به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونغزل هاشمارهٔ ۸۸۵: ای جهان تا کی بری فرمان دل

3370عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای جهان تا کی بری فرمان دل
تا به کی آتش زنی در جان دل
من نمی دانم نگارا چون کنم
در غم هجران تو درمان دل
دیده نگشادم به روی هیچکس
تا خیال دوست شد مهمان دل
ای عزیز من مرا بر باد رفت
در فراق تو سروسامان دل
در غم عشقت گناه دل نبود
دیده شد در عشق تو دربان دل
خانه عقلم غمت تاراج کرد
چون فرود آمد دمی در خان دل
کس مبادا در جهان جانا چو من
بی خود و حیران و سرگردان دل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۸۴: ای خیال روی تو سلطان دل 2شمارهٔ ۸۸۵: ای جهان تا کی بری فرمان دل 3شمارهٔ ۸۸۶: ز درد فراقت من خسته دل 4شمارهٔ ۸۸۷: ای دیده ی جان جهان در شست زلفت بس ...5شمارهٔ ۸۸۸: من فدا کردم سر اندر پای دل 6شمارهٔ ۸۸۹: دردم ز حد گذشت و ندارم دوای دل 7شمارهٔ ۸۹۰: تا چند حال ما را آشفته داری ای دل 8شمارهٔ ۸۹۱: بگو تا کی چنین دربندی ای دل 9شمارهٔ ۸۹۲: من بی دل چکنم پیش که گویم غم دل 10شمارهٔ ۸۹۳: تا جای گرفته ای تو در دل 11شمارهٔ ۸۹۴: مرا عشقت نه امروزست در دل 12شمارهٔ ۸۹۵: ای برده آتش رخ تو آب و رنگ گل 13شمارهٔ ۸۹۶: تا کی کنم ای دوست به درد تو تحمّل 14شمارهٔ ۸۹۷: آن مرغ که بود زیرکش نام 15شمارهٔ ۸۹۸: به زلف سرکش شوریده چون شام 16شمارهٔ ۸۹۹: برنمی آید مرا زان لعل جان افزای ک ...17شمارهٔ ۹۰۰: ای رخت همچو صبح و زلف چو شام 18شمارهٔ ۹۰۱: به چشم و ابروی شوخ ای دلارام 19شمارهٔ ۹۰۲: چه خوش باشد شراب وصل در جام 20شمارهٔ ۹۰۳: ای سرو ناز رسته دمی سوی ما خرام 21شمارهٔ ۹۰۴: نمی بیند دلم از یار خود کام 22شمارهٔ ۹۰۵: چون تو را گشتم ز جان و دل غلام 23شمارهٔ ۹۰۶: یک نظر گر می کنی بر حال ما، ما را ...24شمارهٔ ۹۰۷: قرار برد ز دل زلف بی قرار توأم 25شمارهٔ ۹۰۸: تا که من نرد وفا با رخ تو باخته ا ...26شمارهٔ ۹۰۹: سالها تا ز غم عشق رخت سوخته ام 27شمارهٔ ۹۱۰: من که با خاک درت خون دل آمیخته ام 28شمارهٔ ۹۱۱: دل به غم تو بسته ام و از همه خلق ...29شمارهٔ ۹۱۲: چون سر زلفش پریشان در جهان افتاده ...30شمارهٔ ۹۱۳: سالها در عشق تو خون خورده ام 31شمارهٔ ۹۱۴: تا سر کوی تو مأوا کرده ام 32شمارهٔ ۹۱۵: جان فدای راه عشقش کرده ام 33شمارهٔ ۹۱۶: آنکه در عالم ثنایش کرده ام 34شمارهٔ ۹۱۷: درد دلم را ز تو گرچه نهان کرده ام 35شمارهٔ ۹۱۸: نازنینا من ز جانت بنده ام 36شمارهٔ ۹۱۹: تا خیال آن بت بگزیده ام 37شمارهٔ ۹۲۰: ای خوشا وقت دل شوریده ام 38شمارهٔ ۹۲۱: من که عمری در جهان گردیده ام 39شمارهٔ ۹۲۲: ای خیال روی تو در دیده ام 40شمارهٔ ۹۲۳: خوابی خوش است اینکه شب دوش دیده ا ...41شمارهٔ ۹۲۴: باد صبا از من رسان نزد دلارامم سل ...42شمارهٔ ۹۲۵: من دلخسته در عشقت خرابم 43شمارهٔ ۹۲۶: به درد عشق تو درمان نیابم 44شمارهٔ ۹۲۷: بی روی تو نیست خورد و خوابم 45شمارهٔ ۹۲۸: دلا در باغ حسنش عندلیبم 46شمارهٔ ۹۲۹: در جوانی قدر خود نشناختم 47شمارهٔ ۹۳۰: هنوز از باده ی وصل تو مستم 48شمارهٔ ۹۳۱: دیده بگشادم و دل در سر زلفت بستم 49شمارهٔ ۹۳۲: ز عشقت تا ز خود بیگانه گشتم 50شمارهٔ ۹۳۳: به بوی زلف تو دیوانه گشتم 51شمارهٔ ۹۳۴: بتا تا مهر تو در بر گرفتم 52شمارهٔ ۹۳۵: آنکه هرگز نرود یک نفسی از یادم 53شمارهٔ ۹۳۶: تا دل به غم رخت نهادم 54شمارهٔ ۹۳۷: آفتاب رویش از مشرق برآمد صبحدم 55شمارهٔ ۹۳۸: نگار ماه روی سرو قدم 56شمارهٔ ۹۳۹: چرا گشتی چنین غافل ز دردم 57شمارهٔ ۹۴۰: ز حد بگذشت در عشق تو دردم 58شمارهٔ ۹۴۱: تا جهانست به سر گرد جهان می گردم 59شمارهٔ ۹۴۲: چو در عالم تویی درمان دردم 60شمارهٔ ۹۴۳: مدّتی تا ز غمت گرد جهان می گردم 61شمارهٔ ۹۴۴: هیچ دانی که جهان در سر و کارت کرد ...62شمارهٔ ۹۴۵: مهر روی خوب در جان باشدم 63شمارهٔ ۹۴۶: از سر سوز جگر بر در آن یار شدم 64شمارهٔ ۹۴۷: دلم همچون سر زلفست در هم 65شمارهٔ ۹۴۸: به جان رسید مرا جان نازنین از غم 66شمارهٔ ۹۴۹: خیالش دوش ناگه در ربودم 67شمارهٔ ۹۵۰: دو زلف سرکشش پرتاب دیدم 68شمارهٔ ۹۵۱: از آن زمان که من آن روی چون قمر د ...69شمارهٔ ۹۵۲: دوش رویش به خواب می دیدم 70شمارهٔ ۹۵۳: بیمست که از دست تو فریاد برآرم 71شمارهٔ ۹۵۴: من امشب با سر زلفش سر و کاری عجب ...72شمارهٔ ۹۵۵: باد صبا خدا را بگذر سوی نگارم 73شمارهٔ ۹۵۶: نگارا از فراقت سخت زارم 74شمارهٔ ۹۵۷: تو می دانی که جز تو کس ندارم 75شمارهٔ ۹۵۸: ز هجر روی تو یارا به کام اغیارم 76شمارهٔ ۹۵۹: در حسرت روی آن نگارم 77شمارهٔ ۹۶۰: من به لطفت امید می دارم 78شمارهٔ ۹۶۱: از شب هجر تو ای دوست شکایت دارم 79شمارهٔ ۹۶۲: دلبرا آرزوی دیدن رویت دارم 80شمارهٔ ۹۶۳: نگاری چابک و دلبند دارم 81شمارهٔ ۹۶۴: دلا من آرزوی یار دارم 82شمارهٔ ۹۶۵: امشب سر وصل یار دارم 83شمارهٔ ۹۶۶: نه در عالم کسی غمخوار دارم 84شمارهٔ ۹۶۷: مهر رویش میان جان دارم 85شمارهٔ ۹۶۸: چه دهم شرح که از غصّه چه بر جان د ...86شمارهٔ ۹۶۹: باز در سر هوس روی نگاری دارم 87شمارهٔ ۹۷۰: من به بوی سر زلفت نگرانی دارم 88شمارهٔ ۹۷۱: بیا کز درد دوری بی قرارم 89شمارهٔ ۹۷۲: در عشق تو جز رنگ رخ زرد ندارم 90شمارهٔ ۹۷۳: ای دوست نظر کن ز سر لطف به کارم 91شمارهٔ ۹۷۴: به عالم غیر تو دلبر ندارم 92شمارهٔ ۹۷۵: به دوران وصالت غم ندارم 93شمارهٔ ۹۷۶: دلا صبر از رخ جانان ندارم 94شمارهٔ ۹۷۷: ندارم بی تو برگ جان ندارم 95شمارهٔ ۹۷۸: به عالم غیر تو یاری ندارم 96شمارهٔ ۹۷۹: منم کاندر جهان یاری ندارم 97شمارهٔ ۹۸۰: صبا بگذر شبی در کوی یارم 98شمارهٔ ۹۸۱: چشم بینایی بده تا روی جانان بنگرم 99شمارهٔ ۹۸۲: جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم 100شمارهٔ ۹۸۳: گر من ز دست هجر تو آهی برآورم 101شمارهٔ ۹۸۴: تا روی همچو ماه تو رفت از برابرم 102شمارهٔ ۹۸۵: تا من از صحبت تو مهجورم 103شمارهٔ ۹۸۶: بیا جانا که جانت را بمیرم 104شمارهٔ ۹۸۷: مگر لطف تو باشد دستگیرم 105شمارهٔ ۹۸۸: به لطف ای دوست باری دست گیرم 106شمارهٔ ۹۸۹: بر نور شمع رویت پروانه ی حقیرم 107شمارهٔ ۹۹۰: بیا ای سرو ناز من روان تا در برت ...108شمارهٔ ۹۹۱: بگفتی هم شبی جانا نظر بر حالت اند ...109شمارهٔ ۹۹۲: مدّتی تا به غم حال جهان می سازم 110شمارهٔ ۹۹۳: خداوندا بده عمری درازم 111شمارهٔ ۹۹۴: لب تشنه لعل توأم آبی مگر ارزم 112شمارهٔ ۹۹۵: ز دیده خون دل تا چند ریزم 113شمارهٔ ۹۹۶: مرا در دل همی آمد که با عشقت نیام ...114شمارهٔ ۹۹۷: نیست بر دولت وصل تو شبی دست رسم 115شمارهٔ ۹۹۸: چنین بی یار و دل تا چند باشم 116شمارهٔ ۹۹۹: اگر با دولتت پاینده باشم 117شمارهٔ ۱۰۰۰: تو شمعی و منت پروانه باشم 118شمارهٔ ۱۰۰۱: سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم 119شمارهٔ ۱۰۰۲: صد ازین جور و جفا گر ز برای تو ک ...120شمارهٔ ۱۰۰۳: من اندر کار عشقش چند کوشم 121شمارهٔ ۱۰۰۴: دوش می رفت دوش بر دوشم 122شمارهٔ ۱۰۰۵: تا چند زنی تیغ جفا بر دل ریشم 123شمارهٔ ۱۰۰۶: ز زلفت بو نمی یابد دماغم 124شمارهٔ ۱۰۰۷: ز گل با روی تو باشد فراغم 125شمارهٔ ۱۰۰۸: ای شده غم یار من، من شده ام یار ...126شمارهٔ ۱۰۰۹: همی پرسی که چونی در فراقم 127شمارهٔ ۱۰۱۰: کنون عمری که سرگردان عشقم 128شمارهٔ ۱۰۱۱: بس بگردید و بس بگردد هم 129شمارهٔ ۱۰۱۲: چو من آشفته آن زلف و خالم 130شمارهٔ ۱۰۱۳: بگرفت ز دست غم ملالم 131شمارهٔ ۱۰۱۴: عمریست تا من از جان حیران آن جما ...132شمارهٔ ۱۰۱۵: چرایی این چنین فارغ ز حالم 133شمارهٔ ۱۰۱۶: آخر نظری فکن به حالم 134شمارهٔ ۱۰۱۷: چون سر زلف تو ای دوست پریشان حال ...135شمارهٔ ۱۰۱۸: تا هست نظر بدان جمالم 136شمارهٔ ۱۰۱۹: ای سر زلف تو پناه دلم 137شمارهٔ ۱۰۲۰: تا کی زنی ز تیغ جفا نیش بر دلم 138شمارهٔ ۱۰۲۱: چو بلبل در هوای گلستانم 139شمارهٔ ۱۰۲۲: تا هست به عشق تو توانم 140شمارهٔ ۱۰۲۳: من ز هجران تو سرگشته و سرگردانم 141شمارهٔ ۱۰۲۴: اگرچه سوخت در غم استخوانم 142شمارهٔ ۱۰۲۵: بلبل صفت از عشق تو فریاد زنانم 143شمارهٔ ۱۰۲۶: من تو را یار خویش می دانم 144شمارهٔ ۱۰۲۷: ز سوز عشق رخت آتشیست در جانم 145شمارهٔ ۱۰۲۸: بر آب دیده چون سروش نشانم 146شمارهٔ ۱۰۲۹: در جمال رخ تو حیرانم 147شمارهٔ ۱۰۳۰: فریاد که از دست تو فریاد زنانم 148شمارهٔ ۱۰۳۱: از دست غم عشق تو فریاد کنانم 149شمارهٔ ۱۰۳۲: ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم 150شمارهٔ ۱۰۳۳: بی رخ چون خورت ای جان به لب آمد ...151شمارهٔ ۱۰۳۴: من راز غم عشق تو گفتن نتوانم 152شمارهٔ ۱۰۳۵: عمریست تا چو پرگار سرگشته در جها ...153شمارهٔ ۱۰۳۶: پشتم ز فراق شد خم 154شمارهٔ ۱۰۳۷: در سرم هست که سر در سر کار تو کن ...155شمارهٔ ۱۰۳۸: من دیده با خیال تو برهم نمی زنم 156شمارهٔ ۱۰۳۹: گر خرامی پیش ما در دیدگان جایت ک ...157شمارهٔ ۱۰۴۰: گفتم که یک شبی سوی جانان گذر کنم 158شمارهٔ ۱۰۴۱: بخت اگر یاری دهد یارش کنم 159شمارهٔ ۱۰۴۲: پیش رویش جان و دل قربان کنم 160شمارهٔ ۱۰۴۳: گفته بودی از لبت درمان کنم 161شمارهٔ ۱۰۴۴: تا به کی درد غمت پنهان کنم 162شمارهٔ ۱۰۴۵: درد ما را با غمت چون نیست درمان ...163شمارهٔ ۱۰۴۶: دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون ...164شمارهٔ ۱۰۴۷: تا به چند این دیده را در هجر تو ...165شمارهٔ ۱۰۴۸: جز غم چو نیست حاصل ایام چون کنم 166شمارهٔ ۱۰۴۹: تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خ ...167شمارهٔ ۱۰۵۰: شب وصال میسّر نمی شود چه کنم 168شمارهٔ ۱۰۵۱: بی رخت صبر از این بیش ندارم چه ک ...169شمارهٔ ۱۰۵۲: من مسکین به جهان یار ندارم چه کن ...170شمارهٔ ۱۰۵۳: بگو که با غم هجران روی او چه کنم 171شمارهٔ ۱۰۵۴: بر سر کوی تو افغان چه کنم گر نکن ...172شمارهٔ ۱۰۵۵: بیا که بی رخ خوبت نظر به کس نکنم 173شمارهٔ ۱۰۵۶: با تو تا جان باشدم یاری کنم 174شمارهٔ ۱۰۵۷: با درد دلپذیر تو درمان چه می کنم 175شمارهٔ ۱۰۵۸: با دو چشمت عشق بازی می کنم 176شمارهٔ ۱۰۵۹: من چو بلبل ناله های صبحگاهی می ک ...177شمارهٔ ۱۰۶۰: گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم 178شمارهٔ ۱۰۶۱: پرسی ز من که چونی ای دوست بی تو ...179شمارهٔ ۱۰۶۲: در این جهان دل خود را شکسته می ب ...180شمارهٔ ۱۰۶۳: شدم به طرف گلستان که تا گلی چینم 181شمارهٔ ۱۰۶۴: نه بخت آنکه شبی با تو روبرو بنشی ...182شمارهٔ ۱۰۶۵: نه یاریی دهدم بخت تا رخت بینم 183شمارهٔ ۱۰۶۶: نام تو قوّت دل و دینم 184شمارهٔ ۱۰۶۷: من دولت وصالش از بی نیاز خواهم 185شمارهٔ ۱۰۶۸: با درد عشقت درمان نخواهم 186شمارهٔ ۱۰۶۹: اگر نه وصل تو باشد جهان نمی خواه ...187شمارهٔ ۱۰۷۰: شبت خوش باد همچون روز خرّم 188شمارهٔ ۱۰۷۱: دیگر هوای عشق تو در سرگرفته ایم 189شمارهٔ ۱۰۷۲: نگارا ز هجر تو دل خسته ایم 190شمارهٔ ۱۰۷۳: چو لاله پر از خون دل خسته ایم 191شمارهٔ ۱۰۷۴: شبهاست کز خیال رخ تو نخفته ایم 192شمارهٔ ۱۰۷۵: دور از تو دلبرا چه جفاها کشیده ا ...193شمارهٔ ۱۰۷۶: روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ا ...194شمارهٔ ۱۰۷۷: دیده دیدن رویت ز خدا می طلبیم 195شمارهٔ ۱۰۷۸: قدر روز وصل تو نشناختیم 196شمارهٔ ۱۰۷۹: ما بی رخ تو دیده ز عالم بدوختیم 197شمارهٔ ۱۰۸۰: تا دیده و دل در سر زلفین تو بستی ...198شمارهٔ ۱۰۸۱: ما تو را دلدار خود پنداشتیم 199شمارهٔ ۱۰۸۲: از مادر دهر تا بزادیم 200شمارهٔ ۱۰۸۳: در سر کوی غمت دل به جفا بنهادیم 201شمارهٔ ۱۰۸۴: بسیار در فراق تو زنهارها زدیم 202شمارهٔ ۱۰۸۵: در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم 203شمارهٔ ۱۰۸۶: یاد باد آنکه عزیزان همه با هم بو ...204شمارهٔ ۱۰۸۷: بر در لطف تو نیاز آریم 205شمارهٔ ۱۰۸۸: ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم 206شمارهٔ ۱۰۸۹: گفتم به دل که ای دل دانی که در چ ...207شمارهٔ ۱۰۹۰: جز درگه تو راه به جایی نمی بریم 208شمارهٔ ۱۰۹۱: با سرو قد تو عشق بازیم 209شمارهٔ ۱۰۹۲: تا به کی در غم عشق تو چنین درساز ...210شمارهٔ ۱۰۹۳: دلا تا کی به درد او بسازیم 211شمارهٔ ۱۰۹۴: بگو تا چند خون دل به غم در ساغر ...212شمارهٔ ۱۰۹۵: صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم 213شمارهٔ ۱۰۹۶: گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسی ...214شمارهٔ ۱۰۹۷: چون صبا از زلف یارم هر سحر آرد ن ...215شمارهٔ ۱۰۹۸: ما خود ز که ایم و از کدامیم 216شمارهٔ ۱۰۹۹: ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم 217شمارهٔ ۱۱۰۰: چه دردست این که درمانش ندانیم 218شمارهٔ ۱۱۰۱: چون تو طبیب دردی درد تو با که گو ...219شمارهٔ ۱۱۰۲: درد دل خویش با که گویم 220شمارهٔ ۱۱۰۳: در راه عشق روی تو ما بی خبر رویم 221شمارهٔ ۱۱۰۴: دل را به بوی وصل تو دادیم و می ر ...222شمارهٔ ۱۱۰۵: یارب که تو بگشای در بسته به رویم 223شمارهٔ ۱۱۰۶: تا به چند از رخ زیبای تو مهجور ش ...224شمارهٔ ۱۱۰۷: پیش چوگان جفایت صنما چون گویم 225شمارهٔ ۱۱۰۸: از وصل دری گشا به رویم 226شمارهٔ ۱۱۰۹: بهار آمد بیا تا خوش برآییم 227شمارهٔ ۱۱۱۰: چو با مهر رخ او آشناییم 228شمارهٔ ۱۱۱۱: سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم 229شمارهٔ ۱۱۱۲: نگارا از تو دور آخر چراییم 230شمارهٔ ۱۱۱۳: در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم 231شمارهٔ ۱۱۱۴: به جان آمد دل از هجر حبیبان 232شمارهٔ ۱۱۱۵: از درد منال ای دل چون نیست تو را ...233شمارهٔ ۱۱۱۶: به خدایی که جز او نیست خداوند جه ...234شمارهٔ ۱۱۱۷: تویی لیلی تویی لیلی تویی درد مرا ...235شمارهٔ ۱۱۱۸: بی کنارت در میان خونم این نازک م ...236شمارهٔ ۱۱۱۹: بار هجرت بر دلم باریست باری بس گ ...237شمارهٔ ۱۱۲۰: صبا برو تو پیامی ز من به یار رسا ...238شمارهٔ ۱۱۲۱: ای صبا نیست به عالم چو قدش سرو ر ...239شمارهٔ ۱۱۲۲: قدم نه شاه باز ما دمی در کوی درو ...240شمارهٔ ۱۱۲۳: ای سخت گمان سست پیمان 241شمارهٔ ۱۱۲۴: چشم و ابرویی که او دارد که دارد ...242شمارهٔ ۱۱۲۵: سری دارم فدای پای جانان 243شمارهٔ ۱۱۲۶: صبا شاد آمدی از کوی جانان 244شمارهٔ ۱۱۲۷: ز باد بهاری جهان شد جوان 245شمارهٔ ۱۱۲۸: چون جهانی را تویی روح و روان 246شمارهٔ ۱۱۲۹: در چمن تا قد آن سرو روانست روان 247شمارهٔ ۱۱۳۰: جان شیرینم تویی دانی که شیرینست ...248شمارهٔ ۱۱۳۱: چو زلف دوست برآشفت روزگار جهان 249شمارهٔ ۱۱۳۲: ای دل غمگین مدار چشم وفا از جهان 250شمارهٔ ۱۱۳۳: ای رخ مهوشت به کام جهان 251شمارهٔ ۱۱۳۴: مکن تو روی چو خورشید خود ز ما پن ...252شمارهٔ ۱۱۳۵: شبی چو زلف سیاهت دراز و بی پایان 253شمارهٔ ۱۱۳۶: بس روز به عشق تو بریدیم بیابان 254شمارهٔ ۱۱۳۷: دلم بگرفت از تنها نشستن 255شمارهٔ ۱۱۳۸: مهر روی آن بت سیمین بدن 256شمارهٔ ۱۱۳۹: تا به کی جان و جهان در سر کارت ک ...257شمارهٔ ۱۱۴۰: روی او را کجا توان دیدن 258شمارهٔ ۱۱۴۱: دل به جان آمد از عنا دیدن 259شمارهٔ ۱۱۴۲: ای دیده نمی شاید بی دوست جهان دی ...260شمارهٔ ۱۱۴۳: به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن 261شمارهٔ ۱۱۴۴: از دستت ای قلم من خواهم به جان ر ...262شمارهٔ ۱۱۴۵: چه خوش بود به چمن در صبوح گل چید ...263شمارهٔ ۱۱۴۶: باد نوروزی برآمد خیمه بر گلزار ز ...264شمارهٔ ۱۱۴۷: بیا و دیده جانم به وصل بینا کن 265شمارهٔ ۱۱۴۸: بیا ای سرو جان من کنار چشم ما جا ...266شمارهٔ ۱۱۴۹: نگارا رحمتی بر حال ما کن 267شمارهٔ ۱۱۵۰: دل ضعیف مرا در دو زلف خود جا کن 268شمارهٔ ۱۱۵۱: ز لطفت یک نظر در حال ما کن 269شمارهٔ ۱۱۵۲: سهی سروا گذاری سوی ما کن 270شمارهٔ ۱۱۵۳: بیا دردم به وصل خود دوا کن 271شمارهٔ ۱۱۵۴: درد دل ما را ز کرم باز دوا کن 272شمارهٔ ۱۱۵۵: ای نور دیده یک شبی ما را ز وصلت ...273شمارهٔ ۱۱۵۶: از شب وصلت دل ما شاد کن 274شمارهٔ ۱۱۵۷: خداوندا به حال ما نظر کن 275شمارهٔ ۱۱۵۸: نگارا بر من مسکین نظر کن 276شمارهٔ ۱۱۵۹: دمی در کوی درویشان گذر کن 277شمارهٔ ۱۱۶۰: یک لحظه به سوی ما گذر کن 278شمارهٔ ۱۱۶۱: این خراب آباد دل معمور کن 279شمارهٔ ۱۱۶۲: برآ به بام و رخت همچو شمع خاور ک ...280شمارهٔ ۱۱۶۳: تا به کی این در زنم در باز کن 281شمارهٔ ۱۱۶۴: مه رویت درخشان کن دو زلفت را پری ...282شمارهٔ ۱۱۶۵: ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن 283شمارهٔ ۱۱۶۶: دل سرگشته ی حیران برو ترک مناهی ...284شمارهٔ ۱۱۶۷: به دل گفتم برو شست دو زلفش را پن ...285شمارهٔ ۱۱۶۸: نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن 286شمارهٔ ۱۱۶۹: خلاف عادت معهود را وفایی کن 287شمارهٔ ۱۱۷۰: مویت به آفتاب رخ ای جان رها مکن 288شمارهٔ ۱۱۷۱: زین بیشتر چون زلف خود خاطر پریشا ...289شمارهٔ ۱۱۷۲: ای نگارین زلف شبرنگت به گل پرچین ...290شمارهٔ ۱۱۷۳: ای دل ای دل بیش ازین در عشق نادا ...291شمارهٔ ۱۱۷۴: ای عزیز من ستمکاری مکن 292شمارهٔ ۱۱۷۵: ای عارض زیبای تو نازک تر از برگ ...293شمارهٔ ۱۱۷۶: ای به بالا سرو نازی ای به رخ همچ ...294شمارهٔ ۱۱۷۷: صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من 295شمارهٔ ۱۱۷۸: آن خوشدلی کجا شد و آن روزگار من 296شمارهٔ ۱۱۷۹: زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من 297شمارهٔ ۱۱۸۰: ای دو چشمت مایه درمان من 298شمارهٔ ۱۱۸۱: مکن تو روی چو خورشید خود نهان از ...299شمارهٔ ۱۱۸۲: قد تو سرو ناز من هجر تو جان گداز ...300شمارهٔ ۱۱۸۳: ای بار غم تو بر دل من 301شمارهٔ ۱۱۸۴: تا به کی در پا کشد زلفت دل مسکین ...302شمارهٔ ۱۱۸۵: آه از ستم زمانه ی دون 303شمارهٔ ۱۱۸۶: ای بت سنگین دل سیمین بدن 304شمارهٔ ۱۱۸۷: بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین 305شمارهٔ ۱۱۸۸: هجران آن صنم گلعذار بین 306شمارهٔ ۱۱۸۹: تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت ...307شمارهٔ ۱۱۹۰: بگشای در رحمت بر روی من مسکین 308شمارهٔ ۱۱۹۱: بلبل شوریده زندان بر نتابد بیش ا ...309شمارهٔ ۱۱۹۲: ای به قد چون سرو نازی صد هزاران ...310شمارهٔ ۱۱۹۳: جان بدادم در فراق روی او 311شمارهٔ ۱۱۹۴: ای دو دیده چون کنم درمان ندارد د ...312شمارهٔ ۱۱۹۵: گر کشم بار کسی هم بار تو 313شمارهٔ ۱۱۹۶: ای مرا هم دل تو هم دلدار تو 314شمارهٔ ۱۱۹۷: ندارم دل که دل بردارم از تو 315شمارهٔ ۱۱۹۸: صبا باز آ که در مان دارم از تو 316شمارهٔ ۱۱۹۹: نگارینا دل پر دردم از تو 317شمارهٔ ۱۲۰۰: ای به ناکام دلم خسته و مهجور از ...318شمارهٔ ۱۲۰۱: تا به کی باشد دلم در دام تو 319شمارهٔ ۱۲۰۲: جانان کدام دل که نگشتست رام تو 320شمارهٔ ۱۲۰۳: آمد دل ضعیف من اندر پناه تو 321شمارهٔ ۱۲۰۴: ای دل به درد عشق ندارم دوای تو 322شمارهٔ ۱۲۰۵: گشتم از جان بنده بالای تو 323شمارهٔ ۱۲۰۶: جانم به لب رسید ز جور و جفای تو 324شمارهٔ ۱۲۰۷: ای دلم در لعل شکّرخای تو 325شمارهٔ ۱۲۰۸: ما را شکایتیست ز دست جفای تو 326شمارهٔ ۱۲۰۹: ای دیده ی بخت جهان در آرزوی روی ...327شمارهٔ ۱۲۱۰: باد صبا جان می دهد در آرزوی روی ...328شمارهٔ ۱۲۱۱: بردی دل من به چشم و ابرو 329شمارهٔ ۱۲۱۲: من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ا ...330شمارهٔ ۱۲۱۳: ای که دل دارد بسی بر روی جانان آ ...331شمارهٔ ۱۲۱۴: گفته بودم یار گیرم یار کو 332شمارهٔ ۱۲۱۵: دلبرا لذّت جوانی کو 333شمارهٔ ۱۲۱۶: ای صبا حال دل من بر دلدار بگو 334شمارهٔ ۱۲۱۷: صبا تو حال دل خسته با نگار بگو 335شمارهٔ ۱۲۱۸: ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو 336شمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگ ...337شمارهٔ ۱۲۲۰: خردم گفت برو ای دل دیوانه برو 338شمارهٔ ۱۲۲۱: تا مرا شد سایه زلفت پناه 339شمارهٔ ۱۲۲۲: ای سودا دیده ام روی چو ماه 340شمارهٔ ۱۲۲۳: آن دیده بین که چون به جفا می کند ...341شمارهٔ ۱۲۲۴: تشنه درد فراقت منم ای جان در ده 342شمارهٔ ۱۲۲۵: ای غمت در جان ما جا ساخته 343شمارهٔ ۱۲۲۶: ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخ ...344شمارهٔ ۱۲۲۷: گر کند میل جفا دلبر من گویم چه 345شمارهٔ ۱۲۲۸: ای مرا از یاد خود بگذاشته 346شمارهٔ ۱۲۲۹: نگران خم ابروی توام پیوسته 347شمارهٔ ۱۲۳۰: پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده 348شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده 349شمارهٔ ۱۲۳۲: جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده 350شمارهٔ ۱۲۳۳: ای ما جهان و جان را بر باد عشق د ...351شمارهٔ ۱۲۳۴: ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زد ...352شمارهٔ ۱۲۳۵: تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده 353شمارهٔ ۱۲۳۶: ای سلاطین جهان پیش رخت بنده شده 354شمارهٔ ۱۲۳۷: به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده 355شمارهٔ ۱۲۳۸: بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده 356شمارهٔ ۱۲۳۹: تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده 357شمارهٔ ۱۲۴۰: این دل محنت و بلا دیده 358شمارهٔ ۱۲۴۱: ای خیال رخ تو در دیده 359شمارهٔ ۱۲۴۲: آه از این روزگار گردیده 360شمارهٔ ۱۲۴۳: دل من از غم تو گرد جهان گردیده 361شمارهٔ ۱۲۴۴: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده 362شمارهٔ ۱۲۴۵: گفتم که میارید ز بازار بنفشه 363شمارهٔ ۱۲۴۶: عالم همه خوش بوی شد از بوی بنفشه 364شمارهٔ ۱۲۴۷: در سر مرا ز عشقش سودا بود همیشه 365شمارهٔ ۱۲۴۸: فریاد ز جور این زمانه 366شمارهٔ ۱۲۴۹: دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآ ...367شمارهٔ ۱۲۵۰: آن چه زلفست آن که باز از قهر تاب ...368شمارهٔ ۱۲۵۱: بازم از سودای زلفت مست و شیدا کر ...369شمارهٔ ۱۲۵۲: یکباره عهد یار فراموش کرده ای 370شمارهٔ ۱۲۵۳: تا کی دلا به دام غمش اوفتاده ای 371شمارهٔ ۱۲۵۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ...372شمارهٔ ۱۲۵۵: عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ...373شمارهٔ ۱۲۵۶: از جان وصل خویش فرستم نواله ای 374شمارهٔ ۱۲۵۷: ای در غم عشق تو من در هر دهن افس ...375شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ا ...376شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی 377شمارهٔ ۱۲۶۰: تو که خورشید جهانی به جهان می تا ...378شمارهٔ ۱۲۶۱: گرفت از رشک رویت ماه تابی 379شمارهٔ ۱۲۶۲: دلا این عشق بازی تا به کی بی 380شمارهٔ ۱۲۶۳: زان لعل لبم بده زکاتی 381شمارهٔ ۱۲۶۴: ای دل ز شراب عشق مستی 382شمارهٔ ۱۲۶۵: تا که مهر مهرم از درج وفا برداشت ...383شمارهٔ ۱۲۶۶: من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی 384شمارهٔ ۱۲۶۷: چه کردم تا زمن دل برگرفتی 385شمارهٔ ۱۲۶۸: ای مسلمانان خدا را همّتی 386شمارهٔ ۱۲۶۹: دارم به لطف عام تو چشم عنایتی 387شمارهٔ ۱۲۷۰: گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی 388شمارهٔ ۱۲۷۱: دردا که نیست روز غمت را نهایتی 389شمارهٔ ۱۲۷۲: به رخ چون ماه تابانی به قد چون س ...390شمارهٔ ۱۲۷۳: ز کوی دوست آمد شاد بادی 391شمارهٔ ۱۲۷۴: دلا در عشق بازی نیک مردی 392شمارهٔ ۱۲۷۵: گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش ...393شمارهٔ ۱۲۷۶: یک شب به لطف از درما درنیامدی 394شمارهٔ ۱۲۷۷: تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان ب ...395شمارهٔ ۱۲۷۸: گهی بزم طرب را ساختندی 396شمارهٔ ۱۲۷۹: دلا خود را به مه رویی چه بندی 397شمارهٔ ۱۲۸۰: بگو چگونه دهم شرح آرزومندی 398شمارهٔ ۱۲۸۱: گلبن وصل ز باغ دل ما برکندی 399شمارهٔ ۱۲۸۲: چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی 400شمارهٔ ۱۲۸۳: گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دید ...401شمارهٔ ۱۲۸۴: به حکم آنکه مرا نیست در جهان یار ...402شمارهٔ ۱۲۸۵: مگر با ما سر یاری نداری 403شمارهٔ ۱۲۸۶: ای که ز دولت و اقبال تو برخوردار ...404شمارهٔ ۱۲۸۷: صبا اگر به سر کوی او گذر داری 405شمارهٔ ۱۲۸۸: دلم ز دست ببردی و جان به سر باری 406شمارهٔ ۱۲۸۹: بگو تا کی دلم را تنگ داری 407شمارهٔ ۱۲۹۰: چرا بی جرم با ما جنگ داری 408شمارهٔ ۱۲۹۱: نگارینا ز نامم ننگ داری 409شمارهٔ ۱۲۹۲: چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آ ...410شمارهٔ ۱۲۹۳: دلم ببردی و دانم که قصد جان داری 411شمارهٔ ۱۲۹۴: صبا بازآ که درمانم تو داری 412شمارهٔ ۱۲۹۵: چون چشم بد از روی خودم دور چه دا ...413شمارهٔ ۱۲۹۶: ای دل به سر کویش رو گر هوسی داری 414شمارهٔ ۱۲۹۷: ای دل به درد عشقش دانم دوا نداری 415شمارهٔ ۱۲۹۸: نگارا رسم دلداری نداری 416شمارهٔ ۱۲۹۹: گرم بودی به وصلت اختیاری 417شمارهٔ ۱۳۰۰: دلا تا کی چنین در زیر باری 418شمارهٔ ۱۳۰۱: چه خوش بادیست باد نوبهاری 419شمارهٔ ۱۳۰۲: که دارد در دو عالم چون تو یاری 420شمارهٔ ۱۳۰۳: که را باشد به عالم چون تو یاری 421شمارهٔ ۱۳۰۴: حاش لله که مرا جز تو بود دلداری 422شمارهٔ ۱۳۰۵: به دردی دل گرفتارست باری 423شمارهٔ ۱۳۰۶: نیست یاری به جهان مثل تو کس دلدا ...424شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری 425شمارهٔ ۱۳۰۸: چه باشد ار به من خسته دل کنی نظر ...426شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری 427شمارهٔ ۱۳۱۰: الهی تو بگشا به لطفت دری 428شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری 429شمارهٔ ۱۳۱۲: فدای جان منست آن نگار چون حوری 430شمارهٔ ۱۳۱۳: دل برده ای از دست من ای کان لطف ...431شمارهٔ ۱۳۱۴: سهی سروا چرا با ما نسازی 432شمارهٔ ۱۳۱۵: بس دولت فیروزست در پای تو سربازی 433شمارهٔ ۱۳۱۶: تو تا کی با من مسکین نسازی 434شمارهٔ ۱۳۱۷: تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی 435شمارهٔ ۱۳۱۸: وقت آنست که بر ما نظری اندازی 436شمارهٔ ۱۳۱۹: دلا تو با من مسکین چرا نمی سازی 437شمارهٔ ۱۳۲۰: چرا تو درد دلم را دوا نمی سازی 438شمارهٔ ۱۳۲۱: چرا به کار من ناتوان نپردازی 439شمارهٔ ۱۳۲۲: بگفتم با صبا دزدیده رازی 440شمارهٔ ۱۳۲۳: معطّرست جهانی ز باد نوروزی 441شمارهٔ ۱۳۲۴: بو که آن ماه من اندر چمن آید روز ...442شمارهٔ ۱۳۲۵: هر آنکه داد مرا عمر او دهد روزی 443شمارهٔ ۱۳۲۶: بیا که غمزه سرمست تو به دلدوزی 444شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی 445شمارهٔ ۱۳۲۸: من تو را دارم و جز لطف توأم نیست ...446شمارهٔ ۱۳۲۹: تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی 447شمارهٔ ۱۳۳۰: بتا به عهد من ار بر سر جفا باشی 448شمارهٔ ۱۳۳۱: چرا جانا به دردم شاد باشی 449شمارهٔ ۱۳۳۲: دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی 450شمارهٔ ۱۳۳۳: دلا تا کی چنین سرگشته باشی 451شمارهٔ ۱۳۳۴: دلا تا کی چنین دیوانه باشی 452شمارهٔ ۱۳۳۵: ز جانم تو را بنده در بندگی 453شمارهٔ ۱۳۳۶: ماییم و غم عشقت و خوابی و خیالی 454شمارهٔ ۱۳۳۷: دلا تا کی به درد عشق نالی 455شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی 456شمارهٔ ۱۳۳۹: مرا خود نباشد به عالم دلی 457شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شا ...458شمارهٔ ۱۳۴۱: دامن وصل ار به کف آید دمی 459شمارهٔ ۱۳۴۲: من شبی در خواب عکس روی او گردیدم ...460شمارهٔ ۱۳۴۳: چرخ کی گردد به کام ما دمی 461شمارهٔ ۱۳۴۴: بتا تا کی کنی این سرگرانی 462شمارهٔ ۱۳۴۵: الا ای سرو ناز بوستانی 463شمارهٔ ۱۳۴۶: تو مرا دردی و تو درمانی 464شمارهٔ ۱۳۴۷: دل من درد غمت دارد و تو درمانی 465شمارهٔ ۱۳۴۸: چو حال زار من خسته دل تو می دانی 466شمارهٔ ۱۳۴۹: دلم را درد و درمانی مرا تو مونس ...467شمارهٔ ۱۳۵۰: تو عهدی کرده ای جانا که از من سر ...468شمارهٔ ۱۳۵۱: دل من به دست آر اگر می توانی 469شمارهٔ ۱۳۵۲: دل بدادم به تو ای دوست من از ناد ...470شمارهٔ ۱۳۵۳: فراموشت چرا شد مهربانی 471شمارهٔ ۱۳۵۴: نگارا چون قلم ما را به سر تا کی ...472شمارهٔ ۱۳۵۵: تا چند مرا جانا از غمزه برنجانی 473شمارهٔ ۱۳۵۶: تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی 474شمارهٔ ۱۳۵۷: همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی 475شمارهٔ ۱۳۵۸: جهان بگرفت باز از سر جوانی 476شمارهٔ ۱۳۵۹: مرا که در دو جهان راحت دل و جانی 477شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی 478شمارهٔ ۱۳۶۱: دلی ز دست بدادم ز روی نادانی 479شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی 480شمارهٔ ۱۳۶۳: صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی 481شمارهٔ ۱۳۶۴: تو جام جهان نمای جانی 482شمارهٔ ۱۳۶۵: بده ساقی تو جام ارغوانی 483شمارهٔ ۱۳۶۶: صبا حال دلم را نیک دانی 484شمارهٔ ۱۳۶۷: جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی 485شمارهٔ ۱۳۶۸: جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی 486شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد ک ...487شمارهٔ ۱۳۷۰: ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی 488شمارهٔ ۱۳۷۱: تا به کی جانا دلم پر خون کنی 489شمارهٔ ۱۳۷۲: دلبرا با من جفا تا کی کنی 490شمارهٔ ۱۳۷۳: تا کی از سرکشی وفا نکنی 491شمارهٔ ۱۳۷۴: تو خود به حال پریشان ما نظر نکنی 492شمارهٔ ۱۳۷۵: نه درد دلم را دوا می کنی 493شمارهٔ ۱۳۷۶: دلبرا با ما تو لطف بی نهایت می ک ...494شمارهٔ ۱۳۷۷: من دردمند چاره ی دردم چه می کنی 495شمارهٔ ۱۳۷۸: تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی ...496شمارهٔ ۱۳۷۹: جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی 497شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی 498شمارهٔ ۱۳۸۱: گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی 499شمارهٔ ۱۳۸۲: ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می ...500شمارهٔ ۱۳۸۳: ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی 501شمارهٔ ۱۳۸۴: در ره عشق تو جانی می دهم در جست ...502شمارهٔ ۱۳۸۵: گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به ...503شمارهٔ ۱۳۸۶: خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی 504شمارهٔ ۱۳۸۷: ای جان و جهان توام پناهی 505شمارهٔ ۱۳۸۸: چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی 506شمارهٔ ۱۳۸۹: ماهیست نشسته به سر مسند شاهی 507شمارهٔ ۱۳۹۰: الهی یا الهی یا الهی 508شمارهٔ ۱۳۹۱: ز روی لطف کن در من نگاهی 509شمارهٔ ۱۳۹۲: هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی 510شمارهٔ ۱۳۹۳: ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی 511شمارهٔ ۱۳۹۴: ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی 512شمارهٔ ۱۳۹۵: شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی 513شمارهٔ ۱۳۹۶: بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی 514شمارهٔ ۱۳۹۷: نمی یابم به درد دل دوایی 515شمارهٔ ۱۳۹۸: گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی 516شمارهٔ ۱۳۹۹: بیا جانا که دردم را دوایی 517شمارهٔ ۱۴۰۰: تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی 518شمارهٔ ۱۴۰۱: بتا بدمهر و سنگین دل چرایی 519شمارهٔ ۱۴۰۲: دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی 520شمارهٔ ۱۴۰۳: بیا که با تو نداریم دست بالایی 521شمارهٔ ۱۴۰۴: چنین بیگانه وش آخر چرایی 522شمارهٔ ۱۴۰۵: بربود از من دل دل ربائی 523شمارهٔ ۱۴۰۶: مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی 524شمارهٔ ۱۴۰۷: آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی 525شمارهٔ ۱۴۰۸: ای مرا پیوند جان جانم تویی 526شمارهٔ ۱۴۰۹: ای روان گشته ز چشمم ز فراقت جویی 527شمارهٔ ۱۴۱۰: در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی 528شمارهٔ ۱۴۱۱: جفا تا کی کنی بر ما نگویی 529شمارهٔ ۱۴۱۲: چرا به ترک جفا دلبرا نمی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ