به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونغزل هاشمارهٔ ۹۲۹: در جوانی قدر خود نشناختم

3400عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در جوانی قدر خود نشناختم
این زمان حاصل چه چون در باختم
چون گذشت از ما چو باد صبحدم
نیک و بد را این زمان بشناختم
ای بسا مرغ هوس را کز هوا
در سر دام دو زلف انداختم
سر به رعنایی میان بوستان
بر سهی سرو چمن افراختم
با بتان در عرصه شطرنج عشق
ای بسا نرد هوس کان باختم
بس به میدان ملاحت در جهان
باره امید دل را تاختم
از جوانی شاخ و برگی چون نماند
با شب دیجور پیری ساختم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۲۸: دلا در باغ حسنش عندلیبم 2شمارهٔ ۹۲۹: در جوانی قدر خود نشناختم 3شمارهٔ ۹۳۰: هنوز از باده ی وصل تو مستم 4شمارهٔ ۹۳۱: دیده بگشادم و دل در سر زلفت بستم 5شمارهٔ ۹۳۲: ز عشقت تا ز خود بیگانه گشتم 6شمارهٔ ۹۳۳: به بوی زلف تو دیوانه گشتم 7شمارهٔ ۹۳۴: بتا تا مهر تو در بر گرفتم 8شمارهٔ ۹۳۵: آنکه هرگز نرود یک نفسی از یادم 9شمارهٔ ۹۳۶: تا دل به غم رخت نهادم 10شمارهٔ ۹۳۷: آفتاب رویش از مشرق برآمد صبحدم 11شمارهٔ ۹۳۸: نگار ماه روی سرو قدم 12شمارهٔ ۹۳۹: چرا گشتی چنین غافل ز دردم 13شمارهٔ ۹۴۰: ز حد بگذشت در عشق تو دردم 14شمارهٔ ۹۴۱: تا جهانست به سر گرد جهان می گردم 15شمارهٔ ۹۴۲: چو در عالم تویی درمان دردم 16شمارهٔ ۹۴۳: مدّتی تا ز غمت گرد جهان می گردم 17شمارهٔ ۹۴۴: هیچ دانی که جهان در سر و کارت کرد ...18شمارهٔ ۹۴۵: مهر روی خوب در جان باشدم 19شمارهٔ ۹۴۶: از سر سوز جگر بر در آن یار شدم 20شمارهٔ ۹۴۷: دلم همچون سر زلفست در هم 21شمارهٔ ۹۴۸: به جان رسید مرا جان نازنین از غم 22شمارهٔ ۹۴۹: خیالش دوش ناگه در ربودم 23شمارهٔ ۹۵۰: دو زلف سرکشش پرتاب دیدم 24شمارهٔ ۹۵۱: از آن زمان که من آن روی چون قمر د ...25شمارهٔ ۹۵۲: دوش رویش به خواب می دیدم 26شمارهٔ ۹۵۳: بیمست که از دست تو فریاد برآرم 27شمارهٔ ۹۵۴: من امشب با سر زلفش سر و کاری عجب ...28شمارهٔ ۹۵۵: باد صبا خدا را بگذر سوی نگارم 29شمارهٔ ۹۵۶: نگارا از فراقت سخت زارم 30شمارهٔ ۹۵۷: تو می دانی که جز تو کس ندارم 31شمارهٔ ۹۵۸: ز هجر روی تو یارا به کام اغیارم 32شمارهٔ ۹۵۹: در حسرت روی آن نگارم 33شمارهٔ ۹۶۰: من به لطفت امید می دارم 34شمارهٔ ۹۶۱: از شب هجر تو ای دوست شکایت دارم 35شمارهٔ ۹۶۲: دلبرا آرزوی دیدن رویت دارم 36شمارهٔ ۹۶۳: نگاری چابک و دلبند دارم 37شمارهٔ ۹۶۴: دلا من آرزوی یار دارم 38شمارهٔ ۹۶۵: امشب سر وصل یار دارم 39شمارهٔ ۹۶۶: نه در عالم کسی غمخوار دارم 40شمارهٔ ۹۶۷: مهر رویش میان جان دارم 41شمارهٔ ۹۶۸: چه دهم شرح که از غصّه چه بر جان د ...42شمارهٔ ۹۶۹: باز در سر هوس روی نگاری دارم 43شمارهٔ ۹۷۰: من به بوی سر زلفت نگرانی دارم 44شمارهٔ ۹۷۱: بیا کز درد دوری بی قرارم 45شمارهٔ ۹۷۲: در عشق تو جز رنگ رخ زرد ندارم 46شمارهٔ ۹۷۳: ای دوست نظر کن ز سر لطف به کارم 47شمارهٔ ۹۷۴: به عالم غیر تو دلبر ندارم 48شمارهٔ ۹۷۵: به دوران وصالت غم ندارم 49شمارهٔ ۹۷۶: دلا صبر از رخ جانان ندارم 50شمارهٔ ۹۷۷: ندارم بی تو برگ جان ندارم 51شمارهٔ ۹۷۸: به عالم غیر تو یاری ندارم 52شمارهٔ ۹۷۹: منم کاندر جهان یاری ندارم 53شمارهٔ ۹۸۰: صبا بگذر شبی در کوی یارم 54شمارهٔ ۹۸۱: چشم بینایی بده تا روی جانان بنگرم 55شمارهٔ ۹۸۲: جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم 56شمارهٔ ۹۸۳: گر من ز دست هجر تو آهی برآورم 57شمارهٔ ۹۸۴: تا روی همچو ماه تو رفت از برابرم 58شمارهٔ ۹۸۵: تا من از صحبت تو مهجورم 59شمارهٔ ۹۸۶: بیا جانا که جانت را بمیرم 60شمارهٔ ۹۸۷: مگر لطف تو باشد دستگیرم 61شمارهٔ ۹۸۸: به لطف ای دوست باری دست گیرم 62شمارهٔ ۹۸۹: بر نور شمع رویت پروانه ی حقیرم 63شمارهٔ ۹۹۰: بیا ای سرو ناز من روان تا در برت ...64شمارهٔ ۹۹۱: بگفتی هم شبی جانا نظر بر حالت اند ...65شمارهٔ ۹۹۲: مدّتی تا به غم حال جهان می سازم 66شمارهٔ ۹۹۳: خداوندا بده عمری درازم 67شمارهٔ ۹۹۴: لب تشنه لعل توأم آبی مگر ارزم 68شمارهٔ ۹۹۵: ز دیده خون دل تا چند ریزم 69شمارهٔ ۹۹۶: مرا در دل همی آمد که با عشقت نیام ...70شمارهٔ ۹۹۷: نیست بر دولت وصل تو شبی دست رسم 71شمارهٔ ۹۹۸: چنین بی یار و دل تا چند باشم 72شمارهٔ ۹۹۹: اگر با دولتت پاینده باشم 73شمارهٔ ۱۰۰۰: تو شمعی و منت پروانه باشم 74شمارهٔ ۱۰۰۱: سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم 75شمارهٔ ۱۰۰۲: صد ازین جور و جفا گر ز برای تو ک ...76شمارهٔ ۱۰۰۳: من اندر کار عشقش چند کوشم 77شمارهٔ ۱۰۰۴: دوش می رفت دوش بر دوشم 78شمارهٔ ۱۰۰۵: تا چند زنی تیغ جفا بر دل ریشم 79شمارهٔ ۱۰۰۶: ز زلفت بو نمی یابد دماغم 80شمارهٔ ۱۰۰۷: ز گل با روی تو باشد فراغم 81شمارهٔ ۱۰۰۸: ای شده غم یار من، من شده ام یار ...82شمارهٔ ۱۰۰۹: همی پرسی که چونی در فراقم 83شمارهٔ ۱۰۱۰: کنون عمری که سرگردان عشقم 84شمارهٔ ۱۰۱۱: بس بگردید و بس بگردد هم 85شمارهٔ ۱۰۱۲: چو من آشفته آن زلف و خالم 86شمارهٔ ۱۰۱۳: بگرفت ز دست غم ملالم 87شمارهٔ ۱۰۱۴: عمریست تا من از جان حیران آن جما ...88شمارهٔ ۱۰۱۵: چرایی این چنین فارغ ز حالم 89شمارهٔ ۱۰۱۶: آخر نظری فکن به حالم 90شمارهٔ ۱۰۱۷: چون سر زلف تو ای دوست پریشان حال ...91شمارهٔ ۱۰۱۸: تا هست نظر بدان جمالم 92شمارهٔ ۱۰۱۹: ای سر زلف تو پناه دلم 93شمارهٔ ۱۰۲۰: تا کی زنی ز تیغ جفا نیش بر دلم 94شمارهٔ ۱۰۲۱: چو بلبل در هوای گلستانم 95شمارهٔ ۱۰۲۲: تا هست به عشق تو توانم 96شمارهٔ ۱۰۲۳: من ز هجران تو سرگشته و سرگردانم 97شمارهٔ ۱۰۲۴: اگرچه سوخت در غم استخوانم 98شمارهٔ ۱۰۲۵: بلبل صفت از عشق تو فریاد زنانم 99شمارهٔ ۱۰۲۶: من تو را یار خویش می دانم 100شمارهٔ ۱۰۲۷: ز سوز عشق رخت آتشیست در جانم 101شمارهٔ ۱۰۲۸: بر آب دیده چون سروش نشانم 102شمارهٔ ۱۰۲۹: در جمال رخ تو حیرانم 103شمارهٔ ۱۰۳۰: فریاد که از دست تو فریاد زنانم 104شمارهٔ ۱۰۳۱: از دست غم عشق تو فریاد کنانم 105شمارهٔ ۱۰۳۲: ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم 106شمارهٔ ۱۰۳۳: بی رخ چون خورت ای جان به لب آمد ...107شمارهٔ ۱۰۳۴: من راز غم عشق تو گفتن نتوانم 108شمارهٔ ۱۰۳۵: عمریست تا چو پرگار سرگشته در جها ...109شمارهٔ ۱۰۳۶: پشتم ز فراق شد خم 110شمارهٔ ۱۰۳۷: در سرم هست که سر در سر کار تو کن ...111شمارهٔ ۱۰۳۸: من دیده با خیال تو برهم نمی زنم 112شمارهٔ ۱۰۳۹: گر خرامی پیش ما در دیدگان جایت ک ...113شمارهٔ ۱۰۴۰: گفتم که یک شبی سوی جانان گذر کنم 114شمارهٔ ۱۰۴۱: بخت اگر یاری دهد یارش کنم 115شمارهٔ ۱۰۴۲: پیش رویش جان و دل قربان کنم 116شمارهٔ ۱۰۴۳: گفته بودی از لبت درمان کنم 117شمارهٔ ۱۰۴۴: تا به کی درد غمت پنهان کنم 118شمارهٔ ۱۰۴۵: درد ما را با غمت چون نیست درمان ...119شمارهٔ ۱۰۴۶: دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون ...120شمارهٔ ۱۰۴۷: تا به چند این دیده را در هجر تو ...121شمارهٔ ۱۰۴۸: جز غم چو نیست حاصل ایام چون کنم 122شمارهٔ ۱۰۴۹: تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خ ...123شمارهٔ ۱۰۵۰: شب وصال میسّر نمی شود چه کنم 124شمارهٔ ۱۰۵۱: بی رخت صبر از این بیش ندارم چه ک ...125شمارهٔ ۱۰۵۲: من مسکین به جهان یار ندارم چه کن ...126شمارهٔ ۱۰۵۳: بگو که با غم هجران روی او چه کنم 127شمارهٔ ۱۰۵۴: بر سر کوی تو افغان چه کنم گر نکن ...128شمارهٔ ۱۰۵۵: بیا که بی رخ خوبت نظر به کس نکنم 129شمارهٔ ۱۰۵۶: با تو تا جان باشدم یاری کنم 130شمارهٔ ۱۰۵۷: با درد دلپذیر تو درمان چه می کنم 131شمارهٔ ۱۰۵۸: با دو چشمت عشق بازی می کنم 132شمارهٔ ۱۰۵۹: من چو بلبل ناله های صبحگاهی می ک ...133شمارهٔ ۱۰۶۰: گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم 134شمارهٔ ۱۰۶۱: پرسی ز من که چونی ای دوست بی تو ...135شمارهٔ ۱۰۶۲: در این جهان دل خود را شکسته می ب ...136شمارهٔ ۱۰۶۳: شدم به طرف گلستان که تا گلی چینم 137شمارهٔ ۱۰۶۴: نه بخت آنکه شبی با تو روبرو بنشی ...138شمارهٔ ۱۰۶۵: نه یاریی دهدم بخت تا رخت بینم 139شمارهٔ ۱۰۶۶: نام تو قوّت دل و دینم 140شمارهٔ ۱۰۶۷: من دولت وصالش از بی نیاز خواهم 141شمارهٔ ۱۰۶۸: با درد عشقت درمان نخواهم 142شمارهٔ ۱۰۶۹: اگر نه وصل تو باشد جهان نمی خواه ...143شمارهٔ ۱۰۷۰: شبت خوش باد همچون روز خرّم 144شمارهٔ ۱۰۷۱: دیگر هوای عشق تو در سرگرفته ایم 145شمارهٔ ۱۰۷۲: نگارا ز هجر تو دل خسته ایم 146شمارهٔ ۱۰۷۳: چو لاله پر از خون دل خسته ایم 147شمارهٔ ۱۰۷۴: شبهاست کز خیال رخ تو نخفته ایم 148شمارهٔ ۱۰۷۵: دور از تو دلبرا چه جفاها کشیده ا ...149شمارهٔ ۱۰۷۶: روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ا ...150شمارهٔ ۱۰۷۷: دیده دیدن رویت ز خدا می طلبیم 151شمارهٔ ۱۰۷۸: قدر روز وصل تو نشناختیم 152شمارهٔ ۱۰۷۹: ما بی رخ تو دیده ز عالم بدوختیم 153شمارهٔ ۱۰۸۰: تا دیده و دل در سر زلفین تو بستی ...154شمارهٔ ۱۰۸۱: ما تو را دلدار خود پنداشتیم 155شمارهٔ ۱۰۸۲: از مادر دهر تا بزادیم 156شمارهٔ ۱۰۸۳: در سر کوی غمت دل به جفا بنهادیم 157شمارهٔ ۱۰۸۴: بسیار در فراق تو زنهارها زدیم 158شمارهٔ ۱۰۸۵: در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم 159شمارهٔ ۱۰۸۶: یاد باد آنکه عزیزان همه با هم بو ...160شمارهٔ ۱۰۸۷: بر در لطف تو نیاز آریم 161شمارهٔ ۱۰۸۸: ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم 162شمارهٔ ۱۰۸۹: گفتم به دل که ای دل دانی که در چ ...163شمارهٔ ۱۰۹۰: جز درگه تو راه به جایی نمی بریم 164شمارهٔ ۱۰۹۱: با سرو قد تو عشق بازیم 165شمارهٔ ۱۰۹۲: تا به کی در غم عشق تو چنین درساز ...166شمارهٔ ۱۰۹۳: دلا تا کی به درد او بسازیم 167شمارهٔ ۱۰۹۴: بگو تا چند خون دل به غم در ساغر ...168شمارهٔ ۱۰۹۵: صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم 169شمارهٔ ۱۰۹۶: گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسی ...170شمارهٔ ۱۰۹۷: چون صبا از زلف یارم هر سحر آرد ن ...171شمارهٔ ۱۰۹۸: ما خود ز که ایم و از کدامیم 172شمارهٔ ۱۰۹۹: ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم 173شمارهٔ ۱۱۰۰: چه دردست این که درمانش ندانیم 174شمارهٔ ۱۱۰۱: چون تو طبیب دردی درد تو با که گو ...175شمارهٔ ۱۱۰۲: درد دل خویش با که گویم 176شمارهٔ ۱۱۰۳: در راه عشق روی تو ما بی خبر رویم 177شمارهٔ ۱۱۰۴: دل را به بوی وصل تو دادیم و می ر ...178شمارهٔ ۱۱۰۵: یارب که تو بگشای در بسته به رویم 179شمارهٔ ۱۱۰۶: تا به چند از رخ زیبای تو مهجور ش ...180شمارهٔ ۱۱۰۷: پیش چوگان جفایت صنما چون گویم 181شمارهٔ ۱۱۰۸: از وصل دری گشا به رویم 182شمارهٔ ۱۱۰۹: بهار آمد بیا تا خوش برآییم 183شمارهٔ ۱۱۱۰: چو با مهر رخ او آشناییم 184شمارهٔ ۱۱۱۱: سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم 185شمارهٔ ۱۱۱۲: نگارا از تو دور آخر چراییم 186شمارهٔ ۱۱۱۳: در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم 187شمارهٔ ۱۱۱۴: به جان آمد دل از هجر حبیبان 188شمارهٔ ۱۱۱۵: از درد منال ای دل چون نیست تو را ...189شمارهٔ ۱۱۱۶: به خدایی که جز او نیست خداوند جه ...190شمارهٔ ۱۱۱۷: تویی لیلی تویی لیلی تویی درد مرا ...191شمارهٔ ۱۱۱۸: بی کنارت در میان خونم این نازک م ...192شمارهٔ ۱۱۱۹: بار هجرت بر دلم باریست باری بس گ ...193شمارهٔ ۱۱۲۰: صبا برو تو پیامی ز من به یار رسا ...194شمارهٔ ۱۱۲۱: ای صبا نیست به عالم چو قدش سرو ر ...195شمارهٔ ۱۱۲۲: قدم نه شاه باز ما دمی در کوی درو ...196شمارهٔ ۱۱۲۳: ای سخت گمان سست پیمان 197شمارهٔ ۱۱۲۴: چشم و ابرویی که او دارد که دارد ...198شمارهٔ ۱۱۲۵: سری دارم فدای پای جانان 199شمارهٔ ۱۱۲۶: صبا شاد آمدی از کوی جانان 200شمارهٔ ۱۱۲۷: ز باد بهاری جهان شد جوان 201شمارهٔ ۱۱۲۸: چون جهانی را تویی روح و روان 202شمارهٔ ۱۱۲۹: در چمن تا قد آن سرو روانست روان 203شمارهٔ ۱۱۳۰: جان شیرینم تویی دانی که شیرینست ...204شمارهٔ ۱۱۳۱: چو زلف دوست برآشفت روزگار جهان 205شمارهٔ ۱۱۳۲: ای دل غمگین مدار چشم وفا از جهان 206شمارهٔ ۱۱۳۳: ای رخ مهوشت به کام جهان 207شمارهٔ ۱۱۳۴: مکن تو روی چو خورشید خود ز ما پن ...208شمارهٔ ۱۱۳۵: شبی چو زلف سیاهت دراز و بی پایان 209شمارهٔ ۱۱۳۶: بس روز به عشق تو بریدیم بیابان 210شمارهٔ ۱۱۳۷: دلم بگرفت از تنها نشستن 211شمارهٔ ۱۱۳۸: مهر روی آن بت سیمین بدن 212شمارهٔ ۱۱۳۹: تا به کی جان و جهان در سر کارت ک ...213شمارهٔ ۱۱۴۰: روی او را کجا توان دیدن 214شمارهٔ ۱۱۴۱: دل به جان آمد از عنا دیدن 215شمارهٔ ۱۱۴۲: ای دیده نمی شاید بی دوست جهان دی ...216شمارهٔ ۱۱۴۳: به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن 217شمارهٔ ۱۱۴۴: از دستت ای قلم من خواهم به جان ر ...218شمارهٔ ۱۱۴۵: چه خوش بود به چمن در صبوح گل چید ...219شمارهٔ ۱۱۴۶: باد نوروزی برآمد خیمه بر گلزار ز ...220شمارهٔ ۱۱۴۷: بیا و دیده جانم به وصل بینا کن 221شمارهٔ ۱۱۴۸: بیا ای سرو جان من کنار چشم ما جا ...222شمارهٔ ۱۱۴۹: نگارا رحمتی بر حال ما کن 223شمارهٔ ۱۱۵۰: دل ضعیف مرا در دو زلف خود جا کن 224شمارهٔ ۱۱۵۱: ز لطفت یک نظر در حال ما کن 225شمارهٔ ۱۱۵۲: سهی سروا گذاری سوی ما کن 226شمارهٔ ۱۱۵۳: بیا دردم به وصل خود دوا کن 227شمارهٔ ۱۱۵۴: درد دل ما را ز کرم باز دوا کن 228شمارهٔ ۱۱۵۵: ای نور دیده یک شبی ما را ز وصلت ...229شمارهٔ ۱۱۵۶: از شب وصلت دل ما شاد کن 230شمارهٔ ۱۱۵۷: خداوندا به حال ما نظر کن 231شمارهٔ ۱۱۵۸: نگارا بر من مسکین نظر کن 232شمارهٔ ۱۱۵۹: دمی در کوی درویشان گذر کن 233شمارهٔ ۱۱۶۰: یک لحظه به سوی ما گذر کن 234شمارهٔ ۱۱۶۱: این خراب آباد دل معمور کن 235شمارهٔ ۱۱۶۲: برآ به بام و رخت همچو شمع خاور ک ...236شمارهٔ ۱۱۶۳: تا به کی این در زنم در باز کن 237شمارهٔ ۱۱۶۴: مه رویت درخشان کن دو زلفت را پری ...238شمارهٔ ۱۱۶۵: ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن 239شمارهٔ ۱۱۶۶: دل سرگشته ی حیران برو ترک مناهی ...240شمارهٔ ۱۱۶۷: به دل گفتم برو شست دو زلفش را پن ...241شمارهٔ ۱۱۶۸: نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن 242شمارهٔ ۱۱۶۹: خلاف عادت معهود را وفایی کن 243شمارهٔ ۱۱۷۰: مویت به آفتاب رخ ای جان رها مکن 244شمارهٔ ۱۱۷۱: زین بیشتر چون زلف خود خاطر پریشا ...245شمارهٔ ۱۱۷۲: ای نگارین زلف شبرنگت به گل پرچین ...246شمارهٔ ۱۱۷۳: ای دل ای دل بیش ازین در عشق نادا ...247شمارهٔ ۱۱۷۴: ای عزیز من ستمکاری مکن 248شمارهٔ ۱۱۷۵: ای عارض زیبای تو نازک تر از برگ ...249شمارهٔ ۱۱۷۶: ای به بالا سرو نازی ای به رخ همچ ...250شمارهٔ ۱۱۷۷: صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من 251شمارهٔ ۱۱۷۸: آن خوشدلی کجا شد و آن روزگار من 252شمارهٔ ۱۱۷۹: زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من 253شمارهٔ ۱۱۸۰: ای دو چشمت مایه درمان من 254شمارهٔ ۱۱۸۱: مکن تو روی چو خورشید خود نهان از ...255شمارهٔ ۱۱۸۲: قد تو سرو ناز من هجر تو جان گداز ...256شمارهٔ ۱۱۸۳: ای بار غم تو بر دل من 257شمارهٔ ۱۱۸۴: تا به کی در پا کشد زلفت دل مسکین ...258شمارهٔ ۱۱۸۵: آه از ستم زمانه ی دون 259شمارهٔ ۱۱۸۶: ای بت سنگین دل سیمین بدن 260شمارهٔ ۱۱۸۷: بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین 261شمارهٔ ۱۱۸۸: هجران آن صنم گلعذار بین 262شمارهٔ ۱۱۸۹: تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت ...263شمارهٔ ۱۱۹۰: بگشای در رحمت بر روی من مسکین 264شمارهٔ ۱۱۹۱: بلبل شوریده زندان بر نتابد بیش ا ...265شمارهٔ ۱۱۹۲: ای به قد چون سرو نازی صد هزاران ...266شمارهٔ ۱۱۹۳: جان بدادم در فراق روی او 267شمارهٔ ۱۱۹۴: ای دو دیده چون کنم درمان ندارد د ...268شمارهٔ ۱۱۹۵: گر کشم بار کسی هم بار تو 269شمارهٔ ۱۱۹۶: ای مرا هم دل تو هم دلدار تو 270شمارهٔ ۱۱۹۷: ندارم دل که دل بردارم از تو 271شمارهٔ ۱۱۹۸: صبا باز آ که در مان دارم از تو 272شمارهٔ ۱۱۹۹: نگارینا دل پر دردم از تو 273شمارهٔ ۱۲۰۰: ای به ناکام دلم خسته و مهجور از ...274شمارهٔ ۱۲۰۱: تا به کی باشد دلم در دام تو 275شمارهٔ ۱۲۰۲: جانان کدام دل که نگشتست رام تو 276شمارهٔ ۱۲۰۳: آمد دل ضعیف من اندر پناه تو 277شمارهٔ ۱۲۰۴: ای دل به درد عشق ندارم دوای تو 278شمارهٔ ۱۲۰۵: گشتم از جان بنده بالای تو 279شمارهٔ ۱۲۰۶: جانم به لب رسید ز جور و جفای تو 280شمارهٔ ۱۲۰۷: ای دلم در لعل شکّرخای تو 281شمارهٔ ۱۲۰۸: ما را شکایتیست ز دست جفای تو 282شمارهٔ ۱۲۰۹: ای دیده ی بخت جهان در آرزوی روی ...283شمارهٔ ۱۲۱۰: باد صبا جان می دهد در آرزوی روی ...284شمارهٔ ۱۲۱۱: بردی دل من به چشم و ابرو 285شمارهٔ ۱۲۱۲: من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ا ...286شمارهٔ ۱۲۱۳: ای که دل دارد بسی بر روی جانان آ ...287شمارهٔ ۱۲۱۴: گفته بودم یار گیرم یار کو 288شمارهٔ ۱۲۱۵: دلبرا لذّت جوانی کو 289شمارهٔ ۱۲۱۶: ای صبا حال دل من بر دلدار بگو 290شمارهٔ ۱۲۱۷: صبا تو حال دل خسته با نگار بگو 291شمارهٔ ۱۲۱۸: ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو 292شمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگ ...293شمارهٔ ۱۲۲۰: خردم گفت برو ای دل دیوانه برو 294شمارهٔ ۱۲۲۱: تا مرا شد سایه زلفت پناه 295شمارهٔ ۱۲۲۲: ای سودا دیده ام روی چو ماه 296شمارهٔ ۱۲۲۳: آن دیده بین که چون به جفا می کند ...297شمارهٔ ۱۲۲۴: تشنه درد فراقت منم ای جان در ده 298شمارهٔ ۱۲۲۵: ای غمت در جان ما جا ساخته 299شمارهٔ ۱۲۲۶: ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخ ...300شمارهٔ ۱۲۲۷: گر کند میل جفا دلبر من گویم چه 301شمارهٔ ۱۲۲۸: ای مرا از یاد خود بگذاشته 302شمارهٔ ۱۲۲۹: نگران خم ابروی توام پیوسته 303شمارهٔ ۱۲۳۰: پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده 304شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده 305شمارهٔ ۱۲۳۲: جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده 306شمارهٔ ۱۲۳۳: ای ما جهان و جان را بر باد عشق د ...307شمارهٔ ۱۲۳۴: ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زد ...308شمارهٔ ۱۲۳۵: تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده 309شمارهٔ ۱۲۳۶: ای سلاطین جهان پیش رخت بنده شده 310شمارهٔ ۱۲۳۷: به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده 311شمارهٔ ۱۲۳۸: بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده 312شمارهٔ ۱۲۳۹: تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده 313شمارهٔ ۱۲۴۰: این دل محنت و بلا دیده 314شمارهٔ ۱۲۴۱: ای خیال رخ تو در دیده 315شمارهٔ ۱۲۴۲: آه از این روزگار گردیده 316شمارهٔ ۱۲۴۳: دل من از غم تو گرد جهان گردیده 317شمارهٔ ۱۲۴۴: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده 318شمارهٔ ۱۲۴۵: گفتم که میارید ز بازار بنفشه 319شمارهٔ ۱۲۴۶: عالم همه خوش بوی شد از بوی بنفشه 320شمارهٔ ۱۲۴۷: در سر مرا ز عشقش سودا بود همیشه 321شمارهٔ ۱۲۴۸: فریاد ز جور این زمانه 322شمارهٔ ۱۲۴۹: دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآ ...323شمارهٔ ۱۲۵۰: آن چه زلفست آن که باز از قهر تاب ...324شمارهٔ ۱۲۵۱: بازم از سودای زلفت مست و شیدا کر ...325شمارهٔ ۱۲۵۲: یکباره عهد یار فراموش کرده ای 326شمارهٔ ۱۲۵۳: تا کی دلا به دام غمش اوفتاده ای 327شمارهٔ ۱۲۵۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ...328شمارهٔ ۱۲۵۵: عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ...329شمارهٔ ۱۲۵۶: از جان وصل خویش فرستم نواله ای 330شمارهٔ ۱۲۵۷: ای در غم عشق تو من در هر دهن افس ...331شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ا ...332شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی 333شمارهٔ ۱۲۶۰: تو که خورشید جهانی به جهان می تا ...334شمارهٔ ۱۲۶۱: گرفت از رشک رویت ماه تابی 335شمارهٔ ۱۲۶۲: دلا این عشق بازی تا به کی بی 336شمارهٔ ۱۲۶۳: زان لعل لبم بده زکاتی 337شمارهٔ ۱۲۶۴: ای دل ز شراب عشق مستی 338شمارهٔ ۱۲۶۵: تا که مهر مهرم از درج وفا برداشت ...339شمارهٔ ۱۲۶۶: من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی 340شمارهٔ ۱۲۶۷: چه کردم تا زمن دل برگرفتی 341شمارهٔ ۱۲۶۸: ای مسلمانان خدا را همّتی 342شمارهٔ ۱۲۶۹: دارم به لطف عام تو چشم عنایتی 343شمارهٔ ۱۲۷۰: گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی 344شمارهٔ ۱۲۷۱: دردا که نیست روز غمت را نهایتی 345شمارهٔ ۱۲۷۲: به رخ چون ماه تابانی به قد چون س ...346شمارهٔ ۱۲۷۳: ز کوی دوست آمد شاد بادی 347شمارهٔ ۱۲۷۴: دلا در عشق بازی نیک مردی 348شمارهٔ ۱۲۷۵: گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش ...349شمارهٔ ۱۲۷۶: یک شب به لطف از درما درنیامدی 350شمارهٔ ۱۲۷۷: تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان ب ...351شمارهٔ ۱۲۷۸: گهی بزم طرب را ساختندی 352شمارهٔ ۱۲۷۹: دلا خود را به مه رویی چه بندی 353شمارهٔ ۱۲۸۰: بگو چگونه دهم شرح آرزومندی 354شمارهٔ ۱۲۸۱: گلبن وصل ز باغ دل ما برکندی 355شمارهٔ ۱۲۸۲: چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی 356شمارهٔ ۱۲۸۳: گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دید ...357شمارهٔ ۱۲۸۴: به حکم آنکه مرا نیست در جهان یار ...358شمارهٔ ۱۲۸۵: مگر با ما سر یاری نداری 359شمارهٔ ۱۲۸۶: ای که ز دولت و اقبال تو برخوردار ...360شمارهٔ ۱۲۸۷: صبا اگر به سر کوی او گذر داری 361شمارهٔ ۱۲۸۸: دلم ز دست ببردی و جان به سر باری 362شمارهٔ ۱۲۸۹: بگو تا کی دلم را تنگ داری 363شمارهٔ ۱۲۹۰: چرا بی جرم با ما جنگ داری 364شمارهٔ ۱۲۹۱: نگارینا ز نامم ننگ داری 365شمارهٔ ۱۲۹۲: چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آ ...366شمارهٔ ۱۲۹۳: دلم ببردی و دانم که قصد جان داری 367شمارهٔ ۱۲۹۴: صبا بازآ که درمانم تو داری 368شمارهٔ ۱۲۹۵: چون چشم بد از روی خودم دور چه دا ...369شمارهٔ ۱۲۹۶: ای دل به سر کویش رو گر هوسی داری 370شمارهٔ ۱۲۹۷: ای دل به درد عشقش دانم دوا نداری 371شمارهٔ ۱۲۹۸: نگارا رسم دلداری نداری 372شمارهٔ ۱۲۹۹: گرم بودی به وصلت اختیاری 373شمارهٔ ۱۳۰۰: دلا تا کی چنین در زیر باری 374شمارهٔ ۱۳۰۱: چه خوش بادیست باد نوبهاری 375شمارهٔ ۱۳۰۲: که دارد در دو عالم چون تو یاری 376شمارهٔ ۱۳۰۳: که را باشد به عالم چون تو یاری 377شمارهٔ ۱۳۰۴: حاش لله که مرا جز تو بود دلداری 378شمارهٔ ۱۳۰۵: به دردی دل گرفتارست باری 379شمارهٔ ۱۳۰۶: نیست یاری به جهان مثل تو کس دلدا ...380شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری 381شمارهٔ ۱۳۰۸: چه باشد ار به من خسته دل کنی نظر ...382شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری 383شمارهٔ ۱۳۱۰: الهی تو بگشا به لطفت دری 384شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری 385شمارهٔ ۱۳۱۲: فدای جان منست آن نگار چون حوری 386شمارهٔ ۱۳۱۳: دل برده ای از دست من ای کان لطف ...387شمارهٔ ۱۳۱۴: سهی سروا چرا با ما نسازی 388شمارهٔ ۱۳۱۵: بس دولت فیروزست در پای تو سربازی 389شمارهٔ ۱۳۱۶: تو تا کی با من مسکین نسازی 390شمارهٔ ۱۳۱۷: تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی 391شمارهٔ ۱۳۱۸: وقت آنست که بر ما نظری اندازی 392شمارهٔ ۱۳۱۹: دلا تو با من مسکین چرا نمی سازی 393شمارهٔ ۱۳۲۰: چرا تو درد دلم را دوا نمی سازی 394شمارهٔ ۱۳۲۱: چرا به کار من ناتوان نپردازی 395شمارهٔ ۱۳۲۲: بگفتم با صبا دزدیده رازی 396شمارهٔ ۱۳۲۳: معطّرست جهانی ز باد نوروزی 397شمارهٔ ۱۳۲۴: بو که آن ماه من اندر چمن آید روز ...398شمارهٔ ۱۳۲۵: هر آنکه داد مرا عمر او دهد روزی 399شمارهٔ ۱۳۲۶: بیا که غمزه سرمست تو به دلدوزی 400شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی 401شمارهٔ ۱۳۲۸: من تو را دارم و جز لطف توأم نیست ...402شمارهٔ ۱۳۲۹: تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی 403شمارهٔ ۱۳۳۰: بتا به عهد من ار بر سر جفا باشی 404شمارهٔ ۱۳۳۱: چرا جانا به دردم شاد باشی 405شمارهٔ ۱۳۳۲: دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی 406شمارهٔ ۱۳۳۳: دلا تا کی چنین سرگشته باشی 407شمارهٔ ۱۳۳۴: دلا تا کی چنین دیوانه باشی 408شمارهٔ ۱۳۳۵: ز جانم تو را بنده در بندگی 409شمارهٔ ۱۳۳۶: ماییم و غم عشقت و خوابی و خیالی 410شمارهٔ ۱۳۳۷: دلا تا کی به درد عشق نالی 411شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی 412شمارهٔ ۱۳۳۹: مرا خود نباشد به عالم دلی 413شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شا ...414شمارهٔ ۱۳۴۱: دامن وصل ار به کف آید دمی 415شمارهٔ ۱۳۴۲: من شبی در خواب عکس روی او گردیدم ...416شمارهٔ ۱۳۴۳: چرخ کی گردد به کام ما دمی 417شمارهٔ ۱۳۴۴: بتا تا کی کنی این سرگرانی 418شمارهٔ ۱۳۴۵: الا ای سرو ناز بوستانی 419شمارهٔ ۱۳۴۶: تو مرا دردی و تو درمانی 420شمارهٔ ۱۳۴۷: دل من درد غمت دارد و تو درمانی 421شمارهٔ ۱۳۴۸: چو حال زار من خسته دل تو می دانی 422شمارهٔ ۱۳۴۹: دلم را درد و درمانی مرا تو مونس ...423شمارهٔ ۱۳۵۰: تو عهدی کرده ای جانا که از من سر ...424شمارهٔ ۱۳۵۱: دل من به دست آر اگر می توانی 425شمارهٔ ۱۳۵۲: دل بدادم به تو ای دوست من از ناد ...426شمارهٔ ۱۳۵۳: فراموشت چرا شد مهربانی 427شمارهٔ ۱۳۵۴: نگارا چون قلم ما را به سر تا کی ...428شمارهٔ ۱۳۵۵: تا چند مرا جانا از غمزه برنجانی 429شمارهٔ ۱۳۵۶: تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی 430شمارهٔ ۱۳۵۷: همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی 431شمارهٔ ۱۳۵۸: جهان بگرفت باز از سر جوانی 432شمارهٔ ۱۳۵۹: مرا که در دو جهان راحت دل و جانی 433شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی 434شمارهٔ ۱۳۶۱: دلی ز دست بدادم ز روی نادانی 435شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی 436شمارهٔ ۱۳۶۳: صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی 437شمارهٔ ۱۳۶۴: تو جام جهان نمای جانی 438شمارهٔ ۱۳۶۵: بده ساقی تو جام ارغوانی 439شمارهٔ ۱۳۶۶: صبا حال دلم را نیک دانی 440شمارهٔ ۱۳۶۷: جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی 441شمارهٔ ۱۳۶۸: جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی 442شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد ک ...443شمارهٔ ۱۳۷۰: ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی 444شمارهٔ ۱۳۷۱: تا به کی جانا دلم پر خون کنی 445شمارهٔ ۱۳۷۲: دلبرا با من جفا تا کی کنی 446شمارهٔ ۱۳۷۳: تا کی از سرکشی وفا نکنی 447شمارهٔ ۱۳۷۴: تو خود به حال پریشان ما نظر نکنی 448شمارهٔ ۱۳۷۵: نه درد دلم را دوا می کنی 449شمارهٔ ۱۳۷۶: دلبرا با ما تو لطف بی نهایت می ک ...450شمارهٔ ۱۳۷۷: من دردمند چاره ی دردم چه می کنی 451شمارهٔ ۱۳۷۸: تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی ...452شمارهٔ ۱۳۷۹: جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی 453شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی 454شمارهٔ ۱۳۸۱: گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی 455شمارهٔ ۱۳۸۲: ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می ...456شمارهٔ ۱۳۸۳: ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی 457شمارهٔ ۱۳۸۴: در ره عشق تو جانی می دهم در جست ...458شمارهٔ ۱۳۸۵: گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به ...459شمارهٔ ۱۳۸۶: خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی 460شمارهٔ ۱۳۸۷: ای جان و جهان توام پناهی 461شمارهٔ ۱۳۸۸: چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی 462شمارهٔ ۱۳۸۹: ماهیست نشسته به سر مسند شاهی 463شمارهٔ ۱۳۹۰: الهی یا الهی یا الهی 464شمارهٔ ۱۳۹۱: ز روی لطف کن در من نگاهی 465شمارهٔ ۱۳۹۲: هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی 466شمارهٔ ۱۳۹۳: ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی 467شمارهٔ ۱۳۹۴: ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی 468شمارهٔ ۱۳۹۵: شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی 469شمارهٔ ۱۳۹۶: بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی 470شمارهٔ ۱۳۹۷: نمی یابم به درد دل دوایی 471شمارهٔ ۱۳۹۸: گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی 472شمارهٔ ۱۳۹۹: بیا جانا که دردم را دوایی 473شمارهٔ ۱۴۰۰: تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی 474شمارهٔ ۱۴۰۱: بتا بدمهر و سنگین دل چرایی 475شمارهٔ ۱۴۰۲: دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی 476شمارهٔ ۱۴۰۳: بیا که با تو نداریم دست بالایی 477شمارهٔ ۱۴۰۴: چنین بیگانه وش آخر چرایی 478شمارهٔ ۱۴۰۵: بربود از من دل دل ربائی 479شمارهٔ ۱۴۰۶: مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی 480شمارهٔ ۱۴۰۷: آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی 481شمارهٔ ۱۴۰۸: ای مرا پیوند جان جانم تویی 482شمارهٔ ۱۴۰۹: ای روان گشته ز چشمم ز فراقت جویی 483شمارهٔ ۱۴۱۰: در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی 484شمارهٔ ۱۴۱۱: جفا تا کی کنی بر ما نگویی 485شمارهٔ ۱۴۱۲: چرا به ترک جفا دلبرا نمی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ