به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونغزل هاشمارهٔ ۹۵۷: تو می دانی که جز تو کس ندارم

3290عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تو می دانی که جز تو کس ندارم
بدین امید روزی می گذارم
نمی دانم چرا چون زلف خوبان
مسلمانان پریشان روزگارم
دل از دستم برفت اندر فراقش
شبی نگرفت دست دل نگارم
مرا بر دل ز هجران بار بسیار
بده باری مرا در وصل بارم
که در هجران رویت ای دلارام
همیشه خون دل از دیده بارم
اگرچه عاشقان بسیار دارد
بگو آخر که من کی در شمارم
به بستان جهان گر خود گلی هست
منش از آب دیده باز بارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۵۶: نگارا از فراقت سخت زارم 2شمارهٔ ۹۵۷: تو می دانی که جز تو کس ندارم 3شمارهٔ ۹۵۸: ز هجر روی تو یارا به کام اغیارم 4شمارهٔ ۹۵۹: در حسرت روی آن نگارم 5شمارهٔ ۹۶۰: من به لطفت امید می دارم 6شمارهٔ ۹۶۱: از شب هجر تو ای دوست شکایت دارم 7شمارهٔ ۹۶۲: دلبرا آرزوی دیدن رویت دارم 8شمارهٔ ۹۶۳: نگاری چابک و دلبند دارم 9شمارهٔ ۹۶۴: دلا من آرزوی یار دارم 10شمارهٔ ۹۶۵: امشب سر وصل یار دارم 11شمارهٔ ۹۶۶: نه در عالم کسی غمخوار دارم 12شمارهٔ ۹۶۷: مهر رویش میان جان دارم 13شمارهٔ ۹۶۸: چه دهم شرح که از غصّه چه بر جان د ...14شمارهٔ ۹۶۹: باز در سر هوس روی نگاری دارم 15شمارهٔ ۹۷۰: من به بوی سر زلفت نگرانی دارم 16شمارهٔ ۹۷۱: بیا کز درد دوری بی قرارم 17شمارهٔ ۹۷۲: در عشق تو جز رنگ رخ زرد ندارم 18شمارهٔ ۹۷۳: ای دوست نظر کن ز سر لطف به کارم 19شمارهٔ ۹۷۴: به عالم غیر تو دلبر ندارم 20شمارهٔ ۹۷۵: به دوران وصالت غم ندارم 21شمارهٔ ۹۷۶: دلا صبر از رخ جانان ندارم 22شمارهٔ ۹۷۷: ندارم بی تو برگ جان ندارم 23شمارهٔ ۹۷۸: به عالم غیر تو یاری ندارم 24شمارهٔ ۹۷۹: منم کاندر جهان یاری ندارم 25شمارهٔ ۹۸۰: صبا بگذر شبی در کوی یارم 26شمارهٔ ۹۸۱: چشم بینایی بده تا روی جانان بنگرم 27شمارهٔ ۹۸۲: جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم 28شمارهٔ ۹۸۳: گر من ز دست هجر تو آهی برآورم 29شمارهٔ ۹۸۴: تا روی همچو ماه تو رفت از برابرم 30شمارهٔ ۹۸۵: تا من از صحبت تو مهجورم 31شمارهٔ ۹۸۶: بیا جانا که جانت را بمیرم 32شمارهٔ ۹۸۷: مگر لطف تو باشد دستگیرم 33شمارهٔ ۹۸۸: به لطف ای دوست باری دست گیرم 34شمارهٔ ۹۸۹: بر نور شمع رویت پروانه ی حقیرم 35شمارهٔ ۹۹۰: بیا ای سرو ناز من روان تا در برت ...36شمارهٔ ۹۹۱: بگفتی هم شبی جانا نظر بر حالت اند ...37شمارهٔ ۹۹۲: مدّتی تا به غم حال جهان می سازم 38شمارهٔ ۹۹۳: خداوندا بده عمری درازم 39شمارهٔ ۹۹۴: لب تشنه لعل توأم آبی مگر ارزم 40شمارهٔ ۹۹۵: ز دیده خون دل تا چند ریزم 41شمارهٔ ۹۹۶: مرا در دل همی آمد که با عشقت نیام ...42شمارهٔ ۹۹۷: نیست بر دولت وصل تو شبی دست رسم 43شمارهٔ ۹۹۸: چنین بی یار و دل تا چند باشم 44شمارهٔ ۹۹۹: اگر با دولتت پاینده باشم 45شمارهٔ ۱۰۰۰: تو شمعی و منت پروانه باشم 46شمارهٔ ۱۰۰۱: سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم 47شمارهٔ ۱۰۰۲: صد ازین جور و جفا گر ز برای تو ک ...48شمارهٔ ۱۰۰۳: من اندر کار عشقش چند کوشم 49شمارهٔ ۱۰۰۴: دوش می رفت دوش بر دوشم 50شمارهٔ ۱۰۰۵: تا چند زنی تیغ جفا بر دل ریشم 51شمارهٔ ۱۰۰۶: ز زلفت بو نمی یابد دماغم 52شمارهٔ ۱۰۰۷: ز گل با روی تو باشد فراغم 53شمارهٔ ۱۰۰۸: ای شده غم یار من، من شده ام یار ...54شمارهٔ ۱۰۰۹: همی پرسی که چونی در فراقم 55شمارهٔ ۱۰۱۰: کنون عمری که سرگردان عشقم 56شمارهٔ ۱۰۱۱: بس بگردید و بس بگردد هم 57شمارهٔ ۱۰۱۲: چو من آشفته آن زلف و خالم 58شمارهٔ ۱۰۱۳: بگرفت ز دست غم ملالم 59شمارهٔ ۱۰۱۴: عمریست تا من از جان حیران آن جما ...60شمارهٔ ۱۰۱۵: چرایی این چنین فارغ ز حالم 61شمارهٔ ۱۰۱۶: آخر نظری فکن به حالم 62شمارهٔ ۱۰۱۷: چون سر زلف تو ای دوست پریشان حال ...63شمارهٔ ۱۰۱۸: تا هست نظر بدان جمالم 64شمارهٔ ۱۰۱۹: ای سر زلف تو پناه دلم 65شمارهٔ ۱۰۲۰: تا کی زنی ز تیغ جفا نیش بر دلم 66شمارهٔ ۱۰۲۱: چو بلبل در هوای گلستانم 67شمارهٔ ۱۰۲۲: تا هست به عشق تو توانم 68شمارهٔ ۱۰۲۳: من ز هجران تو سرگشته و سرگردانم 69شمارهٔ ۱۰۲۴: اگرچه سوخت در غم استخوانم 70شمارهٔ ۱۰۲۵: بلبل صفت از عشق تو فریاد زنانم 71شمارهٔ ۱۰۲۶: من تو را یار خویش می دانم 72شمارهٔ ۱۰۲۷: ز سوز عشق رخت آتشیست در جانم 73شمارهٔ ۱۰۲۸: بر آب دیده چون سروش نشانم 74شمارهٔ ۱۰۲۹: در جمال رخ تو حیرانم 75شمارهٔ ۱۰۳۰: فریاد که از دست تو فریاد زنانم 76شمارهٔ ۱۰۳۱: از دست غم عشق تو فریاد کنانم 77شمارهٔ ۱۰۳۲: ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم 78شمارهٔ ۱۰۳۳: بی رخ چون خورت ای جان به لب آمد ...79شمارهٔ ۱۰۳۴: من راز غم عشق تو گفتن نتوانم 80شمارهٔ ۱۰۳۵: عمریست تا چو پرگار سرگشته در جها ...81شمارهٔ ۱۰۳۶: پشتم ز فراق شد خم 82شمارهٔ ۱۰۳۷: در سرم هست که سر در سر کار تو کن ...83شمارهٔ ۱۰۳۸: من دیده با خیال تو برهم نمی زنم 84شمارهٔ ۱۰۳۹: گر خرامی پیش ما در دیدگان جایت ک ...85شمارهٔ ۱۰۴۰: گفتم که یک شبی سوی جانان گذر کنم 86شمارهٔ ۱۰۴۱: بخت اگر یاری دهد یارش کنم 87شمارهٔ ۱۰۴۲: پیش رویش جان و دل قربان کنم 88شمارهٔ ۱۰۴۳: گفته بودی از لبت درمان کنم 89شمارهٔ ۱۰۴۴: تا به کی درد غمت پنهان کنم 90شمارهٔ ۱۰۴۵: درد ما را با غمت چون نیست درمان ...91شمارهٔ ۱۰۴۶: دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون ...92شمارهٔ ۱۰۴۷: تا به چند این دیده را در هجر تو ...93شمارهٔ ۱۰۴۸: جز غم چو نیست حاصل ایام چون کنم 94شمارهٔ ۱۰۴۹: تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خ ...95شمارهٔ ۱۰۵۰: شب وصال میسّر نمی شود چه کنم 96شمارهٔ ۱۰۵۱: بی رخت صبر از این بیش ندارم چه ک ...97شمارهٔ ۱۰۵۲: من مسکین به جهان یار ندارم چه کن ...98شمارهٔ ۱۰۵۳: بگو که با غم هجران روی او چه کنم 99شمارهٔ ۱۰۵۴: بر سر کوی تو افغان چه کنم گر نکن ...100شمارهٔ ۱۰۵۵: بیا که بی رخ خوبت نظر به کس نکنم 101شمارهٔ ۱۰۵۶: با تو تا جان باشدم یاری کنم 102شمارهٔ ۱۰۵۷: با درد دلپذیر تو درمان چه می کنم 103شمارهٔ ۱۰۵۸: با دو چشمت عشق بازی می کنم 104شمارهٔ ۱۰۵۹: من چو بلبل ناله های صبحگاهی می ک ...105شمارهٔ ۱۰۶۰: گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم 106شمارهٔ ۱۰۶۱: پرسی ز من که چونی ای دوست بی تو ...107شمارهٔ ۱۰۶۲: در این جهان دل خود را شکسته می ب ...108شمارهٔ ۱۰۶۳: شدم به طرف گلستان که تا گلی چینم 109شمارهٔ ۱۰۶۴: نه بخت آنکه شبی با تو روبرو بنشی ...110شمارهٔ ۱۰۶۵: نه یاریی دهدم بخت تا رخت بینم 111شمارهٔ ۱۰۶۶: نام تو قوّت دل و دینم 112شمارهٔ ۱۰۶۷: من دولت وصالش از بی نیاز خواهم 113شمارهٔ ۱۰۶۸: با درد عشقت درمان نخواهم 114شمارهٔ ۱۰۶۹: اگر نه وصل تو باشد جهان نمی خواه ...115شمارهٔ ۱۰۷۰: شبت خوش باد همچون روز خرّم 116شمارهٔ ۱۰۷۱: دیگر هوای عشق تو در سرگرفته ایم 117شمارهٔ ۱۰۷۲: نگارا ز هجر تو دل خسته ایم 118شمارهٔ ۱۰۷۳: چو لاله پر از خون دل خسته ایم 119شمارهٔ ۱۰۷۴: شبهاست کز خیال رخ تو نخفته ایم 120شمارهٔ ۱۰۷۵: دور از تو دلبرا چه جفاها کشیده ا ...121شمارهٔ ۱۰۷۶: روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ا ...122شمارهٔ ۱۰۷۷: دیده دیدن رویت ز خدا می طلبیم 123شمارهٔ ۱۰۷۸: قدر روز وصل تو نشناختیم 124شمارهٔ ۱۰۷۹: ما بی رخ تو دیده ز عالم بدوختیم 125شمارهٔ ۱۰۸۰: تا دیده و دل در سر زلفین تو بستی ...126شمارهٔ ۱۰۸۱: ما تو را دلدار خود پنداشتیم 127شمارهٔ ۱۰۸۲: از مادر دهر تا بزادیم 128شمارهٔ ۱۰۸۳: در سر کوی غمت دل به جفا بنهادیم 129شمارهٔ ۱۰۸۴: بسیار در فراق تو زنهارها زدیم 130شمارهٔ ۱۰۸۵: در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم 131شمارهٔ ۱۰۸۶: یاد باد آنکه عزیزان همه با هم بو ...132شمارهٔ ۱۰۸۷: بر در لطف تو نیاز آریم 133شمارهٔ ۱۰۸۸: ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم 134شمارهٔ ۱۰۸۹: گفتم به دل که ای دل دانی که در چ ...135شمارهٔ ۱۰۹۰: جز درگه تو راه به جایی نمی بریم 136شمارهٔ ۱۰۹۱: با سرو قد تو عشق بازیم 137شمارهٔ ۱۰۹۲: تا به کی در غم عشق تو چنین درساز ...138شمارهٔ ۱۰۹۳: دلا تا کی به درد او بسازیم 139شمارهٔ ۱۰۹۴: بگو تا چند خون دل به غم در ساغر ...140شمارهٔ ۱۰۹۵: صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم 141شمارهٔ ۱۰۹۶: گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسی ...142شمارهٔ ۱۰۹۷: چون صبا از زلف یارم هر سحر آرد ن ...143شمارهٔ ۱۰۹۸: ما خود ز که ایم و از کدامیم 144شمارهٔ ۱۰۹۹: ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم 145شمارهٔ ۱۱۰۰: چه دردست این که درمانش ندانیم 146شمارهٔ ۱۱۰۱: چون تو طبیب دردی درد تو با که گو ...147شمارهٔ ۱۱۰۲: درد دل خویش با که گویم 148شمارهٔ ۱۱۰۳: در راه عشق روی تو ما بی خبر رویم 149شمارهٔ ۱۱۰۴: دل را به بوی وصل تو دادیم و می ر ...150شمارهٔ ۱۱۰۵: یارب که تو بگشای در بسته به رویم 151شمارهٔ ۱۱۰۶: تا به چند از رخ زیبای تو مهجور ش ...152شمارهٔ ۱۱۰۷: پیش چوگان جفایت صنما چون گویم 153شمارهٔ ۱۱۰۸: از وصل دری گشا به رویم 154شمارهٔ ۱۱۰۹: بهار آمد بیا تا خوش برآییم 155شمارهٔ ۱۱۱۰: چو با مهر رخ او آشناییم 156شمارهٔ ۱۱۱۱: سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم 157شمارهٔ ۱۱۱۲: نگارا از تو دور آخر چراییم 158شمارهٔ ۱۱۱۳: در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم 159شمارهٔ ۱۱۱۴: به جان آمد دل از هجر حبیبان 160شمارهٔ ۱۱۱۵: از درد منال ای دل چون نیست تو را ...161شمارهٔ ۱۱۱۶: به خدایی که جز او نیست خداوند جه ...162شمارهٔ ۱۱۱۷: تویی لیلی تویی لیلی تویی درد مرا ...163شمارهٔ ۱۱۱۸: بی کنارت در میان خونم این نازک م ...164شمارهٔ ۱۱۱۹: بار هجرت بر دلم باریست باری بس گ ...165شمارهٔ ۱۱۲۰: صبا برو تو پیامی ز من به یار رسا ...166شمارهٔ ۱۱۲۱: ای صبا نیست به عالم چو قدش سرو ر ...167شمارهٔ ۱۱۲۲: قدم نه شاه باز ما دمی در کوی درو ...168شمارهٔ ۱۱۲۳: ای سخت گمان سست پیمان 169شمارهٔ ۱۱۲۴: چشم و ابرویی که او دارد که دارد ...170شمارهٔ ۱۱۲۵: سری دارم فدای پای جانان 171شمارهٔ ۱۱۲۶: صبا شاد آمدی از کوی جانان 172شمارهٔ ۱۱۲۷: ز باد بهاری جهان شد جوان 173شمارهٔ ۱۱۲۸: چون جهانی را تویی روح و روان 174شمارهٔ ۱۱۲۹: در چمن تا قد آن سرو روانست روان 175شمارهٔ ۱۱۳۰: جان شیرینم تویی دانی که شیرینست ...176شمارهٔ ۱۱۳۱: چو زلف دوست برآشفت روزگار جهان 177شمارهٔ ۱۱۳۲: ای دل غمگین مدار چشم وفا از جهان 178شمارهٔ ۱۱۳۳: ای رخ مهوشت به کام جهان 179شمارهٔ ۱۱۳۴: مکن تو روی چو خورشید خود ز ما پن ...180شمارهٔ ۱۱۳۵: شبی چو زلف سیاهت دراز و بی پایان 181شمارهٔ ۱۱۳۶: بس روز به عشق تو بریدیم بیابان 182شمارهٔ ۱۱۳۷: دلم بگرفت از تنها نشستن 183شمارهٔ ۱۱۳۸: مهر روی آن بت سیمین بدن 184شمارهٔ ۱۱۳۹: تا به کی جان و جهان در سر کارت ک ...185شمارهٔ ۱۱۴۰: روی او را کجا توان دیدن 186شمارهٔ ۱۱۴۱: دل به جان آمد از عنا دیدن 187شمارهٔ ۱۱۴۲: ای دیده نمی شاید بی دوست جهان دی ...188شمارهٔ ۱۱۴۳: به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن 189شمارهٔ ۱۱۴۴: از دستت ای قلم من خواهم به جان ر ...190شمارهٔ ۱۱۴۵: چه خوش بود به چمن در صبوح گل چید ...191شمارهٔ ۱۱۴۶: باد نوروزی برآمد خیمه بر گلزار ز ...192شمارهٔ ۱۱۴۷: بیا و دیده جانم به وصل بینا کن 193شمارهٔ ۱۱۴۸: بیا ای سرو جان من کنار چشم ما جا ...194شمارهٔ ۱۱۴۹: نگارا رحمتی بر حال ما کن 195شمارهٔ ۱۱۵۰: دل ضعیف مرا در دو زلف خود جا کن 196شمارهٔ ۱۱۵۱: ز لطفت یک نظر در حال ما کن 197شمارهٔ ۱۱۵۲: سهی سروا گذاری سوی ما کن 198شمارهٔ ۱۱۵۳: بیا دردم به وصل خود دوا کن 199شمارهٔ ۱۱۵۴: درد دل ما را ز کرم باز دوا کن 200شمارهٔ ۱۱۵۵: ای نور دیده یک شبی ما را ز وصلت ...201شمارهٔ ۱۱۵۶: از شب وصلت دل ما شاد کن 202شمارهٔ ۱۱۵۷: خداوندا به حال ما نظر کن 203شمارهٔ ۱۱۵۸: نگارا بر من مسکین نظر کن 204شمارهٔ ۱۱۵۹: دمی در کوی درویشان گذر کن 205شمارهٔ ۱۱۶۰: یک لحظه به سوی ما گذر کن 206شمارهٔ ۱۱۶۱: این خراب آباد دل معمور کن 207شمارهٔ ۱۱۶۲: برآ به بام و رخت همچو شمع خاور ک ...208شمارهٔ ۱۱۶۳: تا به کی این در زنم در باز کن 209شمارهٔ ۱۱۶۴: مه رویت درخشان کن دو زلفت را پری ...210شمارهٔ ۱۱۶۵: ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن 211شمارهٔ ۱۱۶۶: دل سرگشته ی حیران برو ترک مناهی ...212شمارهٔ ۱۱۶۷: به دل گفتم برو شست دو زلفش را پن ...213شمارهٔ ۱۱۶۸: نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن 214شمارهٔ ۱۱۶۹: خلاف عادت معهود را وفایی کن 215شمارهٔ ۱۱۷۰: مویت به آفتاب رخ ای جان رها مکن 216شمارهٔ ۱۱۷۱: زین بیشتر چون زلف خود خاطر پریشا ...217شمارهٔ ۱۱۷۲: ای نگارین زلف شبرنگت به گل پرچین ...218شمارهٔ ۱۱۷۳: ای دل ای دل بیش ازین در عشق نادا ...219شمارهٔ ۱۱۷۴: ای عزیز من ستمکاری مکن 220شمارهٔ ۱۱۷۵: ای عارض زیبای تو نازک تر از برگ ...221شمارهٔ ۱۱۷۶: ای به بالا سرو نازی ای به رخ همچ ...222شمارهٔ ۱۱۷۷: صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من 223شمارهٔ ۱۱۷۸: آن خوشدلی کجا شد و آن روزگار من 224شمارهٔ ۱۱۷۹: زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من 225شمارهٔ ۱۱۸۰: ای دو چشمت مایه درمان من 226شمارهٔ ۱۱۸۱: مکن تو روی چو خورشید خود نهان از ...227شمارهٔ ۱۱۸۲: قد تو سرو ناز من هجر تو جان گداز ...228شمارهٔ ۱۱۸۳: ای بار غم تو بر دل من 229شمارهٔ ۱۱۸۴: تا به کی در پا کشد زلفت دل مسکین ...230شمارهٔ ۱۱۸۵: آه از ستم زمانه ی دون 231شمارهٔ ۱۱۸۶: ای بت سنگین دل سیمین بدن 232شمارهٔ ۱۱۸۷: بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین 233شمارهٔ ۱۱۸۸: هجران آن صنم گلعذار بین 234شمارهٔ ۱۱۸۹: تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت ...235شمارهٔ ۱۱۹۰: بگشای در رحمت بر روی من مسکین 236شمارهٔ ۱۱۹۱: بلبل شوریده زندان بر نتابد بیش ا ...237شمارهٔ ۱۱۹۲: ای به قد چون سرو نازی صد هزاران ...238شمارهٔ ۱۱۹۳: جان بدادم در فراق روی او 239شمارهٔ ۱۱۹۴: ای دو دیده چون کنم درمان ندارد د ...240شمارهٔ ۱۱۹۵: گر کشم بار کسی هم بار تو 241شمارهٔ ۱۱۹۶: ای مرا هم دل تو هم دلدار تو 242شمارهٔ ۱۱۹۷: ندارم دل که دل بردارم از تو 243شمارهٔ ۱۱۹۸: صبا باز آ که در مان دارم از تو 244شمارهٔ ۱۱۹۹: نگارینا دل پر دردم از تو 245شمارهٔ ۱۲۰۰: ای به ناکام دلم خسته و مهجور از ...246شمارهٔ ۱۲۰۱: تا به کی باشد دلم در دام تو 247شمارهٔ ۱۲۰۲: جانان کدام دل که نگشتست رام تو 248شمارهٔ ۱۲۰۳: آمد دل ضعیف من اندر پناه تو 249شمارهٔ ۱۲۰۴: ای دل به درد عشق ندارم دوای تو 250شمارهٔ ۱۲۰۵: گشتم از جان بنده بالای تو 251شمارهٔ ۱۲۰۶: جانم به لب رسید ز جور و جفای تو 252شمارهٔ ۱۲۰۷: ای دلم در لعل شکّرخای تو 253شمارهٔ ۱۲۰۸: ما را شکایتیست ز دست جفای تو 254شمارهٔ ۱۲۰۹: ای دیده ی بخت جهان در آرزوی روی ...255شمارهٔ ۱۲۱۰: باد صبا جان می دهد در آرزوی روی ...256شمارهٔ ۱۲۱۱: بردی دل من به چشم و ابرو 257شمارهٔ ۱۲۱۲: من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ا ...258شمارهٔ ۱۲۱۳: ای که دل دارد بسی بر روی جانان آ ...259شمارهٔ ۱۲۱۴: گفته بودم یار گیرم یار کو 260شمارهٔ ۱۲۱۵: دلبرا لذّت جوانی کو 261شمارهٔ ۱۲۱۶: ای صبا حال دل من بر دلدار بگو 262شمارهٔ ۱۲۱۷: صبا تو حال دل خسته با نگار بگو 263شمارهٔ ۱۲۱۸: ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو 264شمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگ ...265شمارهٔ ۱۲۲۰: خردم گفت برو ای دل دیوانه برو 266شمارهٔ ۱۲۲۱: تا مرا شد سایه زلفت پناه 267شمارهٔ ۱۲۲۲: ای سودا دیده ام روی چو ماه 268شمارهٔ ۱۲۲۳: آن دیده بین که چون به جفا می کند ...269شمارهٔ ۱۲۲۴: تشنه درد فراقت منم ای جان در ده 270شمارهٔ ۱۲۲۵: ای غمت در جان ما جا ساخته 271شمارهٔ ۱۲۲۶: ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخ ...272شمارهٔ ۱۲۲۷: گر کند میل جفا دلبر من گویم چه 273شمارهٔ ۱۲۲۸: ای مرا از یاد خود بگذاشته 274شمارهٔ ۱۲۲۹: نگران خم ابروی توام پیوسته 275شمارهٔ ۱۲۳۰: پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده 276شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده 277شمارهٔ ۱۲۳۲: جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده 278شمارهٔ ۱۲۳۳: ای ما جهان و جان را بر باد عشق د ...279شمارهٔ ۱۲۳۴: ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زد ...280شمارهٔ ۱۲۳۵: تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده 281شمارهٔ ۱۲۳۶: ای سلاطین جهان پیش رخت بنده شده 282شمارهٔ ۱۲۳۷: به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده 283شمارهٔ ۱۲۳۸: بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده 284شمارهٔ ۱۲۳۹: تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده 285شمارهٔ ۱۲۴۰: این دل محنت و بلا دیده 286شمارهٔ ۱۲۴۱: ای خیال رخ تو در دیده 287شمارهٔ ۱۲۴۲: آه از این روزگار گردیده 288شمارهٔ ۱۲۴۳: دل من از غم تو گرد جهان گردیده 289شمارهٔ ۱۲۴۴: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده 290شمارهٔ ۱۲۴۵: گفتم که میارید ز بازار بنفشه 291شمارهٔ ۱۲۴۶: عالم همه خوش بوی شد از بوی بنفشه 292شمارهٔ ۱۲۴۷: در سر مرا ز عشقش سودا بود همیشه 293شمارهٔ ۱۲۴۸: فریاد ز جور این زمانه 294شمارهٔ ۱۲۴۹: دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآ ...295شمارهٔ ۱۲۵۰: آن چه زلفست آن که باز از قهر تاب ...296شمارهٔ ۱۲۵۱: بازم از سودای زلفت مست و شیدا کر ...297شمارهٔ ۱۲۵۲: یکباره عهد یار فراموش کرده ای 298شمارهٔ ۱۲۵۳: تا کی دلا به دام غمش اوفتاده ای 299شمارهٔ ۱۲۵۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ...300شمارهٔ ۱۲۵۵: عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ...301شمارهٔ ۱۲۵۶: از جان وصل خویش فرستم نواله ای 302شمارهٔ ۱۲۵۷: ای در غم عشق تو من در هر دهن افس ...303شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ا ...304شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی 305شمارهٔ ۱۲۶۰: تو که خورشید جهانی به جهان می تا ...306شمارهٔ ۱۲۶۱: گرفت از رشک رویت ماه تابی 307شمارهٔ ۱۲۶۲: دلا این عشق بازی تا به کی بی 308شمارهٔ ۱۲۶۳: زان لعل لبم بده زکاتی 309شمارهٔ ۱۲۶۴: ای دل ز شراب عشق مستی 310شمارهٔ ۱۲۶۵: تا که مهر مهرم از درج وفا برداشت ...311شمارهٔ ۱۲۶۶: من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی 312شمارهٔ ۱۲۶۷: چه کردم تا زمن دل برگرفتی 313شمارهٔ ۱۲۶۸: ای مسلمانان خدا را همّتی 314شمارهٔ ۱۲۶۹: دارم به لطف عام تو چشم عنایتی 315شمارهٔ ۱۲۷۰: گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی 316شمارهٔ ۱۲۷۱: دردا که نیست روز غمت را نهایتی 317شمارهٔ ۱۲۷۲: به رخ چون ماه تابانی به قد چون س ...318شمارهٔ ۱۲۷۳: ز کوی دوست آمد شاد بادی 319شمارهٔ ۱۲۷۴: دلا در عشق بازی نیک مردی 320شمارهٔ ۱۲۷۵: گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش ...321شمارهٔ ۱۲۷۶: یک شب به لطف از درما درنیامدی 322شمارهٔ ۱۲۷۷: تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان ب ...323شمارهٔ ۱۲۷۸: گهی بزم طرب را ساختندی 324شمارهٔ ۱۲۷۹: دلا خود را به مه رویی چه بندی 325شمارهٔ ۱۲۸۰: بگو چگونه دهم شرح آرزومندی 326شمارهٔ ۱۲۸۱: گلبن وصل ز باغ دل ما برکندی 327شمارهٔ ۱۲۸۲: چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی 328شمارهٔ ۱۲۸۳: گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دید ...329شمارهٔ ۱۲۸۴: به حکم آنکه مرا نیست در جهان یار ...330شمارهٔ ۱۲۸۵: مگر با ما سر یاری نداری 331شمارهٔ ۱۲۸۶: ای که ز دولت و اقبال تو برخوردار ...332شمارهٔ ۱۲۸۷: صبا اگر به سر کوی او گذر داری 333شمارهٔ ۱۲۸۸: دلم ز دست ببردی و جان به سر باری 334شمارهٔ ۱۲۸۹: بگو تا کی دلم را تنگ داری 335شمارهٔ ۱۲۹۰: چرا بی جرم با ما جنگ داری 336شمارهٔ ۱۲۹۱: نگارینا ز نامم ننگ داری 337شمارهٔ ۱۲۹۲: چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آ ...338شمارهٔ ۱۲۹۳: دلم ببردی و دانم که قصد جان داری 339شمارهٔ ۱۲۹۴: صبا بازآ که درمانم تو داری 340شمارهٔ ۱۲۹۵: چون چشم بد از روی خودم دور چه دا ...341شمارهٔ ۱۲۹۶: ای دل به سر کویش رو گر هوسی داری 342شمارهٔ ۱۲۹۷: ای دل به درد عشقش دانم دوا نداری 343شمارهٔ ۱۲۹۸: نگارا رسم دلداری نداری 344شمارهٔ ۱۲۹۹: گرم بودی به وصلت اختیاری 345شمارهٔ ۱۳۰۰: دلا تا کی چنین در زیر باری 346شمارهٔ ۱۳۰۱: چه خوش بادیست باد نوبهاری 347شمارهٔ ۱۳۰۲: که دارد در دو عالم چون تو یاری 348شمارهٔ ۱۳۰۳: که را باشد به عالم چون تو یاری 349شمارهٔ ۱۳۰۴: حاش لله که مرا جز تو بود دلداری 350شمارهٔ ۱۳۰۵: به دردی دل گرفتارست باری 351شمارهٔ ۱۳۰۶: نیست یاری به جهان مثل تو کس دلدا ...352شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری 353شمارهٔ ۱۳۰۸: چه باشد ار به من خسته دل کنی نظر ...354شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری 355شمارهٔ ۱۳۱۰: الهی تو بگشا به لطفت دری 356شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری 357شمارهٔ ۱۳۱۲: فدای جان منست آن نگار چون حوری 358شمارهٔ ۱۳۱۳: دل برده ای از دست من ای کان لطف ...359شمارهٔ ۱۳۱۴: سهی سروا چرا با ما نسازی 360شمارهٔ ۱۳۱۵: بس دولت فیروزست در پای تو سربازی 361شمارهٔ ۱۳۱۶: تو تا کی با من مسکین نسازی 362شمارهٔ ۱۳۱۷: تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی 363شمارهٔ ۱۳۱۸: وقت آنست که بر ما نظری اندازی 364شمارهٔ ۱۳۱۹: دلا تو با من مسکین چرا نمی سازی 365شمارهٔ ۱۳۲۰: چرا تو درد دلم را دوا نمی سازی 366شمارهٔ ۱۳۲۱: چرا به کار من ناتوان نپردازی 367شمارهٔ ۱۳۲۲: بگفتم با صبا دزدیده رازی 368شمارهٔ ۱۳۲۳: معطّرست جهانی ز باد نوروزی 369شمارهٔ ۱۳۲۴: بو که آن ماه من اندر چمن آید روز ...370شمارهٔ ۱۳۲۵: هر آنکه داد مرا عمر او دهد روزی 371شمارهٔ ۱۳۲۶: بیا که غمزه سرمست تو به دلدوزی 372شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی 373شمارهٔ ۱۳۲۸: من تو را دارم و جز لطف توأم نیست ...374شمارهٔ ۱۳۲۹: تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی 375شمارهٔ ۱۳۳۰: بتا به عهد من ار بر سر جفا باشی 376شمارهٔ ۱۳۳۱: چرا جانا به دردم شاد باشی 377شمارهٔ ۱۳۳۲: دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی 378شمارهٔ ۱۳۳۳: دلا تا کی چنین سرگشته باشی 379شمارهٔ ۱۳۳۴: دلا تا کی چنین دیوانه باشی 380شمارهٔ ۱۳۳۵: ز جانم تو را بنده در بندگی 381شمارهٔ ۱۳۳۶: ماییم و غم عشقت و خوابی و خیالی 382شمارهٔ ۱۳۳۷: دلا تا کی به درد عشق نالی 383شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی 384شمارهٔ ۱۳۳۹: مرا خود نباشد به عالم دلی 385شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شا ...386شمارهٔ ۱۳۴۱: دامن وصل ار به کف آید دمی 387شمارهٔ ۱۳۴۲: من شبی در خواب عکس روی او گردیدم ...388شمارهٔ ۱۳۴۳: چرخ کی گردد به کام ما دمی 389شمارهٔ ۱۳۴۴: بتا تا کی کنی این سرگرانی 390شمارهٔ ۱۳۴۵: الا ای سرو ناز بوستانی 391شمارهٔ ۱۳۴۶: تو مرا دردی و تو درمانی 392شمارهٔ ۱۳۴۷: دل من درد غمت دارد و تو درمانی 393شمارهٔ ۱۳۴۸: چو حال زار من خسته دل تو می دانی 394شمارهٔ ۱۳۴۹: دلم را درد و درمانی مرا تو مونس ...395شمارهٔ ۱۳۵۰: تو عهدی کرده ای جانا که از من سر ...396شمارهٔ ۱۳۵۱: دل من به دست آر اگر می توانی 397شمارهٔ ۱۳۵۲: دل بدادم به تو ای دوست من از ناد ...398شمارهٔ ۱۳۵۳: فراموشت چرا شد مهربانی 399شمارهٔ ۱۳۵۴: نگارا چون قلم ما را به سر تا کی ...400شمارهٔ ۱۳۵۵: تا چند مرا جانا از غمزه برنجانی 401شمارهٔ ۱۳۵۶: تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی 402شمارهٔ ۱۳۵۷: همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی 403شمارهٔ ۱۳۵۸: جهان بگرفت باز از سر جوانی 404شمارهٔ ۱۳۵۹: مرا که در دو جهان راحت دل و جانی 405شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی 406شمارهٔ ۱۳۶۱: دلی ز دست بدادم ز روی نادانی 407شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی 408شمارهٔ ۱۳۶۳: صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی 409شمارهٔ ۱۳۶۴: تو جام جهان نمای جانی 410شمارهٔ ۱۳۶۵: بده ساقی تو جام ارغوانی 411شمارهٔ ۱۳۶۶: صبا حال دلم را نیک دانی 412شمارهٔ ۱۳۶۷: جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی 413شمارهٔ ۱۳۶۸: جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی 414شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد ک ...415شمارهٔ ۱۳۷۰: ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی 416شمارهٔ ۱۳۷۱: تا به کی جانا دلم پر خون کنی 417شمارهٔ ۱۳۷۲: دلبرا با من جفا تا کی کنی 418شمارهٔ ۱۳۷۳: تا کی از سرکشی وفا نکنی 419شمارهٔ ۱۳۷۴: تو خود به حال پریشان ما نظر نکنی 420شمارهٔ ۱۳۷۵: نه درد دلم را دوا می کنی 421شمارهٔ ۱۳۷۶: دلبرا با ما تو لطف بی نهایت می ک ...422شمارهٔ ۱۳۷۷: من دردمند چاره ی دردم چه می کنی 423شمارهٔ ۱۳۷۸: تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی ...424شمارهٔ ۱۳۷۹: جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی 425شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی 426شمارهٔ ۱۳۸۱: گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی 427شمارهٔ ۱۳۸۲: ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می ...428شمارهٔ ۱۳۸۳: ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی 429شمارهٔ ۱۳۸۴: در ره عشق تو جانی می دهم در جست ...430شمارهٔ ۱۳۸۵: گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به ...431شمارهٔ ۱۳۸۶: خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی 432شمارهٔ ۱۳۸۷: ای جان و جهان توام پناهی 433شمارهٔ ۱۳۸۸: چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی 434شمارهٔ ۱۳۸۹: ماهیست نشسته به سر مسند شاهی 435شمارهٔ ۱۳۹۰: الهی یا الهی یا الهی 436شمارهٔ ۱۳۹۱: ز روی لطف کن در من نگاهی 437شمارهٔ ۱۳۹۲: هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی 438شمارهٔ ۱۳۹۳: ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی 439شمارهٔ ۱۳۹۴: ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی 440شمارهٔ ۱۳۹۵: شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی 441شمارهٔ ۱۳۹۶: بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی 442شمارهٔ ۱۳۹۷: نمی یابم به درد دل دوایی 443شمارهٔ ۱۳۹۸: گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی 444شمارهٔ ۱۳۹۹: بیا جانا که دردم را دوایی 445شمارهٔ ۱۴۰۰: تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی 446شمارهٔ ۱۴۰۱: بتا بدمهر و سنگین دل چرایی 447شمارهٔ ۱۴۰۲: دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی 448شمارهٔ ۱۴۰۳: بیا که با تو نداریم دست بالایی 449شمارهٔ ۱۴۰۴: چنین بیگانه وش آخر چرایی 450شمارهٔ ۱۴۰۵: بربود از من دل دل ربائی 451شمارهٔ ۱۴۰۶: مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی 452شمارهٔ ۱۴۰۷: آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی 453شمارهٔ ۱۴۰۸: ای مرا پیوند جان جانم تویی 454شمارهٔ ۱۴۰۹: ای روان گشته ز چشمم ز فراقت جویی 455شمارهٔ ۱۴۱۰: در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی 456شمارهٔ ۱۴۱۱: جفا تا کی کنی بر ما نگویی 457شمارهٔ ۱۴۱۲: چرا به ترک جفا دلبرا نمی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ