به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونغزل هاشمارهٔ ۹۲۸: دلا در باغ حسنش عندلیبم

3210عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دلا در باغ حسنش عندلیبم
نباشد غیر خار از گل نصیبم
بچیدند از چمن گل باز یاران
ز گل محروم از جور رقیبم
دلم پردرد و غیر از شکّر او
دوای دل نمی گوید طبیبم
جهان در کار عشقش کردم آخر
چرا بر من رود جور از حبیبم
چو رفتم اختیار از دست در گوش
کجا گیرد کنون پند ادیبم
به عشق روی گل در بوستانها
سحر نالان به سان عندلیبم
شنیدستم غریبان می نوازی
نظر فرما که در ملکت غریبم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۲۷: بی روی تو نیست خورد و خوابم 2شمارهٔ ۹۲۸: دلا در باغ حسنش عندلیبم 3شمارهٔ ۹۲۹: در جوانی قدر خود نشناختم 4شمارهٔ ۹۳۰: هنوز از باده ی وصل تو مستم 5شمارهٔ ۹۳۱: دیده بگشادم و دل در سر زلفت بستم 6شمارهٔ ۹۳۲: ز عشقت تا ز خود بیگانه گشتم 7شمارهٔ ۹۳۳: به بوی زلف تو دیوانه گشتم 8شمارهٔ ۹۳۴: بتا تا مهر تو در بر گرفتم 9شمارهٔ ۹۳۵: آنکه هرگز نرود یک نفسی از یادم 10شمارهٔ ۹۳۶: تا دل به غم رخت نهادم 11شمارهٔ ۹۳۷: آفتاب رویش از مشرق برآمد صبحدم 12شمارهٔ ۹۳۸: نگار ماه روی سرو قدم 13شمارهٔ ۹۳۹: چرا گشتی چنین غافل ز دردم 14شمارهٔ ۹۴۰: ز حد بگذشت در عشق تو دردم 15شمارهٔ ۹۴۱: تا جهانست به سر گرد جهان می گردم 16شمارهٔ ۹۴۲: چو در عالم تویی درمان دردم 17شمارهٔ ۹۴۳: مدّتی تا ز غمت گرد جهان می گردم 18شمارهٔ ۹۴۴: هیچ دانی که جهان در سر و کارت کرد ...19شمارهٔ ۹۴۵: مهر روی خوب در جان باشدم 20شمارهٔ ۹۴۶: از سر سوز جگر بر در آن یار شدم 21شمارهٔ ۹۴۷: دلم همچون سر زلفست در هم 22شمارهٔ ۹۴۸: به جان رسید مرا جان نازنین از غم 23شمارهٔ ۹۴۹: خیالش دوش ناگه در ربودم 24شمارهٔ ۹۵۰: دو زلف سرکشش پرتاب دیدم 25شمارهٔ ۹۵۱: از آن زمان که من آن روی چون قمر د ...26شمارهٔ ۹۵۲: دوش رویش به خواب می دیدم 27شمارهٔ ۹۵۳: بیمست که از دست تو فریاد برآرم 28شمارهٔ ۹۵۴: من امشب با سر زلفش سر و کاری عجب ...29شمارهٔ ۹۵۵: باد صبا خدا را بگذر سوی نگارم 30شمارهٔ ۹۵۶: نگارا از فراقت سخت زارم 31شمارهٔ ۹۵۷: تو می دانی که جز تو کس ندارم 32شمارهٔ ۹۵۸: ز هجر روی تو یارا به کام اغیارم 33شمارهٔ ۹۵۹: در حسرت روی آن نگارم 34شمارهٔ ۹۶۰: من به لطفت امید می دارم 35شمارهٔ ۹۶۱: از شب هجر تو ای دوست شکایت دارم 36شمارهٔ ۹۶۲: دلبرا آرزوی دیدن رویت دارم 37شمارهٔ ۹۶۳: نگاری چابک و دلبند دارم 38شمارهٔ ۹۶۴: دلا من آرزوی یار دارم 39شمارهٔ ۹۶۵: امشب سر وصل یار دارم 40شمارهٔ ۹۶۶: نه در عالم کسی غمخوار دارم 41شمارهٔ ۹۶۷: مهر رویش میان جان دارم 42شمارهٔ ۹۶۸: چه دهم شرح که از غصّه چه بر جان د ...43شمارهٔ ۹۶۹: باز در سر هوس روی نگاری دارم 44شمارهٔ ۹۷۰: من به بوی سر زلفت نگرانی دارم 45شمارهٔ ۹۷۱: بیا کز درد دوری بی قرارم 46شمارهٔ ۹۷۲: در عشق تو جز رنگ رخ زرد ندارم 47شمارهٔ ۹۷۳: ای دوست نظر کن ز سر لطف به کارم 48شمارهٔ ۹۷۴: به عالم غیر تو دلبر ندارم 49شمارهٔ ۹۷۵: به دوران وصالت غم ندارم 50شمارهٔ ۹۷۶: دلا صبر از رخ جانان ندارم 51شمارهٔ ۹۷۷: ندارم بی تو برگ جان ندارم 52شمارهٔ ۹۷۸: به عالم غیر تو یاری ندارم 53شمارهٔ ۹۷۹: منم کاندر جهان یاری ندارم 54شمارهٔ ۹۸۰: صبا بگذر شبی در کوی یارم 55شمارهٔ ۹۸۱: چشم بینایی بده تا روی جانان بنگرم 56شمارهٔ ۹۸۲: جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم 57شمارهٔ ۹۸۳: گر من ز دست هجر تو آهی برآورم 58شمارهٔ ۹۸۴: تا روی همچو ماه تو رفت از برابرم 59شمارهٔ ۹۸۵: تا من از صحبت تو مهجورم 60شمارهٔ ۹۸۶: بیا جانا که جانت را بمیرم 61شمارهٔ ۹۸۷: مگر لطف تو باشد دستگیرم 62شمارهٔ ۹۸۸: به لطف ای دوست باری دست گیرم 63شمارهٔ ۹۸۹: بر نور شمع رویت پروانه ی حقیرم 64شمارهٔ ۹۹۰: بیا ای سرو ناز من روان تا در برت ...65شمارهٔ ۹۹۱: بگفتی هم شبی جانا نظر بر حالت اند ...66شمارهٔ ۹۹۲: مدّتی تا به غم حال جهان می سازم 67شمارهٔ ۹۹۳: خداوندا بده عمری درازم 68شمارهٔ ۹۹۴: لب تشنه لعل توأم آبی مگر ارزم 69شمارهٔ ۹۹۵: ز دیده خون دل تا چند ریزم 70شمارهٔ ۹۹۶: مرا در دل همی آمد که با عشقت نیام ...71شمارهٔ ۹۹۷: نیست بر دولت وصل تو شبی دست رسم 72شمارهٔ ۹۹۸: چنین بی یار و دل تا چند باشم 73شمارهٔ ۹۹۹: اگر با دولتت پاینده باشم 74شمارهٔ ۱۰۰۰: تو شمعی و منت پروانه باشم 75شمارهٔ ۱۰۰۱: سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم 76شمارهٔ ۱۰۰۲: صد ازین جور و جفا گر ز برای تو ک ...77شمارهٔ ۱۰۰۳: من اندر کار عشقش چند کوشم 78شمارهٔ ۱۰۰۴: دوش می رفت دوش بر دوشم 79شمارهٔ ۱۰۰۵: تا چند زنی تیغ جفا بر دل ریشم 80شمارهٔ ۱۰۰۶: ز زلفت بو نمی یابد دماغم 81شمارهٔ ۱۰۰۷: ز گل با روی تو باشد فراغم 82شمارهٔ ۱۰۰۸: ای شده غم یار من، من شده ام یار ...83شمارهٔ ۱۰۰۹: همی پرسی که چونی در فراقم 84شمارهٔ ۱۰۱۰: کنون عمری که سرگردان عشقم 85شمارهٔ ۱۰۱۱: بس بگردید و بس بگردد هم 86شمارهٔ ۱۰۱۲: چو من آشفته آن زلف و خالم 87شمارهٔ ۱۰۱۳: بگرفت ز دست غم ملالم 88شمارهٔ ۱۰۱۴: عمریست تا من از جان حیران آن جما ...89شمارهٔ ۱۰۱۵: چرایی این چنین فارغ ز حالم 90شمارهٔ ۱۰۱۶: آخر نظری فکن به حالم 91شمارهٔ ۱۰۱۷: چون سر زلف تو ای دوست پریشان حال ...92شمارهٔ ۱۰۱۸: تا هست نظر بدان جمالم 93شمارهٔ ۱۰۱۹: ای سر زلف تو پناه دلم 94شمارهٔ ۱۰۲۰: تا کی زنی ز تیغ جفا نیش بر دلم 95شمارهٔ ۱۰۲۱: چو بلبل در هوای گلستانم 96شمارهٔ ۱۰۲۲: تا هست به عشق تو توانم 97شمارهٔ ۱۰۲۳: من ز هجران تو سرگشته و سرگردانم 98شمارهٔ ۱۰۲۴: اگرچه سوخت در غم استخوانم 99شمارهٔ ۱۰۲۵: بلبل صفت از عشق تو فریاد زنانم 100شمارهٔ ۱۰۲۶: من تو را یار خویش می دانم 101شمارهٔ ۱۰۲۷: ز سوز عشق رخت آتشیست در جانم 102شمارهٔ ۱۰۲۸: بر آب دیده چون سروش نشانم 103شمارهٔ ۱۰۲۹: در جمال رخ تو حیرانم 104شمارهٔ ۱۰۳۰: فریاد که از دست تو فریاد زنانم 105شمارهٔ ۱۰۳۱: از دست غم عشق تو فریاد کنانم 106شمارهٔ ۱۰۳۲: ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم 107شمارهٔ ۱۰۳۳: بی رخ چون خورت ای جان به لب آمد ...108شمارهٔ ۱۰۳۴: من راز غم عشق تو گفتن نتوانم 109شمارهٔ ۱۰۳۵: عمریست تا چو پرگار سرگشته در جها ...110شمارهٔ ۱۰۳۶: پشتم ز فراق شد خم 111شمارهٔ ۱۰۳۷: در سرم هست که سر در سر کار تو کن ...112شمارهٔ ۱۰۳۸: من دیده با خیال تو برهم نمی زنم 113شمارهٔ ۱۰۳۹: گر خرامی پیش ما در دیدگان جایت ک ...114شمارهٔ ۱۰۴۰: گفتم که یک شبی سوی جانان گذر کنم 115شمارهٔ ۱۰۴۱: بخت اگر یاری دهد یارش کنم 116شمارهٔ ۱۰۴۲: پیش رویش جان و دل قربان کنم 117شمارهٔ ۱۰۴۳: گفته بودی از لبت درمان کنم 118شمارهٔ ۱۰۴۴: تا به کی درد غمت پنهان کنم 119شمارهٔ ۱۰۴۵: درد ما را با غمت چون نیست درمان ...120شمارهٔ ۱۰۴۶: دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون ...121شمارهٔ ۱۰۴۷: تا به چند این دیده را در هجر تو ...122شمارهٔ ۱۰۴۸: جز غم چو نیست حاصل ایام چون کنم 123شمارهٔ ۱۰۴۹: تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خ ...124شمارهٔ ۱۰۵۰: شب وصال میسّر نمی شود چه کنم 125شمارهٔ ۱۰۵۱: بی رخت صبر از این بیش ندارم چه ک ...126شمارهٔ ۱۰۵۲: من مسکین به جهان یار ندارم چه کن ...127شمارهٔ ۱۰۵۳: بگو که با غم هجران روی او چه کنم 128شمارهٔ ۱۰۵۴: بر سر کوی تو افغان چه کنم گر نکن ...129شمارهٔ ۱۰۵۵: بیا که بی رخ خوبت نظر به کس نکنم 130شمارهٔ ۱۰۵۶: با تو تا جان باشدم یاری کنم 131شمارهٔ ۱۰۵۷: با درد دلپذیر تو درمان چه می کنم 132شمارهٔ ۱۰۵۸: با دو چشمت عشق بازی می کنم 133شمارهٔ ۱۰۵۹: من چو بلبل ناله های صبحگاهی می ک ...134شمارهٔ ۱۰۶۰: گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم 135شمارهٔ ۱۰۶۱: پرسی ز من که چونی ای دوست بی تو ...136شمارهٔ ۱۰۶۲: در این جهان دل خود را شکسته می ب ...137شمارهٔ ۱۰۶۳: شدم به طرف گلستان که تا گلی چینم 138شمارهٔ ۱۰۶۴: نه بخت آنکه شبی با تو روبرو بنشی ...139شمارهٔ ۱۰۶۵: نه یاریی دهدم بخت تا رخت بینم 140شمارهٔ ۱۰۶۶: نام تو قوّت دل و دینم 141شمارهٔ ۱۰۶۷: من دولت وصالش از بی نیاز خواهم 142شمارهٔ ۱۰۶۸: با درد عشقت درمان نخواهم 143شمارهٔ ۱۰۶۹: اگر نه وصل تو باشد جهان نمی خواه ...144شمارهٔ ۱۰۷۰: شبت خوش باد همچون روز خرّم 145شمارهٔ ۱۰۷۱: دیگر هوای عشق تو در سرگرفته ایم 146شمارهٔ ۱۰۷۲: نگارا ز هجر تو دل خسته ایم 147شمارهٔ ۱۰۷۳: چو لاله پر از خون دل خسته ایم 148شمارهٔ ۱۰۷۴: شبهاست کز خیال رخ تو نخفته ایم 149شمارهٔ ۱۰۷۵: دور از تو دلبرا چه جفاها کشیده ا ...150شمارهٔ ۱۰۷۶: روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ا ...151شمارهٔ ۱۰۷۷: دیده دیدن رویت ز خدا می طلبیم 152شمارهٔ ۱۰۷۸: قدر روز وصل تو نشناختیم 153شمارهٔ ۱۰۷۹: ما بی رخ تو دیده ز عالم بدوختیم 154شمارهٔ ۱۰۸۰: تا دیده و دل در سر زلفین تو بستی ...155شمارهٔ ۱۰۸۱: ما تو را دلدار خود پنداشتیم 156شمارهٔ ۱۰۸۲: از مادر دهر تا بزادیم 157شمارهٔ ۱۰۸۳: در سر کوی غمت دل به جفا بنهادیم 158شمارهٔ ۱۰۸۴: بسیار در فراق تو زنهارها زدیم 159شمارهٔ ۱۰۸۵: در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم 160شمارهٔ ۱۰۸۶: یاد باد آنکه عزیزان همه با هم بو ...161شمارهٔ ۱۰۸۷: بر در لطف تو نیاز آریم 162شمارهٔ ۱۰۸۸: ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم 163شمارهٔ ۱۰۸۹: گفتم به دل که ای دل دانی که در چ ...164شمارهٔ ۱۰۹۰: جز درگه تو راه به جایی نمی بریم 165شمارهٔ ۱۰۹۱: با سرو قد تو عشق بازیم 166شمارهٔ ۱۰۹۲: تا به کی در غم عشق تو چنین درساز ...167شمارهٔ ۱۰۹۳: دلا تا کی به درد او بسازیم 168شمارهٔ ۱۰۹۴: بگو تا چند خون دل به غم در ساغر ...169شمارهٔ ۱۰۹۵: صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم 170شمارهٔ ۱۰۹۶: گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسی ...171شمارهٔ ۱۰۹۷: چون صبا از زلف یارم هر سحر آرد ن ...172شمارهٔ ۱۰۹۸: ما خود ز که ایم و از کدامیم 173شمارهٔ ۱۰۹۹: ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم 174شمارهٔ ۱۱۰۰: چه دردست این که درمانش ندانیم 175شمارهٔ ۱۱۰۱: چون تو طبیب دردی درد تو با که گو ...176شمارهٔ ۱۱۰۲: درد دل خویش با که گویم 177شمارهٔ ۱۱۰۳: در راه عشق روی تو ما بی خبر رویم 178شمارهٔ ۱۱۰۴: دل را به بوی وصل تو دادیم و می ر ...179شمارهٔ ۱۱۰۵: یارب که تو بگشای در بسته به رویم 180شمارهٔ ۱۱۰۶: تا به چند از رخ زیبای تو مهجور ش ...181شمارهٔ ۱۱۰۷: پیش چوگان جفایت صنما چون گویم 182شمارهٔ ۱۱۰۸: از وصل دری گشا به رویم 183شمارهٔ ۱۱۰۹: بهار آمد بیا تا خوش برآییم 184شمارهٔ ۱۱۱۰: چو با مهر رخ او آشناییم 185شمارهٔ ۱۱۱۱: سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم 186شمارهٔ ۱۱۱۲: نگارا از تو دور آخر چراییم 187شمارهٔ ۱۱۱۳: در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم 188شمارهٔ ۱۱۱۴: به جان آمد دل از هجر حبیبان 189شمارهٔ ۱۱۱۵: از درد منال ای دل چون نیست تو را ...190شمارهٔ ۱۱۱۶: به خدایی که جز او نیست خداوند جه ...191شمارهٔ ۱۱۱۷: تویی لیلی تویی لیلی تویی درد مرا ...192شمارهٔ ۱۱۱۸: بی کنارت در میان خونم این نازک م ...193شمارهٔ ۱۱۱۹: بار هجرت بر دلم باریست باری بس گ ...194شمارهٔ ۱۱۲۰: صبا برو تو پیامی ز من به یار رسا ...195شمارهٔ ۱۱۲۱: ای صبا نیست به عالم چو قدش سرو ر ...196شمارهٔ ۱۱۲۲: قدم نه شاه باز ما دمی در کوی درو ...197شمارهٔ ۱۱۲۳: ای سخت گمان سست پیمان 198شمارهٔ ۱۱۲۴: چشم و ابرویی که او دارد که دارد ...199شمارهٔ ۱۱۲۵: سری دارم فدای پای جانان 200شمارهٔ ۱۱۲۶: صبا شاد آمدی از کوی جانان 201شمارهٔ ۱۱۲۷: ز باد بهاری جهان شد جوان 202شمارهٔ ۱۱۲۸: چون جهانی را تویی روح و روان 203شمارهٔ ۱۱۲۹: در چمن تا قد آن سرو روانست روان 204شمارهٔ ۱۱۳۰: جان شیرینم تویی دانی که شیرینست ...205شمارهٔ ۱۱۳۱: چو زلف دوست برآشفت روزگار جهان 206شمارهٔ ۱۱۳۲: ای دل غمگین مدار چشم وفا از جهان 207شمارهٔ ۱۱۳۳: ای رخ مهوشت به کام جهان 208شمارهٔ ۱۱۳۴: مکن تو روی چو خورشید خود ز ما پن ...209شمارهٔ ۱۱۳۵: شبی چو زلف سیاهت دراز و بی پایان 210شمارهٔ ۱۱۳۶: بس روز به عشق تو بریدیم بیابان 211شمارهٔ ۱۱۳۷: دلم بگرفت از تنها نشستن 212شمارهٔ ۱۱۳۸: مهر روی آن بت سیمین بدن 213شمارهٔ ۱۱۳۹: تا به کی جان و جهان در سر کارت ک ...214شمارهٔ ۱۱۴۰: روی او را کجا توان دیدن 215شمارهٔ ۱۱۴۱: دل به جان آمد از عنا دیدن 216شمارهٔ ۱۱۴۲: ای دیده نمی شاید بی دوست جهان دی ...217شمارهٔ ۱۱۴۳: به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن 218شمارهٔ ۱۱۴۴: از دستت ای قلم من خواهم به جان ر ...219شمارهٔ ۱۱۴۵: چه خوش بود به چمن در صبوح گل چید ...220شمارهٔ ۱۱۴۶: باد نوروزی برآمد خیمه بر گلزار ز ...221شمارهٔ ۱۱۴۷: بیا و دیده جانم به وصل بینا کن 222شمارهٔ ۱۱۴۸: بیا ای سرو جان من کنار چشم ما جا ...223شمارهٔ ۱۱۴۹: نگارا رحمتی بر حال ما کن 224شمارهٔ ۱۱۵۰: دل ضعیف مرا در دو زلف خود جا کن 225شمارهٔ ۱۱۵۱: ز لطفت یک نظر در حال ما کن 226شمارهٔ ۱۱۵۲: سهی سروا گذاری سوی ما کن 227شمارهٔ ۱۱۵۳: بیا دردم به وصل خود دوا کن 228شمارهٔ ۱۱۵۴: درد دل ما را ز کرم باز دوا کن 229شمارهٔ ۱۱۵۵: ای نور دیده یک شبی ما را ز وصلت ...230شمارهٔ ۱۱۵۶: از شب وصلت دل ما شاد کن 231شمارهٔ ۱۱۵۷: خداوندا به حال ما نظر کن 232شمارهٔ ۱۱۵۸: نگارا بر من مسکین نظر کن 233شمارهٔ ۱۱۵۹: دمی در کوی درویشان گذر کن 234شمارهٔ ۱۱۶۰: یک لحظه به سوی ما گذر کن 235شمارهٔ ۱۱۶۱: این خراب آباد دل معمور کن 236شمارهٔ ۱۱۶۲: برآ به بام و رخت همچو شمع خاور ک ...237شمارهٔ ۱۱۶۳: تا به کی این در زنم در باز کن 238شمارهٔ ۱۱۶۴: مه رویت درخشان کن دو زلفت را پری ...239شمارهٔ ۱۱۶۵: ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن 240شمارهٔ ۱۱۶۶: دل سرگشته ی حیران برو ترک مناهی ...241شمارهٔ ۱۱۶۷: به دل گفتم برو شست دو زلفش را پن ...242شمارهٔ ۱۱۶۸: نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن 243شمارهٔ ۱۱۶۹: خلاف عادت معهود را وفایی کن 244شمارهٔ ۱۱۷۰: مویت به آفتاب رخ ای جان رها مکن 245شمارهٔ ۱۱۷۱: زین بیشتر چون زلف خود خاطر پریشا ...246شمارهٔ ۱۱۷۲: ای نگارین زلف شبرنگت به گل پرچین ...247شمارهٔ ۱۱۷۳: ای دل ای دل بیش ازین در عشق نادا ...248شمارهٔ ۱۱۷۴: ای عزیز من ستمکاری مکن 249شمارهٔ ۱۱۷۵: ای عارض زیبای تو نازک تر از برگ ...250شمارهٔ ۱۱۷۶: ای به بالا سرو نازی ای به رخ همچ ...251شمارهٔ ۱۱۷۷: صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من 252شمارهٔ ۱۱۷۸: آن خوشدلی کجا شد و آن روزگار من 253شمارهٔ ۱۱۷۹: زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من 254شمارهٔ ۱۱۸۰: ای دو چشمت مایه درمان من 255شمارهٔ ۱۱۸۱: مکن تو روی چو خورشید خود نهان از ...256شمارهٔ ۱۱۸۲: قد تو سرو ناز من هجر تو جان گداز ...257شمارهٔ ۱۱۸۳: ای بار غم تو بر دل من 258شمارهٔ ۱۱۸۴: تا به کی در پا کشد زلفت دل مسکین ...259شمارهٔ ۱۱۸۵: آه از ستم زمانه ی دون 260شمارهٔ ۱۱۸۶: ای بت سنگین دل سیمین بدن 261شمارهٔ ۱۱۸۷: بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین 262شمارهٔ ۱۱۸۸: هجران آن صنم گلعذار بین 263شمارهٔ ۱۱۸۹: تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت ...264شمارهٔ ۱۱۹۰: بگشای در رحمت بر روی من مسکین 265شمارهٔ ۱۱۹۱: بلبل شوریده زندان بر نتابد بیش ا ...266شمارهٔ ۱۱۹۲: ای به قد چون سرو نازی صد هزاران ...267شمارهٔ ۱۱۹۳: جان بدادم در فراق روی او 268شمارهٔ ۱۱۹۴: ای دو دیده چون کنم درمان ندارد د ...269شمارهٔ ۱۱۹۵: گر کشم بار کسی هم بار تو 270شمارهٔ ۱۱۹۶: ای مرا هم دل تو هم دلدار تو 271شمارهٔ ۱۱۹۷: ندارم دل که دل بردارم از تو 272شمارهٔ ۱۱۹۸: صبا باز آ که در مان دارم از تو 273شمارهٔ ۱۱۹۹: نگارینا دل پر دردم از تو 274شمارهٔ ۱۲۰۰: ای به ناکام دلم خسته و مهجور از ...275شمارهٔ ۱۲۰۱: تا به کی باشد دلم در دام تو 276شمارهٔ ۱۲۰۲: جانان کدام دل که نگشتست رام تو 277شمارهٔ ۱۲۰۳: آمد دل ضعیف من اندر پناه تو 278شمارهٔ ۱۲۰۴: ای دل به درد عشق ندارم دوای تو 279شمارهٔ ۱۲۰۵: گشتم از جان بنده بالای تو 280شمارهٔ ۱۲۰۶: جانم به لب رسید ز جور و جفای تو 281شمارهٔ ۱۲۰۷: ای دلم در لعل شکّرخای تو 282شمارهٔ ۱۲۰۸: ما را شکایتیست ز دست جفای تو 283شمارهٔ ۱۲۰۹: ای دیده ی بخت جهان در آرزوی روی ...284شمارهٔ ۱۲۱۰: باد صبا جان می دهد در آرزوی روی ...285شمارهٔ ۱۲۱۱: بردی دل من به چشم و ابرو 286شمارهٔ ۱۲۱۲: من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ا ...287شمارهٔ ۱۲۱۳: ای که دل دارد بسی بر روی جانان آ ...288شمارهٔ ۱۲۱۴: گفته بودم یار گیرم یار کو 289شمارهٔ ۱۲۱۵: دلبرا لذّت جوانی کو 290شمارهٔ ۱۲۱۶: ای صبا حال دل من بر دلدار بگو 291شمارهٔ ۱۲۱۷: صبا تو حال دل خسته با نگار بگو 292شمارهٔ ۱۲۱۸: ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو 293شمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگ ...294شمارهٔ ۱۲۲۰: خردم گفت برو ای دل دیوانه برو 295شمارهٔ ۱۲۲۱: تا مرا شد سایه زلفت پناه 296شمارهٔ ۱۲۲۲: ای سودا دیده ام روی چو ماه 297شمارهٔ ۱۲۲۳: آن دیده بین که چون به جفا می کند ...298شمارهٔ ۱۲۲۴: تشنه درد فراقت منم ای جان در ده 299شمارهٔ ۱۲۲۵: ای غمت در جان ما جا ساخته 300شمارهٔ ۱۲۲۶: ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخ ...301شمارهٔ ۱۲۲۷: گر کند میل جفا دلبر من گویم چه 302شمارهٔ ۱۲۲۸: ای مرا از یاد خود بگذاشته 303شمارهٔ ۱۲۲۹: نگران خم ابروی توام پیوسته 304شمارهٔ ۱۲۳۰: پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده 305شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده 306شمارهٔ ۱۲۳۲: جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده 307شمارهٔ ۱۲۳۳: ای ما جهان و جان را بر باد عشق د ...308شمارهٔ ۱۲۳۴: ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زد ...309شمارهٔ ۱۲۳۵: تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده 310شمارهٔ ۱۲۳۶: ای سلاطین جهان پیش رخت بنده شده 311شمارهٔ ۱۲۳۷: به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده 312شمارهٔ ۱۲۳۸: بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده 313شمارهٔ ۱۲۳۹: تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده 314شمارهٔ ۱۲۴۰: این دل محنت و بلا دیده 315شمارهٔ ۱۲۴۱: ای خیال رخ تو در دیده 316شمارهٔ ۱۲۴۲: آه از این روزگار گردیده 317شمارهٔ ۱۲۴۳: دل من از غم تو گرد جهان گردیده 318شمارهٔ ۱۲۴۴: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده 319شمارهٔ ۱۲۴۵: گفتم که میارید ز بازار بنفشه 320شمارهٔ ۱۲۴۶: عالم همه خوش بوی شد از بوی بنفشه 321شمارهٔ ۱۲۴۷: در سر مرا ز عشقش سودا بود همیشه 322شمارهٔ ۱۲۴۸: فریاد ز جور این زمانه 323شمارهٔ ۱۲۴۹: دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآ ...324شمارهٔ ۱۲۵۰: آن چه زلفست آن که باز از قهر تاب ...325شمارهٔ ۱۲۵۱: بازم از سودای زلفت مست و شیدا کر ...326شمارهٔ ۱۲۵۲: یکباره عهد یار فراموش کرده ای 327شمارهٔ ۱۲۵۳: تا کی دلا به دام غمش اوفتاده ای 328شمارهٔ ۱۲۵۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ...329شمارهٔ ۱۲۵۵: عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ...330شمارهٔ ۱۲۵۶: از جان وصل خویش فرستم نواله ای 331شمارهٔ ۱۲۵۷: ای در غم عشق تو من در هر دهن افس ...332شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ا ...333شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی 334شمارهٔ ۱۲۶۰: تو که خورشید جهانی به جهان می تا ...335شمارهٔ ۱۲۶۱: گرفت از رشک رویت ماه تابی 336شمارهٔ ۱۲۶۲: دلا این عشق بازی تا به کی بی 337شمارهٔ ۱۲۶۳: زان لعل لبم بده زکاتی 338شمارهٔ ۱۲۶۴: ای دل ز شراب عشق مستی 339شمارهٔ ۱۲۶۵: تا که مهر مهرم از درج وفا برداشت ...340شمارهٔ ۱۲۶۶: من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی 341شمارهٔ ۱۲۶۷: چه کردم تا زمن دل برگرفتی 342شمارهٔ ۱۲۶۸: ای مسلمانان خدا را همّتی 343شمارهٔ ۱۲۶۹: دارم به لطف عام تو چشم عنایتی 344شمارهٔ ۱۲۷۰: گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی 345شمارهٔ ۱۲۷۱: دردا که نیست روز غمت را نهایتی 346شمارهٔ ۱۲۷۲: به رخ چون ماه تابانی به قد چون س ...347شمارهٔ ۱۲۷۳: ز کوی دوست آمد شاد بادی 348شمارهٔ ۱۲۷۴: دلا در عشق بازی نیک مردی 349شمارهٔ ۱۲۷۵: گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش ...350شمارهٔ ۱۲۷۶: یک شب به لطف از درما درنیامدی 351شمارهٔ ۱۲۷۷: تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان ب ...352شمارهٔ ۱۲۷۸: گهی بزم طرب را ساختندی 353شمارهٔ ۱۲۷۹: دلا خود را به مه رویی چه بندی 354شمارهٔ ۱۲۸۰: بگو چگونه دهم شرح آرزومندی 355شمارهٔ ۱۲۸۱: گلبن وصل ز باغ دل ما برکندی 356شمارهٔ ۱۲۸۲: چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی 357شمارهٔ ۱۲۸۳: گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دید ...358شمارهٔ ۱۲۸۴: به حکم آنکه مرا نیست در جهان یار ...359شمارهٔ ۱۲۸۵: مگر با ما سر یاری نداری 360شمارهٔ ۱۲۸۶: ای که ز دولت و اقبال تو برخوردار ...361شمارهٔ ۱۲۸۷: صبا اگر به سر کوی او گذر داری 362شمارهٔ ۱۲۸۸: دلم ز دست ببردی و جان به سر باری 363شمارهٔ ۱۲۸۹: بگو تا کی دلم را تنگ داری 364شمارهٔ ۱۲۹۰: چرا بی جرم با ما جنگ داری 365شمارهٔ ۱۲۹۱: نگارینا ز نامم ننگ داری 366شمارهٔ ۱۲۹۲: چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آ ...367شمارهٔ ۱۲۹۳: دلم ببردی و دانم که قصد جان داری 368شمارهٔ ۱۲۹۴: صبا بازآ که درمانم تو داری 369شمارهٔ ۱۲۹۵: چون چشم بد از روی خودم دور چه دا ...370شمارهٔ ۱۲۹۶: ای دل به سر کویش رو گر هوسی داری 371شمارهٔ ۱۲۹۷: ای دل به درد عشقش دانم دوا نداری 372شمارهٔ ۱۲۹۸: نگارا رسم دلداری نداری 373شمارهٔ ۱۲۹۹: گرم بودی به وصلت اختیاری 374شمارهٔ ۱۳۰۰: دلا تا کی چنین در زیر باری 375شمارهٔ ۱۳۰۱: چه خوش بادیست باد نوبهاری 376شمارهٔ ۱۳۰۲: که دارد در دو عالم چون تو یاری 377شمارهٔ ۱۳۰۳: که را باشد به عالم چون تو یاری 378شمارهٔ ۱۳۰۴: حاش لله که مرا جز تو بود دلداری 379شمارهٔ ۱۳۰۵: به دردی دل گرفتارست باری 380شمارهٔ ۱۳۰۶: نیست یاری به جهان مثل تو کس دلدا ...381شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری 382شمارهٔ ۱۳۰۸: چه باشد ار به من خسته دل کنی نظر ...383شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری 384شمارهٔ ۱۳۱۰: الهی تو بگشا به لطفت دری 385شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری 386شمارهٔ ۱۳۱۲: فدای جان منست آن نگار چون حوری 387شمارهٔ ۱۳۱۳: دل برده ای از دست من ای کان لطف ...388شمارهٔ ۱۳۱۴: سهی سروا چرا با ما نسازی 389شمارهٔ ۱۳۱۵: بس دولت فیروزست در پای تو سربازی 390شمارهٔ ۱۳۱۶: تو تا کی با من مسکین نسازی 391شمارهٔ ۱۳۱۷: تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی 392شمارهٔ ۱۳۱۸: وقت آنست که بر ما نظری اندازی 393شمارهٔ ۱۳۱۹: دلا تو با من مسکین چرا نمی سازی 394شمارهٔ ۱۳۲۰: چرا تو درد دلم را دوا نمی سازی 395شمارهٔ ۱۳۲۱: چرا به کار من ناتوان نپردازی 396شمارهٔ ۱۳۲۲: بگفتم با صبا دزدیده رازی 397شمارهٔ ۱۳۲۳: معطّرست جهانی ز باد نوروزی 398شمارهٔ ۱۳۲۴: بو که آن ماه من اندر چمن آید روز ...399شمارهٔ ۱۳۲۵: هر آنکه داد مرا عمر او دهد روزی 400شمارهٔ ۱۳۲۶: بیا که غمزه سرمست تو به دلدوزی 401شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی 402شمارهٔ ۱۳۲۸: من تو را دارم و جز لطف توأم نیست ...403شمارهٔ ۱۳۲۹: تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی 404شمارهٔ ۱۳۳۰: بتا به عهد من ار بر سر جفا باشی 405شمارهٔ ۱۳۳۱: چرا جانا به دردم شاد باشی 406شمارهٔ ۱۳۳۲: دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی 407شمارهٔ ۱۳۳۳: دلا تا کی چنین سرگشته باشی 408شمارهٔ ۱۳۳۴: دلا تا کی چنین دیوانه باشی 409شمارهٔ ۱۳۳۵: ز جانم تو را بنده در بندگی 410شمارهٔ ۱۳۳۶: ماییم و غم عشقت و خوابی و خیالی 411شمارهٔ ۱۳۳۷: دلا تا کی به درد عشق نالی 412شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی 413شمارهٔ ۱۳۳۹: مرا خود نباشد به عالم دلی 414شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شا ...415شمارهٔ ۱۳۴۱: دامن وصل ار به کف آید دمی 416شمارهٔ ۱۳۴۲: من شبی در خواب عکس روی او گردیدم ...417شمارهٔ ۱۳۴۳: چرخ کی گردد به کام ما دمی 418شمارهٔ ۱۳۴۴: بتا تا کی کنی این سرگرانی 419شمارهٔ ۱۳۴۵: الا ای سرو ناز بوستانی 420شمارهٔ ۱۳۴۶: تو مرا دردی و تو درمانی 421شمارهٔ ۱۳۴۷: دل من درد غمت دارد و تو درمانی 422شمارهٔ ۱۳۴۸: چو حال زار من خسته دل تو می دانی 423شمارهٔ ۱۳۴۹: دلم را درد و درمانی مرا تو مونس ...424شمارهٔ ۱۳۵۰: تو عهدی کرده ای جانا که از من سر ...425شمارهٔ ۱۳۵۱: دل من به دست آر اگر می توانی 426شمارهٔ ۱۳۵۲: دل بدادم به تو ای دوست من از ناد ...427شمارهٔ ۱۳۵۳: فراموشت چرا شد مهربانی 428شمارهٔ ۱۳۵۴: نگارا چون قلم ما را به سر تا کی ...429شمارهٔ ۱۳۵۵: تا چند مرا جانا از غمزه برنجانی 430شمارهٔ ۱۳۵۶: تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی 431شمارهٔ ۱۳۵۷: همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی 432شمارهٔ ۱۳۵۸: جهان بگرفت باز از سر جوانی 433شمارهٔ ۱۳۵۹: مرا که در دو جهان راحت دل و جانی 434شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی 435شمارهٔ ۱۳۶۱: دلی ز دست بدادم ز روی نادانی 436شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی 437شمارهٔ ۱۳۶۳: صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی 438شمارهٔ ۱۳۶۴: تو جام جهان نمای جانی 439شمارهٔ ۱۳۶۵: بده ساقی تو جام ارغوانی 440شمارهٔ ۱۳۶۶: صبا حال دلم را نیک دانی 441شمارهٔ ۱۳۶۷: جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی 442شمارهٔ ۱۳۶۸: جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی 443شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد ک ...444شمارهٔ ۱۳۷۰: ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی 445شمارهٔ ۱۳۷۱: تا به کی جانا دلم پر خون کنی 446شمارهٔ ۱۳۷۲: دلبرا با من جفا تا کی کنی 447شمارهٔ ۱۳۷۳: تا کی از سرکشی وفا نکنی 448شمارهٔ ۱۳۷۴: تو خود به حال پریشان ما نظر نکنی 449شمارهٔ ۱۳۷۵: نه درد دلم را دوا می کنی 450شمارهٔ ۱۳۷۶: دلبرا با ما تو لطف بی نهایت می ک ...451شمارهٔ ۱۳۷۷: من دردمند چاره ی دردم چه می کنی 452شمارهٔ ۱۳۷۸: تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی ...453شمارهٔ ۱۳۷۹: جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی 454شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی 455شمارهٔ ۱۳۸۱: گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی 456شمارهٔ ۱۳۸۲: ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می ...457شمارهٔ ۱۳۸۳: ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی 458شمارهٔ ۱۳۸۴: در ره عشق تو جانی می دهم در جست ...459شمارهٔ ۱۳۸۵: گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به ...460شمارهٔ ۱۳۸۶: خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی 461شمارهٔ ۱۳۸۷: ای جان و جهان توام پناهی 462شمارهٔ ۱۳۸۸: چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی 463شمارهٔ ۱۳۸۹: ماهیست نشسته به سر مسند شاهی 464شمارهٔ ۱۳۹۰: الهی یا الهی یا الهی 465شمارهٔ ۱۳۹۱: ز روی لطف کن در من نگاهی 466شمارهٔ ۱۳۹۲: هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی 467شمارهٔ ۱۳۹۳: ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی 468شمارهٔ ۱۳۹۴: ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی 469شمارهٔ ۱۳۹۵: شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی 470شمارهٔ ۱۳۹۶: بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی 471شمارهٔ ۱۳۹۷: نمی یابم به درد دل دوایی 472شمارهٔ ۱۳۹۸: گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی 473شمارهٔ ۱۳۹۹: بیا جانا که دردم را دوایی 474شمارهٔ ۱۴۰۰: تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی 475شمارهٔ ۱۴۰۱: بتا بدمهر و سنگین دل چرایی 476شمارهٔ ۱۴۰۲: دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی 477شمارهٔ ۱۴۰۳: بیا که با تو نداریم دست بالایی 478شمارهٔ ۱۴۰۴: چنین بیگانه وش آخر چرایی 479شمارهٔ ۱۴۰۵: بربود از من دل دل ربائی 480شمارهٔ ۱۴۰۶: مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی 481شمارهٔ ۱۴۰۷: آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی 482شمارهٔ ۱۴۰۸: ای مرا پیوند جان جانم تویی 483شمارهٔ ۱۴۰۹: ای روان گشته ز چشمم ز فراقت جویی 484شمارهٔ ۱۴۱۰: در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی 485شمارهٔ ۱۴۱۱: جفا تا کی کنی بر ما نگویی 486شمارهٔ ۱۴۱۲: چرا به ترک جفا دلبرا نمی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ