به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونغزل هاشمارهٔ ۹۱۹: تا خیال آن بت بگزیده ام

3250عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تا خیال آن بت بگزیده ام
بست نقشی در سواد دیده ام
از خیالش نیستم خالی دمی
گر بداند نور هر دو دیده ام
عمر بگذشت و من از روی وفا
یک سخن از لفظ او نشنیده ام
در چمن چون دیده ام قدّی چو سرو
درد از آن بالا بسی برچیده ام
همچو شمع از هجر می گریم به زار
کی چو گل از وصل او خندیده ام
آن چنان رویی و مویی در جهان
من مسلمان نیستم گر دیده ام
عرض گردیدم همه خوبان ز جان
مهر رویش از جهان بگزیده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۱۸: نازنینا من ز جانت بنده ام 2شمارهٔ ۹۱۹: تا خیال آن بت بگزیده ام 3شمارهٔ ۹۲۰: ای خوشا وقت دل شوریده ام 4شمارهٔ ۹۲۱: من که عمری در جهان گردیده ام 5شمارهٔ ۹۲۲: ای خیال روی تو در دیده ام 6شمارهٔ ۹۲۳: خوابی خوش است اینکه شب دوش دیده ا ...7شمارهٔ ۹۲۴: باد صبا از من رسان نزد دلارامم سل ...8شمارهٔ ۹۲۵: من دلخسته در عشقت خرابم 9شمارهٔ ۹۲۶: به درد عشق تو درمان نیابم 10شمارهٔ ۹۲۷: بی روی تو نیست خورد و خوابم 11شمارهٔ ۹۲۸: دلا در باغ حسنش عندلیبم 12شمارهٔ ۹۲۹: در جوانی قدر خود نشناختم 13شمارهٔ ۹۳۰: هنوز از باده ی وصل تو مستم 14شمارهٔ ۹۳۱: دیده بگشادم و دل در سر زلفت بستم 15شمارهٔ ۹۳۲: ز عشقت تا ز خود بیگانه گشتم 16شمارهٔ ۹۳۳: به بوی زلف تو دیوانه گشتم 17شمارهٔ ۹۳۴: بتا تا مهر تو در بر گرفتم 18شمارهٔ ۹۳۵: آنکه هرگز نرود یک نفسی از یادم 19شمارهٔ ۹۳۶: تا دل به غم رخت نهادم 20شمارهٔ ۹۳۷: آفتاب رویش از مشرق برآمد صبحدم 21شمارهٔ ۹۳۸: نگار ماه روی سرو قدم 22شمارهٔ ۹۳۹: چرا گشتی چنین غافل ز دردم 23شمارهٔ ۹۴۰: ز حد بگذشت در عشق تو دردم 24شمارهٔ ۹۴۱: تا جهانست به سر گرد جهان می گردم 25شمارهٔ ۹۴۲: چو در عالم تویی درمان دردم 26شمارهٔ ۹۴۳: مدّتی تا ز غمت گرد جهان می گردم 27شمارهٔ ۹۴۴: هیچ دانی که جهان در سر و کارت کرد ...28شمارهٔ ۹۴۵: مهر روی خوب در جان باشدم 29شمارهٔ ۹۴۶: از سر سوز جگر بر در آن یار شدم 30شمارهٔ ۹۴۷: دلم همچون سر زلفست در هم 31شمارهٔ ۹۴۸: به جان رسید مرا جان نازنین از غم 32شمارهٔ ۹۴۹: خیالش دوش ناگه در ربودم 33شمارهٔ ۹۵۰: دو زلف سرکشش پرتاب دیدم 34شمارهٔ ۹۵۱: از آن زمان که من آن روی چون قمر د ...35شمارهٔ ۹۵۲: دوش رویش به خواب می دیدم 36شمارهٔ ۹۵۳: بیمست که از دست تو فریاد برآرم 37شمارهٔ ۹۵۴: من امشب با سر زلفش سر و کاری عجب ...38شمارهٔ ۹۵۵: باد صبا خدا را بگذر سوی نگارم 39شمارهٔ ۹۵۶: نگارا از فراقت سخت زارم 40شمارهٔ ۹۵۷: تو می دانی که جز تو کس ندارم 41شمارهٔ ۹۵۸: ز هجر روی تو یارا به کام اغیارم 42شمارهٔ ۹۵۹: در حسرت روی آن نگارم 43شمارهٔ ۹۶۰: من به لطفت امید می دارم 44شمارهٔ ۹۶۱: از شب هجر تو ای دوست شکایت دارم 45شمارهٔ ۹۶۲: دلبرا آرزوی دیدن رویت دارم 46شمارهٔ ۹۶۳: نگاری چابک و دلبند دارم 47شمارهٔ ۹۶۴: دلا من آرزوی یار دارم 48شمارهٔ ۹۶۵: امشب سر وصل یار دارم 49شمارهٔ ۹۶۶: نه در عالم کسی غمخوار دارم 50شمارهٔ ۹۶۷: مهر رویش میان جان دارم 51شمارهٔ ۹۶۸: چه دهم شرح که از غصّه چه بر جان د ...52شمارهٔ ۹۶۹: باز در سر هوس روی نگاری دارم 53شمارهٔ ۹۷۰: من به بوی سر زلفت نگرانی دارم 54شمارهٔ ۹۷۱: بیا کز درد دوری بی قرارم 55شمارهٔ ۹۷۲: در عشق تو جز رنگ رخ زرد ندارم 56شمارهٔ ۹۷۳: ای دوست نظر کن ز سر لطف به کارم 57شمارهٔ ۹۷۴: به عالم غیر تو دلبر ندارم 58شمارهٔ ۹۷۵: به دوران وصالت غم ندارم 59شمارهٔ ۹۷۶: دلا صبر از رخ جانان ندارم 60شمارهٔ ۹۷۷: ندارم بی تو برگ جان ندارم 61شمارهٔ ۹۷۸: به عالم غیر تو یاری ندارم 62شمارهٔ ۹۷۹: منم کاندر جهان یاری ندارم 63شمارهٔ ۹۸۰: صبا بگذر شبی در کوی یارم 64شمارهٔ ۹۸۱: چشم بینایی بده تا روی جانان بنگرم 65شمارهٔ ۹۸۲: جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم 66شمارهٔ ۹۸۳: گر من ز دست هجر تو آهی برآورم 67شمارهٔ ۹۸۴: تا روی همچو ماه تو رفت از برابرم 68شمارهٔ ۹۸۵: تا من از صحبت تو مهجورم 69شمارهٔ ۹۸۶: بیا جانا که جانت را بمیرم 70شمارهٔ ۹۸۷: مگر لطف تو باشد دستگیرم 71شمارهٔ ۹۸۸: به لطف ای دوست باری دست گیرم 72شمارهٔ ۹۸۹: بر نور شمع رویت پروانه ی حقیرم 73شمارهٔ ۹۹۰: بیا ای سرو ناز من روان تا در برت ...74شمارهٔ ۹۹۱: بگفتی هم شبی جانا نظر بر حالت اند ...75شمارهٔ ۹۹۲: مدّتی تا به غم حال جهان می سازم 76شمارهٔ ۹۹۳: خداوندا بده عمری درازم 77شمارهٔ ۹۹۴: لب تشنه لعل توأم آبی مگر ارزم 78شمارهٔ ۹۹۵: ز دیده خون دل تا چند ریزم 79شمارهٔ ۹۹۶: مرا در دل همی آمد که با عشقت نیام ...80شمارهٔ ۹۹۷: نیست بر دولت وصل تو شبی دست رسم 81شمارهٔ ۹۹۸: چنین بی یار و دل تا چند باشم 82شمارهٔ ۹۹۹: اگر با دولتت پاینده باشم 83شمارهٔ ۱۰۰۰: تو شمعی و منت پروانه باشم 84شمارهٔ ۱۰۰۱: سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم 85شمارهٔ ۱۰۰۲: صد ازین جور و جفا گر ز برای تو ک ...86شمارهٔ ۱۰۰۳: من اندر کار عشقش چند کوشم 87شمارهٔ ۱۰۰۴: دوش می رفت دوش بر دوشم 88شمارهٔ ۱۰۰۵: تا چند زنی تیغ جفا بر دل ریشم 89شمارهٔ ۱۰۰۶: ز زلفت بو نمی یابد دماغم 90شمارهٔ ۱۰۰۷: ز گل با روی تو باشد فراغم 91شمارهٔ ۱۰۰۸: ای شده غم یار من، من شده ام یار ...92شمارهٔ ۱۰۰۹: همی پرسی که چونی در فراقم 93شمارهٔ ۱۰۱۰: کنون عمری که سرگردان عشقم 94شمارهٔ ۱۰۱۱: بس بگردید و بس بگردد هم 95شمارهٔ ۱۰۱۲: چو من آشفته آن زلف و خالم 96شمارهٔ ۱۰۱۳: بگرفت ز دست غم ملالم 97شمارهٔ ۱۰۱۴: عمریست تا من از جان حیران آن جما ...98شمارهٔ ۱۰۱۵: چرایی این چنین فارغ ز حالم 99شمارهٔ ۱۰۱۶: آخر نظری فکن به حالم 100شمارهٔ ۱۰۱۷: چون سر زلف تو ای دوست پریشان حال ...101شمارهٔ ۱۰۱۸: تا هست نظر بدان جمالم 102شمارهٔ ۱۰۱۹: ای سر زلف تو پناه دلم 103شمارهٔ ۱۰۲۰: تا کی زنی ز تیغ جفا نیش بر دلم 104شمارهٔ ۱۰۲۱: چو بلبل در هوای گلستانم 105شمارهٔ ۱۰۲۲: تا هست به عشق تو توانم 106شمارهٔ ۱۰۲۳: من ز هجران تو سرگشته و سرگردانم 107شمارهٔ ۱۰۲۴: اگرچه سوخت در غم استخوانم 108شمارهٔ ۱۰۲۵: بلبل صفت از عشق تو فریاد زنانم 109شمارهٔ ۱۰۲۶: من تو را یار خویش می دانم 110شمارهٔ ۱۰۲۷: ز سوز عشق رخت آتشیست در جانم 111شمارهٔ ۱۰۲۸: بر آب دیده چون سروش نشانم 112شمارهٔ ۱۰۲۹: در جمال رخ تو حیرانم 113شمارهٔ ۱۰۳۰: فریاد که از دست تو فریاد زنانم 114شمارهٔ ۱۰۳۱: از دست غم عشق تو فریاد کنانم 115شمارهٔ ۱۰۳۲: ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم 116شمارهٔ ۱۰۳۳: بی رخ چون خورت ای جان به لب آمد ...117شمارهٔ ۱۰۳۴: من راز غم عشق تو گفتن نتوانم 118شمارهٔ ۱۰۳۵: عمریست تا چو پرگار سرگشته در جها ...119شمارهٔ ۱۰۳۶: پشتم ز فراق شد خم 120شمارهٔ ۱۰۳۷: در سرم هست که سر در سر کار تو کن ...121شمارهٔ ۱۰۳۸: من دیده با خیال تو برهم نمی زنم 122شمارهٔ ۱۰۳۹: گر خرامی پیش ما در دیدگان جایت ک ...123شمارهٔ ۱۰۴۰: گفتم که یک شبی سوی جانان گذر کنم 124شمارهٔ ۱۰۴۱: بخت اگر یاری دهد یارش کنم 125شمارهٔ ۱۰۴۲: پیش رویش جان و دل قربان کنم 126شمارهٔ ۱۰۴۳: گفته بودی از لبت درمان کنم 127شمارهٔ ۱۰۴۴: تا به کی درد غمت پنهان کنم 128شمارهٔ ۱۰۴۵: درد ما را با غمت چون نیست درمان ...129شمارهٔ ۱۰۴۶: دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون ...130شمارهٔ ۱۰۴۷: تا به چند این دیده را در هجر تو ...131شمارهٔ ۱۰۴۸: جز غم چو نیست حاصل ایام چون کنم 132شمارهٔ ۱۰۴۹: تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خ ...133شمارهٔ ۱۰۵۰: شب وصال میسّر نمی شود چه کنم 134شمارهٔ ۱۰۵۱: بی رخت صبر از این بیش ندارم چه ک ...135شمارهٔ ۱۰۵۲: من مسکین به جهان یار ندارم چه کن ...136شمارهٔ ۱۰۵۳: بگو که با غم هجران روی او چه کنم 137شمارهٔ ۱۰۵۴: بر سر کوی تو افغان چه کنم گر نکن ...138شمارهٔ ۱۰۵۵: بیا که بی رخ خوبت نظر به کس نکنم 139شمارهٔ ۱۰۵۶: با تو تا جان باشدم یاری کنم 140شمارهٔ ۱۰۵۷: با درد دلپذیر تو درمان چه می کنم 141شمارهٔ ۱۰۵۸: با دو چشمت عشق بازی می کنم 142شمارهٔ ۱۰۵۹: من چو بلبل ناله های صبحگاهی می ک ...143شمارهٔ ۱۰۶۰: گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم 144شمارهٔ ۱۰۶۱: پرسی ز من که چونی ای دوست بی تو ...145شمارهٔ ۱۰۶۲: در این جهان دل خود را شکسته می ب ...146شمارهٔ ۱۰۶۳: شدم به طرف گلستان که تا گلی چینم 147شمارهٔ ۱۰۶۴: نه بخت آنکه شبی با تو روبرو بنشی ...148شمارهٔ ۱۰۶۵: نه یاریی دهدم بخت تا رخت بینم 149شمارهٔ ۱۰۶۶: نام تو قوّت دل و دینم 150شمارهٔ ۱۰۶۷: من دولت وصالش از بی نیاز خواهم 151شمارهٔ ۱۰۶۸: با درد عشقت درمان نخواهم 152شمارهٔ ۱۰۶۹: اگر نه وصل تو باشد جهان نمی خواه ...153شمارهٔ ۱۰۷۰: شبت خوش باد همچون روز خرّم 154شمارهٔ ۱۰۷۱: دیگر هوای عشق تو در سرگرفته ایم 155شمارهٔ ۱۰۷۲: نگارا ز هجر تو دل خسته ایم 156شمارهٔ ۱۰۷۳: چو لاله پر از خون دل خسته ایم 157شمارهٔ ۱۰۷۴: شبهاست کز خیال رخ تو نخفته ایم 158شمارهٔ ۱۰۷۵: دور از تو دلبرا چه جفاها کشیده ا ...159شمارهٔ ۱۰۷۶: روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ا ...160شمارهٔ ۱۰۷۷: دیده دیدن رویت ز خدا می طلبیم 161شمارهٔ ۱۰۷۸: قدر روز وصل تو نشناختیم 162شمارهٔ ۱۰۷۹: ما بی رخ تو دیده ز عالم بدوختیم 163شمارهٔ ۱۰۸۰: تا دیده و دل در سر زلفین تو بستی ...164شمارهٔ ۱۰۸۱: ما تو را دلدار خود پنداشتیم 165شمارهٔ ۱۰۸۲: از مادر دهر تا بزادیم 166شمارهٔ ۱۰۸۳: در سر کوی غمت دل به جفا بنهادیم 167شمارهٔ ۱۰۸۴: بسیار در فراق تو زنهارها زدیم 168شمارهٔ ۱۰۸۵: در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم 169شمارهٔ ۱۰۸۶: یاد باد آنکه عزیزان همه با هم بو ...170شمارهٔ ۱۰۸۷: بر در لطف تو نیاز آریم 171شمارهٔ ۱۰۸۸: ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم 172شمارهٔ ۱۰۸۹: گفتم به دل که ای دل دانی که در چ ...173شمارهٔ ۱۰۹۰: جز درگه تو راه به جایی نمی بریم 174شمارهٔ ۱۰۹۱: با سرو قد تو عشق بازیم 175شمارهٔ ۱۰۹۲: تا به کی در غم عشق تو چنین درساز ...176شمارهٔ ۱۰۹۳: دلا تا کی به درد او بسازیم 177شمارهٔ ۱۰۹۴: بگو تا چند خون دل به غم در ساغر ...178شمارهٔ ۱۰۹۵: صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم 179شمارهٔ ۱۰۹۶: گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسی ...180شمارهٔ ۱۰۹۷: چون صبا از زلف یارم هر سحر آرد ن ...181شمارهٔ ۱۰۹۸: ما خود ز که ایم و از کدامیم 182شمارهٔ ۱۰۹۹: ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم 183شمارهٔ ۱۱۰۰: چه دردست این که درمانش ندانیم 184شمارهٔ ۱۱۰۱: چون تو طبیب دردی درد تو با که گو ...185شمارهٔ ۱۱۰۲: درد دل خویش با که گویم 186شمارهٔ ۱۱۰۳: در راه عشق روی تو ما بی خبر رویم 187شمارهٔ ۱۱۰۴: دل را به بوی وصل تو دادیم و می ر ...188شمارهٔ ۱۱۰۵: یارب که تو بگشای در بسته به رویم 189شمارهٔ ۱۱۰۶: تا به چند از رخ زیبای تو مهجور ش ...190شمارهٔ ۱۱۰۷: پیش چوگان جفایت صنما چون گویم 191شمارهٔ ۱۱۰۸: از وصل دری گشا به رویم 192شمارهٔ ۱۱۰۹: بهار آمد بیا تا خوش برآییم 193شمارهٔ ۱۱۱۰: چو با مهر رخ او آشناییم 194شمارهٔ ۱۱۱۱: سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم 195شمارهٔ ۱۱۱۲: نگارا از تو دور آخر چراییم 196شمارهٔ ۱۱۱۳: در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم 197شمارهٔ ۱۱۱۴: به جان آمد دل از هجر حبیبان 198شمارهٔ ۱۱۱۵: از درد منال ای دل چون نیست تو را ...199شمارهٔ ۱۱۱۶: به خدایی که جز او نیست خداوند جه ...200شمارهٔ ۱۱۱۷: تویی لیلی تویی لیلی تویی درد مرا ...201شمارهٔ ۱۱۱۸: بی کنارت در میان خونم این نازک م ...202شمارهٔ ۱۱۱۹: بار هجرت بر دلم باریست باری بس گ ...203شمارهٔ ۱۱۲۰: صبا برو تو پیامی ز من به یار رسا ...204شمارهٔ ۱۱۲۱: ای صبا نیست به عالم چو قدش سرو ر ...205شمارهٔ ۱۱۲۲: قدم نه شاه باز ما دمی در کوی درو ...206شمارهٔ ۱۱۲۳: ای سخت گمان سست پیمان 207شمارهٔ ۱۱۲۴: چشم و ابرویی که او دارد که دارد ...208شمارهٔ ۱۱۲۵: سری دارم فدای پای جانان 209شمارهٔ ۱۱۲۶: صبا شاد آمدی از کوی جانان 210شمارهٔ ۱۱۲۷: ز باد بهاری جهان شد جوان 211شمارهٔ ۱۱۲۸: چون جهانی را تویی روح و روان 212شمارهٔ ۱۱۲۹: در چمن تا قد آن سرو روانست روان 213شمارهٔ ۱۱۳۰: جان شیرینم تویی دانی که شیرینست ...214شمارهٔ ۱۱۳۱: چو زلف دوست برآشفت روزگار جهان 215شمارهٔ ۱۱۳۲: ای دل غمگین مدار چشم وفا از جهان 216شمارهٔ ۱۱۳۳: ای رخ مهوشت به کام جهان 217شمارهٔ ۱۱۳۴: مکن تو روی چو خورشید خود ز ما پن ...218شمارهٔ ۱۱۳۵: شبی چو زلف سیاهت دراز و بی پایان 219شمارهٔ ۱۱۳۶: بس روز به عشق تو بریدیم بیابان 220شمارهٔ ۱۱۳۷: دلم بگرفت از تنها نشستن 221شمارهٔ ۱۱۳۸: مهر روی آن بت سیمین بدن 222شمارهٔ ۱۱۳۹: تا به کی جان و جهان در سر کارت ک ...223شمارهٔ ۱۱۴۰: روی او را کجا توان دیدن 224شمارهٔ ۱۱۴۱: دل به جان آمد از عنا دیدن 225شمارهٔ ۱۱۴۲: ای دیده نمی شاید بی دوست جهان دی ...226شمارهٔ ۱۱۴۳: به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن 227شمارهٔ ۱۱۴۴: از دستت ای قلم من خواهم به جان ر ...228شمارهٔ ۱۱۴۵: چه خوش بود به چمن در صبوح گل چید ...229شمارهٔ ۱۱۴۶: باد نوروزی برآمد خیمه بر گلزار ز ...230شمارهٔ ۱۱۴۷: بیا و دیده جانم به وصل بینا کن 231شمارهٔ ۱۱۴۸: بیا ای سرو جان من کنار چشم ما جا ...232شمارهٔ ۱۱۴۹: نگارا رحمتی بر حال ما کن 233شمارهٔ ۱۱۵۰: دل ضعیف مرا در دو زلف خود جا کن 234شمارهٔ ۱۱۵۱: ز لطفت یک نظر در حال ما کن 235شمارهٔ ۱۱۵۲: سهی سروا گذاری سوی ما کن 236شمارهٔ ۱۱۵۳: بیا دردم به وصل خود دوا کن 237شمارهٔ ۱۱۵۴: درد دل ما را ز کرم باز دوا کن 238شمارهٔ ۱۱۵۵: ای نور دیده یک شبی ما را ز وصلت ...239شمارهٔ ۱۱۵۶: از شب وصلت دل ما شاد کن 240شمارهٔ ۱۱۵۷: خداوندا به حال ما نظر کن 241شمارهٔ ۱۱۵۸: نگارا بر من مسکین نظر کن 242شمارهٔ ۱۱۵۹: دمی در کوی درویشان گذر کن 243شمارهٔ ۱۱۶۰: یک لحظه به سوی ما گذر کن 244شمارهٔ ۱۱۶۱: این خراب آباد دل معمور کن 245شمارهٔ ۱۱۶۲: برآ به بام و رخت همچو شمع خاور ک ...246شمارهٔ ۱۱۶۳: تا به کی این در زنم در باز کن 247شمارهٔ ۱۱۶۴: مه رویت درخشان کن دو زلفت را پری ...248شمارهٔ ۱۱۶۵: ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن 249شمارهٔ ۱۱۶۶: دل سرگشته ی حیران برو ترک مناهی ...250شمارهٔ ۱۱۶۷: به دل گفتم برو شست دو زلفش را پن ...251شمارهٔ ۱۱۶۸: نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن 252شمارهٔ ۱۱۶۹: خلاف عادت معهود را وفایی کن 253شمارهٔ ۱۱۷۰: مویت به آفتاب رخ ای جان رها مکن 254شمارهٔ ۱۱۷۱: زین بیشتر چون زلف خود خاطر پریشا ...255شمارهٔ ۱۱۷۲: ای نگارین زلف شبرنگت به گل پرچین ...256شمارهٔ ۱۱۷۳: ای دل ای دل بیش ازین در عشق نادا ...257شمارهٔ ۱۱۷۴: ای عزیز من ستمکاری مکن 258شمارهٔ ۱۱۷۵: ای عارض زیبای تو نازک تر از برگ ...259شمارهٔ ۱۱۷۶: ای به بالا سرو نازی ای به رخ همچ ...260شمارهٔ ۱۱۷۷: صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من 261شمارهٔ ۱۱۷۸: آن خوشدلی کجا شد و آن روزگار من 262شمارهٔ ۱۱۷۹: زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من 263شمارهٔ ۱۱۸۰: ای دو چشمت مایه درمان من 264شمارهٔ ۱۱۸۱: مکن تو روی چو خورشید خود نهان از ...265شمارهٔ ۱۱۸۲: قد تو سرو ناز من هجر تو جان گداز ...266شمارهٔ ۱۱۸۳: ای بار غم تو بر دل من 267شمارهٔ ۱۱۸۴: تا به کی در پا کشد زلفت دل مسکین ...268شمارهٔ ۱۱۸۵: آه از ستم زمانه ی دون 269شمارهٔ ۱۱۸۶: ای بت سنگین دل سیمین بدن 270شمارهٔ ۱۱۸۷: بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین 271شمارهٔ ۱۱۸۸: هجران آن صنم گلعذار بین 272شمارهٔ ۱۱۸۹: تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت ...273شمارهٔ ۱۱۹۰: بگشای در رحمت بر روی من مسکین 274شمارهٔ ۱۱۹۱: بلبل شوریده زندان بر نتابد بیش ا ...275شمارهٔ ۱۱۹۲: ای به قد چون سرو نازی صد هزاران ...276شمارهٔ ۱۱۹۳: جان بدادم در فراق روی او 277شمارهٔ ۱۱۹۴: ای دو دیده چون کنم درمان ندارد د ...278شمارهٔ ۱۱۹۵: گر کشم بار کسی هم بار تو 279شمارهٔ ۱۱۹۶: ای مرا هم دل تو هم دلدار تو 280شمارهٔ ۱۱۹۷: ندارم دل که دل بردارم از تو 281شمارهٔ ۱۱۹۸: صبا باز آ که در مان دارم از تو 282شمارهٔ ۱۱۹۹: نگارینا دل پر دردم از تو 283شمارهٔ ۱۲۰۰: ای به ناکام دلم خسته و مهجور از ...284شمارهٔ ۱۲۰۱: تا به کی باشد دلم در دام تو 285شمارهٔ ۱۲۰۲: جانان کدام دل که نگشتست رام تو 286شمارهٔ ۱۲۰۳: آمد دل ضعیف من اندر پناه تو 287شمارهٔ ۱۲۰۴: ای دل به درد عشق ندارم دوای تو 288شمارهٔ ۱۲۰۵: گشتم از جان بنده بالای تو 289شمارهٔ ۱۲۰۶: جانم به لب رسید ز جور و جفای تو 290شمارهٔ ۱۲۰۷: ای دلم در لعل شکّرخای تو 291شمارهٔ ۱۲۰۸: ما را شکایتیست ز دست جفای تو 292شمارهٔ ۱۲۰۹: ای دیده ی بخت جهان در آرزوی روی ...293شمارهٔ ۱۲۱۰: باد صبا جان می دهد در آرزوی روی ...294شمارهٔ ۱۲۱۱: بردی دل من به چشم و ابرو 295شمارهٔ ۱۲۱۲: من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ا ...296شمارهٔ ۱۲۱۳: ای که دل دارد بسی بر روی جانان آ ...297شمارهٔ ۱۲۱۴: گفته بودم یار گیرم یار کو 298شمارهٔ ۱۲۱۵: دلبرا لذّت جوانی کو 299شمارهٔ ۱۲۱۶: ای صبا حال دل من بر دلدار بگو 300شمارهٔ ۱۲۱۷: صبا تو حال دل خسته با نگار بگو 301شمارهٔ ۱۲۱۸: ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو 302شمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگ ...303شمارهٔ ۱۲۲۰: خردم گفت برو ای دل دیوانه برو 304شمارهٔ ۱۲۲۱: تا مرا شد سایه زلفت پناه 305شمارهٔ ۱۲۲۲: ای سودا دیده ام روی چو ماه 306شمارهٔ ۱۲۲۳: آن دیده بین که چون به جفا می کند ...307شمارهٔ ۱۲۲۴: تشنه درد فراقت منم ای جان در ده 308شمارهٔ ۱۲۲۵: ای غمت در جان ما جا ساخته 309شمارهٔ ۱۲۲۶: ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخ ...310شمارهٔ ۱۲۲۷: گر کند میل جفا دلبر من گویم چه 311شمارهٔ ۱۲۲۸: ای مرا از یاد خود بگذاشته 312شمارهٔ ۱۲۲۹: نگران خم ابروی توام پیوسته 313شمارهٔ ۱۲۳۰: پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده 314شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده 315شمارهٔ ۱۲۳۲: جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده 316شمارهٔ ۱۲۳۳: ای ما جهان و جان را بر باد عشق د ...317شمارهٔ ۱۲۳۴: ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زد ...318شمارهٔ ۱۲۳۵: تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده 319شمارهٔ ۱۲۳۶: ای سلاطین جهان پیش رخت بنده شده 320شمارهٔ ۱۲۳۷: به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده 321شمارهٔ ۱۲۳۸: بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده 322شمارهٔ ۱۲۳۹: تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده 323شمارهٔ ۱۲۴۰: این دل محنت و بلا دیده 324شمارهٔ ۱۲۴۱: ای خیال رخ تو در دیده 325شمارهٔ ۱۲۴۲: آه از این روزگار گردیده 326شمارهٔ ۱۲۴۳: دل من از غم تو گرد جهان گردیده 327شمارهٔ ۱۲۴۴: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده 328شمارهٔ ۱۲۴۵: گفتم که میارید ز بازار بنفشه 329شمارهٔ ۱۲۴۶: عالم همه خوش بوی شد از بوی بنفشه 330شمارهٔ ۱۲۴۷: در سر مرا ز عشقش سودا بود همیشه 331شمارهٔ ۱۲۴۸: فریاد ز جور این زمانه 332شمارهٔ ۱۲۴۹: دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآ ...333شمارهٔ ۱۲۵۰: آن چه زلفست آن که باز از قهر تاب ...334شمارهٔ ۱۲۵۱: بازم از سودای زلفت مست و شیدا کر ...335شمارهٔ ۱۲۵۲: یکباره عهد یار فراموش کرده ای 336شمارهٔ ۱۲۵۳: تا کی دلا به دام غمش اوفتاده ای 337شمارهٔ ۱۲۵۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ...338شمارهٔ ۱۲۵۵: عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ...339شمارهٔ ۱۲۵۶: از جان وصل خویش فرستم نواله ای 340شمارهٔ ۱۲۵۷: ای در غم عشق تو من در هر دهن افس ...341شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ا ...342شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی 343شمارهٔ ۱۲۶۰: تو که خورشید جهانی به جهان می تا ...344شمارهٔ ۱۲۶۱: گرفت از رشک رویت ماه تابی 345شمارهٔ ۱۲۶۲: دلا این عشق بازی تا به کی بی 346شمارهٔ ۱۲۶۳: زان لعل لبم بده زکاتی 347شمارهٔ ۱۲۶۴: ای دل ز شراب عشق مستی 348شمارهٔ ۱۲۶۵: تا که مهر مهرم از درج وفا برداشت ...349شمارهٔ ۱۲۶۶: من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی 350شمارهٔ ۱۲۶۷: چه کردم تا زمن دل برگرفتی 351شمارهٔ ۱۲۶۸: ای مسلمانان خدا را همّتی 352شمارهٔ ۱۲۶۹: دارم به لطف عام تو چشم عنایتی 353شمارهٔ ۱۲۷۰: گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی 354شمارهٔ ۱۲۷۱: دردا که نیست روز غمت را نهایتی 355شمارهٔ ۱۲۷۲: به رخ چون ماه تابانی به قد چون س ...356شمارهٔ ۱۲۷۳: ز کوی دوست آمد شاد بادی 357شمارهٔ ۱۲۷۴: دلا در عشق بازی نیک مردی 358شمارهٔ ۱۲۷۵: گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش ...359شمارهٔ ۱۲۷۶: یک شب به لطف از درما درنیامدی 360شمارهٔ ۱۲۷۷: تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان ب ...361شمارهٔ ۱۲۷۸: گهی بزم طرب را ساختندی 362شمارهٔ ۱۲۷۹: دلا خود را به مه رویی چه بندی 363شمارهٔ ۱۲۸۰: بگو چگونه دهم شرح آرزومندی 364شمارهٔ ۱۲۸۱: گلبن وصل ز باغ دل ما برکندی 365شمارهٔ ۱۲۸۲: چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی 366شمارهٔ ۱۲۸۳: گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دید ...367شمارهٔ ۱۲۸۴: به حکم آنکه مرا نیست در جهان یار ...368شمارهٔ ۱۲۸۵: مگر با ما سر یاری نداری 369شمارهٔ ۱۲۸۶: ای که ز دولت و اقبال تو برخوردار ...370شمارهٔ ۱۲۸۷: صبا اگر به سر کوی او گذر داری 371شمارهٔ ۱۲۸۸: دلم ز دست ببردی و جان به سر باری 372شمارهٔ ۱۲۸۹: بگو تا کی دلم را تنگ داری 373شمارهٔ ۱۲۹۰: چرا بی جرم با ما جنگ داری 374شمارهٔ ۱۲۹۱: نگارینا ز نامم ننگ داری 375شمارهٔ ۱۲۹۲: چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آ ...376شمارهٔ ۱۲۹۳: دلم ببردی و دانم که قصد جان داری 377شمارهٔ ۱۲۹۴: صبا بازآ که درمانم تو داری 378شمارهٔ ۱۲۹۵: چون چشم بد از روی خودم دور چه دا ...379شمارهٔ ۱۲۹۶: ای دل به سر کویش رو گر هوسی داری 380شمارهٔ ۱۲۹۷: ای دل به درد عشقش دانم دوا نداری 381شمارهٔ ۱۲۹۸: نگارا رسم دلداری نداری 382شمارهٔ ۱۲۹۹: گرم بودی به وصلت اختیاری 383شمارهٔ ۱۳۰۰: دلا تا کی چنین در زیر باری 384شمارهٔ ۱۳۰۱: چه خوش بادیست باد نوبهاری 385شمارهٔ ۱۳۰۲: که دارد در دو عالم چون تو یاری 386شمارهٔ ۱۳۰۳: که را باشد به عالم چون تو یاری 387شمارهٔ ۱۳۰۴: حاش لله که مرا جز تو بود دلداری 388شمارهٔ ۱۳۰۵: به دردی دل گرفتارست باری 389شمارهٔ ۱۳۰۶: نیست یاری به جهان مثل تو کس دلدا ...390شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری 391شمارهٔ ۱۳۰۸: چه باشد ار به من خسته دل کنی نظر ...392شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری 393شمارهٔ ۱۳۱۰: الهی تو بگشا به لطفت دری 394شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری 395شمارهٔ ۱۳۱۲: فدای جان منست آن نگار چون حوری 396شمارهٔ ۱۳۱۳: دل برده ای از دست من ای کان لطف ...397شمارهٔ ۱۳۱۴: سهی سروا چرا با ما نسازی 398شمارهٔ ۱۳۱۵: بس دولت فیروزست در پای تو سربازی 399شمارهٔ ۱۳۱۶: تو تا کی با من مسکین نسازی 400شمارهٔ ۱۳۱۷: تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی 401شمارهٔ ۱۳۱۸: وقت آنست که بر ما نظری اندازی 402شمارهٔ ۱۳۱۹: دلا تو با من مسکین چرا نمی سازی 403شمارهٔ ۱۳۲۰: چرا تو درد دلم را دوا نمی سازی 404شمارهٔ ۱۳۲۱: چرا به کار من ناتوان نپردازی 405شمارهٔ ۱۳۲۲: بگفتم با صبا دزدیده رازی 406شمارهٔ ۱۳۲۳: معطّرست جهانی ز باد نوروزی 407شمارهٔ ۱۳۲۴: بو که آن ماه من اندر چمن آید روز ...408شمارهٔ ۱۳۲۵: هر آنکه داد مرا عمر او دهد روزی 409شمارهٔ ۱۳۲۶: بیا که غمزه سرمست تو به دلدوزی 410شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی 411شمارهٔ ۱۳۲۸: من تو را دارم و جز لطف توأم نیست ...412شمارهٔ ۱۳۲۹: تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی 413شمارهٔ ۱۳۳۰: بتا به عهد من ار بر سر جفا باشی 414شمارهٔ ۱۳۳۱: چرا جانا به دردم شاد باشی 415شمارهٔ ۱۳۳۲: دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی 416شمارهٔ ۱۳۳۳: دلا تا کی چنین سرگشته باشی 417شمارهٔ ۱۳۳۴: دلا تا کی چنین دیوانه باشی 418شمارهٔ ۱۳۳۵: ز جانم تو را بنده در بندگی 419شمارهٔ ۱۳۳۶: ماییم و غم عشقت و خوابی و خیالی 420شمارهٔ ۱۳۳۷: دلا تا کی به درد عشق نالی 421شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی 422شمارهٔ ۱۳۳۹: مرا خود نباشد به عالم دلی 423شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شا ...424شمارهٔ ۱۳۴۱: دامن وصل ار به کف آید دمی 425شمارهٔ ۱۳۴۲: من شبی در خواب عکس روی او گردیدم ...426شمارهٔ ۱۳۴۳: چرخ کی گردد به کام ما دمی 427شمارهٔ ۱۳۴۴: بتا تا کی کنی این سرگرانی 428شمارهٔ ۱۳۴۵: الا ای سرو ناز بوستانی 429شمارهٔ ۱۳۴۶: تو مرا دردی و تو درمانی 430شمارهٔ ۱۳۴۷: دل من درد غمت دارد و تو درمانی 431شمارهٔ ۱۳۴۸: چو حال زار من خسته دل تو می دانی 432شمارهٔ ۱۳۴۹: دلم را درد و درمانی مرا تو مونس ...433شمارهٔ ۱۳۵۰: تو عهدی کرده ای جانا که از من سر ...434شمارهٔ ۱۳۵۱: دل من به دست آر اگر می توانی 435شمارهٔ ۱۳۵۲: دل بدادم به تو ای دوست من از ناد ...436شمارهٔ ۱۳۵۳: فراموشت چرا شد مهربانی 437شمارهٔ ۱۳۵۴: نگارا چون قلم ما را به سر تا کی ...438شمارهٔ ۱۳۵۵: تا چند مرا جانا از غمزه برنجانی 439شمارهٔ ۱۳۵۶: تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی 440شمارهٔ ۱۳۵۷: همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی 441شمارهٔ ۱۳۵۸: جهان بگرفت باز از سر جوانی 442شمارهٔ ۱۳۵۹: مرا که در دو جهان راحت دل و جانی 443شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی 444شمارهٔ ۱۳۶۱: دلی ز دست بدادم ز روی نادانی 445شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی 446شمارهٔ ۱۳۶۳: صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی 447شمارهٔ ۱۳۶۴: تو جام جهان نمای جانی 448شمارهٔ ۱۳۶۵: بده ساقی تو جام ارغوانی 449شمارهٔ ۱۳۶۶: صبا حال دلم را نیک دانی 450شمارهٔ ۱۳۶۷: جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی 451شمارهٔ ۱۳۶۸: جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی 452شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد ک ...453شمارهٔ ۱۳۷۰: ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی 454شمارهٔ ۱۳۷۱: تا به کی جانا دلم پر خون کنی 455شمارهٔ ۱۳۷۲: دلبرا با من جفا تا کی کنی 456شمارهٔ ۱۳۷۳: تا کی از سرکشی وفا نکنی 457شمارهٔ ۱۳۷۴: تو خود به حال پریشان ما نظر نکنی 458شمارهٔ ۱۳۷۵: نه درد دلم را دوا می کنی 459شمارهٔ ۱۳۷۶: دلبرا با ما تو لطف بی نهایت می ک ...460شمارهٔ ۱۳۷۷: من دردمند چاره ی دردم چه می کنی 461شمارهٔ ۱۳۷۸: تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی ...462شمارهٔ ۱۳۷۹: جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی 463شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی 464شمارهٔ ۱۳۸۱: گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی 465شمارهٔ ۱۳۸۲: ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می ...466شمارهٔ ۱۳۸۳: ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی 467شمارهٔ ۱۳۸۴: در ره عشق تو جانی می دهم در جست ...468شمارهٔ ۱۳۸۵: گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به ...469شمارهٔ ۱۳۸۶: خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی 470شمارهٔ ۱۳۸۷: ای جان و جهان توام پناهی 471شمارهٔ ۱۳۸۸: چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی 472شمارهٔ ۱۳۸۹: ماهیست نشسته به سر مسند شاهی 473شمارهٔ ۱۳۹۰: الهی یا الهی یا الهی 474شمارهٔ ۱۳۹۱: ز روی لطف کن در من نگاهی 475شمارهٔ ۱۳۹۲: هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی 476شمارهٔ ۱۳۹۳: ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی 477شمارهٔ ۱۳۹۴: ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی 478شمارهٔ ۱۳۹۵: شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی 479شمارهٔ ۱۳۹۶: بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی 480شمارهٔ ۱۳۹۷: نمی یابم به درد دل دوایی 481شمارهٔ ۱۳۹۸: گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی 482شمارهٔ ۱۳۹۹: بیا جانا که دردم را دوایی 483شمارهٔ ۱۴۰۰: تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی 484شمارهٔ ۱۴۰۱: بتا بدمهر و سنگین دل چرایی 485شمارهٔ ۱۴۰۲: دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی 486شمارهٔ ۱۴۰۳: بیا که با تو نداریم دست بالایی 487شمارهٔ ۱۴۰۴: چنین بیگانه وش آخر چرایی 488شمارهٔ ۱۴۰۵: بربود از من دل دل ربائی 489شمارهٔ ۱۴۰۶: مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی 490شمارهٔ ۱۴۰۷: آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی 491شمارهٔ ۱۴۰۸: ای مرا پیوند جان جانم تویی 492شمارهٔ ۱۴۰۹: ای روان گشته ز چشمم ز فراقت جویی 493شمارهٔ ۱۴۱۰: در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی 494شمارهٔ ۱۴۱۱: جفا تا کی کنی بر ما نگویی 495شمارهٔ ۱۴۱۲: چرا به ترک جفا دلبرا نمی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ