به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونغزل هاشمارهٔ ۹۱۸: نازنینا من ز جانت بنده ام

3200عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نازنینا من ز جانت بنده ام
بنده ی عشق توأم تا زنده ام
گر قبول افتم تو را در بندگی
بنده ای با طالع فرخنده ام
چون قدت سروی ندیدم راستی
همچو رخسارت مهی تابنده ام
سرو جانی سایه ای بر ما فکن
سایه ای باید به سر پاینده ام
در شب دیجور هجران از خیال
نور بخشی زان رخ تابنده ام
من چو غوّاصان بحر هجر تو
درّ وصلت را ز جان جوینده ام
تا مرا در تن بود جان در جهان
شکر الطاف تو را گوینده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۱۷: درد دلم را ز تو گرچه نهان کرده ام 2شمارهٔ ۹۱۸: نازنینا من ز جانت بنده ام 3شمارهٔ ۹۱۹: تا خیال آن بت بگزیده ام 4شمارهٔ ۹۲۰: ای خوشا وقت دل شوریده ام 5شمارهٔ ۹۲۱: من که عمری در جهان گردیده ام 6شمارهٔ ۹۲۲: ای خیال روی تو در دیده ام 7شمارهٔ ۹۲۳: خوابی خوش است اینکه شب دوش دیده ا ...8شمارهٔ ۹۲۴: باد صبا از من رسان نزد دلارامم سل ...9شمارهٔ ۹۲۵: من دلخسته در عشقت خرابم 10شمارهٔ ۹۲۶: به درد عشق تو درمان نیابم 11شمارهٔ ۹۲۷: بی روی تو نیست خورد و خوابم 12شمارهٔ ۹۲۸: دلا در باغ حسنش عندلیبم 13شمارهٔ ۹۲۹: در جوانی قدر خود نشناختم 14شمارهٔ ۹۳۰: هنوز از باده ی وصل تو مستم 15شمارهٔ ۹۳۱: دیده بگشادم و دل در سر زلفت بستم 16شمارهٔ ۹۳۲: ز عشقت تا ز خود بیگانه گشتم 17شمارهٔ ۹۳۳: به بوی زلف تو دیوانه گشتم 18شمارهٔ ۹۳۴: بتا تا مهر تو در بر گرفتم 19شمارهٔ ۹۳۵: آنکه هرگز نرود یک نفسی از یادم 20شمارهٔ ۹۳۶: تا دل به غم رخت نهادم 21شمارهٔ ۹۳۷: آفتاب رویش از مشرق برآمد صبحدم 22شمارهٔ ۹۳۸: نگار ماه روی سرو قدم 23شمارهٔ ۹۳۹: چرا گشتی چنین غافل ز دردم 24شمارهٔ ۹۴۰: ز حد بگذشت در عشق تو دردم 25شمارهٔ ۹۴۱: تا جهانست به سر گرد جهان می گردم 26شمارهٔ ۹۴۲: چو در عالم تویی درمان دردم 27شمارهٔ ۹۴۳: مدّتی تا ز غمت گرد جهان می گردم 28شمارهٔ ۹۴۴: هیچ دانی که جهان در سر و کارت کرد ...29شمارهٔ ۹۴۵: مهر روی خوب در جان باشدم 30شمارهٔ ۹۴۶: از سر سوز جگر بر در آن یار شدم 31شمارهٔ ۹۴۷: دلم همچون سر زلفست در هم 32شمارهٔ ۹۴۸: به جان رسید مرا جان نازنین از غم 33شمارهٔ ۹۴۹: خیالش دوش ناگه در ربودم 34شمارهٔ ۹۵۰: دو زلف سرکشش پرتاب دیدم 35شمارهٔ ۹۵۱: از آن زمان که من آن روی چون قمر د ...36شمارهٔ ۹۵۲: دوش رویش به خواب می دیدم 37شمارهٔ ۹۵۳: بیمست که از دست تو فریاد برآرم 38شمارهٔ ۹۵۴: من امشب با سر زلفش سر و کاری عجب ...39شمارهٔ ۹۵۵: باد صبا خدا را بگذر سوی نگارم 40شمارهٔ ۹۵۶: نگارا از فراقت سخت زارم 41شمارهٔ ۹۵۷: تو می دانی که جز تو کس ندارم 42شمارهٔ ۹۵۸: ز هجر روی تو یارا به کام اغیارم 43شمارهٔ ۹۵۹: در حسرت روی آن نگارم 44شمارهٔ ۹۶۰: من به لطفت امید می دارم 45شمارهٔ ۹۶۱: از شب هجر تو ای دوست شکایت دارم 46شمارهٔ ۹۶۲: دلبرا آرزوی دیدن رویت دارم 47شمارهٔ ۹۶۳: نگاری چابک و دلبند دارم 48شمارهٔ ۹۶۴: دلا من آرزوی یار دارم 49شمارهٔ ۹۶۵: امشب سر وصل یار دارم 50شمارهٔ ۹۶۶: نه در عالم کسی غمخوار دارم 51شمارهٔ ۹۶۷: مهر رویش میان جان دارم 52شمارهٔ ۹۶۸: چه دهم شرح که از غصّه چه بر جان د ...53شمارهٔ ۹۶۹: باز در سر هوس روی نگاری دارم 54شمارهٔ ۹۷۰: من به بوی سر زلفت نگرانی دارم 55شمارهٔ ۹۷۱: بیا کز درد دوری بی قرارم 56شمارهٔ ۹۷۲: در عشق تو جز رنگ رخ زرد ندارم 57شمارهٔ ۹۷۳: ای دوست نظر کن ز سر لطف به کارم 58شمارهٔ ۹۷۴: به عالم غیر تو دلبر ندارم 59شمارهٔ ۹۷۵: به دوران وصالت غم ندارم 60شمارهٔ ۹۷۶: دلا صبر از رخ جانان ندارم 61شمارهٔ ۹۷۷: ندارم بی تو برگ جان ندارم 62شمارهٔ ۹۷۸: به عالم غیر تو یاری ندارم 63شمارهٔ ۹۷۹: منم کاندر جهان یاری ندارم 64شمارهٔ ۹۸۰: صبا بگذر شبی در کوی یارم 65شمارهٔ ۹۸۱: چشم بینایی بده تا روی جانان بنگرم 66شمارهٔ ۹۸۲: جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم 67شمارهٔ ۹۸۳: گر من ز دست هجر تو آهی برآورم 68شمارهٔ ۹۸۴: تا روی همچو ماه تو رفت از برابرم 69شمارهٔ ۹۸۵: تا من از صحبت تو مهجورم 70شمارهٔ ۹۸۶: بیا جانا که جانت را بمیرم 71شمارهٔ ۹۸۷: مگر لطف تو باشد دستگیرم 72شمارهٔ ۹۸۸: به لطف ای دوست باری دست گیرم 73شمارهٔ ۹۸۹: بر نور شمع رویت پروانه ی حقیرم 74شمارهٔ ۹۹۰: بیا ای سرو ناز من روان تا در برت ...75شمارهٔ ۹۹۱: بگفتی هم شبی جانا نظر بر حالت اند ...76شمارهٔ ۹۹۲: مدّتی تا به غم حال جهان می سازم 77شمارهٔ ۹۹۳: خداوندا بده عمری درازم 78شمارهٔ ۹۹۴: لب تشنه لعل توأم آبی مگر ارزم 79شمارهٔ ۹۹۵: ز دیده خون دل تا چند ریزم 80شمارهٔ ۹۹۶: مرا در دل همی آمد که با عشقت نیام ...81شمارهٔ ۹۹۷: نیست بر دولت وصل تو شبی دست رسم 82شمارهٔ ۹۹۸: چنین بی یار و دل تا چند باشم 83شمارهٔ ۹۹۹: اگر با دولتت پاینده باشم 84شمارهٔ ۱۰۰۰: تو شمعی و منت پروانه باشم 85شمارهٔ ۱۰۰۱: سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم 86شمارهٔ ۱۰۰۲: صد ازین جور و جفا گر ز برای تو ک ...87شمارهٔ ۱۰۰۳: من اندر کار عشقش چند کوشم 88شمارهٔ ۱۰۰۴: دوش می رفت دوش بر دوشم 89شمارهٔ ۱۰۰۵: تا چند زنی تیغ جفا بر دل ریشم 90شمارهٔ ۱۰۰۶: ز زلفت بو نمی یابد دماغم 91شمارهٔ ۱۰۰۷: ز گل با روی تو باشد فراغم 92شمارهٔ ۱۰۰۸: ای شده غم یار من، من شده ام یار ...93شمارهٔ ۱۰۰۹: همی پرسی که چونی در فراقم 94شمارهٔ ۱۰۱۰: کنون عمری که سرگردان عشقم 95شمارهٔ ۱۰۱۱: بس بگردید و بس بگردد هم 96شمارهٔ ۱۰۱۲: چو من آشفته آن زلف و خالم 97شمارهٔ ۱۰۱۳: بگرفت ز دست غم ملالم 98شمارهٔ ۱۰۱۴: عمریست تا من از جان حیران آن جما ...99شمارهٔ ۱۰۱۵: چرایی این چنین فارغ ز حالم 100شمارهٔ ۱۰۱۶: آخر نظری فکن به حالم 101شمارهٔ ۱۰۱۷: چون سر زلف تو ای دوست پریشان حال ...102شمارهٔ ۱۰۱۸: تا هست نظر بدان جمالم 103شمارهٔ ۱۰۱۹: ای سر زلف تو پناه دلم 104شمارهٔ ۱۰۲۰: تا کی زنی ز تیغ جفا نیش بر دلم 105شمارهٔ ۱۰۲۱: چو بلبل در هوای گلستانم 106شمارهٔ ۱۰۲۲: تا هست به عشق تو توانم 107شمارهٔ ۱۰۲۳: من ز هجران تو سرگشته و سرگردانم 108شمارهٔ ۱۰۲۴: اگرچه سوخت در غم استخوانم 109شمارهٔ ۱۰۲۵: بلبل صفت از عشق تو فریاد زنانم 110شمارهٔ ۱۰۲۶: من تو را یار خویش می دانم 111شمارهٔ ۱۰۲۷: ز سوز عشق رخت آتشیست در جانم 112شمارهٔ ۱۰۲۸: بر آب دیده چون سروش نشانم 113شمارهٔ ۱۰۲۹: در جمال رخ تو حیرانم 114شمارهٔ ۱۰۳۰: فریاد که از دست تو فریاد زنانم 115شمارهٔ ۱۰۳۱: از دست غم عشق تو فریاد کنانم 116شمارهٔ ۱۰۳۲: ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم 117شمارهٔ ۱۰۳۳: بی رخ چون خورت ای جان به لب آمد ...118شمارهٔ ۱۰۳۴: من راز غم عشق تو گفتن نتوانم 119شمارهٔ ۱۰۳۵: عمریست تا چو پرگار سرگشته در جها ...120شمارهٔ ۱۰۳۶: پشتم ز فراق شد خم 121شمارهٔ ۱۰۳۷: در سرم هست که سر در سر کار تو کن ...122شمارهٔ ۱۰۳۸: من دیده با خیال تو برهم نمی زنم 123شمارهٔ ۱۰۳۹: گر خرامی پیش ما در دیدگان جایت ک ...124شمارهٔ ۱۰۴۰: گفتم که یک شبی سوی جانان گذر کنم 125شمارهٔ ۱۰۴۱: بخت اگر یاری دهد یارش کنم 126شمارهٔ ۱۰۴۲: پیش رویش جان و دل قربان کنم 127شمارهٔ ۱۰۴۳: گفته بودی از لبت درمان کنم 128شمارهٔ ۱۰۴۴: تا به کی درد غمت پنهان کنم 129شمارهٔ ۱۰۴۵: درد ما را با غمت چون نیست درمان ...130شمارهٔ ۱۰۴۶: دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون ...131شمارهٔ ۱۰۴۷: تا به چند این دیده را در هجر تو ...132شمارهٔ ۱۰۴۸: جز غم چو نیست حاصل ایام چون کنم 133شمارهٔ ۱۰۴۹: تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خ ...134شمارهٔ ۱۰۵۰: شب وصال میسّر نمی شود چه کنم 135شمارهٔ ۱۰۵۱: بی رخت صبر از این بیش ندارم چه ک ...136شمارهٔ ۱۰۵۲: من مسکین به جهان یار ندارم چه کن ...137شمارهٔ ۱۰۵۳: بگو که با غم هجران روی او چه کنم 138شمارهٔ ۱۰۵۴: بر سر کوی تو افغان چه کنم گر نکن ...139شمارهٔ ۱۰۵۵: بیا که بی رخ خوبت نظر به کس نکنم 140شمارهٔ ۱۰۵۶: با تو تا جان باشدم یاری کنم 141شمارهٔ ۱۰۵۷: با درد دلپذیر تو درمان چه می کنم 142شمارهٔ ۱۰۵۸: با دو چشمت عشق بازی می کنم 143شمارهٔ ۱۰۵۹: من چو بلبل ناله های صبحگاهی می ک ...144شمارهٔ ۱۰۶۰: گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم 145شمارهٔ ۱۰۶۱: پرسی ز من که چونی ای دوست بی تو ...146شمارهٔ ۱۰۶۲: در این جهان دل خود را شکسته می ب ...147شمارهٔ ۱۰۶۳: شدم به طرف گلستان که تا گلی چینم 148شمارهٔ ۱۰۶۴: نه بخت آنکه شبی با تو روبرو بنشی ...149شمارهٔ ۱۰۶۵: نه یاریی دهدم بخت تا رخت بینم 150شمارهٔ ۱۰۶۶: نام تو قوّت دل و دینم 151شمارهٔ ۱۰۶۷: من دولت وصالش از بی نیاز خواهم 152شمارهٔ ۱۰۶۸: با درد عشقت درمان نخواهم 153شمارهٔ ۱۰۶۹: اگر نه وصل تو باشد جهان نمی خواه ...154شمارهٔ ۱۰۷۰: شبت خوش باد همچون روز خرّم 155شمارهٔ ۱۰۷۱: دیگر هوای عشق تو در سرگرفته ایم 156شمارهٔ ۱۰۷۲: نگارا ز هجر تو دل خسته ایم 157شمارهٔ ۱۰۷۳: چو لاله پر از خون دل خسته ایم 158شمارهٔ ۱۰۷۴: شبهاست کز خیال رخ تو نخفته ایم 159شمارهٔ ۱۰۷۵: دور از تو دلبرا چه جفاها کشیده ا ...160شمارهٔ ۱۰۷۶: روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ا ...161شمارهٔ ۱۰۷۷: دیده دیدن رویت ز خدا می طلبیم 162شمارهٔ ۱۰۷۸: قدر روز وصل تو نشناختیم 163شمارهٔ ۱۰۷۹: ما بی رخ تو دیده ز عالم بدوختیم 164شمارهٔ ۱۰۸۰: تا دیده و دل در سر زلفین تو بستی ...165شمارهٔ ۱۰۸۱: ما تو را دلدار خود پنداشتیم 166شمارهٔ ۱۰۸۲: از مادر دهر تا بزادیم 167شمارهٔ ۱۰۸۳: در سر کوی غمت دل به جفا بنهادیم 168شمارهٔ ۱۰۸۴: بسیار در فراق تو زنهارها زدیم 169شمارهٔ ۱۰۸۵: در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم 170شمارهٔ ۱۰۸۶: یاد باد آنکه عزیزان همه با هم بو ...171شمارهٔ ۱۰۸۷: بر در لطف تو نیاز آریم 172شمارهٔ ۱۰۸۸: ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم 173شمارهٔ ۱۰۸۹: گفتم به دل که ای دل دانی که در چ ...174شمارهٔ ۱۰۹۰: جز درگه تو راه به جایی نمی بریم 175شمارهٔ ۱۰۹۱: با سرو قد تو عشق بازیم 176شمارهٔ ۱۰۹۲: تا به کی در غم عشق تو چنین درساز ...177شمارهٔ ۱۰۹۳: دلا تا کی به درد او بسازیم 178شمارهٔ ۱۰۹۴: بگو تا چند خون دل به غم در ساغر ...179شمارهٔ ۱۰۹۵: صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم 180شمارهٔ ۱۰۹۶: گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسی ...181شمارهٔ ۱۰۹۷: چون صبا از زلف یارم هر سحر آرد ن ...182شمارهٔ ۱۰۹۸: ما خود ز که ایم و از کدامیم 183شمارهٔ ۱۰۹۹: ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم 184شمارهٔ ۱۱۰۰: چه دردست این که درمانش ندانیم 185شمارهٔ ۱۱۰۱: چون تو طبیب دردی درد تو با که گو ...186شمارهٔ ۱۱۰۲: درد دل خویش با که گویم 187شمارهٔ ۱۱۰۳: در راه عشق روی تو ما بی خبر رویم 188شمارهٔ ۱۱۰۴: دل را به بوی وصل تو دادیم و می ر ...189شمارهٔ ۱۱۰۵: یارب که تو بگشای در بسته به رویم 190شمارهٔ ۱۱۰۶: تا به چند از رخ زیبای تو مهجور ش ...191شمارهٔ ۱۱۰۷: پیش چوگان جفایت صنما چون گویم 192شمارهٔ ۱۱۰۸: از وصل دری گشا به رویم 193شمارهٔ ۱۱۰۹: بهار آمد بیا تا خوش برآییم 194شمارهٔ ۱۱۱۰: چو با مهر رخ او آشناییم 195شمارهٔ ۱۱۱۱: سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم 196شمارهٔ ۱۱۱۲: نگارا از تو دور آخر چراییم 197شمارهٔ ۱۱۱۳: در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم 198شمارهٔ ۱۱۱۴: به جان آمد دل از هجر حبیبان 199شمارهٔ ۱۱۱۵: از درد منال ای دل چون نیست تو را ...200شمارهٔ ۱۱۱۶: به خدایی که جز او نیست خداوند جه ...201شمارهٔ ۱۱۱۷: تویی لیلی تویی لیلی تویی درد مرا ...202شمارهٔ ۱۱۱۸: بی کنارت در میان خونم این نازک م ...203شمارهٔ ۱۱۱۹: بار هجرت بر دلم باریست باری بس گ ...204شمارهٔ ۱۱۲۰: صبا برو تو پیامی ز من به یار رسا ...205شمارهٔ ۱۱۲۱: ای صبا نیست به عالم چو قدش سرو ر ...206شمارهٔ ۱۱۲۲: قدم نه شاه باز ما دمی در کوی درو ...207شمارهٔ ۱۱۲۳: ای سخت گمان سست پیمان 208شمارهٔ ۱۱۲۴: چشم و ابرویی که او دارد که دارد ...209شمارهٔ ۱۱۲۵: سری دارم فدای پای جانان 210شمارهٔ ۱۱۲۶: صبا شاد آمدی از کوی جانان 211شمارهٔ ۱۱۲۷: ز باد بهاری جهان شد جوان 212شمارهٔ ۱۱۲۸: چون جهانی را تویی روح و روان 213شمارهٔ ۱۱۲۹: در چمن تا قد آن سرو روانست روان 214شمارهٔ ۱۱۳۰: جان شیرینم تویی دانی که شیرینست ...215شمارهٔ ۱۱۳۱: چو زلف دوست برآشفت روزگار جهان 216شمارهٔ ۱۱۳۲: ای دل غمگین مدار چشم وفا از جهان 217شمارهٔ ۱۱۳۳: ای رخ مهوشت به کام جهان 218شمارهٔ ۱۱۳۴: مکن تو روی چو خورشید خود ز ما پن ...219شمارهٔ ۱۱۳۵: شبی چو زلف سیاهت دراز و بی پایان 220شمارهٔ ۱۱۳۶: بس روز به عشق تو بریدیم بیابان 221شمارهٔ ۱۱۳۷: دلم بگرفت از تنها نشستن 222شمارهٔ ۱۱۳۸: مهر روی آن بت سیمین بدن 223شمارهٔ ۱۱۳۹: تا به کی جان و جهان در سر کارت ک ...224شمارهٔ ۱۱۴۰: روی او را کجا توان دیدن 225شمارهٔ ۱۱۴۱: دل به جان آمد از عنا دیدن 226شمارهٔ ۱۱۴۲: ای دیده نمی شاید بی دوست جهان دی ...227شمارهٔ ۱۱۴۳: به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن 228شمارهٔ ۱۱۴۴: از دستت ای قلم من خواهم به جان ر ...229شمارهٔ ۱۱۴۵: چه خوش بود به چمن در صبوح گل چید ...230شمارهٔ ۱۱۴۶: باد نوروزی برآمد خیمه بر گلزار ز ...231شمارهٔ ۱۱۴۷: بیا و دیده جانم به وصل بینا کن 232شمارهٔ ۱۱۴۸: بیا ای سرو جان من کنار چشم ما جا ...233شمارهٔ ۱۱۴۹: نگارا رحمتی بر حال ما کن 234شمارهٔ ۱۱۵۰: دل ضعیف مرا در دو زلف خود جا کن 235شمارهٔ ۱۱۵۱: ز لطفت یک نظر در حال ما کن 236شمارهٔ ۱۱۵۲: سهی سروا گذاری سوی ما کن 237شمارهٔ ۱۱۵۳: بیا دردم به وصل خود دوا کن 238شمارهٔ ۱۱۵۴: درد دل ما را ز کرم باز دوا کن 239شمارهٔ ۱۱۵۵: ای نور دیده یک شبی ما را ز وصلت ...240شمارهٔ ۱۱۵۶: از شب وصلت دل ما شاد کن 241شمارهٔ ۱۱۵۷: خداوندا به حال ما نظر کن 242شمارهٔ ۱۱۵۸: نگارا بر من مسکین نظر کن 243شمارهٔ ۱۱۵۹: دمی در کوی درویشان گذر کن 244شمارهٔ ۱۱۶۰: یک لحظه به سوی ما گذر کن 245شمارهٔ ۱۱۶۱: این خراب آباد دل معمور کن 246شمارهٔ ۱۱۶۲: برآ به بام و رخت همچو شمع خاور ک ...247شمارهٔ ۱۱۶۳: تا به کی این در زنم در باز کن 248شمارهٔ ۱۱۶۴: مه رویت درخشان کن دو زلفت را پری ...249شمارهٔ ۱۱۶۵: ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن 250شمارهٔ ۱۱۶۶: دل سرگشته ی حیران برو ترک مناهی ...251شمارهٔ ۱۱۶۷: به دل گفتم برو شست دو زلفش را پن ...252شمارهٔ ۱۱۶۸: نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن 253شمارهٔ ۱۱۶۹: خلاف عادت معهود را وفایی کن 254شمارهٔ ۱۱۷۰: مویت به آفتاب رخ ای جان رها مکن 255شمارهٔ ۱۱۷۱: زین بیشتر چون زلف خود خاطر پریشا ...256شمارهٔ ۱۱۷۲: ای نگارین زلف شبرنگت به گل پرچین ...257شمارهٔ ۱۱۷۳: ای دل ای دل بیش ازین در عشق نادا ...258شمارهٔ ۱۱۷۴: ای عزیز من ستمکاری مکن 259شمارهٔ ۱۱۷۵: ای عارض زیبای تو نازک تر از برگ ...260شمارهٔ ۱۱۷۶: ای به بالا سرو نازی ای به رخ همچ ...261شمارهٔ ۱۱۷۷: صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من 262شمارهٔ ۱۱۷۸: آن خوشدلی کجا شد و آن روزگار من 263شمارهٔ ۱۱۷۹: زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من 264شمارهٔ ۱۱۸۰: ای دو چشمت مایه درمان من 265شمارهٔ ۱۱۸۱: مکن تو روی چو خورشید خود نهان از ...266شمارهٔ ۱۱۸۲: قد تو سرو ناز من هجر تو جان گداز ...267شمارهٔ ۱۱۸۳: ای بار غم تو بر دل من 268شمارهٔ ۱۱۸۴: تا به کی در پا کشد زلفت دل مسکین ...269شمارهٔ ۱۱۸۵: آه از ستم زمانه ی دون 270شمارهٔ ۱۱۸۶: ای بت سنگین دل سیمین بدن 271شمارهٔ ۱۱۸۷: بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین 272شمارهٔ ۱۱۸۸: هجران آن صنم گلعذار بین 273شمارهٔ ۱۱۸۹: تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت ...274شمارهٔ ۱۱۹۰: بگشای در رحمت بر روی من مسکین 275شمارهٔ ۱۱۹۱: بلبل شوریده زندان بر نتابد بیش ا ...276شمارهٔ ۱۱۹۲: ای به قد چون سرو نازی صد هزاران ...277شمارهٔ ۱۱۹۳: جان بدادم در فراق روی او 278شمارهٔ ۱۱۹۴: ای دو دیده چون کنم درمان ندارد د ...279شمارهٔ ۱۱۹۵: گر کشم بار کسی هم بار تو 280شمارهٔ ۱۱۹۶: ای مرا هم دل تو هم دلدار تو 281شمارهٔ ۱۱۹۷: ندارم دل که دل بردارم از تو 282شمارهٔ ۱۱۹۸: صبا باز آ که در مان دارم از تو 283شمارهٔ ۱۱۹۹: نگارینا دل پر دردم از تو 284شمارهٔ ۱۲۰۰: ای به ناکام دلم خسته و مهجور از ...285شمارهٔ ۱۲۰۱: تا به کی باشد دلم در دام تو 286شمارهٔ ۱۲۰۲: جانان کدام دل که نگشتست رام تو 287شمارهٔ ۱۲۰۳: آمد دل ضعیف من اندر پناه تو 288شمارهٔ ۱۲۰۴: ای دل به درد عشق ندارم دوای تو 289شمارهٔ ۱۲۰۵: گشتم از جان بنده بالای تو 290شمارهٔ ۱۲۰۶: جانم به لب رسید ز جور و جفای تو 291شمارهٔ ۱۲۰۷: ای دلم در لعل شکّرخای تو 292شمارهٔ ۱۲۰۸: ما را شکایتیست ز دست جفای تو 293شمارهٔ ۱۲۰۹: ای دیده ی بخت جهان در آرزوی روی ...294شمارهٔ ۱۲۱۰: باد صبا جان می دهد در آرزوی روی ...295شمارهٔ ۱۲۱۱: بردی دل من به چشم و ابرو 296شمارهٔ ۱۲۱۲: من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ا ...297شمارهٔ ۱۲۱۳: ای که دل دارد بسی بر روی جانان آ ...298شمارهٔ ۱۲۱۴: گفته بودم یار گیرم یار کو 299شمارهٔ ۱۲۱۵: دلبرا لذّت جوانی کو 300شمارهٔ ۱۲۱۶: ای صبا حال دل من بر دلدار بگو 301شمارهٔ ۱۲۱۷: صبا تو حال دل خسته با نگار بگو 302شمارهٔ ۱۲۱۸: ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو 303شمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگ ...304شمارهٔ ۱۲۲۰: خردم گفت برو ای دل دیوانه برو 305شمارهٔ ۱۲۲۱: تا مرا شد سایه زلفت پناه 306شمارهٔ ۱۲۲۲: ای سودا دیده ام روی چو ماه 307شمارهٔ ۱۲۲۳: آن دیده بین که چون به جفا می کند ...308شمارهٔ ۱۲۲۴: تشنه درد فراقت منم ای جان در ده 309شمارهٔ ۱۲۲۵: ای غمت در جان ما جا ساخته 310شمارهٔ ۱۲۲۶: ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخ ...311شمارهٔ ۱۲۲۷: گر کند میل جفا دلبر من گویم چه 312شمارهٔ ۱۲۲۸: ای مرا از یاد خود بگذاشته 313شمارهٔ ۱۲۲۹: نگران خم ابروی توام پیوسته 314شمارهٔ ۱۲۳۰: پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده 315شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده 316شمارهٔ ۱۲۳۲: جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده 317شمارهٔ ۱۲۳۳: ای ما جهان و جان را بر باد عشق د ...318شمارهٔ ۱۲۳۴: ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زد ...319شمارهٔ ۱۲۳۵: تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده 320شمارهٔ ۱۲۳۶: ای سلاطین جهان پیش رخت بنده شده 321شمارهٔ ۱۲۳۷: به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده 322شمارهٔ ۱۲۳۸: بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده 323شمارهٔ ۱۲۳۹: تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده 324شمارهٔ ۱۲۴۰: این دل محنت و بلا دیده 325شمارهٔ ۱۲۴۱: ای خیال رخ تو در دیده 326شمارهٔ ۱۲۴۲: آه از این روزگار گردیده 327شمارهٔ ۱۲۴۳: دل من از غم تو گرد جهان گردیده 328شمارهٔ ۱۲۴۴: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده 329شمارهٔ ۱۲۴۵: گفتم که میارید ز بازار بنفشه 330شمارهٔ ۱۲۴۶: عالم همه خوش بوی شد از بوی بنفشه 331شمارهٔ ۱۲۴۷: در سر مرا ز عشقش سودا بود همیشه 332شمارهٔ ۱۲۴۸: فریاد ز جور این زمانه 333شمارهٔ ۱۲۴۹: دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآ ...334شمارهٔ ۱۲۵۰: آن چه زلفست آن که باز از قهر تاب ...335شمارهٔ ۱۲۵۱: بازم از سودای زلفت مست و شیدا کر ...336شمارهٔ ۱۲۵۲: یکباره عهد یار فراموش کرده ای 337شمارهٔ ۱۲۵۳: تا کی دلا به دام غمش اوفتاده ای 338شمارهٔ ۱۲۵۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ...339شمارهٔ ۱۲۵۵: عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ...340شمارهٔ ۱۲۵۶: از جان وصل خویش فرستم نواله ای 341شمارهٔ ۱۲۵۷: ای در غم عشق تو من در هر دهن افس ...342شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ا ...343شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی 344شمارهٔ ۱۲۶۰: تو که خورشید جهانی به جهان می تا ...345شمارهٔ ۱۲۶۱: گرفت از رشک رویت ماه تابی 346شمارهٔ ۱۲۶۲: دلا این عشق بازی تا به کی بی 347شمارهٔ ۱۲۶۳: زان لعل لبم بده زکاتی 348شمارهٔ ۱۲۶۴: ای دل ز شراب عشق مستی 349شمارهٔ ۱۲۶۵: تا که مهر مهرم از درج وفا برداشت ...350شمارهٔ ۱۲۶۶: من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی 351شمارهٔ ۱۲۶۷: چه کردم تا زمن دل برگرفتی 352شمارهٔ ۱۲۶۸: ای مسلمانان خدا را همّتی 353شمارهٔ ۱۲۶۹: دارم به لطف عام تو چشم عنایتی 354شمارهٔ ۱۲۷۰: گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی 355شمارهٔ ۱۲۷۱: دردا که نیست روز غمت را نهایتی 356شمارهٔ ۱۲۷۲: به رخ چون ماه تابانی به قد چون س ...357شمارهٔ ۱۲۷۳: ز کوی دوست آمد شاد بادی 358شمارهٔ ۱۲۷۴: دلا در عشق بازی نیک مردی 359شمارهٔ ۱۲۷۵: گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش ...360شمارهٔ ۱۲۷۶: یک شب به لطف از درما درنیامدی 361شمارهٔ ۱۲۷۷: تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان ب ...362شمارهٔ ۱۲۷۸: گهی بزم طرب را ساختندی 363شمارهٔ ۱۲۷۹: دلا خود را به مه رویی چه بندی 364شمارهٔ ۱۲۸۰: بگو چگونه دهم شرح آرزومندی 365شمارهٔ ۱۲۸۱: گلبن وصل ز باغ دل ما برکندی 366شمارهٔ ۱۲۸۲: چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی 367شمارهٔ ۱۲۸۳: گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دید ...368شمارهٔ ۱۲۸۴: به حکم آنکه مرا نیست در جهان یار ...369شمارهٔ ۱۲۸۵: مگر با ما سر یاری نداری 370شمارهٔ ۱۲۸۶: ای که ز دولت و اقبال تو برخوردار ...371شمارهٔ ۱۲۸۷: صبا اگر به سر کوی او گذر داری 372شمارهٔ ۱۲۸۸: دلم ز دست ببردی و جان به سر باری 373شمارهٔ ۱۲۸۹: بگو تا کی دلم را تنگ داری 374شمارهٔ ۱۲۹۰: چرا بی جرم با ما جنگ داری 375شمارهٔ ۱۲۹۱: نگارینا ز نامم ننگ داری 376شمارهٔ ۱۲۹۲: چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آ ...377شمارهٔ ۱۲۹۳: دلم ببردی و دانم که قصد جان داری 378شمارهٔ ۱۲۹۴: صبا بازآ که درمانم تو داری 379شمارهٔ ۱۲۹۵: چون چشم بد از روی خودم دور چه دا ...380شمارهٔ ۱۲۹۶: ای دل به سر کویش رو گر هوسی داری 381شمارهٔ ۱۲۹۷: ای دل به درد عشقش دانم دوا نداری 382شمارهٔ ۱۲۹۸: نگارا رسم دلداری نداری 383شمارهٔ ۱۲۹۹: گرم بودی به وصلت اختیاری 384شمارهٔ ۱۳۰۰: دلا تا کی چنین در زیر باری 385شمارهٔ ۱۳۰۱: چه خوش بادیست باد نوبهاری 386شمارهٔ ۱۳۰۲: که دارد در دو عالم چون تو یاری 387شمارهٔ ۱۳۰۳: که را باشد به عالم چون تو یاری 388شمارهٔ ۱۳۰۴: حاش لله که مرا جز تو بود دلداری 389شمارهٔ ۱۳۰۵: به دردی دل گرفتارست باری 390شمارهٔ ۱۳۰۶: نیست یاری به جهان مثل تو کس دلدا ...391شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری 392شمارهٔ ۱۳۰۸: چه باشد ار به من خسته دل کنی نظر ...393شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری 394شمارهٔ ۱۳۱۰: الهی تو بگشا به لطفت دری 395شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری 396شمارهٔ ۱۳۱۲: فدای جان منست آن نگار چون حوری 397شمارهٔ ۱۳۱۳: دل برده ای از دست من ای کان لطف ...398شمارهٔ ۱۳۱۴: سهی سروا چرا با ما نسازی 399شمارهٔ ۱۳۱۵: بس دولت فیروزست در پای تو سربازی 400شمارهٔ ۱۳۱۶: تو تا کی با من مسکین نسازی 401شمارهٔ ۱۳۱۷: تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی 402شمارهٔ ۱۳۱۸: وقت آنست که بر ما نظری اندازی 403شمارهٔ ۱۳۱۹: دلا تو با من مسکین چرا نمی سازی 404شمارهٔ ۱۳۲۰: چرا تو درد دلم را دوا نمی سازی 405شمارهٔ ۱۳۲۱: چرا به کار من ناتوان نپردازی 406شمارهٔ ۱۳۲۲: بگفتم با صبا دزدیده رازی 407شمارهٔ ۱۳۲۳: معطّرست جهانی ز باد نوروزی 408شمارهٔ ۱۳۲۴: بو که آن ماه من اندر چمن آید روز ...409شمارهٔ ۱۳۲۵: هر آنکه داد مرا عمر او دهد روزی 410شمارهٔ ۱۳۲۶: بیا که غمزه سرمست تو به دلدوزی 411شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی 412شمارهٔ ۱۳۲۸: من تو را دارم و جز لطف توأم نیست ...413شمارهٔ ۱۳۲۹: تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی 414شمارهٔ ۱۳۳۰: بتا به عهد من ار بر سر جفا باشی 415شمارهٔ ۱۳۳۱: چرا جانا به دردم شاد باشی 416شمارهٔ ۱۳۳۲: دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی 417شمارهٔ ۱۳۳۳: دلا تا کی چنین سرگشته باشی 418شمارهٔ ۱۳۳۴: دلا تا کی چنین دیوانه باشی 419شمارهٔ ۱۳۳۵: ز جانم تو را بنده در بندگی 420شمارهٔ ۱۳۳۶: ماییم و غم عشقت و خوابی و خیالی 421شمارهٔ ۱۳۳۷: دلا تا کی به درد عشق نالی 422شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی 423شمارهٔ ۱۳۳۹: مرا خود نباشد به عالم دلی 424شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شا ...425شمارهٔ ۱۳۴۱: دامن وصل ار به کف آید دمی 426شمارهٔ ۱۳۴۲: من شبی در خواب عکس روی او گردیدم ...427شمارهٔ ۱۳۴۳: چرخ کی گردد به کام ما دمی 428شمارهٔ ۱۳۴۴: بتا تا کی کنی این سرگرانی 429شمارهٔ ۱۳۴۵: الا ای سرو ناز بوستانی 430شمارهٔ ۱۳۴۶: تو مرا دردی و تو درمانی 431شمارهٔ ۱۳۴۷: دل من درد غمت دارد و تو درمانی 432شمارهٔ ۱۳۴۸: چو حال زار من خسته دل تو می دانی 433شمارهٔ ۱۳۴۹: دلم را درد و درمانی مرا تو مونس ...434شمارهٔ ۱۳۵۰: تو عهدی کرده ای جانا که از من سر ...435شمارهٔ ۱۳۵۱: دل من به دست آر اگر می توانی 436شمارهٔ ۱۳۵۲: دل بدادم به تو ای دوست من از ناد ...437شمارهٔ ۱۳۵۳: فراموشت چرا شد مهربانی 438شمارهٔ ۱۳۵۴: نگارا چون قلم ما را به سر تا کی ...439شمارهٔ ۱۳۵۵: تا چند مرا جانا از غمزه برنجانی 440شمارهٔ ۱۳۵۶: تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی 441شمارهٔ ۱۳۵۷: همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی 442شمارهٔ ۱۳۵۸: جهان بگرفت باز از سر جوانی 443شمارهٔ ۱۳۵۹: مرا که در دو جهان راحت دل و جانی 444شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی 445شمارهٔ ۱۳۶۱: دلی ز دست بدادم ز روی نادانی 446شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی 447شمارهٔ ۱۳۶۳: صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی 448شمارهٔ ۱۳۶۴: تو جام جهان نمای جانی 449شمارهٔ ۱۳۶۵: بده ساقی تو جام ارغوانی 450شمارهٔ ۱۳۶۶: صبا حال دلم را نیک دانی 451شمارهٔ ۱۳۶۷: جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی 452شمارهٔ ۱۳۶۸: جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی 453شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد ک ...454شمارهٔ ۱۳۷۰: ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی 455شمارهٔ ۱۳۷۱: تا به کی جانا دلم پر خون کنی 456شمارهٔ ۱۳۷۲: دلبرا با من جفا تا کی کنی 457شمارهٔ ۱۳۷۳: تا کی از سرکشی وفا نکنی 458شمارهٔ ۱۳۷۴: تو خود به حال پریشان ما نظر نکنی 459شمارهٔ ۱۳۷۵: نه درد دلم را دوا می کنی 460شمارهٔ ۱۳۷۶: دلبرا با ما تو لطف بی نهایت می ک ...461شمارهٔ ۱۳۷۷: من دردمند چاره ی دردم چه می کنی 462شمارهٔ ۱۳۷۸: تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی ...463شمارهٔ ۱۳۷۹: جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی 464شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی 465شمارهٔ ۱۳۸۱: گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی 466شمارهٔ ۱۳۸۲: ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می ...467شمارهٔ ۱۳۸۳: ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی 468شمارهٔ ۱۳۸۴: در ره عشق تو جانی می دهم در جست ...469شمارهٔ ۱۳۸۵: گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به ...470شمارهٔ ۱۳۸۶: خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی 471شمارهٔ ۱۳۸۷: ای جان و جهان توام پناهی 472شمارهٔ ۱۳۸۸: چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی 473شمارهٔ ۱۳۸۹: ماهیست نشسته به سر مسند شاهی 474شمارهٔ ۱۳۹۰: الهی یا الهی یا الهی 475شمارهٔ ۱۳۹۱: ز روی لطف کن در من نگاهی 476شمارهٔ ۱۳۹۲: هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی 477شمارهٔ ۱۳۹۳: ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی 478شمارهٔ ۱۳۹۴: ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی 479شمارهٔ ۱۳۹۵: شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی 480شمارهٔ ۱۳۹۶: بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی 481شمارهٔ ۱۳۹۷: نمی یابم به درد دل دوایی 482شمارهٔ ۱۳۹۸: گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی 483شمارهٔ ۱۳۹۹: بیا جانا که دردم را دوایی 484شمارهٔ ۱۴۰۰: تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی 485شمارهٔ ۱۴۰۱: بتا بدمهر و سنگین دل چرایی 486شمارهٔ ۱۴۰۲: دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی 487شمارهٔ ۱۴۰۳: بیا که با تو نداریم دست بالایی 488شمارهٔ ۱۴۰۴: چنین بیگانه وش آخر چرایی 489شمارهٔ ۱۴۰۵: بربود از من دل دل ربائی 490شمارهٔ ۱۴۰۶: مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی 491شمارهٔ ۱۴۰۷: آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی 492شمارهٔ ۱۴۰۸: ای مرا پیوند جان جانم تویی 493شمارهٔ ۱۴۰۹: ای روان گشته ز چشمم ز فراقت جویی 494شمارهٔ ۱۴۱۰: در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی 495شمارهٔ ۱۴۱۱: جفا تا کی کنی بر ما نگویی 496شمارهٔ ۱۴۱۲: چرا به ترک جفا دلبرا نمی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ