به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونغزل هاشمارهٔ ۸۷۸: جهان خرّم و ما چنین تنگ دل

3410عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جهان خرّم و ما چنین تنگ دل
ز جور بتی مهوش سنگ دل
اگر هست چشم خوش او خمار
مرا او گرفتست در چنگ دل
مرا میل بر صلح و در وصل دوست
ورا صلح بر هجر و بر جنگ دل
چو مطرب زند راه وصلش ز جان
به صوتم دو گوش و به آهنگ دل
کسی را که بهرام باشد نوند
چگونه دهد او بجز جنگ دل
اگر بخت یاری دهد دلبرا
بشویم به فضل تو از زنگ دل
جهان در سر کار او شد خراب
از آنم چنین خسته و تنگ دل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۷۷: من نمی یابم دوای درد دل 2شمارهٔ ۸۷۸: جهان خرّم و ما چنین تنگ دل 3شمارهٔ ۸۷۹: مراست از دو جهان مهر دوست حاصل دل 4شمارهٔ ۸۸۰: چون ندادم آن ستمگر کام دل 5شمارهٔ ۸۸۱: روی تو شد صبح جان زلف تو شد شام د ...6شمارهٔ ۸۸۲: آسان نمی شود شب وصلم به کام دل 7شمارهٔ ۸۸۳: من با خط و خال او تا آنکه ببستم د ...8شمارهٔ ۸۸۴: ای خیال روی تو سلطان دل 9شمارهٔ ۸۸۵: ای جهان تا کی بری فرمان دل 10شمارهٔ ۸۸۶: ز درد فراقت من خسته دل 11شمارهٔ ۸۸۷: ای دیده ی جان جهان در شست زلفت بس ...12شمارهٔ ۸۸۸: من فدا کردم سر اندر پای دل 13شمارهٔ ۸۸۹: دردم ز حد گذشت و ندارم دوای دل 14شمارهٔ ۸۹۰: تا چند حال ما را آشفته داری ای دل 15شمارهٔ ۸۹۱: بگو تا کی چنین دربندی ای دل 16شمارهٔ ۸۹۲: من بی دل چکنم پیش که گویم غم دل 17شمارهٔ ۸۹۳: تا جای گرفته ای تو در دل 18شمارهٔ ۸۹۴: مرا عشقت نه امروزست در دل 19شمارهٔ ۸۹۵: ای برده آتش رخ تو آب و رنگ گل 20شمارهٔ ۸۹۶: تا کی کنم ای دوست به درد تو تحمّل 21شمارهٔ ۸۹۷: آن مرغ که بود زیرکش نام 22شمارهٔ ۸۹۸: به زلف سرکش شوریده چون شام 23شمارهٔ ۸۹۹: برنمی آید مرا زان لعل جان افزای ک ...24شمارهٔ ۹۰۰: ای رخت همچو صبح و زلف چو شام 25شمارهٔ ۹۰۱: به چشم و ابروی شوخ ای دلارام 26شمارهٔ ۹۰۲: چه خوش باشد شراب وصل در جام 27شمارهٔ ۹۰۳: ای سرو ناز رسته دمی سوی ما خرام 28شمارهٔ ۹۰۴: نمی بیند دلم از یار خود کام 29شمارهٔ ۹۰۵: چون تو را گشتم ز جان و دل غلام 30شمارهٔ ۹۰۶: یک نظر گر می کنی بر حال ما، ما را ...31شمارهٔ ۹۰۷: قرار برد ز دل زلف بی قرار توأم 32شمارهٔ ۹۰۸: تا که من نرد وفا با رخ تو باخته ا ...33شمارهٔ ۹۰۹: سالها تا ز غم عشق رخت سوخته ام 34شمارهٔ ۹۱۰: من که با خاک درت خون دل آمیخته ام 35شمارهٔ ۹۱۱: دل به غم تو بسته ام و از همه خلق ...36شمارهٔ ۹۱۲: چون سر زلفش پریشان در جهان افتاده ...37شمارهٔ ۹۱۳: سالها در عشق تو خون خورده ام 38شمارهٔ ۹۱۴: تا سر کوی تو مأوا کرده ام 39شمارهٔ ۹۱۵: جان فدای راه عشقش کرده ام 40شمارهٔ ۹۱۶: آنکه در عالم ثنایش کرده ام 41شمارهٔ ۹۱۷: درد دلم را ز تو گرچه نهان کرده ام 42شمارهٔ ۹۱۸: نازنینا من ز جانت بنده ام 43شمارهٔ ۹۱۹: تا خیال آن بت بگزیده ام 44شمارهٔ ۹۲۰: ای خوشا وقت دل شوریده ام 45شمارهٔ ۹۲۱: من که عمری در جهان گردیده ام 46شمارهٔ ۹۲۲: ای خیال روی تو در دیده ام 47شمارهٔ ۹۲۳: خوابی خوش است اینکه شب دوش دیده ا ...48شمارهٔ ۹۲۴: باد صبا از من رسان نزد دلارامم سل ...49شمارهٔ ۹۲۵: من دلخسته در عشقت خرابم 50شمارهٔ ۹۲۶: به درد عشق تو درمان نیابم 51شمارهٔ ۹۲۷: بی روی تو نیست خورد و خوابم 52شمارهٔ ۹۲۸: دلا در باغ حسنش عندلیبم 53شمارهٔ ۹۲۹: در جوانی قدر خود نشناختم 54شمارهٔ ۹۳۰: هنوز از باده ی وصل تو مستم 55شمارهٔ ۹۳۱: دیده بگشادم و دل در سر زلفت بستم 56شمارهٔ ۹۳۲: ز عشقت تا ز خود بیگانه گشتم 57شمارهٔ ۹۳۳: به بوی زلف تو دیوانه گشتم 58شمارهٔ ۹۳۴: بتا تا مهر تو در بر گرفتم 59شمارهٔ ۹۳۵: آنکه هرگز نرود یک نفسی از یادم 60شمارهٔ ۹۳۶: تا دل به غم رخت نهادم 61شمارهٔ ۹۳۷: آفتاب رویش از مشرق برآمد صبحدم 62شمارهٔ ۹۳۸: نگار ماه روی سرو قدم 63شمارهٔ ۹۳۹: چرا گشتی چنین غافل ز دردم 64شمارهٔ ۹۴۰: ز حد بگذشت در عشق تو دردم 65شمارهٔ ۹۴۱: تا جهانست به سر گرد جهان می گردم 66شمارهٔ ۹۴۲: چو در عالم تویی درمان دردم 67شمارهٔ ۹۴۳: مدّتی تا ز غمت گرد جهان می گردم 68شمارهٔ ۹۴۴: هیچ دانی که جهان در سر و کارت کرد ...69شمارهٔ ۹۴۵: مهر روی خوب در جان باشدم 70شمارهٔ ۹۴۶: از سر سوز جگر بر در آن یار شدم 71شمارهٔ ۹۴۷: دلم همچون سر زلفست در هم 72شمارهٔ ۹۴۸: به جان رسید مرا جان نازنین از غم 73شمارهٔ ۹۴۹: خیالش دوش ناگه در ربودم 74شمارهٔ ۹۵۰: دو زلف سرکشش پرتاب دیدم 75شمارهٔ ۹۵۱: از آن زمان که من آن روی چون قمر د ...76شمارهٔ ۹۵۲: دوش رویش به خواب می دیدم 77شمارهٔ ۹۵۳: بیمست که از دست تو فریاد برآرم 78شمارهٔ ۹۵۴: من امشب با سر زلفش سر و کاری عجب ...79شمارهٔ ۹۵۵: باد صبا خدا را بگذر سوی نگارم 80شمارهٔ ۹۵۶: نگارا از فراقت سخت زارم 81شمارهٔ ۹۵۷: تو می دانی که جز تو کس ندارم 82شمارهٔ ۹۵۸: ز هجر روی تو یارا به کام اغیارم 83شمارهٔ ۹۵۹: در حسرت روی آن نگارم 84شمارهٔ ۹۶۰: من به لطفت امید می دارم 85شمارهٔ ۹۶۱: از شب هجر تو ای دوست شکایت دارم 86شمارهٔ ۹۶۲: دلبرا آرزوی دیدن رویت دارم 87شمارهٔ ۹۶۳: نگاری چابک و دلبند دارم 88شمارهٔ ۹۶۴: دلا من آرزوی یار دارم 89شمارهٔ ۹۶۵: امشب سر وصل یار دارم 90شمارهٔ ۹۶۶: نه در عالم کسی غمخوار دارم 91شمارهٔ ۹۶۷: مهر رویش میان جان دارم 92شمارهٔ ۹۶۸: چه دهم شرح که از غصّه چه بر جان د ...93شمارهٔ ۹۶۹: باز در سر هوس روی نگاری دارم 94شمارهٔ ۹۷۰: من به بوی سر زلفت نگرانی دارم 95شمارهٔ ۹۷۱: بیا کز درد دوری بی قرارم 96شمارهٔ ۹۷۲: در عشق تو جز رنگ رخ زرد ندارم 97شمارهٔ ۹۷۳: ای دوست نظر کن ز سر لطف به کارم 98شمارهٔ ۹۷۴: به عالم غیر تو دلبر ندارم 99شمارهٔ ۹۷۵: به دوران وصالت غم ندارم 100شمارهٔ ۹۷۶: دلا صبر از رخ جانان ندارم 101شمارهٔ ۹۷۷: ندارم بی تو برگ جان ندارم 102شمارهٔ ۹۷۸: به عالم غیر تو یاری ندارم 103شمارهٔ ۹۷۹: منم کاندر جهان یاری ندارم 104شمارهٔ ۹۸۰: صبا بگذر شبی در کوی یارم 105شمارهٔ ۹۸۱: چشم بینایی بده تا روی جانان بنگرم 106شمارهٔ ۹۸۲: جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم 107شمارهٔ ۹۸۳: گر من ز دست هجر تو آهی برآورم 108شمارهٔ ۹۸۴: تا روی همچو ماه تو رفت از برابرم 109شمارهٔ ۹۸۵: تا من از صحبت تو مهجورم 110شمارهٔ ۹۸۶: بیا جانا که جانت را بمیرم 111شمارهٔ ۹۸۷: مگر لطف تو باشد دستگیرم 112شمارهٔ ۹۸۸: به لطف ای دوست باری دست گیرم 113شمارهٔ ۹۸۹: بر نور شمع رویت پروانه ی حقیرم 114شمارهٔ ۹۹۰: بیا ای سرو ناز من روان تا در برت ...115شمارهٔ ۹۹۱: بگفتی هم شبی جانا نظر بر حالت اند ...116شمارهٔ ۹۹۲: مدّتی تا به غم حال جهان می سازم 117شمارهٔ ۹۹۳: خداوندا بده عمری درازم 118شمارهٔ ۹۹۴: لب تشنه لعل توأم آبی مگر ارزم 119شمارهٔ ۹۹۵: ز دیده خون دل تا چند ریزم 120شمارهٔ ۹۹۶: مرا در دل همی آمد که با عشقت نیام ...121شمارهٔ ۹۹۷: نیست بر دولت وصل تو شبی دست رسم 122شمارهٔ ۹۹۸: چنین بی یار و دل تا چند باشم 123شمارهٔ ۹۹۹: اگر با دولتت پاینده باشم 124شمارهٔ ۱۰۰۰: تو شمعی و منت پروانه باشم 125شمارهٔ ۱۰۰۱: سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم 126شمارهٔ ۱۰۰۲: صد ازین جور و جفا گر ز برای تو ک ...127شمارهٔ ۱۰۰۳: من اندر کار عشقش چند کوشم 128شمارهٔ ۱۰۰۴: دوش می رفت دوش بر دوشم 129شمارهٔ ۱۰۰۵: تا چند زنی تیغ جفا بر دل ریشم 130شمارهٔ ۱۰۰۶: ز زلفت بو نمی یابد دماغم 131شمارهٔ ۱۰۰۷: ز گل با روی تو باشد فراغم 132شمارهٔ ۱۰۰۸: ای شده غم یار من، من شده ام یار ...133شمارهٔ ۱۰۰۹: همی پرسی که چونی در فراقم 134شمارهٔ ۱۰۱۰: کنون عمری که سرگردان عشقم 135شمارهٔ ۱۰۱۱: بس بگردید و بس بگردد هم 136شمارهٔ ۱۰۱۲: چو من آشفته آن زلف و خالم 137شمارهٔ ۱۰۱۳: بگرفت ز دست غم ملالم 138شمارهٔ ۱۰۱۴: عمریست تا من از جان حیران آن جما ...139شمارهٔ ۱۰۱۵: چرایی این چنین فارغ ز حالم 140شمارهٔ ۱۰۱۶: آخر نظری فکن به حالم 141شمارهٔ ۱۰۱۷: چون سر زلف تو ای دوست پریشان حال ...142شمارهٔ ۱۰۱۸: تا هست نظر بدان جمالم 143شمارهٔ ۱۰۱۹: ای سر زلف تو پناه دلم 144شمارهٔ ۱۰۲۰: تا کی زنی ز تیغ جفا نیش بر دلم 145شمارهٔ ۱۰۲۱: چو بلبل در هوای گلستانم 146شمارهٔ ۱۰۲۲: تا هست به عشق تو توانم 147شمارهٔ ۱۰۲۳: من ز هجران تو سرگشته و سرگردانم 148شمارهٔ ۱۰۲۴: اگرچه سوخت در غم استخوانم 149شمارهٔ ۱۰۲۵: بلبل صفت از عشق تو فریاد زنانم 150شمارهٔ ۱۰۲۶: من تو را یار خویش می دانم 151شمارهٔ ۱۰۲۷: ز سوز عشق رخت آتشیست در جانم 152شمارهٔ ۱۰۲۸: بر آب دیده چون سروش نشانم 153شمارهٔ ۱۰۲۹: در جمال رخ تو حیرانم 154شمارهٔ ۱۰۳۰: فریاد که از دست تو فریاد زنانم 155شمارهٔ ۱۰۳۱: از دست غم عشق تو فریاد کنانم 156شمارهٔ ۱۰۳۲: ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم 157شمارهٔ ۱۰۳۳: بی رخ چون خورت ای جان به لب آمد ...158شمارهٔ ۱۰۳۴: من راز غم عشق تو گفتن نتوانم 159شمارهٔ ۱۰۳۵: عمریست تا چو پرگار سرگشته در جها ...160شمارهٔ ۱۰۳۶: پشتم ز فراق شد خم 161شمارهٔ ۱۰۳۷: در سرم هست که سر در سر کار تو کن ...162شمارهٔ ۱۰۳۸: من دیده با خیال تو برهم نمی زنم 163شمارهٔ ۱۰۳۹: گر خرامی پیش ما در دیدگان جایت ک ...164شمارهٔ ۱۰۴۰: گفتم که یک شبی سوی جانان گذر کنم 165شمارهٔ ۱۰۴۱: بخت اگر یاری دهد یارش کنم 166شمارهٔ ۱۰۴۲: پیش رویش جان و دل قربان کنم 167شمارهٔ ۱۰۴۳: گفته بودی از لبت درمان کنم 168شمارهٔ ۱۰۴۴: تا به کی درد غمت پنهان کنم 169شمارهٔ ۱۰۴۵: درد ما را با غمت چون نیست درمان ...170شمارهٔ ۱۰۴۶: دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون ...171شمارهٔ ۱۰۴۷: تا به چند این دیده را در هجر تو ...172شمارهٔ ۱۰۴۸: جز غم چو نیست حاصل ایام چون کنم 173شمارهٔ ۱۰۴۹: تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خ ...174شمارهٔ ۱۰۵۰: شب وصال میسّر نمی شود چه کنم 175شمارهٔ ۱۰۵۱: بی رخت صبر از این بیش ندارم چه ک ...176شمارهٔ ۱۰۵۲: من مسکین به جهان یار ندارم چه کن ...177شمارهٔ ۱۰۵۳: بگو که با غم هجران روی او چه کنم 178شمارهٔ ۱۰۵۴: بر سر کوی تو افغان چه کنم گر نکن ...179شمارهٔ ۱۰۵۵: بیا که بی رخ خوبت نظر به کس نکنم 180شمارهٔ ۱۰۵۶: با تو تا جان باشدم یاری کنم 181شمارهٔ ۱۰۵۷: با درد دلپذیر تو درمان چه می کنم 182شمارهٔ ۱۰۵۸: با دو چشمت عشق بازی می کنم 183شمارهٔ ۱۰۵۹: من چو بلبل ناله های صبحگاهی می ک ...184شمارهٔ ۱۰۶۰: گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم 185شمارهٔ ۱۰۶۱: پرسی ز من که چونی ای دوست بی تو ...186شمارهٔ ۱۰۶۲: در این جهان دل خود را شکسته می ب ...187شمارهٔ ۱۰۶۳: شدم به طرف گلستان که تا گلی چینم 188شمارهٔ ۱۰۶۴: نه بخت آنکه شبی با تو روبرو بنشی ...189شمارهٔ ۱۰۶۵: نه یاریی دهدم بخت تا رخت بینم 190شمارهٔ ۱۰۶۶: نام تو قوّت دل و دینم 191شمارهٔ ۱۰۶۷: من دولت وصالش از بی نیاز خواهم 192شمارهٔ ۱۰۶۸: با درد عشقت درمان نخواهم 193شمارهٔ ۱۰۶۹: اگر نه وصل تو باشد جهان نمی خواه ...194شمارهٔ ۱۰۷۰: شبت خوش باد همچون روز خرّم 195شمارهٔ ۱۰۷۱: دیگر هوای عشق تو در سرگرفته ایم 196شمارهٔ ۱۰۷۲: نگارا ز هجر تو دل خسته ایم 197شمارهٔ ۱۰۷۳: چو لاله پر از خون دل خسته ایم 198شمارهٔ ۱۰۷۴: شبهاست کز خیال رخ تو نخفته ایم 199شمارهٔ ۱۰۷۵: دور از تو دلبرا چه جفاها کشیده ا ...200شمارهٔ ۱۰۷۶: روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ا ...201شمارهٔ ۱۰۷۷: دیده دیدن رویت ز خدا می طلبیم 202شمارهٔ ۱۰۷۸: قدر روز وصل تو نشناختیم 203شمارهٔ ۱۰۷۹: ما بی رخ تو دیده ز عالم بدوختیم 204شمارهٔ ۱۰۸۰: تا دیده و دل در سر زلفین تو بستی ...205شمارهٔ ۱۰۸۱: ما تو را دلدار خود پنداشتیم 206شمارهٔ ۱۰۸۲: از مادر دهر تا بزادیم 207شمارهٔ ۱۰۸۳: در سر کوی غمت دل به جفا بنهادیم 208شمارهٔ ۱۰۸۴: بسیار در فراق تو زنهارها زدیم 209شمارهٔ ۱۰۸۵: در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم 210شمارهٔ ۱۰۸۶: یاد باد آنکه عزیزان همه با هم بو ...211شمارهٔ ۱۰۸۷: بر در لطف تو نیاز آریم 212شمارهٔ ۱۰۸۸: ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم 213شمارهٔ ۱۰۸۹: گفتم به دل که ای دل دانی که در چ ...214شمارهٔ ۱۰۹۰: جز درگه تو راه به جایی نمی بریم 215شمارهٔ ۱۰۹۱: با سرو قد تو عشق بازیم 216شمارهٔ ۱۰۹۲: تا به کی در غم عشق تو چنین درساز ...217شمارهٔ ۱۰۹۳: دلا تا کی به درد او بسازیم 218شمارهٔ ۱۰۹۴: بگو تا چند خون دل به غم در ساغر ...219شمارهٔ ۱۰۹۵: صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم 220شمارهٔ ۱۰۹۶: گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسی ...221شمارهٔ ۱۰۹۷: چون صبا از زلف یارم هر سحر آرد ن ...222شمارهٔ ۱۰۹۸: ما خود ز که ایم و از کدامیم 223شمارهٔ ۱۰۹۹: ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم 224شمارهٔ ۱۱۰۰: چه دردست این که درمانش ندانیم 225شمارهٔ ۱۱۰۱: چون تو طبیب دردی درد تو با که گو ...226شمارهٔ ۱۱۰۲: درد دل خویش با که گویم 227شمارهٔ ۱۱۰۳: در راه عشق روی تو ما بی خبر رویم 228شمارهٔ ۱۱۰۴: دل را به بوی وصل تو دادیم و می ر ...229شمارهٔ ۱۱۰۵: یارب که تو بگشای در بسته به رویم 230شمارهٔ ۱۱۰۶: تا به چند از رخ زیبای تو مهجور ش ...231شمارهٔ ۱۱۰۷: پیش چوگان جفایت صنما چون گویم 232شمارهٔ ۱۱۰۸: از وصل دری گشا به رویم 233شمارهٔ ۱۱۰۹: بهار آمد بیا تا خوش برآییم 234شمارهٔ ۱۱۱۰: چو با مهر رخ او آشناییم 235شمارهٔ ۱۱۱۱: سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم 236شمارهٔ ۱۱۱۲: نگارا از تو دور آخر چراییم 237شمارهٔ ۱۱۱۳: در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم 238شمارهٔ ۱۱۱۴: به جان آمد دل از هجر حبیبان 239شمارهٔ ۱۱۱۵: از درد منال ای دل چون نیست تو را ...240شمارهٔ ۱۱۱۶: به خدایی که جز او نیست خداوند جه ...241شمارهٔ ۱۱۱۷: تویی لیلی تویی لیلی تویی درد مرا ...242شمارهٔ ۱۱۱۸: بی کنارت در میان خونم این نازک م ...243شمارهٔ ۱۱۱۹: بار هجرت بر دلم باریست باری بس گ ...244شمارهٔ ۱۱۲۰: صبا برو تو پیامی ز من به یار رسا ...245شمارهٔ ۱۱۲۱: ای صبا نیست به عالم چو قدش سرو ر ...246شمارهٔ ۱۱۲۲: قدم نه شاه باز ما دمی در کوی درو ...247شمارهٔ ۱۱۲۳: ای سخت گمان سست پیمان 248شمارهٔ ۱۱۲۴: چشم و ابرویی که او دارد که دارد ...249شمارهٔ ۱۱۲۵: سری دارم فدای پای جانان 250شمارهٔ ۱۱۲۶: صبا شاد آمدی از کوی جانان 251شمارهٔ ۱۱۲۷: ز باد بهاری جهان شد جوان 252شمارهٔ ۱۱۲۸: چون جهانی را تویی روح و روان 253شمارهٔ ۱۱۲۹: در چمن تا قد آن سرو روانست روان 254شمارهٔ ۱۱۳۰: جان شیرینم تویی دانی که شیرینست ...255شمارهٔ ۱۱۳۱: چو زلف دوست برآشفت روزگار جهان 256شمارهٔ ۱۱۳۲: ای دل غمگین مدار چشم وفا از جهان 257شمارهٔ ۱۱۳۳: ای رخ مهوشت به کام جهان 258شمارهٔ ۱۱۳۴: مکن تو روی چو خورشید خود ز ما پن ...259شمارهٔ ۱۱۳۵: شبی چو زلف سیاهت دراز و بی پایان 260شمارهٔ ۱۱۳۶: بس روز به عشق تو بریدیم بیابان 261شمارهٔ ۱۱۳۷: دلم بگرفت از تنها نشستن 262شمارهٔ ۱۱۳۸: مهر روی آن بت سیمین بدن 263شمارهٔ ۱۱۳۹: تا به کی جان و جهان در سر کارت ک ...264شمارهٔ ۱۱۴۰: روی او را کجا توان دیدن 265شمارهٔ ۱۱۴۱: دل به جان آمد از عنا دیدن 266شمارهٔ ۱۱۴۲: ای دیده نمی شاید بی دوست جهان دی ...267شمارهٔ ۱۱۴۳: به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن 268شمارهٔ ۱۱۴۴: از دستت ای قلم من خواهم به جان ر ...269شمارهٔ ۱۱۴۵: چه خوش بود به چمن در صبوح گل چید ...270شمارهٔ ۱۱۴۶: باد نوروزی برآمد خیمه بر گلزار ز ...271شمارهٔ ۱۱۴۷: بیا و دیده جانم به وصل بینا کن 272شمارهٔ ۱۱۴۸: بیا ای سرو جان من کنار چشم ما جا ...273شمارهٔ ۱۱۴۹: نگارا رحمتی بر حال ما کن 274شمارهٔ ۱۱۵۰: دل ضعیف مرا در دو زلف خود جا کن 275شمارهٔ ۱۱۵۱: ز لطفت یک نظر در حال ما کن 276شمارهٔ ۱۱۵۲: سهی سروا گذاری سوی ما کن 277شمارهٔ ۱۱۵۳: بیا دردم به وصل خود دوا کن 278شمارهٔ ۱۱۵۴: درد دل ما را ز کرم باز دوا کن 279شمارهٔ ۱۱۵۵: ای نور دیده یک شبی ما را ز وصلت ...280شمارهٔ ۱۱۵۶: از شب وصلت دل ما شاد کن 281شمارهٔ ۱۱۵۷: خداوندا به حال ما نظر کن 282شمارهٔ ۱۱۵۸: نگارا بر من مسکین نظر کن 283شمارهٔ ۱۱۵۹: دمی در کوی درویشان گذر کن 284شمارهٔ ۱۱۶۰: یک لحظه به سوی ما گذر کن 285شمارهٔ ۱۱۶۱: این خراب آباد دل معمور کن 286شمارهٔ ۱۱۶۲: برآ به بام و رخت همچو شمع خاور ک ...287شمارهٔ ۱۱۶۳: تا به کی این در زنم در باز کن 288شمارهٔ ۱۱۶۴: مه رویت درخشان کن دو زلفت را پری ...289شمارهٔ ۱۱۶۵: ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن 290شمارهٔ ۱۱۶۶: دل سرگشته ی حیران برو ترک مناهی ...291شمارهٔ ۱۱۶۷: به دل گفتم برو شست دو زلفش را پن ...292شمارهٔ ۱۱۶۸: نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن 293شمارهٔ ۱۱۶۹: خلاف عادت معهود را وفایی کن 294شمارهٔ ۱۱۷۰: مویت به آفتاب رخ ای جان رها مکن 295شمارهٔ ۱۱۷۱: زین بیشتر چون زلف خود خاطر پریشا ...296شمارهٔ ۱۱۷۲: ای نگارین زلف شبرنگت به گل پرچین ...297شمارهٔ ۱۱۷۳: ای دل ای دل بیش ازین در عشق نادا ...298شمارهٔ ۱۱۷۴: ای عزیز من ستمکاری مکن 299شمارهٔ ۱۱۷۵: ای عارض زیبای تو نازک تر از برگ ...300شمارهٔ ۱۱۷۶: ای به بالا سرو نازی ای به رخ همچ ...301شمارهٔ ۱۱۷۷: صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من 302شمارهٔ ۱۱۷۸: آن خوشدلی کجا شد و آن روزگار من 303شمارهٔ ۱۱۷۹: زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من 304شمارهٔ ۱۱۸۰: ای دو چشمت مایه درمان من 305شمارهٔ ۱۱۸۱: مکن تو روی چو خورشید خود نهان از ...306شمارهٔ ۱۱۸۲: قد تو سرو ناز من هجر تو جان گداز ...307شمارهٔ ۱۱۸۳: ای بار غم تو بر دل من 308شمارهٔ ۱۱۸۴: تا به کی در پا کشد زلفت دل مسکین ...309شمارهٔ ۱۱۸۵: آه از ستم زمانه ی دون 310شمارهٔ ۱۱۸۶: ای بت سنگین دل سیمین بدن 311شمارهٔ ۱۱۸۷: بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین 312شمارهٔ ۱۱۸۸: هجران آن صنم گلعذار بین 313شمارهٔ ۱۱۸۹: تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت ...314شمارهٔ ۱۱۹۰: بگشای در رحمت بر روی من مسکین 315شمارهٔ ۱۱۹۱: بلبل شوریده زندان بر نتابد بیش ا ...316شمارهٔ ۱۱۹۲: ای به قد چون سرو نازی صد هزاران ...317شمارهٔ ۱۱۹۳: جان بدادم در فراق روی او 318شمارهٔ ۱۱۹۴: ای دو دیده چون کنم درمان ندارد د ...319شمارهٔ ۱۱۹۵: گر کشم بار کسی هم بار تو 320شمارهٔ ۱۱۹۶: ای مرا هم دل تو هم دلدار تو 321شمارهٔ ۱۱۹۷: ندارم دل که دل بردارم از تو 322شمارهٔ ۱۱۹۸: صبا باز آ که در مان دارم از تو 323شمارهٔ ۱۱۹۹: نگارینا دل پر دردم از تو 324شمارهٔ ۱۲۰۰: ای به ناکام دلم خسته و مهجور از ...325شمارهٔ ۱۲۰۱: تا به کی باشد دلم در دام تو 326شمارهٔ ۱۲۰۲: جانان کدام دل که نگشتست رام تو 327شمارهٔ ۱۲۰۳: آمد دل ضعیف من اندر پناه تو 328شمارهٔ ۱۲۰۴: ای دل به درد عشق ندارم دوای تو 329شمارهٔ ۱۲۰۵: گشتم از جان بنده بالای تو 330شمارهٔ ۱۲۰۶: جانم به لب رسید ز جور و جفای تو 331شمارهٔ ۱۲۰۷: ای دلم در لعل شکّرخای تو 332شمارهٔ ۱۲۰۸: ما را شکایتیست ز دست جفای تو 333شمارهٔ ۱۲۰۹: ای دیده ی بخت جهان در آرزوی روی ...334شمارهٔ ۱۲۱۰: باد صبا جان می دهد در آرزوی روی ...335شمارهٔ ۱۲۱۱: بردی دل من به چشم و ابرو 336شمارهٔ ۱۲۱۲: من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ا ...337شمارهٔ ۱۲۱۳: ای که دل دارد بسی بر روی جانان آ ...338شمارهٔ ۱۲۱۴: گفته بودم یار گیرم یار کو 339شمارهٔ ۱۲۱۵: دلبرا لذّت جوانی کو 340شمارهٔ ۱۲۱۶: ای صبا حال دل من بر دلدار بگو 341شمارهٔ ۱۲۱۷: صبا تو حال دل خسته با نگار بگو 342شمارهٔ ۱۲۱۸: ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو 343شمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگ ...344شمارهٔ ۱۲۲۰: خردم گفت برو ای دل دیوانه برو 345شمارهٔ ۱۲۲۱: تا مرا شد سایه زلفت پناه 346شمارهٔ ۱۲۲۲: ای سودا دیده ام روی چو ماه 347شمارهٔ ۱۲۲۳: آن دیده بین که چون به جفا می کند ...348شمارهٔ ۱۲۲۴: تشنه درد فراقت منم ای جان در ده 349شمارهٔ ۱۲۲۵: ای غمت در جان ما جا ساخته 350شمارهٔ ۱۲۲۶: ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخ ...351شمارهٔ ۱۲۲۷: گر کند میل جفا دلبر من گویم چه 352شمارهٔ ۱۲۲۸: ای مرا از یاد خود بگذاشته 353شمارهٔ ۱۲۲۹: نگران خم ابروی توام پیوسته 354شمارهٔ ۱۲۳۰: پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده 355شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده 356شمارهٔ ۱۲۳۲: جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده 357شمارهٔ ۱۲۳۳: ای ما جهان و جان را بر باد عشق د ...358شمارهٔ ۱۲۳۴: ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زد ...359شمارهٔ ۱۲۳۵: تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده 360شمارهٔ ۱۲۳۶: ای سلاطین جهان پیش رخت بنده شده 361شمارهٔ ۱۲۳۷: به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده 362شمارهٔ ۱۲۳۸: بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده 363شمارهٔ ۱۲۳۹: تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده 364شمارهٔ ۱۲۴۰: این دل محنت و بلا دیده 365شمارهٔ ۱۲۴۱: ای خیال رخ تو در دیده 366شمارهٔ ۱۲۴۲: آه از این روزگار گردیده 367شمارهٔ ۱۲۴۳: دل من از غم تو گرد جهان گردیده 368شمارهٔ ۱۲۴۴: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده 369شمارهٔ ۱۲۴۵: گفتم که میارید ز بازار بنفشه 370شمارهٔ ۱۲۴۶: عالم همه خوش بوی شد از بوی بنفشه 371شمارهٔ ۱۲۴۷: در سر مرا ز عشقش سودا بود همیشه 372شمارهٔ ۱۲۴۸: فریاد ز جور این زمانه 373شمارهٔ ۱۲۴۹: دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآ ...374شمارهٔ ۱۲۵۰: آن چه زلفست آن که باز از قهر تاب ...375شمارهٔ ۱۲۵۱: بازم از سودای زلفت مست و شیدا کر ...376شمارهٔ ۱۲۵۲: یکباره عهد یار فراموش کرده ای 377شمارهٔ ۱۲۵۳: تا کی دلا به دام غمش اوفتاده ای 378شمارهٔ ۱۲۵۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ...379شمارهٔ ۱۲۵۵: عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ...380شمارهٔ ۱۲۵۶: از جان وصل خویش فرستم نواله ای 381شمارهٔ ۱۲۵۷: ای در غم عشق تو من در هر دهن افس ...382شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ا ...383شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی 384شمارهٔ ۱۲۶۰: تو که خورشید جهانی به جهان می تا ...385شمارهٔ ۱۲۶۱: گرفت از رشک رویت ماه تابی 386شمارهٔ ۱۲۶۲: دلا این عشق بازی تا به کی بی 387شمارهٔ ۱۲۶۳: زان لعل لبم بده زکاتی 388شمارهٔ ۱۲۶۴: ای دل ز شراب عشق مستی 389شمارهٔ ۱۲۶۵: تا که مهر مهرم از درج وفا برداشت ...390شمارهٔ ۱۲۶۶: من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی 391شمارهٔ ۱۲۶۷: چه کردم تا زمن دل برگرفتی 392شمارهٔ ۱۲۶۸: ای مسلمانان خدا را همّتی 393شمارهٔ ۱۲۶۹: دارم به لطف عام تو چشم عنایتی 394شمارهٔ ۱۲۷۰: گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی 395شمارهٔ ۱۲۷۱: دردا که نیست روز غمت را نهایتی 396شمارهٔ ۱۲۷۲: به رخ چون ماه تابانی به قد چون س ...397شمارهٔ ۱۲۷۳: ز کوی دوست آمد شاد بادی 398شمارهٔ ۱۲۷۴: دلا در عشق بازی نیک مردی 399شمارهٔ ۱۲۷۵: گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش ...400شمارهٔ ۱۲۷۶: یک شب به لطف از درما درنیامدی 401شمارهٔ ۱۲۷۷: تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان ب ...402شمارهٔ ۱۲۷۸: گهی بزم طرب را ساختندی 403شمارهٔ ۱۲۷۹: دلا خود را به مه رویی چه بندی 404شمارهٔ ۱۲۸۰: بگو چگونه دهم شرح آرزومندی 405شمارهٔ ۱۲۸۱: گلبن وصل ز باغ دل ما برکندی 406شمارهٔ ۱۲۸۲: چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی 407شمارهٔ ۱۲۸۳: گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دید ...408شمارهٔ ۱۲۸۴: به حکم آنکه مرا نیست در جهان یار ...409شمارهٔ ۱۲۸۵: مگر با ما سر یاری نداری 410شمارهٔ ۱۲۸۶: ای که ز دولت و اقبال تو برخوردار ...411شمارهٔ ۱۲۸۷: صبا اگر به سر کوی او گذر داری 412شمارهٔ ۱۲۸۸: دلم ز دست ببردی و جان به سر باری 413شمارهٔ ۱۲۸۹: بگو تا کی دلم را تنگ داری 414شمارهٔ ۱۲۹۰: چرا بی جرم با ما جنگ داری 415شمارهٔ ۱۲۹۱: نگارینا ز نامم ننگ داری 416شمارهٔ ۱۲۹۲: چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آ ...417شمارهٔ ۱۲۹۳: دلم ببردی و دانم که قصد جان داری 418شمارهٔ ۱۲۹۴: صبا بازآ که درمانم تو داری 419شمارهٔ ۱۲۹۵: چون چشم بد از روی خودم دور چه دا ...420شمارهٔ ۱۲۹۶: ای دل به سر کویش رو گر هوسی داری 421شمارهٔ ۱۲۹۷: ای دل به درد عشقش دانم دوا نداری 422شمارهٔ ۱۲۹۸: نگارا رسم دلداری نداری 423شمارهٔ ۱۲۹۹: گرم بودی به وصلت اختیاری 424شمارهٔ ۱۳۰۰: دلا تا کی چنین در زیر باری 425شمارهٔ ۱۳۰۱: چه خوش بادیست باد نوبهاری 426شمارهٔ ۱۳۰۲: که دارد در دو عالم چون تو یاری 427شمارهٔ ۱۳۰۳: که را باشد به عالم چون تو یاری 428شمارهٔ ۱۳۰۴: حاش لله که مرا جز تو بود دلداری 429شمارهٔ ۱۳۰۵: به دردی دل گرفتارست باری 430شمارهٔ ۱۳۰۶: نیست یاری به جهان مثل تو کس دلدا ...431شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری 432شمارهٔ ۱۳۰۸: چه باشد ار به من خسته دل کنی نظر ...433شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری 434شمارهٔ ۱۳۱۰: الهی تو بگشا به لطفت دری 435شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری 436شمارهٔ ۱۳۱۲: فدای جان منست آن نگار چون حوری 437شمارهٔ ۱۳۱۳: دل برده ای از دست من ای کان لطف ...438شمارهٔ ۱۳۱۴: سهی سروا چرا با ما نسازی 439شمارهٔ ۱۳۱۵: بس دولت فیروزست در پای تو سربازی 440شمارهٔ ۱۳۱۶: تو تا کی با من مسکین نسازی 441شمارهٔ ۱۳۱۷: تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی 442شمارهٔ ۱۳۱۸: وقت آنست که بر ما نظری اندازی 443شمارهٔ ۱۳۱۹: دلا تو با من مسکین چرا نمی سازی 444شمارهٔ ۱۳۲۰: چرا تو درد دلم را دوا نمی سازی 445شمارهٔ ۱۳۲۱: چرا به کار من ناتوان نپردازی 446شمارهٔ ۱۳۲۲: بگفتم با صبا دزدیده رازی 447شمارهٔ ۱۳۲۳: معطّرست جهانی ز باد نوروزی 448شمارهٔ ۱۳۲۴: بو که آن ماه من اندر چمن آید روز ...449شمارهٔ ۱۳۲۵: هر آنکه داد مرا عمر او دهد روزی 450شمارهٔ ۱۳۲۶: بیا که غمزه سرمست تو به دلدوزی 451شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی 452شمارهٔ ۱۳۲۸: من تو را دارم و جز لطف توأم نیست ...453شمارهٔ ۱۳۲۹: تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی 454شمارهٔ ۱۳۳۰: بتا به عهد من ار بر سر جفا باشی 455شمارهٔ ۱۳۳۱: چرا جانا به دردم شاد باشی 456شمارهٔ ۱۳۳۲: دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی 457شمارهٔ ۱۳۳۳: دلا تا کی چنین سرگشته باشی 458شمارهٔ ۱۳۳۴: دلا تا کی چنین دیوانه باشی 459شمارهٔ ۱۳۳۵: ز جانم تو را بنده در بندگی 460شمارهٔ ۱۳۳۶: ماییم و غم عشقت و خوابی و خیالی 461شمارهٔ ۱۳۳۷: دلا تا کی به درد عشق نالی 462شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی 463شمارهٔ ۱۳۳۹: مرا خود نباشد به عالم دلی 464شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شا ...465شمارهٔ ۱۳۴۱: دامن وصل ار به کف آید دمی 466شمارهٔ ۱۳۴۲: من شبی در خواب عکس روی او گردیدم ...467شمارهٔ ۱۳۴۳: چرخ کی گردد به کام ما دمی 468شمارهٔ ۱۳۴۴: بتا تا کی کنی این سرگرانی 469شمارهٔ ۱۳۴۵: الا ای سرو ناز بوستانی 470شمارهٔ ۱۳۴۶: تو مرا دردی و تو درمانی 471شمارهٔ ۱۳۴۷: دل من درد غمت دارد و تو درمانی 472شمارهٔ ۱۳۴۸: چو حال زار من خسته دل تو می دانی 473شمارهٔ ۱۳۴۹: دلم را درد و درمانی مرا تو مونس ...474شمارهٔ ۱۳۵۰: تو عهدی کرده ای جانا که از من سر ...475شمارهٔ ۱۳۵۱: دل من به دست آر اگر می توانی 476شمارهٔ ۱۳۵۲: دل بدادم به تو ای دوست من از ناد ...477شمارهٔ ۱۳۵۳: فراموشت چرا شد مهربانی 478شمارهٔ ۱۳۵۴: نگارا چون قلم ما را به سر تا کی ...479شمارهٔ ۱۳۵۵: تا چند مرا جانا از غمزه برنجانی 480شمارهٔ ۱۳۵۶: تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی 481شمارهٔ ۱۳۵۷: همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی 482شمارهٔ ۱۳۵۸: جهان بگرفت باز از سر جوانی 483شمارهٔ ۱۳۵۹: مرا که در دو جهان راحت دل و جانی 484شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی 485شمارهٔ ۱۳۶۱: دلی ز دست بدادم ز روی نادانی 486شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی 487شمارهٔ ۱۳۶۳: صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی 488شمارهٔ ۱۳۶۴: تو جام جهان نمای جانی 489شمارهٔ ۱۳۶۵: بده ساقی تو جام ارغوانی 490شمارهٔ ۱۳۶۶: صبا حال دلم را نیک دانی 491شمارهٔ ۱۳۶۷: جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی 492شمارهٔ ۱۳۶۸: جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی 493شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد ک ...494شمارهٔ ۱۳۷۰: ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی 495شمارهٔ ۱۳۷۱: تا به کی جانا دلم پر خون کنی 496شمارهٔ ۱۳۷۲: دلبرا با من جفا تا کی کنی 497شمارهٔ ۱۳۷۳: تا کی از سرکشی وفا نکنی 498شمارهٔ ۱۳۷۴: تو خود به حال پریشان ما نظر نکنی 499شمارهٔ ۱۳۷۵: نه درد دلم را دوا می کنی 500شمارهٔ ۱۳۷۶: دلبرا با ما تو لطف بی نهایت می ک ...501شمارهٔ ۱۳۷۷: من دردمند چاره ی دردم چه می کنی 502شمارهٔ ۱۳۷۸: تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی ...503شمارهٔ ۱۳۷۹: جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی 504شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی 505شمارهٔ ۱۳۸۱: گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی 506شمارهٔ ۱۳۸۲: ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می ...507شمارهٔ ۱۳۸۳: ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی 508شمارهٔ ۱۳۸۴: در ره عشق تو جانی می دهم در جست ...509شمارهٔ ۱۳۸۵: گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به ...510شمارهٔ ۱۳۸۶: خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی 511شمارهٔ ۱۳۸۷: ای جان و جهان توام پناهی 512شمارهٔ ۱۳۸۸: چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی 513شمارهٔ ۱۳۸۹: ماهیست نشسته به سر مسند شاهی 514شمارهٔ ۱۳۹۰: الهی یا الهی یا الهی 515شمارهٔ ۱۳۹۱: ز روی لطف کن در من نگاهی 516شمارهٔ ۱۳۹۲: هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی 517شمارهٔ ۱۳۹۳: ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی 518شمارهٔ ۱۳۹۴: ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی 519شمارهٔ ۱۳۹۵: شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی 520شمارهٔ ۱۳۹۶: بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی 521شمارهٔ ۱۳۹۷: نمی یابم به درد دل دوایی 522شمارهٔ ۱۳۹۸: گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی 523شمارهٔ ۱۳۹۹: بیا جانا که دردم را دوایی 524شمارهٔ ۱۴۰۰: تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی 525شمارهٔ ۱۴۰۱: بتا بدمهر و سنگین دل چرایی 526شمارهٔ ۱۴۰۲: دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی 527شمارهٔ ۱۴۰۳: بیا که با تو نداریم دست بالایی 528شمارهٔ ۱۴۰۴: چنین بیگانه وش آخر چرایی 529شمارهٔ ۱۴۰۵: بربود از من دل دل ربائی 530شمارهٔ ۱۴۰۶: مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی 531شمارهٔ ۱۴۰۷: آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی 532شمارهٔ ۱۴۰۸: ای مرا پیوند جان جانم تویی 533شمارهٔ ۱۴۰۹: ای روان گشته ز چشمم ز فراقت جویی 534شمارهٔ ۱۴۱۰: در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی 535شمارهٔ ۱۴۱۱: جفا تا کی کنی بر ما نگویی 536شمارهٔ ۱۴۱۲: چرا به ترک جفا دلبرا نمی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ