ ۱۰۰۲: صد ازین جور و جفا گر ز برای تو ک ...31شمارهٔ ۱۰۰۳: من اندر کار عشقش چند کوشم 32شمارهٔ ۱۰۰۴: دوش می رفت دوش بر دوشم 33شمارهٔ ۱۰۰۵: تا چند زنی تیغ جفا بر دل ریشم 34شمارهٔ ۱۰۰۶: ز زلفت بو نمی یابد دماغم 35شمارهٔ ۱۰۰۷: ز گل با روی تو باشد فراغم 36شمارهٔ ۱۰۰۸: ای شده غم یار من، من شده ام یار ...37شمارهٔ ۱۰۰۹: همی پرسی که چونی در فراقم 38شمارهٔ ۱۰۱۰: کنون عمری که سرگردان عشقم 39شمارهٔ ۱۰۱۱: بس بگردید و بس بگردد هم 40شمارهٔ ۱۰۱۲: چو من آشفته آن زلف و خالم 41شمارهٔ ۱۰۱۳: بگرفت ز دست غم ملالم 42شمارهٔ ۱۰۱۴: عمریست تا من از جان حیران آن جما ...43شمارهٔ ۱۰۱۵: چرایی این چنین فارغ ز حالم 44شمارهٔ ۱۰۱۶: آخر نظری فکن به حالم 45شمارهٔ ۱۰۱۷: چون سر زلف تو ای دوست پریشان حال ...46شمارهٔ ۱۰۱۸: تا هست نظر بدان جمالم 47شمارهٔ ۱۰۱۹: ای سر زلف تو پناه دلم 48شمارهٔ ۱۰۲۰: تا کی زنی ز تیغ جفا نیش بر دلم 49شمارهٔ ۱۰۲۱: چو بلبل در هوای گلستانم 50شمارهٔ ۱۰۲۲: تا هست به عشق تو توانم 51شمارهٔ ۱۰۲۳: من ز هجران تو سرگشته و سرگردانم 52شمارهٔ ۱۰۲۴: اگرچه سوخت در غم استخوانم 53شمارهٔ ۱۰۲۵: بلبل صفت از عشق تو فریاد زنانم 54شمارهٔ ۱۰۲۶: من تو را یار خویش می دانم 55شمارهٔ ۱۰۲۷: ز سوز عشق رخت آتشیست در جانم 56شمارهٔ ۱۰۲۸: بر آب دیده چون سروش نشانم 57شمارهٔ ۱۰۲۹: در جمال رخ تو حیرانم 58شمارهٔ ۱۰۳۰: فریاد که از دست تو فریاد زنانم 59شمارهٔ ۱۰۳۱: از دست غم عشق تو فریاد کنانم 60شمارهٔ ۱۰۳۲: ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم 61شمارهٔ ۱۰۳۳: بی رخ چون خورت ای جان به لب آمد ...62شمارهٔ ۱۰۳۴: من راز غم عشق تو گفتن نتوانم 63شمارهٔ ۱۰۳۵: عمریست تا چو پرگار سرگشته در جها ...64شمارهٔ ۱۰۳۶: پشتم ز فراق شد خم 65شمارهٔ ۱۰۳۷: در سرم هست که سر در سر کار تو کن ...66شمارهٔ ۱۰۳۸: من دیده با خیال تو برهم نمی زنم 67شمارهٔ ۱۰۳۹: گر خرامی پیش ما در دیدگان جایت ک ...68شمارهٔ ۱۰۴۰: گفتم که یک شبی سوی جانان گذر کنم 69شمارهٔ ۱۰۴۱: بخت اگر یاری دهد یارش کنم 70شمارهٔ ۱۰۴۲: پیش رویش جان و دل قربان کنم 71شمارهٔ ۱۰۴۳: گفته بودی از لبت درمان کنم 72شمارهٔ ۱۰۴۴: تا به کی درد غمت پنهان کنم 73شمارهٔ ۱۰۴۵: درد ما را با غمت چون نیست درمان ...74شمارهٔ ۱۰۴۶: دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون ...75شمارهٔ ۱۰۴۷: تا به چند این دیده را در هجر تو ...76شمارهٔ ۱۰۴۸: جز غم چو نیست حاصل ایام چون کنم 77شمارهٔ ۱۰۴۹: تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خ ...78شمارهٔ ۱۰۵۰: شب وصال میسّر نمی شود چه کنم 79شمارهٔ ۱۰۵۱: بی رخت صبر از این بیش ندارم چه ک ...80شمارهٔ ۱۰۵۲: من مسکین به جهان یار ندارم چه کن ...81شمارهٔ ۱۰۵۳: بگو که با غم هجران روی او چه کنم 82شمارهٔ ۱۰۵۴: بر سر کوی تو افغان چه کنم گر نکن ...83شمارهٔ ۱۰۵۵: بیا که بی رخ خوبت نظر به کس نکنم 84شمارهٔ ۱۰۵۶: با تو تا جان باشدم یاری کنم 85شمارهٔ ۱۰۵۷: با درد دلپذیر تو درمان چه می کنم 86شمارهٔ ۱۰۵۸: با دو چشمت عشق بازی می کنم 87شمارهٔ ۱۰۵۹: من چو بلبل ناله های صبحگاهی می ک ...88شمارهٔ ۱۰۶۰: گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم 89شمارهٔ ۱۰۶۱: پرسی ز من که چونی ای دوست بی تو ...90شمارهٔ ۱۰۶۲: در این جهان دل خود را شکسته می ب ...91شمارهٔ ۱۰۶۳: شدم به طرف گلستان که تا گلی چینم 92شمارهٔ ۱۰۶۴: نه بخت آنکه شبی با تو روبرو بنشی ...93شمارهٔ ۱۰۶۵: نه یاریی دهدم بخت تا رخت بینم 94شمارهٔ ۱۰۶۶: نام تو قوّت دل و دینم 95شمارهٔ ۱۰۶۷: من دولت وصالش از بی نیاز خواهم 96شمارهٔ ۱۰۶۸: با درد عشقت درمان نخواهم 97شمارهٔ ۱۰۶۹: اگر نه وصل تو باشد جهان نمی خواه ...98شمارهٔ ۱۰۷۰: شبت خوش باد همچون روز خرّم 99شمارهٔ ۱۰۷۱: دیگر هوای عشق تو در سرگرفته ایم 100شمارهٔ ۱۰۷۲: نگارا ز هجر تو دل خسته ایم 101شمارهٔ ۱۰۷۳: چو لاله پر از خون دل خسته ایم 102شمارهٔ ۱۰۷۴: شبهاست کز خیال رخ تو نخفته ایم 103شمارهٔ ۱۰۷۵: دور از تو دلبرا چه جفاها کشیده ا ...104شمارهٔ ۱۰۷۶: روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ا ...105شمارهٔ ۱۰۷۷: دیده دیدن رویت ز خدا می طلبیم 106شمارهٔ ۱۰۷۸: قدر روز وصل تو نشناختیم 107شمارهٔ ۱۰۷۹: ما بی رخ تو دیده ز عالم بدوختیم 108شمارهٔ ۱۰۸۰: تا دیده و دل در سر زلفین تو بستی ...109شمارهٔ ۱۰۸۱: ما تو را دلدار خود پنداشتیم 110شمارهٔ ۱۰۸۲: از مادر دهر تا بزادیم 111شمارهٔ ۱۰۸۳: در سر کوی غمت دل به جفا بنهادیم 112شمارهٔ ۱۰۸۴: بسیار در فراق تو زنهارها زدیم 113شمارهٔ ۱۰۸۵: در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم 114شمارهٔ ۱۰۸۶: یاد باد آنکه عزیزان همه با هم بو ...115شمارهٔ ۱۰۸۷: بر در لطف تو نیاز آریم 116شمارهٔ ۱۰۸۸: ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم 117شمارهٔ ۱۰۸۹: گفتم به دل که ای دل دانی که در چ ...118شمارهٔ ۱۰۹۰: جز درگه تو راه به جایی نمی بریم 119شمارهٔ ۱۰۹۱: با سرو قد تو عشق بازیم 120شمارهٔ ۱۰۹۲: تا به کی در غم عشق تو چنین درساز ...121شمارهٔ ۱۰۹۳: دلا تا کی به درد او بسازیم 122شمارهٔ ۱۰۹۴: بگو تا چند خون دل به غم در ساغر ...123شمارهٔ ۱۰۹۵: صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم 124شمارهٔ ۱۰۹۶: گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسی ...125شمارهٔ ۱۰۹۷: چون صبا از زلف یارم هر سحر آرد ن ...126شمارهٔ ۱۰۹۸: ما خود ز که ایم و از کدامیم 127شمارهٔ ۱۰۹۹: ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم 128شمارهٔ ۱۱۰۰: چه دردست این که درمانش ندانیم 129شمارهٔ ۱۱۰۱: چون تو طبیب دردی درد تو با که گو ...130شمارهٔ ۱۱۰۲: درد دل خویش با که گویم 131شمارهٔ ۱۱۰۳: در راه عشق روی تو ما بی خبر رویم 132شمارهٔ ۱۱۰۴: دل را به بوی وصل تو دادیم و می ر ...133شمارهٔ ۱۱۰۵: یارب که تو بگشای در بسته به رویم 134شمارهٔ ۱۱۰۶: تا به چند از رخ زیبای تو مهجور ش ...135شمارهٔ ۱۱۰۷: پیش چوگان جفایت صنما چون گویم 136شمارهٔ ۱۱۰۸: از وصل دری گشا به رویم 137شمارهٔ ۱۱۰۹: بهار آمد بیا تا خوش برآییم 138شمارهٔ ۱۱۱۰: چو با مهر رخ او آشناییم 139شمارهٔ ۱۱۱۱: سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم 140شمارهٔ ۱۱۱۲: نگارا از تو دور آخر چراییم 141شمارهٔ ۱۱۱۳: در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم 142شمارهٔ ۱۱۱۴: به جان آمد دل از هجر حبیبان 143شمارهٔ ۱۱۱۵: از درد منال ای دل چون نیست تو را ...144شمارهٔ ۱۱۱۶: به خدایی که جز او نیست خداوند جه ...145شمارهٔ ۱۱۱۷: تویی لیلی تویی لیلی تویی درد مرا ...146شمارهٔ ۱۱۱۸: بی کنارت در میان خونم این نازک م ...147شمارهٔ ۱۱۱۹: بار هجرت بر دلم باریست باری بس گ ...148شمارهٔ ۱۱۲۰: صبا برو تو پیامی ز من به یار رسا ...149شمارهٔ ۱۱۲۱: ای صبا نیست به عالم چو قدش سرو ر ...150شمارهٔ ۱۱۲۲: قدم نه شاه باز ما دمی در کوی درو ...151شمارهٔ ۱۱۲۳: ای سخت گمان سست پیمان 152شمارهٔ ۱۱۲۴: چشم و ابرویی که او دارد که دارد ...153شمارهٔ ۱۱۲۵: سری دارم فدای پای جانان 154شمارهٔ ۱۱۲۶: صبا شاد آمدی از کوی جانان 155شمارهٔ ۱۱۲۷: ز باد بهاری جهان شد جوان 156شمارهٔ ۱۱۲۸: چون جهانی را تویی روح و روان 157شمارهٔ ۱۱۲۹: در چمن تا قد آن سرو روانست روان 158شمارهٔ ۱۱۳۰: جان شیرینم تویی دانی که شیرینست ...159شمارهٔ ۱۱۳۱: چو زلف دوست برآشفت روزگار جهان 160شمارهٔ ۱۱۳۲: ای دل غمگین مدار چشم وفا از جهان 161شمارهٔ ۱۱۳۳: ای رخ مهوشت به کام جهان 162شمارهٔ ۱۱۳۴: مکن تو روی چو خورشید خود ز ما پن ...163شمارهٔ ۱۱۳۵: شبی چو زلف سیاهت دراز و بی پایان 164شمارهٔ ۱۱۳۶: بس روز به عشق تو بریدیم بیابان 165شمارهٔ ۱۱۳۷: دلم بگرفت از تنها نشستن 166شمارهٔ ۱۱۳۸: مهر روی آن بت سیمین بدن 167شمارهٔ ۱۱۳۹: تا به کی جان و جهان در سر کارت ک ...168شمارهٔ ۱۱۴۰: روی او را کجا توان دیدن 169شمارهٔ ۱۱۴۱: دل به جان آمد از عنا دیدن 170شمارهٔ ۱۱۴۲: ای دیده نمی شاید بی دوست جهان دی ...171شمارهٔ ۱۱۴۳: به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن 172شمارهٔ ۱۱۴۴: از دستت ای قلم من خواهم به جان ر ...173شمارهٔ ۱۱۴۵: چه خوش بود به چمن در صبوح گل چید ...174شمارهٔ ۱۱۴۶: باد نوروزی برآمد خیمه بر گلزار ز ...175شمارهٔ ۱۱۴۷: بیا و دیده جانم به وصل بینا کن 176شمارهٔ ۱۱۴۸: بیا ای سرو جان من کنار چشم ما جا ...177شمارهٔ ۱۱۴۹: نگارا رحمتی بر حال ما کن 178شمارهٔ ۱۱۵۰: دل ضعیف مرا در دو زلف خود جا کن 179شمارهٔ ۱۱۵۱: ز لطفت یک نظر در حال ما کن 180شمارهٔ ۱۱۵۲: سهی سروا گذاری سوی ما کن 181شمارهٔ ۱۱۵۳: بیا دردم به وصل خود دوا کن 182شمارهٔ ۱۱۵۴: درد دل ما را ز کرم باز دوا کن 183شمارهٔ ۱۱۵۵: ای نور دیده یک شبی ما را ز وصلت ...184شمارهٔ ۱۱۵۶: از شب وصلت دل ما شاد کن 185شمارهٔ ۱۱۵۷: خداوندا به حال ما نظر کن 186شمارهٔ ۱۱۵۸: نگارا بر من مسکین نظر کن 187شمارهٔ ۱۱۵۹: دمی در کوی درویشان گذر کن 188شمارهٔ ۱۱۶۰: یک لحظه به سوی ما گذر کن 189شمارهٔ ۱۱۶۱: این خراب آباد دل معمور کن 190شمارهٔ ۱۱۶۲: برآ به بام و رخت همچو شمع خاور ک ...191شمارهٔ ۱۱۶۳: تا به کی این در زنم در باز کن 192شمارهٔ ۱۱۶۴: مه رویت درخشان کن دو زلفت را پری ...193شمارهٔ ۱۱۶۵: ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن 194شمارهٔ ۱۱۶۶: دل سرگشته ی حیران برو ترک مناهی ...195شمارهٔ ۱۱۶۷: به دل گفتم برو شست دو زلفش را پن ...196شمارهٔ ۱۱۶۸: نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن 197شمارهٔ ۱۱۶۹: خلاف عادت معهود را وفایی کن 198شمارهٔ ۱۱۷۰: مویت به آفتاب رخ ای جان رها مکن 199شمارهٔ ۱۱۷۱: زین بیشتر چون زلف خود خاطر پریشا ...200شمارهٔ ۱۱۷۲: ای نگارین زلف شبرنگت به گل پرچین ...201شمارهٔ ۱۱۷۳: ای دل ای دل بیش ازین در عشق نادا ...202شمارهٔ ۱۱۷۴: ای عزیز من ستمکاری مکن 203شمارهٔ ۱۱۷۵: ای عارض زیبای تو نازک تر از برگ ...204شمارهٔ ۱۱۷۶: ای به بالا سرو نازی ای به رخ همچ ...205شمارهٔ ۱۱۷۷: صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من 206شمارهٔ ۱۱۷۸: آن خوشدلی کجا شد و آن روزگار من 207شمارهٔ ۱۱۷۹: زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من 208شمارهٔ ۱۱۸۰: ای دو چشمت مایه درمان من 209شمارهٔ ۱۱۸۱: مکن تو روی چو خورشید خود نهان از ...210شمارهٔ ۱۱۸۲: قد تو سرو ناز من هجر تو جان گداز ...211شمارهٔ ۱۱۸۳: ای بار غم تو بر دل من 212شمارهٔ ۱۱۸۴: تا به کی در پا کشد زلفت دل مسکین ...213شمارهٔ ۱۱۸۵: آه از ستم زمانه ی دون 214شمارهٔ ۱۱۸۶: ای بت سنگین دل سیمین بدن 215شمارهٔ ۱۱۸۷: بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین 216شمارهٔ ۱۱۸۸: هجران آن صنم گلعذار بین 217شمارهٔ ۱۱۸۹: تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت ...218شمارهٔ ۱۱۹۰: بگشای در رحمت بر روی من مسکین 219شمارهٔ ۱۱۹۱: بلبل شوریده زندان بر نتابد بیش ا ...220شمارهٔ ۱۱۹۲: ای به قد چون سرو نازی صد هزاران ...221شمارهٔ ۱۱۹۳: جان بدادم در فراق روی او 222شمارهٔ ۱۱۹۴: ای دو دیده چون کنم درمان ندارد د ...223شمارهٔ ۱۱۹۵: گر کشم بار کسی هم بار تو 224شمارهٔ ۱۱۹۶: ای مرا هم دل تو هم دلدار تو 225شمارهٔ ۱۱۹۷: ندارم دل که دل بردارم از تو 226شمارهٔ ۱۱۹۸: صبا باز آ که در مان دارم از تو 227شمارهٔ ۱۱۹۹: نگارینا دل پر دردم از تو 228شمارهٔ ۱۲۰۰: ای به ناکام دلم خسته و مهجور از ...229شمارهٔ ۱۲۰۱: تا به کی باشد دلم در دام تو 230شمارهٔ ۱۲۰۲: جانان کدام دل که نگشتست رام تو 231شمارهٔ ۱۲۰۳: آمد دل ضعیف من اندر پناه تو 232شمارهٔ ۱۲۰۴: ای دل به درد عشق ندارم دوای تو 233شمارهٔ ۱۲۰۵: گشتم از جان بنده بالای تو 234شمارهٔ ۱۲۰۶: جانم به لب رسید ز جور و جفای تو 235شمارهٔ ۱۲۰۷: ای دلم در لعل شکّرخای تو 236شمارهٔ ۱۲۰۸: ما را شکایتیست ز دست جفای تو 237شمارهٔ ۱۲۰۹: ای دیده ی بخت جهان در آرزوی روی ...238شمارهٔ ۱۲۱۰: باد صبا جان می دهد در آرزوی روی ...239شمارهٔ ۱۲۱۱: بردی دل من به چشم و ابرو 240شمارهٔ ۱۲۱۲: من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ا ...241شمارهٔ ۱۲۱۳: ای که دل دارد بسی بر روی جانان آ ...242شمارهٔ ۱۲۱۴: گفته بودم یار گیرم یار کو 243شمارهٔ ۱۲۱۵: دلبرا لذّت جوانی کو 244شمارهٔ ۱۲۱۶: ای صبا حال دل من بر دلدار بگو 245شمارهٔ ۱۲۱۷: صبا تو حال دل خسته با نگار بگو 246شمارهٔ ۱۲۱۸: ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو 247شمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگ ...248شمارهٔ ۱۲۲۰: خردم گفت برو ای دل دیوانه برو 249شمارهٔ ۱۲۲۱: تا مرا شد سایه زلفت پناه 250شمارهٔ ۱۲۲۲: ای سودا دیده ام روی چو ماه 251شمارهٔ ۱۲۲۳: آن دیده بین که چون به جفا می کند ...252شمارهٔ ۱۲۲۴: تشنه درد فراقت منم ای جان در ده 253شمارهٔ ۱۲۲۵: ای غمت در جان ما جا ساخته 254شمارهٔ ۱۲۲۶: ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخ ...255شمارهٔ ۱۲۲۷: گر کند میل جفا دلبر من گویم چه 256شمارهٔ ۱۲۲۸: ای مرا از یاد خود بگذاشته 257شمارهٔ ۱۲۲۹: نگران خم ابروی توام پیوسته 258شمارهٔ ۱۲۳۰: پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده 259شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده 260شمارهٔ ۱۲۳۲: جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده 261شمارهٔ ۱۲۳۳: ای ما جهان و جان را بر باد عشق د ...262شمارهٔ ۱۲۳۴: ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زد ...263شمارهٔ ۱۲۳۵: تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده 264شمارهٔ ۱۲۳۶: ای سلاطین جهان پیش رخت بنده شده 265شمارهٔ ۱۲۳۷: به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده 266شمارهٔ ۱۲۳۸: بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده 267شمارهٔ ۱۲۳۹: تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده 268شمارهٔ ۱۲۴۰: این دل محنت و بلا دیده 269شمارهٔ ۱۲۴۱: ای خیال رخ تو در دیده 270شمارهٔ ۱۲۴۲: آه از این روزگار گردیده 271شمارهٔ ۱۲۴۳: دل من از غم تو گرد جهان گردیده 272شمارهٔ ۱۲۴۴: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده 273شمارهٔ ۱۲۴۵: گفتم که میارید ز بازار بنفشه 274شمارهٔ ۱۲۴۶: عالم همه خوش بوی شد از بوی بنفشه 275شمارهٔ ۱۲۴۷: در سر مرا ز عشقش سودا بود همیشه 276شمارهٔ ۱۲۴۸: فریاد ز جور این زمانه 277شمارهٔ ۱۲۴۹: دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآ ...278شمارهٔ ۱۲۵۰: آن چه زلفست آن که باز از قهر تاب ...279شمارهٔ ۱۲۵۱: بازم از سودای زلفت مست و شیدا کر ...280شمارهٔ ۱۲۵۲: یکباره عهد یار فراموش کرده ای 281شمارهٔ ۱۲۵۳: تا کی دلا به دام غمش اوفتاده ای 282شمارهٔ ۱۲۵۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ...283شمارهٔ ۱۲۵۵: عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ...284شمارهٔ ۱۲۵۶: از جان وصل خویش فرستم نواله ای 285شمارهٔ ۱۲۵۷: ای در غم عشق تو من در هر دهن افس ...286شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ا ...287شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی 288شمارهٔ ۱۲۶۰: تو که خورشید جهانی به جهان می تا ...289شمارهٔ ۱۲۶۱: گرفت از رشک رویت ماه تابی 290شمارهٔ ۱۲۶۲: دلا این عشق بازی تا به کی بی 291شمارهٔ ۱۲۶۳: زان لعل لبم بده زکاتی 292شمارهٔ ۱۲۶۴: ای دل ز شراب عشق مستی 293شمارهٔ ۱۲۶۵: تا که مهر مهرم از درج وفا برداشت ...294شمارهٔ ۱۲۶۶: من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی 295شمارهٔ ۱۲۶۷: چه کردم تا زمن دل برگرفتی 296شمارهٔ ۱۲۶۸: ای مسلمانان خدا را همّتی 297شمارهٔ ۱۲۶۹: دارم به لطف عام تو چشم عنایتی 298شمارهٔ ۱۲۷۰: گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی 299شمارهٔ ۱۲۷۱: دردا که نیست روز غمت را نهایتی 300شمارهٔ ۱۲۷۲: به رخ چون ماه تابانی به قد چون س ...301شمارهٔ ۱۲۷۳: ز کوی دوست آمد شاد بادی 302شمارهٔ ۱۲۷۴: دلا در عشق بازی نیک مردی 303شمارهٔ ۱۲۷۵: گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش ...304شمارهٔ ۱۲۷۶: یک شب به لطف از درما درنیامدی 305شمارهٔ ۱۲۷۷: تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان ب ...306شمارهٔ ۱۲۷۸: گهی بزم طرب را ساختندی 307شمارهٔ ۱۲۷۹: دلا خود را به مه رویی چه بندی 308شمارهٔ ۱۲۸۰: بگو چگونه دهم شرح آرزومندی 309شمارهٔ ۱۲۸۱: گلبن وصل ز باغ دل ما برکندی 310شمارهٔ ۱۲۸۲: چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی 311شمارهٔ ۱۲۸۳: گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دید ...312شمارهٔ ۱۲۸۴: به حکم آنکه مرا نیست در جهان یار ...313شمارهٔ ۱۲۸۵: مگر با ما سر یاری نداری 314شمارهٔ ۱۲۸۶: ای که ز دولت و اقبال تو برخوردار ...315شمارهٔ ۱۲۸۷: صبا اگر به سر کوی او گذر داری 316شمارهٔ ۱۲۸۸: دلم ز دست ببردی و جان به سر باری 317شمارهٔ ۱۲۸۹: بگو تا کی دلم را تنگ داری 318شمارهٔ ۱۲۹۰: چرا بی جرم با ما جنگ داری 319شمارهٔ ۱۲۹۱: نگارینا ز نامم ننگ داری 320شمارهٔ ۱۲۹۲: چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آ ...321شمارهٔ ۱۲۹۳: دلم ببردی و دانم که قصد جان داری 322شمارهٔ ۱۲۹۴: صبا بازآ که درمانم تو داری 323شمارهٔ ۱۲۹۵: چون چشم بد از روی خودم دور چه دا ...324شمارهٔ ۱۲۹۶: ای دل به سر کویش رو گر هوسی داری 325شمارهٔ ۱۲۹۷: ای دل به درد عشقش دانم دوا نداری 326شمارهٔ ۱۲۹۸: نگارا رسم دلداری نداری 327شمارهٔ ۱۲۹۹: گرم بودی به وصلت اختیاری 328شمارهٔ ۱۳۰۰: دلا تا کی چنین در زیر باری 329شمارهٔ ۱۳۰۱: چه خوش بادیست باد نوبهاری 330شمارهٔ ۱۳۰۲: که دارد در دو عالم چون تو یاری 331شمارهٔ ۱۳۰۳: که را باشد به عالم چون تو یاری 332شمارهٔ ۱۳۰۴: حاش لله که مرا جز تو بود دلداری 333شمارهٔ ۱۳۰۵: به دردی دل گرفتارست باری 334شمارهٔ ۱۳۰۶: نیست یاری به جهان مثل تو کس دلدا ...335شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری 336شمارهٔ ۱۳۰۸: چه باشد ار به من خسته دل کنی نظر ...337شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری 338شمارهٔ ۱۳۱۰: الهی تو بگشا به لطفت دری 339شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری 340شمارهٔ ۱۳۱۲: فدای جان منست آن نگار چون حوری 341شمارهٔ ۱۳۱۳: دل برده ای از دست من ای کان لطف ...342شمارهٔ ۱۳۱۴: سهی سروا چرا با ما نسازی 343شمارهٔ ۱۳۱۵: بس دولت فیروزست در پای تو سربازی 344شمارهٔ ۱۳۱۶: تو تا کی با من مسکین نسازی 345شمارهٔ ۱۳۱۷: تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی 346شمارهٔ ۱۳۱۸: وقت آنست که بر ما نظری اندازی 347شمارهٔ ۱۳۱۹: دلا تو با من مسکین چرا نمی سازی 348شمارهٔ ۱۳۲۰: چرا تو درد دلم را دوا نمی سازی 349شمارهٔ ۱۳۲۱: چرا به کار من ناتوان نپردازی 350شمارهٔ ۱۳۲۲: بگفتم با صبا دزدیده رازی 351شمارهٔ ۱۳۲۳: معطّرست جهانی ز باد نوروزی 352شمارهٔ ۱۳۲۴: بو که آن ماه من اندر چمن آید روز ...353شمارهٔ ۱۳۲۵: هر آنکه داد مرا عمر او دهد روزی 354شمارهٔ ۱۳۲۶: بیا که غمزه سرمست تو به دلدوزی 355شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی 356شمارهٔ ۱۳۲۸: من تو را دارم و جز لطف توأم نیست ...357شمارهٔ ۱۳۲۹: تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی 358شمارهٔ ۱۳۳۰: بتا به عهد من ار بر سر جفا باشی 359شمارهٔ ۱۳۳۱: چرا جانا به دردم شاد باشی 360شمارهٔ ۱۳۳۲: دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی 361شمارهٔ ۱۳۳۳: دلا تا کی چنین سرگشته باشی 362شمارهٔ ۱۳۳۴: دلا تا کی چنین دیوانه باشی 363شمارهٔ ۱۳۳۵: ز جانم تو را بنده در بندگی 364شمارهٔ ۱۳۳۶: ماییم و غم عشقت و خوابی و خیالی 365شمارهٔ ۱۳۳۷: دلا تا کی به درد عشق نالی 366شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی 367شمارهٔ ۱۳۳۹: مرا خود نباشد به عالم دلی 368شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شا ...369شمارهٔ ۱۳۴۱: دامن وصل ار به کف آید دمی 370شمارهٔ ۱۳۴۲: من شبی در خواب عکس روی او گردیدم ...371شمارهٔ ۱۳۴۳: چرخ کی گردد به کام ما دمی 372شمارهٔ ۱۳۴۴: بتا تا کی کنی این سرگرانی 373شمارهٔ ۱۳۴۵: الا ای سرو ناز بوستانی 374شمارهٔ ۱۳۴۶: تو مرا دردی و تو درمانی 375شمارهٔ ۱۳۴۷: دل من درد غمت دارد و تو درمانی 376شمارهٔ ۱۳۴۸: چو حال زار من خسته دل تو می دانی 377شمارهٔ ۱۳۴۹: دلم را درد و درمانی مرا تو مونس ...378شمارهٔ ۱۳۵۰: تو عهدی کرده ای جانا که از من سر ...379شمارهٔ ۱۳۵۱: دل من به دست آر اگر می توانی 380شمارهٔ ۱۳۵۲: دل بدادم به تو ای دوست من از ناد ...381شمارهٔ ۱۳۵۳: فراموشت چرا شد مهربانی 382شمارهٔ ۱۳۵۴: نگارا چون قلم ما را به سر تا کی ...383شمارهٔ ۱۳۵۵: تا چند مرا جانا از غمزه برنجانی 384شمارهٔ ۱۳۵۶: تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی 385شمارهٔ ۱۳۵۷: همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی 386شمارهٔ ۱۳۵۸: جهان بگرفت باز از سر جوانی 387شمارهٔ ۱۳۵۹: مرا که در دو جهان راحت دل و جانی 388شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی 389شمارهٔ ۱۳۶۱: دلی ز دست بدادم ز روی نادانی 390شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی 391شمارهٔ ۱۳۶۳: صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی 392شمارهٔ ۱۳۶۴: تو جام جهان نمای جانی 393شمارهٔ ۱۳۶۵: بده ساقی تو جام ارغوانی 394شمارهٔ ۱۳۶۶: صبا حال دلم را نیک دانی 395شمارهٔ ۱۳۶۷: جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی 396شمارهٔ ۱۳۶۸: جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی 397شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد ک ...398شمارهٔ ۱۳۷۰: ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی 399شمارهٔ ۱۳۷۱: تا به کی جانا دلم پر خون کنی 400شمارهٔ ۱۳۷۲: دلبرا با من جفا تا کی کنی 401شمارهٔ ۱۳۷۳: تا کی از سرکشی وفا نکنی 402شمارهٔ ۱۳۷۴: تو خود به حال پریشان ما نظر نکنی 403شمارهٔ ۱۳۷۵: نه درد دلم را دوا می کنی 404شمارهٔ ۱۳۷۶: دلبرا با ما تو لطف بی نهایت می ک ...405شمارهٔ ۱۳۷۷: من دردمند چاره ی دردم چه می کنی 406شمارهٔ ۱۳۷۸: تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی ...407شمارهٔ ۱۳۷۹: جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی 408شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی 409شمارهٔ ۱۳۸۱: گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی 410شمارهٔ ۱۳۸۲: ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می ...411شمارهٔ ۱۳۸۳: ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی 412شمارهٔ ۱۳۸۴: در ره عشق تو جانی می دهم در جست ...413شمارهٔ ۱۳۸۵: گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به ...414شمارهٔ ۱۳۸۶: خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی 415شمارهٔ ۱۳۸۷: ای جان و جهان توام پناهی 416شمارهٔ ۱۳۸۸: چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی 417شمارهٔ ۱۳۸۹: ماهیست نشسته به سر مسند شاهی 418شمارهٔ ۱۳۹۰: الهی یا الهی یا الهی 419شمارهٔ ۱۳۹۱: ز روی لطف کن در من نگاهی 420شمارهٔ ۱۳۹۲: هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی 421شمارهٔ ۱۳۹۳: ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی 422شمارهٔ ۱۳۹۴: ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی 423شمارهٔ ۱۳۹۵: شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی 424شمارهٔ ۱۳۹۶: بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی 425شمارهٔ ۱۳۹۷: نمی یابم به درد دل دوایی 426شمارهٔ ۱۳۹۸: گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی 427شمارهٔ ۱۳۹۹: بیا جانا که دردم را دوایی 428شمارهٔ ۱۴۰۰: تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی 429شمارهٔ ۱۴۰۱: بتا بدمهر و سنگین دل چرایی 430شمارهٔ ۱۴۰۲: دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی 431شمارهٔ ۱۴۰۳: بیا که با تو نداریم دست بالایی 432شمارهٔ ۱۴۰۴: چنین بیگانه وش آخر چرایی 433شمارهٔ ۱۴۰۵: بربود از من دل دل ربائی 434شمارهٔ ۱۴۰۶: مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی 435شمارهٔ ۱۴۰۷: آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی 436شمارهٔ ۱۴۰۸: ای مرا پیوند جان جانم تویی 437شمارهٔ ۱۴۰۹: ای روان گشته ز چشمم ز فراقت جویی 438شمارهٔ ۱۴۱۰: در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی 439شمارهٔ ۱۴۱۱: جفا تا کی کنی بر ما نگویی 440شمارهٔ ۱۴۱۲: چرا به ترک جفا دلبرا نمی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ