کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روی تو شد صبح جان زلف تو شد شام دل
    شام نگویم ورا هست کنون دام دل
    کام دلم تلخ شد از شب هجران او
    آن بت دلجو نداد یک نفسم کام دل
    سنگ جفایت مزن بر دل مسکین من
    تا ز غم هجر تو بشکندم جام دل
    با همه سودای من کز سر زلف تو هست
    در سر من ای پسر پخته نشد خام دل
    تا بودم در جهان نام و نشان از غمت
    تا به کجا می رسد با تو سرانجام دل
    در غمت آغاز عشق هست به نامم چنین
    وصل توأم کام جان روی تو آرام دل
    دل شد و جان در غمت رفت به باد هوا
    نیست مرا در جهان ای دل و جان نام دل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha