به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونغزل هاشمارهٔ ۹۷۸: به عالم غیر تو یاری ندارم

3180عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

به عالم غیر تو یاری ندارم
بجز عشق رخت کاری ندارم
تو را گر هست بر جایم بسی یار
به جانت من کسی باری ندارم
به کوی تو سگان را هست باری
چرا ای دوست من باری ندارم
خداوند منی من بنده فرمان
به جان تو کز این عاری ندارم
اگرچه برگرفت آزرم از پیش
من از دلدار آزاری ندارم
به جان تو که در عالم نگارا
بجز لطفت جهانداری ندارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۷۷: ندارم بی تو برگ جان ندارم 2شمارهٔ ۹۷۸: به عالم غیر تو یاری ندارم 3شمارهٔ ۹۷۹: منم کاندر جهان یاری ندارم 4شمارهٔ ۹۸۰: صبا بگذر شبی در کوی یارم 5شمارهٔ ۹۸۱: چشم بینایی بده تا روی جانان بنگرم 6شمارهٔ ۹۸۲: جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم 7شمارهٔ ۹۸۳: گر من ز دست هجر تو آهی برآورم 8شمارهٔ ۹۸۴: تا روی همچو ماه تو رفت از برابرم 9شمارهٔ ۹۸۵: تا من از صحبت تو مهجورم 10شمارهٔ ۹۸۶: بیا جانا که جانت را بمیرم 11شمارهٔ ۹۸۷: مگر لطف تو باشد دستگیرم 12شمارهٔ ۹۸۸: به لطف ای دوست باری دست گیرم 13شمارهٔ ۹۸۹: بر نور شمع رویت پروانه ی حقیرم 14شمارهٔ ۹۹۰: بیا ای سرو ناز من روان تا در برت ...15شمارهٔ ۹۹۱: بگفتی هم شبی جانا نظر بر حالت اند ...16شمارهٔ ۹۹۲: مدّتی تا به غم حال جهان می سازم 17شمارهٔ ۹۹۳: خداوندا بده عمری درازم 18شمارهٔ ۹۹۴: لب تشنه لعل توأم آبی مگر ارزم 19شمارهٔ ۹۹۵: ز دیده خون دل تا چند ریزم 20شمارهٔ ۹۹۶: مرا در دل همی آمد که با عشقت نیام ...21شمارهٔ ۹۹۷: نیست بر دولت وصل تو شبی دست رسم 22شمارهٔ ۹۹۸: چنین بی یار و دل تا چند باشم 23شمارهٔ ۹۹۹: اگر با دولتت پاینده باشم 24شمارهٔ ۱۰۰۰: تو شمعی و منت پروانه باشم 25شمارهٔ ۱۰۰۱: سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم 26شمارهٔ ۱۰۰۲: صد ازین جور و جفا گر ز برای تو ک ...27شمارهٔ ۱۰۰۳: من اندر کار عشقش چند کوشم 28شمارهٔ ۱۰۰۴: دوش می رفت دوش بر دوشم 29شمارهٔ ۱۰۰۵: تا چند زنی تیغ جفا بر دل ریشم 30شمارهٔ ۱۰۰۶: ز زلفت بو نمی یابد دماغم 31شمارهٔ ۱۰۰۷: ز گل با روی تو باشد فراغم 32شمارهٔ ۱۰۰۸: ای شده غم یار من، من شده ام یار ...33شمارهٔ ۱۰۰۹: همی پرسی که چونی در فراقم 34شمارهٔ ۱۰۱۰: کنون عمری که سرگردان عشقم 35شمارهٔ ۱۰۱۱: بس بگردید و بس بگردد هم 36شمارهٔ ۱۰۱۲: چو من آشفته آن زلف و خالم 37شمارهٔ ۱۰۱۳: بگرفت ز دست غم ملالم 38شمارهٔ ۱۰۱۴: عمریست تا من از جان حیران آن جما ...39شمارهٔ ۱۰۱۵: چرایی این چنین فارغ ز حالم 40شمارهٔ ۱۰۱۶: آخر نظری فکن به حالم 41شمارهٔ ۱۰۱۷: چون سر زلف تو ای دوست پریشان حال ...42شمارهٔ ۱۰۱۸: تا هست نظر بدان جمالم 43شمارهٔ ۱۰۱۹: ای سر زلف تو پناه دلم 44شمارهٔ ۱۰۲۰: تا کی زنی ز تیغ جفا نیش بر دلم 45شمارهٔ ۱۰۲۱: چو بلبل در هوای گلستانم 46شمارهٔ ۱۰۲۲: تا هست به عشق تو توانم 47شمارهٔ ۱۰۲۳: من ز هجران تو سرگشته و سرگردانم 48شمارهٔ ۱۰۲۴: اگرچه سوخت در غم استخوانم 49شمارهٔ ۱۰۲۵: بلبل صفت از عشق تو فریاد زنانم 50شمارهٔ ۱۰۲۶: من تو را یار خویش می دانم 51شمارهٔ ۱۰۲۷: ز سوز عشق رخت آتشیست در جانم 52شمارهٔ ۱۰۲۸: بر آب دیده چون سروش نشانم 53شمارهٔ ۱۰۲۹: در جمال رخ تو حیرانم 54شمارهٔ ۱۰۳۰: فریاد که از دست تو فریاد زنانم 55شمارهٔ ۱۰۳۱: از دست غم عشق تو فریاد کنانم 56شمارهٔ ۱۰۳۲: ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم 57شمارهٔ ۱۰۳۳: بی رخ چون خورت ای جان به لب آمد ...58شمارهٔ ۱۰۳۴: من راز غم عشق تو گفتن نتوانم 59شمارهٔ ۱۰۳۵: عمریست تا چو پرگار سرگشته در جها ...60شمارهٔ ۱۰۳۶: پشتم ز فراق شد خم 61شمارهٔ ۱۰۳۷: در سرم هست که سر در سر کار تو کن ...62شمارهٔ ۱۰۳۸: من دیده با خیال تو برهم نمی زنم 63شمارهٔ ۱۰۳۹: گر خرامی پیش ما در دیدگان جایت ک ...64شمارهٔ ۱۰۴۰: گفتم که یک شبی سوی جانان گذر کنم 65شمارهٔ ۱۰۴۱: بخت اگر یاری دهد یارش کنم 66شمارهٔ ۱۰۴۲: پیش رویش جان و دل قربان کنم 67شمارهٔ ۱۰۴۳: گفته بودی از لبت درمان کنم 68شمارهٔ ۱۰۴۴: تا به کی درد غمت پنهان کنم 69شمارهٔ ۱۰۴۵: درد ما را با غمت چون نیست درمان ...70شمارهٔ ۱۰۴۶: دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون ...71شمارهٔ ۱۰۴۷: تا به چند این دیده را در هجر تو ...72شمارهٔ ۱۰۴۸: جز غم چو نیست حاصل ایام چون کنم 73شمارهٔ ۱۰۴۹: تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خ ...74شمارهٔ ۱۰۵۰: شب وصال میسّر نمی شود چه کنم 75شمارهٔ ۱۰۵۱: بی رخت صبر از این بیش ندارم چه ک ...76شمارهٔ ۱۰۵۲: من مسکین به جهان یار ندارم چه کن ...77شمارهٔ ۱۰۵۳: بگو که با غم هجران روی او چه کنم 78شمارهٔ ۱۰۵۴: بر سر کوی تو افغان چه کنم گر نکن ...79شمارهٔ ۱۰۵۵: بیا که بی رخ خوبت نظر به کس نکنم 80شمارهٔ ۱۰۵۶: با تو تا جان باشدم یاری کنم 81شمارهٔ ۱۰۵۷: با درد دلپذیر تو درمان چه می کنم 82شمارهٔ ۱۰۵۸: با دو چشمت عشق بازی می کنم 83شمارهٔ ۱۰۵۹: من چو بلبل ناله های صبحگاهی می ک ...84شمارهٔ ۱۰۶۰: گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم 85شمارهٔ ۱۰۶۱: پرسی ز من که چونی ای دوست بی تو ...86شمارهٔ ۱۰۶۲: در این جهان دل خود را شکسته می ب ...87شمارهٔ ۱۰۶۳: شدم به طرف گلستان که تا گلی چینم 88شمارهٔ ۱۰۶۴: نه بخت آنکه شبی با تو روبرو بنشی ...89شمارهٔ ۱۰۶۵: نه یاریی دهدم بخت تا رخت بینم 90شمارهٔ ۱۰۶۶: نام تو قوّت دل و دینم 91شمارهٔ ۱۰۶۷: من دولت وصالش از بی نیاز خواهم 92شمارهٔ ۱۰۶۸: با درد عشقت درمان نخواهم 93شمارهٔ ۱۰۶۹: اگر نه وصل تو باشد جهان نمی خواه ...94شمارهٔ ۱۰۷۰: شبت خوش باد همچون روز خرّم 95شمارهٔ ۱۰۷۱: دیگر هوای عشق تو در سرگرفته ایم 96شمارهٔ ۱۰۷۲: نگارا ز هجر تو دل خسته ایم 97شمارهٔ ۱۰۷۳: چو لاله پر از خون دل خسته ایم 98شمارهٔ ۱۰۷۴: شبهاست کز خیال رخ تو نخفته ایم 99شمارهٔ ۱۰۷۵: دور از تو دلبرا چه جفاها کشیده ا ...100شمارهٔ ۱۰۷۶: روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ا ...101شمارهٔ ۱۰۷۷: دیده دیدن رویت ز خدا می طلبیم 102شمارهٔ ۱۰۷۸: قدر روز وصل تو نشناختیم 103شمارهٔ ۱۰۷۹: ما بی رخ تو دیده ز عالم بدوختیم 104شمارهٔ ۱۰۸۰: تا دیده و دل در سر زلفین تو بستی ...105شمارهٔ ۱۰۸۱: ما تو را دلدار خود پنداشتیم 106شمارهٔ ۱۰۸۲: از مادر دهر تا بزادیم 107شمارهٔ ۱۰۸۳: در سر کوی غمت دل به جفا بنهادیم 108شمارهٔ ۱۰۸۴: بسیار در فراق تو زنهارها زدیم 109شمارهٔ ۱۰۸۵: در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم 110شمارهٔ ۱۰۸۶: یاد باد آنکه عزیزان همه با هم بو ...111شمارهٔ ۱۰۸۷: بر در لطف تو نیاز آریم 112شمارهٔ ۱۰۸۸: ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم 113شمارهٔ ۱۰۸۹: گفتم به دل که ای دل دانی که در چ ...114شمارهٔ ۱۰۹۰: جز درگه تو راه به جایی نمی بریم 115شمارهٔ ۱۰۹۱: با سرو قد تو عشق بازیم 116شمارهٔ ۱۰۹۲: تا به کی در غم عشق تو چنین درساز ...117شمارهٔ ۱۰۹۳: دلا تا کی به درد او بسازیم 118شمارهٔ ۱۰۹۴: بگو تا چند خون دل به غم در ساغر ...119شمارهٔ ۱۰۹۵: صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم 120شمارهٔ ۱۰۹۶: گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسی ...121شمارهٔ ۱۰۹۷: چون صبا از زلف یارم هر سحر آرد ن ...122شمارهٔ ۱۰۹۸: ما خود ز که ایم و از کدامیم 123شمارهٔ ۱۰۹۹: ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم 124شمارهٔ ۱۱۰۰: چه دردست این که درمانش ندانیم 125شمارهٔ ۱۱۰۱: چون تو طبیب دردی درد تو با که گو ...126شمارهٔ ۱۱۰۲: درد دل خویش با که گویم 127شمارهٔ ۱۱۰۳: در راه عشق روی تو ما بی خبر رویم 128شمارهٔ ۱۱۰۴: دل را به بوی وصل تو دادیم و می ر ...129شمارهٔ ۱۱۰۵: یارب که تو بگشای در بسته به رویم 130شمارهٔ ۱۱۰۶: تا به چند از رخ زیبای تو مهجور ش ...131شمارهٔ ۱۱۰۷: پیش چوگان جفایت صنما چون گویم 132شمارهٔ ۱۱۰۸: از وصل دری گشا به رویم 133شمارهٔ ۱۱۰۹: بهار آمد بیا تا خوش برآییم 134شمارهٔ ۱۱۱۰: چو با مهر رخ او آشناییم 135شمارهٔ ۱۱۱۱: سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم 136شمارهٔ ۱۱۱۲: نگارا از تو دور آخر چراییم 137شمارهٔ ۱۱۱۳: در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم 138شمارهٔ ۱۱۱۴: به جان آمد دل از هجر حبیبان 139شمارهٔ ۱۱۱۵: از درد منال ای دل چون نیست تو را ...140شمارهٔ ۱۱۱۶: به خدایی که جز او نیست خداوند جه ...141شمارهٔ ۱۱۱۷: تویی لیلی تویی لیلی تویی درد مرا ...142شمارهٔ ۱۱۱۸: بی کنارت در میان خونم این نازک م ...143شمارهٔ ۱۱۱۹: بار هجرت بر دلم باریست باری بس گ ...144شمارهٔ ۱۱۲۰: صبا برو تو پیامی ز من به یار رسا ...145شمارهٔ ۱۱۲۱: ای صبا نیست به عالم چو قدش سرو ر ...146شمارهٔ ۱۱۲۲: قدم نه شاه باز ما دمی در کوی درو ...147شمارهٔ ۱۱۲۳: ای سخت گمان سست پیمان 148شمارهٔ ۱۱۲۴: چشم و ابرویی که او دارد که دارد ...149شمارهٔ ۱۱۲۵: سری دارم فدای پای جانان 150شمارهٔ ۱۱۲۶: صبا شاد آمدی از کوی جانان 151شمارهٔ ۱۱۲۷: ز باد بهاری جهان شد جوان 152شمارهٔ ۱۱۲۸: چون جهانی را تویی روح و روان 153شمارهٔ ۱۱۲۹: در چمن تا قد آن سرو روانست روان 154شمارهٔ ۱۱۳۰: جان شیرینم تویی دانی که شیرینست ...155شمارهٔ ۱۱۳۱: چو زلف دوست برآشفت روزگار جهان 156شمارهٔ ۱۱۳۲: ای دل غمگین مدار چشم وفا از جهان 157شمارهٔ ۱۱۳۳: ای رخ مهوشت به کام جهان 158شمارهٔ ۱۱۳۴: مکن تو روی چو خورشید خود ز ما پن ...159شمارهٔ ۱۱۳۵: شبی چو زلف سیاهت دراز و بی پایان 160شمارهٔ ۱۱۳۶: بس روز به عشق تو بریدیم بیابان 161شمارهٔ ۱۱۳۷: دلم بگرفت از تنها نشستن 162شمارهٔ ۱۱۳۸: مهر روی آن بت سیمین بدن 163شمارهٔ ۱۱۳۹: تا به کی جان و جهان در سر کارت ک ...164شمارهٔ ۱۱۴۰: روی او را کجا توان دیدن 165شمارهٔ ۱۱۴۱: دل به جان آمد از عنا دیدن 166شمارهٔ ۱۱۴۲: ای دیده نمی شاید بی دوست جهان دی ...167شمارهٔ ۱۱۴۳: به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن 168شمارهٔ ۱۱۴۴: از دستت ای قلم من خواهم به جان ر ...169شمارهٔ ۱۱۴۵: چه خوش بود به چمن در صبوح گل چید ...170شمارهٔ ۱۱۴۶: باد نوروزی برآمد خیمه بر گلزار ز ...171شمارهٔ ۱۱۴۷: بیا و دیده جانم به وصل بینا کن 172شمارهٔ ۱۱۴۸: بیا ای سرو جان من کنار چشم ما جا ...173شمارهٔ ۱۱۴۹: نگارا رحمتی بر حال ما کن 174شمارهٔ ۱۱۵۰: دل ضعیف مرا در دو زلف خود جا کن 175شمارهٔ ۱۱۵۱: ز لطفت یک نظر در حال ما کن 176شمارهٔ ۱۱۵۲: سهی سروا گذاری سوی ما کن 177شمارهٔ ۱۱۵۳: بیا دردم به وصل خود دوا کن 178شمارهٔ ۱۱۵۴: درد دل ما را ز کرم باز دوا کن 179شمارهٔ ۱۱۵۵: ای نور دیده یک شبی ما را ز وصلت ...180شمارهٔ ۱۱۵۶: از شب وصلت دل ما شاد کن 181شمارهٔ ۱۱۵۷: خداوندا به حال ما نظر کن 182شمارهٔ ۱۱۵۸: نگارا بر من مسکین نظر کن 183شمارهٔ ۱۱۵۹: دمی در کوی درویشان گذر کن 184شمارهٔ ۱۱۶۰: یک لحظه به سوی ما گذر کن 185شمارهٔ ۱۱۶۱: این خراب آباد دل معمور کن 186شمارهٔ ۱۱۶۲: برآ به بام و رخت همچو شمع خاور ک ...187شمارهٔ ۱۱۶۳: تا به کی این در زنم در باز کن 188شمارهٔ ۱۱۶۴: مه رویت درخشان کن دو زلفت را پری ...189شمارهٔ ۱۱۶۵: ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن 190شمارهٔ ۱۱۶۶: دل سرگشته ی حیران برو ترک مناهی ...191شمارهٔ ۱۱۶۷: به دل گفتم برو شست دو زلفش را پن ...192شمارهٔ ۱۱۶۸: نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن 193شمارهٔ ۱۱۶۹: خلاف عادت معهود را وفایی کن 194شمارهٔ ۱۱۷۰: مویت به آفتاب رخ ای جان رها مکن 195شمارهٔ ۱۱۷۱: زین بیشتر چون زلف خود خاطر پریشا ...196شمارهٔ ۱۱۷۲: ای نگارین زلف شبرنگت به گل پرچین ...197شمارهٔ ۱۱۷۳: ای دل ای دل بیش ازین در عشق نادا ...198شمارهٔ ۱۱۷۴: ای عزیز من ستمکاری مکن 199شمارهٔ ۱۱۷۵: ای عارض زیبای تو نازک تر از برگ ...200شمارهٔ ۱۱۷۶: ای به بالا سرو نازی ای به رخ همچ ...201شمارهٔ ۱۱۷۷: صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من 202شمارهٔ ۱۱۷۸: آن خوشدلی کجا شد و آن روزگار من 203شمارهٔ ۱۱۷۹: زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من 204شمارهٔ ۱۱۸۰: ای دو چشمت مایه درمان من 205شمارهٔ ۱۱۸۱: مکن تو روی چو خورشید خود نهان از ...206شمارهٔ ۱۱۸۲: قد تو سرو ناز من هجر تو جان گداز ...207شمارهٔ ۱۱۸۳: ای بار غم تو بر دل من 208شمارهٔ ۱۱۸۴: تا به کی در پا کشد زلفت دل مسکین ...209شمارهٔ ۱۱۸۵: آه از ستم زمانه ی دون 210شمارهٔ ۱۱۸۶: ای بت سنگین دل سیمین بدن 211شمارهٔ ۱۱۸۷: بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین 212شمارهٔ ۱۱۸۸: هجران آن صنم گلعذار بین 213شمارهٔ ۱۱۸۹: تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت ...214شمارهٔ ۱۱۹۰: بگشای در رحمت بر روی من مسکین 215شمارهٔ ۱۱۹۱: بلبل شوریده زندان بر نتابد بیش ا ...216شمارهٔ ۱۱۹۲: ای به قد چون سرو نازی صد هزاران ...217شمارهٔ ۱۱۹۳: جان بدادم در فراق روی او 218شمارهٔ ۱۱۹۴: ای دو دیده چون کنم درمان ندارد د ...219شمارهٔ ۱۱۹۵: گر کشم بار کسی هم بار تو 220شمارهٔ ۱۱۹۶: ای مرا هم دل تو هم دلدار تو 221شمارهٔ ۱۱۹۷: ندارم دل که دل بردارم از تو 222شمارهٔ ۱۱۹۸: صبا باز آ که در مان دارم از تو 223شمارهٔ ۱۱۹۹: نگارینا دل پر دردم از تو 224شمارهٔ ۱۲۰۰: ای به ناکام دلم خسته و مهجور از ...225شمارهٔ ۱۲۰۱: تا به کی باشد دلم در دام تو 226شمارهٔ ۱۲۰۲: جانان کدام دل که نگشتست رام تو 227شمارهٔ ۱۲۰۳: آمد دل ضعیف من اندر پناه تو 228شمارهٔ ۱۲۰۴: ای دل به درد عشق ندارم دوای تو 229شمارهٔ ۱۲۰۵: گشتم از جان بنده بالای تو 230شمارهٔ ۱۲۰۶: جانم به لب رسید ز جور و جفای تو 231شمارهٔ ۱۲۰۷: ای دلم در لعل شکّرخای تو 232شمارهٔ ۱۲۰۸: ما را شکایتیست ز دست جفای تو 233شمارهٔ ۱۲۰۹: ای دیده ی بخت جهان در آرزوی روی ...234شمارهٔ ۱۲۱۰: باد صبا جان می دهد در آرزوی روی ...235شمارهٔ ۱۲۱۱: بردی دل من به چشم و ابرو 236شمارهٔ ۱۲۱۲: من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ا ...237شمارهٔ ۱۲۱۳: ای که دل دارد بسی بر روی جانان آ ...238شمارهٔ ۱۲۱۴: گفته بودم یار گیرم یار کو 239شمارهٔ ۱۲۱۵: دلبرا لذّت جوانی کو 240شمارهٔ ۱۲۱۶: ای صبا حال دل من بر دلدار بگو 241شمارهٔ ۱۲۱۷: صبا تو حال دل خسته با نگار بگو 242شمارهٔ ۱۲۱۸: ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو 243شمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگ ...244شمارهٔ ۱۲۲۰: خردم گفت برو ای دل دیوانه برو 245شمارهٔ ۱۲۲۱: تا مرا شد سایه زلفت پناه 246شمارهٔ ۱۲۲۲: ای سودا دیده ام روی چو ماه 247شمارهٔ ۱۲۲۳: آن دیده بین که چون به جفا می کند ...248شمارهٔ ۱۲۲۴: تشنه درد فراقت منم ای جان در ده 249شمارهٔ ۱۲۲۵: ای غمت در جان ما جا ساخته 250شمارهٔ ۱۲۲۶: ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخ ...251شمارهٔ ۱۲۲۷: گر کند میل جفا دلبر من گویم چه 252شمارهٔ ۱۲۲۸: ای مرا از یاد خود بگذاشته 253شمارهٔ ۱۲۲۹: نگران خم ابروی توام پیوسته 254شمارهٔ ۱۲۳۰: پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده 255شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده 256شمارهٔ ۱۲۳۲: جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده 257شمارهٔ ۱۲۳۳: ای ما جهان و جان را بر باد عشق د ...258شمارهٔ ۱۲۳۴: ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زد ...259شمارهٔ ۱۲۳۵: تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده 260شمارهٔ ۱۲۳۶: ای سلاطین جهان پیش رخت بنده شده 261شمارهٔ ۱۲۳۷: به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده 262شمارهٔ ۱۲۳۸: بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده 263شمارهٔ ۱۲۳۹: تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده 264شمارهٔ ۱۲۴۰: این دل محنت و بلا دیده 265شمارهٔ ۱۲۴۱: ای خیال رخ تو در دیده 266شمارهٔ ۱۲۴۲: آه از این روزگار گردیده 267شمارهٔ ۱۲۴۳: دل من از غم تو گرد جهان گردیده 268شمارهٔ ۱۲۴۴: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده 269شمارهٔ ۱۲۴۵: گفتم که میارید ز بازار بنفشه 270شمارهٔ ۱۲۴۶: عالم همه خوش بوی شد از بوی بنفشه 271شمارهٔ ۱۲۴۷: در سر مرا ز عشقش سودا بود همیشه 272شمارهٔ ۱۲۴۸: فریاد ز جور این زمانه 273شمارهٔ ۱۲۴۹: دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآ ...274شمارهٔ ۱۲۵۰: آن چه زلفست آن که باز از قهر تاب ...275شمارهٔ ۱۲۵۱: بازم از سودای زلفت مست و شیدا کر ...276شمارهٔ ۱۲۵۲: یکباره عهد یار فراموش کرده ای 277شمارهٔ ۱۲۵۳: تا کی دلا به دام غمش اوفتاده ای 278شمارهٔ ۱۲۵۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ...279شمارهٔ ۱۲۵۵: عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ...280شمارهٔ ۱۲۵۶: از جان وصل خویش فرستم نواله ای 281شمارهٔ ۱۲۵۷: ای در غم عشق تو من در هر دهن افس ...282شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ا ...283شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی 284شمارهٔ ۱۲۶۰: تو که خورشید جهانی به جهان می تا ...285شمارهٔ ۱۲۶۱: گرفت از رشک رویت ماه تابی 286شمارهٔ ۱۲۶۲: دلا این عشق بازی تا به کی بی 287شمارهٔ ۱۲۶۳: زان لعل لبم بده زکاتی 288شمارهٔ ۱۲۶۴: ای دل ز شراب عشق مستی 289شمارهٔ ۱۲۶۵: تا که مهر مهرم از درج وفا برداشت ...290شمارهٔ ۱۲۶۶: من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی 291شمارهٔ ۱۲۶۷: چه کردم تا زمن دل برگرفتی 292شمارهٔ ۱۲۶۸: ای مسلمانان خدا را همّتی 293شمارهٔ ۱۲۶۹: دارم به لطف عام تو چشم عنایتی 294شمارهٔ ۱۲۷۰: گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی 295شمارهٔ ۱۲۷۱: دردا که نیست روز غمت را نهایتی 296شمارهٔ ۱۲۷۲: به رخ چون ماه تابانی به قد چون س ...297شمارهٔ ۱۲۷۳: ز کوی دوست آمد شاد بادی 298شمارهٔ ۱۲۷۴: دلا در عشق بازی نیک مردی 299شمارهٔ ۱۲۷۵: گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش ...300شمارهٔ ۱۲۷۶: یک شب به لطف از درما درنیامدی 301شمارهٔ ۱۲۷۷: تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان ب ...302شمارهٔ ۱۲۷۸: گهی بزم طرب را ساختندی 303شمارهٔ ۱۲۷۹: دلا خود را به مه رویی چه بندی 304شمارهٔ ۱۲۸۰: بگو چگونه دهم شرح آرزومندی 305شمارهٔ ۱۲۸۱: گلبن وصل ز باغ دل ما برکندی 306شمارهٔ ۱۲۸۲: چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی 307شمارهٔ ۱۲۸۳: گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دید ...308شمارهٔ ۱۲۸۴: به حکم آنکه مرا نیست در جهان یار ...309شمارهٔ ۱۲۸۵: مگر با ما سر یاری نداری 310شمارهٔ ۱۲۸۶: ای که ز دولت و اقبال تو برخوردار ...311شمارهٔ ۱۲۸۷: صبا اگر به سر کوی او گذر داری 312شمارهٔ ۱۲۸۸: دلم ز دست ببردی و جان به سر باری 313شمارهٔ ۱۲۸۹: بگو تا کی دلم را تنگ داری 314شمارهٔ ۱۲۹۰: چرا بی جرم با ما جنگ داری 315شمارهٔ ۱۲۹۱: نگارینا ز نامم ننگ داری 316شمارهٔ ۱۲۹۲: چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آ ...317شمارهٔ ۱۲۹۳: دلم ببردی و دانم که قصد جان داری 318شمارهٔ ۱۲۹۴: صبا بازآ که درمانم تو داری 319شمارهٔ ۱۲۹۵: چون چشم بد از روی خودم دور چه دا ...320شمارهٔ ۱۲۹۶: ای دل به سر کویش رو گر هوسی داری 321شمارهٔ ۱۲۹۷: ای دل به درد عشقش دانم دوا نداری 322شمارهٔ ۱۲۹۸: نگارا رسم دلداری نداری 323شمارهٔ ۱۲۹۹: گرم بودی به وصلت اختیاری 324شمارهٔ ۱۳۰۰: دلا تا کی چنین در زیر باری 325شمارهٔ ۱۳۰۱: چه خوش بادیست باد نوبهاری 326شمارهٔ ۱۳۰۲: که دارد در دو عالم چون تو یاری 327شمارهٔ ۱۳۰۳: که را باشد به عالم چون تو یاری 328شمارهٔ ۱۳۰۴: حاش لله که مرا جز تو بود دلداری 329شمارهٔ ۱۳۰۵: به دردی دل گرفتارست باری 330شمارهٔ ۱۳۰۶: نیست یاری به جهان مثل تو کس دلدا ...331شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری 332شمارهٔ ۱۳۰۸: چه باشد ار به من خسته دل کنی نظر ...333شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری 334شمارهٔ ۱۳۱۰: الهی تو بگشا به لطفت دری 335شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری 336شمارهٔ ۱۳۱۲: فدای جان منست آن نگار چون حوری 337شمارهٔ ۱۳۱۳: دل برده ای از دست من ای کان لطف ...338شمارهٔ ۱۳۱۴: سهی سروا چرا با ما نسازی 339شمارهٔ ۱۳۱۵: بس دولت فیروزست در پای تو سربازی 340شمارهٔ ۱۳۱۶: تو تا کی با من مسکین نسازی 341شمارهٔ ۱۳۱۷: تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی 342شمارهٔ ۱۳۱۸: وقت آنست که بر ما نظری اندازی 343شمارهٔ ۱۳۱۹: دلا تو با من مسکین چرا نمی سازی 344شمارهٔ ۱۳۲۰: چرا تو درد دلم را دوا نمی سازی 345شمارهٔ ۱۳۲۱: چرا به کار من ناتوان نپردازی 346شمارهٔ ۱۳۲۲: بگفتم با صبا دزدیده رازی 347شمارهٔ ۱۳۲۳: معطّرست جهانی ز باد نوروزی 348شمارهٔ ۱۳۲۴: بو که آن ماه من اندر چمن آید روز ...349شمارهٔ ۱۳۲۵: هر آنکه داد مرا عمر او دهد روزی 350شمارهٔ ۱۳۲۶: بیا که غمزه سرمست تو به دلدوزی 351شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی 352شمارهٔ ۱۳۲۸: من تو را دارم و جز لطف توأم نیست ...353شمارهٔ ۱۳۲۹: تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی 354شمارهٔ ۱۳۳۰: بتا به عهد من ار بر سر جفا باشی 355شمارهٔ ۱۳۳۱: چرا جانا به دردم شاد باشی 356شمارهٔ ۱۳۳۲: دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی 357شمارهٔ ۱۳۳۳: دلا تا کی چنین سرگشته باشی 358شمارهٔ ۱۳۳۴: دلا تا کی چنین دیوانه باشی 359شمارهٔ ۱۳۳۵: ز جانم تو را بنده در بندگی 360شمارهٔ ۱۳۳۶: ماییم و غم عشقت و خوابی و خیالی 361شمارهٔ ۱۳۳۷: دلا تا کی به درد عشق نالی 362شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی 363شمارهٔ ۱۳۳۹: مرا خود نباشد به عالم دلی 364شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شا ...365شمارهٔ ۱۳۴۱: دامن وصل ار به کف آید دمی 366شمارهٔ ۱۳۴۲: من شبی در خواب عکس روی او گردیدم ...367شمارهٔ ۱۳۴۳: چرخ کی گردد به کام ما دمی 368شمارهٔ ۱۳۴۴: بتا تا کی کنی این سرگرانی 369شمارهٔ ۱۳۴۵: الا ای سرو ناز بوستانی 370شمارهٔ ۱۳۴۶: تو مرا دردی و تو درمانی 371شمارهٔ ۱۳۴۷: دل من درد غمت دارد و تو درمانی 372شمارهٔ ۱۳۴۸: چو حال زار من خسته دل تو می دانی 373شمارهٔ ۱۳۴۹: دلم را درد و درمانی مرا تو مونس ...374شمارهٔ ۱۳۵۰: تو عهدی کرده ای جانا که از من سر ...375شمارهٔ ۱۳۵۱: دل من به دست آر اگر می توانی 376شمارهٔ ۱۳۵۲: دل بدادم به تو ای دوست من از ناد ...377شمارهٔ ۱۳۵۳: فراموشت چرا شد مهربانی 378شمارهٔ ۱۳۵۴: نگارا چون قلم ما را به سر تا کی ...379شمارهٔ ۱۳۵۵: تا چند مرا جانا از غمزه برنجانی 380شمارهٔ ۱۳۵۶: تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی 381شمارهٔ ۱۳۵۷: همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی 382شمارهٔ ۱۳۵۸: جهان بگرفت باز از سر جوانی 383شمارهٔ ۱۳۵۹: مرا که در دو جهان راحت دل و جانی 384شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی 385شمارهٔ ۱۳۶۱: دلی ز دست بدادم ز روی نادانی 386شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی 387شمارهٔ ۱۳۶۳: صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی 388شمارهٔ ۱۳۶۴: تو جام جهان نمای جانی 389شمارهٔ ۱۳۶۵: بده ساقی تو جام ارغوانی 390شمارهٔ ۱۳۶۶: صبا حال دلم را نیک دانی 391شمارهٔ ۱۳۶۷: جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی 392شمارهٔ ۱۳۶۸: جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی 393شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد ک ...394شمارهٔ ۱۳۷۰: ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی 395شمارهٔ ۱۳۷۱: تا به کی جانا دلم پر خون کنی 396شمارهٔ ۱۳۷۲: دلبرا با من جفا تا کی کنی 397شمارهٔ ۱۳۷۳: تا کی از سرکشی وفا نکنی 398شمارهٔ ۱۳۷۴: تو خود به حال پریشان ما نظر نکنی 399شمارهٔ ۱۳۷۵: نه درد دلم را دوا می کنی 400شمارهٔ ۱۳۷۶: دلبرا با ما تو لطف بی نهایت می ک ...401شمارهٔ ۱۳۷۷: من دردمند چاره ی دردم چه می کنی 402شمارهٔ ۱۳۷۸: تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی ...403شمارهٔ ۱۳۷۹: جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی 404شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی 405شمارهٔ ۱۳۸۱: گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی 406شمارهٔ ۱۳۸۲: ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می ...407شمارهٔ ۱۳۸۳: ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی 408شمارهٔ ۱۳۸۴: در ره عشق تو جانی می دهم در جست ...409شمارهٔ ۱۳۸۵: گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به ...410شمارهٔ ۱۳۸۶: خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی 411شمارهٔ ۱۳۸۷: ای جان و جهان توام پناهی 412شمارهٔ ۱۳۸۸: چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی 413شمارهٔ ۱۳۸۹: ماهیست نشسته به سر مسند شاهی 414شمارهٔ ۱۳۹۰: الهی یا الهی یا الهی 415شمارهٔ ۱۳۹۱: ز روی لطف کن در من نگاهی 416شمارهٔ ۱۳۹۲: هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی 417شمارهٔ ۱۳۹۳: ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی 418شمارهٔ ۱۳۹۴: ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی 419شمارهٔ ۱۳۹۵: شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی 420شمارهٔ ۱۳۹۶: بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی 421شمارهٔ ۱۳۹۷: نمی یابم به درد دل دوایی 422شمارهٔ ۱۳۹۸: گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی 423شمارهٔ ۱۳۹۹: بیا جانا که دردم را دوایی 424شمارهٔ ۱۴۰۰: تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی 425شمارهٔ ۱۴۰۱: بتا بدمهر و سنگین دل چرایی 426شمارهٔ ۱۴۰۲: دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی 427شمارهٔ ۱۴۰۳: بیا که با تو نداریم دست بالایی 428شمارهٔ ۱۴۰۴: چنین بیگانه وش آخر چرایی 429شمارهٔ ۱۴۰۵: بربود از من دل دل ربائی 430شمارهٔ ۱۴۰۶: مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی 431شمارهٔ ۱۴۰۷: آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی 432شمارهٔ ۱۴۰۸: ای مرا پیوند جان جانم تویی 433شمارهٔ ۱۴۰۹: ای روان گشته ز چشمم ز فراقت جویی 434شمارهٔ ۱۴۱۰: در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی 435شمارهٔ ۱۴۱۱: جفا تا کی کنی بر ما نگویی 436شمارهٔ ۱۴۱۲: چرا به ترک جفا دلبرا نمی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ