به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونغزل هاشمارهٔ ۸۵۲: من نمی خواهم بجز روی تو باغ

3160عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

من نمی خواهم بجز روی تو باغ
با رخت دارم ز بستانها فراغ
بی رخت عالم نمی بینم بیا
در دو چشم ما تویی همچون چراغ
باغ و بستانم تویی اندر جهان
بی تو من بس فارغم از باغ و راغ
در بهار و گل کجا سازد مقام
بلبل شوریده دانی غیر باغ
بیش ازین صبرم ز جان ممکن نبود
تا به کی بر دل نهیم از عشق داغ
گل برفت و خارور شد بوستان
جای بلبل بین که چون بگرفت زاغ
نغمه دستان کنون خلق جهان
باز نشناسند از بانگ کلاغ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۵۱: مژده ای دادم صبا کامد گل خوش بو ب ...2شمارهٔ ۸۵۲: من نمی خواهم بجز روی تو باغ 3شمارهٔ ۸۵۳: دل برد دلبر و به دلم برنهاد داغ 4شمارهٔ ۸۵۴: قدّش صنوبریست روان در میان باغ 5شمارهٔ ۸۵۵: ای دل به گرد کعبه کوی تو در طواف 6شمارهٔ ۸۵۶: ما زان توئیم بی تکلّف 7شمارهٔ ۸۵۷: دلم از جان شده بر روی چو ماهت مشع ...8شمارهٔ ۸۵۸: ای که هستم من مهجور ز جانت مشتاق 9شمارهٔ ۸۵۹: چنان به وصل توأم از میان جان مشتا ...10شمارهٔ ۸۶۰: ما را ز حد برفت ز درد تو اشتیاق 11شمارهٔ ۸۶۱: بر لب آمد جان ما از اشتیاق 12شمارهٔ ۸۶۲: خون جگر خورم به جهان با غم فراق 13شمارهٔ ۸۶۳: پست طاقت طاق گشت از بار عشق 14شمارهٔ ۸۶۴: ای گل رویت بهارستان عشق 15شمارهٔ ۸۶۵: الغیاث از دست دل کِم کرد سرگردان ...16شمارهٔ ۸۶۶: به جان رسید دل من ز گردش افلاک 17شمارهٔ ۸۶۷: اگر ز دل کشم آهی به غم من غمناک 18شمارهٔ ۸۶۸: ندارم در غم عشقت ز کس باک 19شمارهٔ ۸۶۹: ای شرمسار روی تو خورشید بر فلک 20شمارهٔ ۸۷۰: ای برده رخت ز روی گل رنگ 21شمارهٔ ۸۷۱: دردی که مراست بر دل تنگ 22شمارهٔ ۸۷۲: عهد کردم که ازین پس ندهم دل به خی ...23شمارهٔ ۸۷۳: دل به زلفت داده ام ز آنم پریشانست ...24شمارهٔ ۸۷۴: به تلخی شب هجران و بامداد وصال 25شمارهٔ ۸۷۵: چو بودی گر وفا بودی در آن دل 26شمارهٔ ۸۷۶: رفتی و در غم تو بماندم فگار دل 27شمارهٔ ۸۷۷: من نمی یابم دوای درد دل 28شمارهٔ ۸۷۸: جهان خرّم و ما چنین تنگ دل 29شمارهٔ ۸۷۹: مراست از دو جهان مهر دوست حاصل دل 30شمارهٔ ۸۸۰: چون ندادم آن ستمگر کام دل 31شمارهٔ ۸۸۱: روی تو شد صبح جان زلف تو شد شام د ...32شمارهٔ ۸۸۲: آسان نمی شود شب وصلم به کام دل 33شمارهٔ ۸۸۳: من با خط و خال او تا آنکه ببستم د ...34شمارهٔ ۸۸۴: ای خیال روی تو سلطان دل 35شمارهٔ ۸۸۵: ای جهان تا کی بری فرمان دل 36شمارهٔ ۸۸۶: ز درد فراقت من خسته دل 37شمارهٔ ۸۸۷: ای دیده ی جان جهان در شست زلفت بس ...38شمارهٔ ۸۸۸: من فدا کردم سر اندر پای دل 39شمارهٔ ۸۸۹: دردم ز حد گذشت و ندارم دوای دل 40شمارهٔ ۸۹۰: تا چند حال ما را آشفته داری ای دل 41شمارهٔ ۸۹۱: بگو تا کی چنین دربندی ای دل 42شمارهٔ ۸۹۲: من بی دل چکنم پیش که گویم غم دل 43شمارهٔ ۸۹۳: تا جای گرفته ای تو در دل 44شمارهٔ ۸۹۴: مرا عشقت نه امروزست در دل 45شمارهٔ ۸۹۵: ای برده آتش رخ تو آب و رنگ گل 46شمارهٔ ۸۹۶: تا کی کنم ای دوست به درد تو تحمّل 47شمارهٔ ۸۹۷: آن مرغ که بود زیرکش نام 48شمارهٔ ۸۹۸: به زلف سرکش شوریده چون شام 49شمارهٔ ۸۹۹: برنمی آید مرا زان لعل جان افزای ک ...50شمارهٔ ۹۰۰: ای رخت همچو صبح و زلف چو شام 51شمارهٔ ۹۰۱: به چشم و ابروی شوخ ای دلارام 52شمارهٔ ۹۰۲: چه خوش باشد شراب وصل در جام 53شمارهٔ ۹۰۳: ای سرو ناز رسته دمی سوی ما خرام 54شمارهٔ ۹۰۴: نمی بیند دلم از یار خود کام 55شمارهٔ ۹۰۵: چون تو را گشتم ز جان و دل غلام 56شمارهٔ ۹۰۶: یک نظر گر می کنی بر حال ما، ما را ...57شمارهٔ ۹۰۷: قرار برد ز دل زلف بی قرار توأم 58شمارهٔ ۹۰۸: تا که من نرد وفا با رخ تو باخته ا ...59شمارهٔ ۹۰۹: سالها تا ز غم عشق رخت سوخته ام 60شمارهٔ ۹۱۰: من که با خاک درت خون دل آمیخته ام 61شمارهٔ ۹۱۱: دل به غم تو بسته ام و از همه خلق ...62شمارهٔ ۹۱۲: چون سر زلفش پریشان در جهان افتاده ...63شمارهٔ ۹۱۳: سالها در عشق تو خون خورده ام 64شمارهٔ ۹۱۴: تا سر کوی تو مأوا کرده ام 65شمارهٔ ۹۱۵: جان فدای راه عشقش کرده ام 66شمارهٔ ۹۱۶: آنکه در عالم ثنایش کرده ام 67شمارهٔ ۹۱۷: درد دلم را ز تو گرچه نهان کرده ام 68شمارهٔ ۹۱۸: نازنینا من ز جانت بنده ام 69شمارهٔ ۹۱۹: تا خیال آن بت بگزیده ام 70شمارهٔ ۹۲۰: ای خوشا وقت دل شوریده ام 71شمارهٔ ۹۲۱: من که عمری در جهان گردیده ام 72شمارهٔ ۹۲۲: ای خیال روی تو در دیده ام 73شمارهٔ ۹۲۳: خوابی خوش است اینکه شب دوش دیده ا ...74شمارهٔ ۹۲۴: باد صبا از من رسان نزد دلارامم سل ...75شمارهٔ ۹۲۵: من دلخسته در عشقت خرابم 76شمارهٔ ۹۲۶: به درد عشق تو درمان نیابم 77شمارهٔ ۹۲۷: بی روی تو نیست خورد و خوابم 78شمارهٔ ۹۲۸: دلا در باغ حسنش عندلیبم 79شمارهٔ ۹۲۹: در جوانی قدر خود نشناختم 80شمارهٔ ۹۳۰: هنوز از باده ی وصل تو مستم 81شمارهٔ ۹۳۱: دیده بگشادم و دل در سر زلفت بستم 82شمارهٔ ۹۳۲: ز عشقت تا ز خود بیگانه گشتم 83شمارهٔ ۹۳۳: به بوی زلف تو دیوانه گشتم 84شمارهٔ ۹۳۴: بتا تا مهر تو در بر گرفتم 85شمارهٔ ۹۳۵: آنکه هرگز نرود یک نفسی از یادم 86شمارهٔ ۹۳۶: تا دل به غم رخت نهادم 87شمارهٔ ۹۳۷: آفتاب رویش از مشرق برآمد صبحدم 88شمارهٔ ۹۳۸: نگار ماه روی سرو قدم 89شمارهٔ ۹۳۹: چرا گشتی چنین غافل ز دردم 90شمارهٔ ۹۴۰: ز حد بگذشت در عشق تو دردم 91شمارهٔ ۹۴۱: تا جهانست به سر گرد جهان می گردم 92شمارهٔ ۹۴۲: چو در عالم تویی درمان دردم 93شمارهٔ ۹۴۳: مدّتی تا ز غمت گرد جهان می گردم 94شمارهٔ ۹۴۴: هیچ دانی که جهان در سر و کارت کرد ...95شمارهٔ ۹۴۵: مهر روی خوب در جان باشدم 96شمارهٔ ۹۴۶: از سر سوز جگر بر در آن یار شدم 97شمارهٔ ۹۴۷: دلم همچون سر زلفست در هم 98شمارهٔ ۹۴۸: به جان رسید مرا جان نازنین از غم 99شمارهٔ ۹۴۹: خیالش دوش ناگه در ربودم 100شمارهٔ ۹۵۰: دو زلف سرکشش پرتاب دیدم 101شمارهٔ ۹۵۱: از آن زمان که من آن روی چون قمر د ...102شمارهٔ ۹۵۲: دوش رویش به خواب می دیدم 103شمارهٔ ۹۵۳: بیمست که از دست تو فریاد برآرم 104شمارهٔ ۹۵۴: من امشب با سر زلفش سر و کاری عجب ...105شمارهٔ ۹۵۵: باد صبا خدا را بگذر سوی نگارم 106شمارهٔ ۹۵۶: نگارا از فراقت سخت زارم 107شمارهٔ ۹۵۷: تو می دانی که جز تو کس ندارم 108شمارهٔ ۹۵۸: ز هجر روی تو یارا به کام اغیارم 109شمارهٔ ۹۵۹: در حسرت روی آن نگارم 110شمارهٔ ۹۶۰: من به لطفت امید می دارم 111شمارهٔ ۹۶۱: از شب هجر تو ای دوست شکایت دارم 112شمارهٔ ۹۶۲: دلبرا آرزوی دیدن رویت دارم 113شمارهٔ ۹۶۳: نگاری چابک و دلبند دارم 114شمارهٔ ۹۶۴: دلا من آرزوی یار دارم 115شمارهٔ ۹۶۵: امشب سر وصل یار دارم 116شمارهٔ ۹۶۶: نه در عالم کسی غمخوار دارم 117شمارهٔ ۹۶۷: مهر رویش میان جان دارم 118شمارهٔ ۹۶۸: چه دهم شرح که از غصّه چه بر جان د ...119شمارهٔ ۹۶۹: باز در سر هوس روی نگاری دارم 120شمارهٔ ۹۷۰: من به بوی سر زلفت نگرانی دارم 121شمارهٔ ۹۷۱: بیا کز درد دوری بی قرارم 122شمارهٔ ۹۷۲: در عشق تو جز رنگ رخ زرد ندارم 123شمارهٔ ۹۷۳: ای دوست نظر کن ز سر لطف به کارم 124شمارهٔ ۹۷۴: به عالم غیر تو دلبر ندارم 125شمارهٔ ۹۷۵: به دوران وصالت غم ندارم 126شمارهٔ ۹۷۶: دلا صبر از رخ جانان ندارم 127شمارهٔ ۹۷۷: ندارم بی تو برگ جان ندارم 128شمارهٔ ۹۷۸: به عالم غیر تو یاری ندارم 129شمارهٔ ۹۷۹: منم کاندر جهان یاری ندارم 130شمارهٔ ۹۸۰: صبا بگذر شبی در کوی یارم 131شمارهٔ ۹۸۱: چشم بینایی بده تا روی جانان بنگرم 132شمارهٔ ۹۸۲: جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم 133شمارهٔ ۹۸۳: گر من ز دست هجر تو آهی برآورم 134شمارهٔ ۹۸۴: تا روی همچو ماه تو رفت از برابرم 135شمارهٔ ۹۸۵: تا من از صحبت تو مهجورم 136شمارهٔ ۹۸۶: بیا جانا که جانت را بمیرم 137شمارهٔ ۹۸۷: مگر لطف تو باشد دستگیرم 138شمارهٔ ۹۸۸: به لطف ای دوست باری دست گیرم 139شمارهٔ ۹۸۹: بر نور شمع رویت پروانه ی حقیرم 140شمارهٔ ۹۹۰: بیا ای سرو ناز من روان تا در برت ...141شمارهٔ ۹۹۱: بگفتی هم شبی جانا نظر بر حالت اند ...142شمارهٔ ۹۹۲: مدّتی تا به غم حال جهان می سازم 143شمارهٔ ۹۹۳: خداوندا بده عمری درازم 144شمارهٔ ۹۹۴: لب تشنه لعل توأم آبی مگر ارزم 145شمارهٔ ۹۹۵: ز دیده خون دل تا چند ریزم 146شمارهٔ ۹۹۶: مرا در دل همی آمد که با عشقت نیام ...147شمارهٔ ۹۹۷: نیست بر دولت وصل تو شبی دست رسم 148شمارهٔ ۹۹۸: چنین بی یار و دل تا چند باشم 149شمارهٔ ۹۹۹: اگر با دولتت پاینده باشم 150شمارهٔ ۱۰۰۰: تو شمعی و منت پروانه باشم 151شمارهٔ ۱۰۰۱: سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم 152شمارهٔ ۱۰۰۲: صد ازین جور و جفا گر ز برای تو ک ...153شمارهٔ ۱۰۰۳: من اندر کار عشقش چند کوشم 154شمارهٔ ۱۰۰۴: دوش می رفت دوش بر دوشم 155شمارهٔ ۱۰۰۵: تا چند زنی تیغ جفا بر دل ریشم 156شمارهٔ ۱۰۰۶: ز زلفت بو نمی یابد دماغم 157شمارهٔ ۱۰۰۷: ز گل با روی تو باشد فراغم 158شمارهٔ ۱۰۰۸: ای شده غم یار من، من شده ام یار ...159شمارهٔ ۱۰۰۹: همی پرسی که چونی در فراقم 160شمارهٔ ۱۰۱۰: کنون عمری که سرگردان عشقم 161شمارهٔ ۱۰۱۱: بس بگردید و بس بگردد هم 162شمارهٔ ۱۰۱۲: چو من آشفته آن زلف و خالم 163شمارهٔ ۱۰۱۳: بگرفت ز دست غم ملالم 164شمارهٔ ۱۰۱۴: عمریست تا من از جان حیران آن جما ...165شمارهٔ ۱۰۱۵: چرایی این چنین فارغ ز حالم 166شمارهٔ ۱۰۱۶: آخر نظری فکن به حالم 167شمارهٔ ۱۰۱۷: چون سر زلف تو ای دوست پریشان حال ...168شمارهٔ ۱۰۱۸: تا هست نظر بدان جمالم 169شمارهٔ ۱۰۱۹: ای سر زلف تو پناه دلم 170شمارهٔ ۱۰۲۰: تا کی زنی ز تیغ جفا نیش بر دلم 171شمارهٔ ۱۰۲۱: چو بلبل در هوای گلستانم 172شمارهٔ ۱۰۲۲: تا هست به عشق تو توانم 173شمارهٔ ۱۰۲۳: من ز هجران تو سرگشته و سرگردانم 174شمارهٔ ۱۰۲۴: اگرچه سوخت در غم استخوانم 175شمارهٔ ۱۰۲۵: بلبل صفت از عشق تو فریاد زنانم 176شمارهٔ ۱۰۲۶: من تو را یار خویش می دانم 177شمارهٔ ۱۰۲۷: ز سوز عشق رخت آتشیست در جانم 178شمارهٔ ۱۰۲۸: بر آب دیده چون سروش نشانم 179شمارهٔ ۱۰۲۹: در جمال رخ تو حیرانم 180شمارهٔ ۱۰۳۰: فریاد که از دست تو فریاد زنانم 181شمارهٔ ۱۰۳۱: از دست غم عشق تو فریاد کنانم 182شمارهٔ ۱۰۳۲: ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم 183شمارهٔ ۱۰۳۳: بی رخ چون خورت ای جان به لب آمد ...184شمارهٔ ۱۰۳۴: من راز غم عشق تو گفتن نتوانم 185شمارهٔ ۱۰۳۵: عمریست تا چو پرگار سرگشته در جها ...186شمارهٔ ۱۰۳۶: پشتم ز فراق شد خم 187شمارهٔ ۱۰۳۷: در سرم هست که سر در سر کار تو کن ...188شمارهٔ ۱۰۳۸: من دیده با خیال تو برهم نمی زنم 189شمارهٔ ۱۰۳۹: گر خرامی پیش ما در دیدگان جایت ک ...190شمارهٔ ۱۰۴۰: گفتم که یک شبی سوی جانان گذر کنم 191شمارهٔ ۱۰۴۱: بخت اگر یاری دهد یارش کنم 192شمارهٔ ۱۰۴۲: پیش رویش جان و دل قربان کنم 193شمارهٔ ۱۰۴۳: گفته بودی از لبت درمان کنم 194شمارهٔ ۱۰۴۴: تا به کی درد غمت پنهان کنم 195شمارهٔ ۱۰۴۵: درد ما را با غمت چون نیست درمان ...196شمارهٔ ۱۰۴۶: دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون ...197شمارهٔ ۱۰۴۷: تا به چند این دیده را در هجر تو ...198شمارهٔ ۱۰۴۸: جز غم چو نیست حاصل ایام چون کنم 199شمارهٔ ۱۰۴۹: تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خ ...200شمارهٔ ۱۰۵۰: شب وصال میسّر نمی شود چه کنم 201شمارهٔ ۱۰۵۱: بی رخت صبر از این بیش ندارم چه ک ...202شمارهٔ ۱۰۵۲: من مسکین به جهان یار ندارم چه کن ...203شمارهٔ ۱۰۵۳: بگو که با غم هجران روی او چه کنم 204شمارهٔ ۱۰۵۴: بر سر کوی تو افغان چه کنم گر نکن ...205شمارهٔ ۱۰۵۵: بیا که بی رخ خوبت نظر به کس نکنم 206شمارهٔ ۱۰۵۶: با تو تا جان باشدم یاری کنم 207شمارهٔ ۱۰۵۷: با درد دلپذیر تو درمان چه می کنم 208شمارهٔ ۱۰۵۸: با دو چشمت عشق بازی می کنم 209شمارهٔ ۱۰۵۹: من چو بلبل ناله های صبحگاهی می ک ...210شمارهٔ ۱۰۶۰: گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم 211شمارهٔ ۱۰۶۱: پرسی ز من که چونی ای دوست بی تو ...212شمارهٔ ۱۰۶۲: در این جهان دل خود را شکسته می ب ...213شمارهٔ ۱۰۶۳: شدم به طرف گلستان که تا گلی چینم 214شمارهٔ ۱۰۶۴: نه بخت آنکه شبی با تو روبرو بنشی ...215شمارهٔ ۱۰۶۵: نه یاریی دهدم بخت تا رخت بینم 216شمارهٔ ۱۰۶۶: نام تو قوّت دل و دینم 217شمارهٔ ۱۰۶۷: من دولت وصالش از بی نیاز خواهم 218شمارهٔ ۱۰۶۸: با درد عشقت درمان نخواهم 219شمارهٔ ۱۰۶۹: اگر نه وصل تو باشد جهان نمی خواه ...220شمارهٔ ۱۰۷۰: شبت خوش باد همچون روز خرّم 221شمارهٔ ۱۰۷۱: دیگر هوای عشق تو در سرگرفته ایم 222شمارهٔ ۱۰۷۲: نگارا ز هجر تو دل خسته ایم 223شمارهٔ ۱۰۷۳: چو لاله پر از خون دل خسته ایم 224شمارهٔ ۱۰۷۴: شبهاست کز خیال رخ تو نخفته ایم 225شمارهٔ ۱۰۷۵: دور از تو دلبرا چه جفاها کشیده ا ...226شمارهٔ ۱۰۷۶: روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ا ...227شمارهٔ ۱۰۷۷: دیده دیدن رویت ز خدا می طلبیم 228شمارهٔ ۱۰۷۸: قدر روز وصل تو نشناختیم 229شمارهٔ ۱۰۷۹: ما بی رخ تو دیده ز عالم بدوختیم 230شمارهٔ ۱۰۸۰: تا دیده و دل در سر زلفین تو بستی ...231شمارهٔ ۱۰۸۱: ما تو را دلدار خود پنداشتیم 232شمارهٔ ۱۰۸۲: از مادر دهر تا بزادیم 233شمارهٔ ۱۰۸۳: در سر کوی غمت دل به جفا بنهادیم 234شمارهٔ ۱۰۸۴: بسیار در فراق تو زنهارها زدیم 235شمارهٔ ۱۰۸۵: در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم 236شمارهٔ ۱۰۸۶: یاد باد آنکه عزیزان همه با هم بو ...237شمارهٔ ۱۰۸۷: بر در لطف تو نیاز آریم 238شمارهٔ ۱۰۸۸: ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم 239شمارهٔ ۱۰۸۹: گفتم به دل که ای دل دانی که در چ ...240شمارهٔ ۱۰۹۰: جز درگه تو راه به جایی نمی بریم 241شمارهٔ ۱۰۹۱: با سرو قد تو عشق بازیم 242شمارهٔ ۱۰۹۲: تا به کی در غم عشق تو چنین درساز ...243شمارهٔ ۱۰۹۳: دلا تا کی به درد او بسازیم 244شمارهٔ ۱۰۹۴: بگو تا چند خون دل به غم در ساغر ...245شمارهٔ ۱۰۹۵: صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم 246شمارهٔ ۱۰۹۶: گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسی ...247شمارهٔ ۱۰۹۷: چون صبا از زلف یارم هر سحر آرد ن ...248شمارهٔ ۱۰۹۸: ما خود ز که ایم و از کدامیم 249شمارهٔ ۱۰۹۹: ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم 250شمارهٔ ۱۱۰۰: چه دردست این که درمانش ندانیم 251شمارهٔ ۱۱۰۱: چون تو طبیب دردی درد تو با که گو ...252شمارهٔ ۱۱۰۲: درد دل خویش با که گویم 253شمارهٔ ۱۱۰۳: در راه عشق روی تو ما بی خبر رویم 254شمارهٔ ۱۱۰۴: دل را به بوی وصل تو دادیم و می ر ...255شمارهٔ ۱۱۰۵: یارب که تو بگشای در بسته به رویم 256شمارهٔ ۱۱۰۶: تا به چند از رخ زیبای تو مهجور ش ...257شمارهٔ ۱۱۰۷: پیش چوگان جفایت صنما چون گویم 258شمارهٔ ۱۱۰۸: از وصل دری گشا به رویم 259شمارهٔ ۱۱۰۹: بهار آمد بیا تا خوش برآییم 260شمارهٔ ۱۱۱۰: چو با مهر رخ او آشناییم 261شمارهٔ ۱۱۱۱: سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم 262شمارهٔ ۱۱۱۲: نگارا از تو دور آخر چراییم 263شمارهٔ ۱۱۱۳: در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم 264شمارهٔ ۱۱۱۴: به جان آمد دل از هجر حبیبان 265شمارهٔ ۱۱۱۵: از درد منال ای دل چون نیست تو را ...266شمارهٔ ۱۱۱۶: به خدایی که جز او نیست خداوند جه ...267شمارهٔ ۱۱۱۷: تویی لیلی تویی لیلی تویی درد مرا ...268شمارهٔ ۱۱۱۸: بی کنارت در میان خونم این نازک م ...269شمارهٔ ۱۱۱۹: بار هجرت بر دلم باریست باری بس گ ...270شمارهٔ ۱۱۲۰: صبا برو تو پیامی ز من به یار رسا ...271شمارهٔ ۱۱۲۱: ای صبا نیست به عالم چو قدش سرو ر ...272شمارهٔ ۱۱۲۲: قدم نه شاه باز ما دمی در کوی درو ...273شمارهٔ ۱۱۲۳: ای سخت گمان سست پیمان 274شمارهٔ ۱۱۲۴: چشم و ابرویی که او دارد که دارد ...275شمارهٔ ۱۱۲۵: سری دارم فدای پای جانان 276شمارهٔ ۱۱۲۶: صبا شاد آمدی از کوی جانان 277شمارهٔ ۱۱۲۷: ز باد بهاری جهان شد جوان 278شمارهٔ ۱۱۲۸: چون جهانی را تویی روح و روان 279شمارهٔ ۱۱۲۹: در چمن تا قد آن سرو روانست روان 280شمارهٔ ۱۱۳۰: جان شیرینم تویی دانی که شیرینست ...281شمارهٔ ۱۱۳۱: چو زلف دوست برآشفت روزگار جهان 282شمارهٔ ۱۱۳۲: ای دل غمگین مدار چشم وفا از جهان 283شمارهٔ ۱۱۳۳: ای رخ مهوشت به کام جهان 284شمارهٔ ۱۱۳۴: مکن تو روی چو خورشید خود ز ما پن ...285شمارهٔ ۱۱۳۵: شبی چو زلف سیاهت دراز و بی پایان 286شمارهٔ ۱۱۳۶: بس روز به عشق تو بریدیم بیابان 287شمارهٔ ۱۱۳۷: دلم بگرفت از تنها نشستن 288شمارهٔ ۱۱۳۸: مهر روی آن بت سیمین بدن 289شمارهٔ ۱۱۳۹: تا به کی جان و جهان در سر کارت ک ...290شمارهٔ ۱۱۴۰: روی او را کجا توان دیدن 291شمارهٔ ۱۱۴۱: دل به جان آمد از عنا دیدن 292شمارهٔ ۱۱۴۲: ای دیده نمی شاید بی دوست جهان دی ...293شمارهٔ ۱۱۴۳: به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن 294شمارهٔ ۱۱۴۴: از دستت ای قلم من خواهم به جان ر ...295شمارهٔ ۱۱۴۵: چه خوش بود به چمن در صبوح گل چید ...296شمارهٔ ۱۱۴۶: باد نوروزی برآمد خیمه بر گلزار ز ...297شمارهٔ ۱۱۴۷: بیا و دیده جانم به وصل بینا کن 298شمارهٔ ۱۱۴۸: بیا ای سرو جان من کنار چشم ما جا ...299شمارهٔ ۱۱۴۹: نگارا رحمتی بر حال ما کن 300شمارهٔ ۱۱۵۰: دل ضعیف مرا در دو زلف خود جا کن 301شمارهٔ ۱۱۵۱: ز لطفت یک نظر در حال ما کن 302شمارهٔ ۱۱۵۲: سهی سروا گذاری سوی ما کن 303شمارهٔ ۱۱۵۳: بیا دردم به وصل خود دوا کن 304شمارهٔ ۱۱۵۴: درد دل ما را ز کرم باز دوا کن 305شمارهٔ ۱۱۵۵: ای نور دیده یک شبی ما را ز وصلت ...306شمارهٔ ۱۱۵۶: از شب وصلت دل ما شاد کن 307شمارهٔ ۱۱۵۷: خداوندا به حال ما نظر کن 308شمارهٔ ۱۱۵۸: نگارا بر من مسکین نظر کن 309شمارهٔ ۱۱۵۹: دمی در کوی درویشان گذر کن 310شمارهٔ ۱۱۶۰: یک لحظه به سوی ما گذر کن 311شمارهٔ ۱۱۶۱: این خراب آباد دل معمور کن 312شمارهٔ ۱۱۶۲: برآ به بام و رخت همچو شمع خاور ک ...313شمارهٔ ۱۱۶۳: تا به کی این در زنم در باز کن 314شمارهٔ ۱۱۶۴: مه رویت درخشان کن دو زلفت را پری ...315شمارهٔ ۱۱۶۵: ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن 316شمارهٔ ۱۱۶۶: دل سرگشته ی حیران برو ترک مناهی ...317شمارهٔ ۱۱۶۷: به دل گفتم برو شست دو زلفش را پن ...318شمارهٔ ۱۱۶۸: نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن 319شمارهٔ ۱۱۶۹: خلاف عادت معهود را وفایی کن 320شمارهٔ ۱۱۷۰: مویت به آفتاب رخ ای جان رها مکن 321شمارهٔ ۱۱۷۱: زین بیشتر چون زلف خود خاطر پریشا ...322شمارهٔ ۱۱۷۲: ای نگارین زلف شبرنگت به گل پرچین ...323شمارهٔ ۱۱۷۳: ای دل ای دل بیش ازین در عشق نادا ...324شمارهٔ ۱۱۷۴: ای عزیز من ستمکاری مکن 325شمارهٔ ۱۱۷۵: ای عارض زیبای تو نازک تر از برگ ...326شمارهٔ ۱۱۷۶: ای به بالا سرو نازی ای به رخ همچ ...327شمارهٔ ۱۱۷۷: صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من 328شمارهٔ ۱۱۷۸: آن خوشدلی کجا شد و آن روزگار من 329شمارهٔ ۱۱۷۹: زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من 330شمارهٔ ۱۱۸۰: ای دو چشمت مایه درمان من 331شمارهٔ ۱۱۸۱: مکن تو روی چو خورشید خود نهان از ...332شمارهٔ ۱۱۸۲: قد تو سرو ناز من هجر تو جان گداز ...333شمارهٔ ۱۱۸۳: ای بار غم تو بر دل من 334شمارهٔ ۱۱۸۴: تا به کی در پا کشد زلفت دل مسکین ...335شمارهٔ ۱۱۸۵: آه از ستم زمانه ی دون 336شمارهٔ ۱۱۸۶: ای بت سنگین دل سیمین بدن 337شمارهٔ ۱۱۸۷: بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین 338شمارهٔ ۱۱۸۸: هجران آن صنم گلعذار بین 339شمارهٔ ۱۱۸۹: تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت ...340شمارهٔ ۱۱۹۰: بگشای در رحمت بر روی من مسکین 341شمارهٔ ۱۱۹۱: بلبل شوریده زندان بر نتابد بیش ا ...342شمارهٔ ۱۱۹۲: ای به قد چون سرو نازی صد هزاران ...343شمارهٔ ۱۱۹۳: جان بدادم در فراق روی او 344شمارهٔ ۱۱۹۴: ای دو دیده چون کنم درمان ندارد د ...345شمارهٔ ۱۱۹۵: گر کشم بار کسی هم بار تو 346شمارهٔ ۱۱۹۶: ای مرا هم دل تو هم دلدار تو 347شمارهٔ ۱۱۹۷: ندارم دل که دل بردارم از تو 348شمارهٔ ۱۱۹۸: صبا باز آ که در مان دارم از تو 349شمارهٔ ۱۱۹۹: نگارینا دل پر دردم از تو 350شمارهٔ ۱۲۰۰: ای به ناکام دلم خسته و مهجور از ...351شمارهٔ ۱۲۰۱: تا به کی باشد دلم در دام تو 352شمارهٔ ۱۲۰۲: جانان کدام دل که نگشتست رام تو 353شمارهٔ ۱۲۰۳: آمد دل ضعیف من اندر پناه تو 354شمارهٔ ۱۲۰۴: ای دل به درد عشق ندارم دوای تو 355شمارهٔ ۱۲۰۵: گشتم از جان بنده بالای تو 356شمارهٔ ۱۲۰۶: جانم به لب رسید ز جور و جفای تو 357شمارهٔ ۱۲۰۷: ای دلم در لعل شکّرخای تو 358شمارهٔ ۱۲۰۸: ما را شکایتیست ز دست جفای تو 359شمارهٔ ۱۲۰۹: ای دیده ی بخت جهان در آرزوی روی ...360شمارهٔ ۱۲۱۰: باد صبا جان می دهد در آرزوی روی ...361شمارهٔ ۱۲۱۱: بردی دل من به چشم و ابرو 362شمارهٔ ۱۲۱۲: من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ا ...363شمارهٔ ۱۲۱۳: ای که دل دارد بسی بر روی جانان آ ...364شمارهٔ ۱۲۱۴: گفته بودم یار گیرم یار کو 365شمارهٔ ۱۲۱۵: دلبرا لذّت جوانی کو 366شمارهٔ ۱۲۱۶: ای صبا حال دل من بر دلدار بگو 367شمارهٔ ۱۲۱۷: صبا تو حال دل خسته با نگار بگو 368شمارهٔ ۱۲۱۸: ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو 369شمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگ ...370شمارهٔ ۱۲۲۰: خردم گفت برو ای دل دیوانه برو 371شمارهٔ ۱۲۲۱: تا مرا شد سایه زلفت پناه 372شمارهٔ ۱۲۲۲: ای سودا دیده ام روی چو ماه 373شمارهٔ ۱۲۲۳: آن دیده بین که چون به جفا می کند ...374شمارهٔ ۱۲۲۴: تشنه درد فراقت منم ای جان در ده 375شمارهٔ ۱۲۲۵: ای غمت در جان ما جا ساخته 376شمارهٔ ۱۲۲۶: ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخ ...377شمارهٔ ۱۲۲۷: گر کند میل جفا دلبر من گویم چه 378شمارهٔ ۱۲۲۸: ای مرا از یاد خود بگذاشته 379شمارهٔ ۱۲۲۹: نگران خم ابروی توام پیوسته 380شمارهٔ ۱۲۳۰: پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده 381شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده 382شمارهٔ ۱۲۳۲: جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده 383شمارهٔ ۱۲۳۳: ای ما جهان و جان را بر باد عشق د ...384شمارهٔ ۱۲۳۴: ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زد ...385شمارهٔ ۱۲۳۵: تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده 386شمارهٔ ۱۲۳۶: ای سلاطین جهان پیش رخت بنده شده 387شمارهٔ ۱۲۳۷: به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده 388شمارهٔ ۱۲۳۸: بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده 389شمارهٔ ۱۲۳۹: تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده 390شمارهٔ ۱۲۴۰: این دل محنت و بلا دیده 391شمارهٔ ۱۲۴۱: ای خیال رخ تو در دیده 392شمارهٔ ۱۲۴۲: آه از این روزگار گردیده 393شمارهٔ ۱۲۴۳: دل من از غم تو گرد جهان گردیده 394شمارهٔ ۱۲۴۴: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده 395شمارهٔ ۱۲۴۵: گفتم که میارید ز بازار بنفشه 396شمارهٔ ۱۲۴۶: عالم همه خوش بوی شد از بوی بنفشه 397شمارهٔ ۱۲۴۷: در سر مرا ز عشقش سودا بود همیشه 398شمارهٔ ۱۲۴۸: فریاد ز جور این زمانه 399شمارهٔ ۱۲۴۹: دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآ ...400شمارهٔ ۱۲۵۰: آن چه زلفست آن که باز از قهر تاب ...401شمارهٔ ۱۲۵۱: بازم از سودای زلفت مست و شیدا کر ...402شمارهٔ ۱۲۵۲: یکباره عهد یار فراموش کرده ای 403شمارهٔ ۱۲۵۳: تا کی دلا به دام غمش اوفتاده ای 404شمارهٔ ۱۲۵۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ...405شمارهٔ ۱۲۵۵: عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ...406شمارهٔ ۱۲۵۶: از جان وصل خویش فرستم نواله ای 407شمارهٔ ۱۲۵۷: ای در غم عشق تو من در هر دهن افس ...408شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ا ...409شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی 410شمارهٔ ۱۲۶۰: تو که خورشید جهانی به جهان می تا ...411شمارهٔ ۱۲۶۱: گرفت از رشک رویت ماه تابی 412شمارهٔ ۱۲۶۲: دلا این عشق بازی تا به کی بی 413شمارهٔ ۱۲۶۳: زان لعل لبم بده زکاتی 414شمارهٔ ۱۲۶۴: ای دل ز شراب عشق مستی 415شمارهٔ ۱۲۶۵: تا که مهر مهرم از درج وفا برداشت ...416شمارهٔ ۱۲۶۶: من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی 417شمارهٔ ۱۲۶۷: چه کردم تا زمن دل برگرفتی 418شمارهٔ ۱۲۶۸: ای مسلمانان خدا را همّتی 419شمارهٔ ۱۲۶۹: دارم به لطف عام تو چشم عنایتی 420شمارهٔ ۱۲۷۰: گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی 421شمارهٔ ۱۲۷۱: دردا که نیست روز غمت را نهایتی 422شمارهٔ ۱۲۷۲: به رخ چون ماه تابانی به قد چون س ...423شمارهٔ ۱۲۷۳: ز کوی دوست آمد شاد بادی 424شمارهٔ ۱۲۷۴: دلا در عشق بازی نیک مردی 425شمارهٔ ۱۲۷۵: گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش ...426شمارهٔ ۱۲۷۶: یک شب به لطف از درما درنیامدی 427شمارهٔ ۱۲۷۷: تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان ب ...428شمارهٔ ۱۲۷۸: گهی بزم طرب را ساختندی 429شمارهٔ ۱۲۷۹: دلا خود را به مه رویی چه بندی 430شمارهٔ ۱۲۸۰: بگو چگونه دهم شرح آرزومندی 431شمارهٔ ۱۲۸۱: گلبن وصل ز باغ دل ما برکندی 432شمارهٔ ۱۲۸۲: چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی 433شمارهٔ ۱۲۸۳: گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دید ...434شمارهٔ ۱۲۸۴: به حکم آنکه مرا نیست در جهان یار ...435شمارهٔ ۱۲۸۵: مگر با ما سر یاری نداری 436شمارهٔ ۱۲۸۶: ای که ز دولت و اقبال تو برخوردار ...437شمارهٔ ۱۲۸۷: صبا اگر به سر کوی او گذر داری 438شمارهٔ ۱۲۸۸: دلم ز دست ببردی و جان به سر باری 439شمارهٔ ۱۲۸۹: بگو تا کی دلم را تنگ داری 440شمارهٔ ۱۲۹۰: چرا بی جرم با ما جنگ داری 441شمارهٔ ۱۲۹۱: نگارینا ز نامم ننگ داری 442شمارهٔ ۱۲۹۲: چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آ ...443شمارهٔ ۱۲۹۳: دلم ببردی و دانم که قصد جان داری 444شمارهٔ ۱۲۹۴: صبا بازآ که درمانم تو داری 445شمارهٔ ۱۲۹۵: چون چشم بد از روی خودم دور چه دا ...446شمارهٔ ۱۲۹۶: ای دل به سر کویش رو گر هوسی داری 447شمارهٔ ۱۲۹۷: ای دل به درد عشقش دانم دوا نداری 448شمارهٔ ۱۲۹۸: نگارا رسم دلداری نداری 449شمارهٔ ۱۲۹۹: گرم بودی به وصلت اختیاری 450شمارهٔ ۱۳۰۰: دلا تا کی چنین در زیر باری 451شمارهٔ ۱۳۰۱: چه خوش بادیست باد نوبهاری 452شمارهٔ ۱۳۰۲: که دارد در دو عالم چون تو یاری 453شمارهٔ ۱۳۰۳: که را باشد به عالم چون تو یاری 454شمارهٔ ۱۳۰۴: حاش لله که مرا جز تو بود دلداری 455شمارهٔ ۱۳۰۵: به دردی دل گرفتارست باری 456شمارهٔ ۱۳۰۶: نیست یاری به جهان مثل تو کس دلدا ...457شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری 458شمارهٔ ۱۳۰۸: چه باشد ار به من خسته دل کنی نظر ...459شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری 460شمارهٔ ۱۳۱۰: الهی تو بگشا به لطفت دری 461شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری 462شمارهٔ ۱۳۱۲: فدای جان منست آن نگار چون حوری 463شمارهٔ ۱۳۱۳: دل برده ای از دست من ای کان لطف ...464شمارهٔ ۱۳۱۴: سهی سروا چرا با ما نسازی 465شمارهٔ ۱۳۱۵: بس دولت فیروزست در پای تو سربازی 466شمارهٔ ۱۳۱۶: تو تا کی با من مسکین نسازی 467شمارهٔ ۱۳۱۷: تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی 468شمارهٔ ۱۳۱۸: وقت آنست که بر ما نظری اندازی 469شمارهٔ ۱۳۱۹: دلا تو با من مسکین چرا نمی سازی 470شمارهٔ ۱۳۲۰: چرا تو درد دلم را دوا نمی سازی 471شمارهٔ ۱۳۲۱: چرا به کار من ناتوان نپردازی 472شمارهٔ ۱۳۲۲: بگفتم با صبا دزدیده رازی 473شمارهٔ ۱۳۲۳: معطّرست جهانی ز باد نوروزی 474شمارهٔ ۱۳۲۴: بو که آن ماه من اندر چمن آید روز ...475شمارهٔ ۱۳۲۵: هر آنکه داد مرا عمر او دهد روزی 476شمارهٔ ۱۳۲۶: بیا که غمزه سرمست تو به دلدوزی 477شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی 478شمارهٔ ۱۳۲۸: من تو را دارم و جز لطف توأم نیست ...479شمارهٔ ۱۳۲۹: تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی 480شمارهٔ ۱۳۳۰: بتا به عهد من ار بر سر جفا باشی 481شمارهٔ ۱۳۳۱: چرا جانا به دردم شاد باشی 482شمارهٔ ۱۳۳۲: دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی 483شمارهٔ ۱۳۳۳: دلا تا کی چنین سرگشته باشی 484شمارهٔ ۱۳۳۴: دلا تا کی چنین دیوانه باشی 485شمارهٔ ۱۳۳۵: ز جانم تو را بنده در بندگی 486شمارهٔ ۱۳۳۶: ماییم و غم عشقت و خوابی و خیالی 487شمارهٔ ۱۳۳۷: دلا تا کی به درد عشق نالی 488شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی 489شمارهٔ ۱۳۳۹: مرا خود نباشد به عالم دلی 490شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شا ...491شمارهٔ ۱۳۴۱: دامن وصل ار به کف آید دمی 492شمارهٔ ۱۳۴۲: من شبی در خواب عکس روی او گردیدم ...493شمارهٔ ۱۳۴۳: چرخ کی گردد به کام ما دمی 494شمارهٔ ۱۳۴۴: بتا تا کی کنی این سرگرانی 495شمارهٔ ۱۳۴۵: الا ای سرو ناز بوستانی 496شمارهٔ ۱۳۴۶: تو مرا دردی و تو درمانی 497شمارهٔ ۱۳۴۷: دل من درد غمت دارد و تو درمانی 498شمارهٔ ۱۳۴۸: چو حال زار من خسته دل تو می دانی 499شمارهٔ ۱۳۴۹: دلم را درد و درمانی مرا تو مونس ...500شمارهٔ ۱۳۵۰: تو عهدی کرده ای جانا که از من سر ...501شمارهٔ ۱۳۵۱: دل من به دست آر اگر می توانی 502شمارهٔ ۱۳۵۲: دل بدادم به تو ای دوست من از ناد ...503شمارهٔ ۱۳۵۳: فراموشت چرا شد مهربانی 504شمارهٔ ۱۳۵۴: نگارا چون قلم ما را به سر تا کی ...505شمارهٔ ۱۳۵۵: تا چند مرا جانا از غمزه برنجانی 506شمارهٔ ۱۳۵۶: تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی 507شمارهٔ ۱۳۵۷: همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی 508شمارهٔ ۱۳۵۸: جهان بگرفت باز از سر جوانی 509شمارهٔ ۱۳۵۹: مرا که در دو جهان راحت دل و جانی 510شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی 511شمارهٔ ۱۳۶۱: دلی ز دست بدادم ز روی نادانی 512شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی 513شمارهٔ ۱۳۶۳: صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی 514شمارهٔ ۱۳۶۴: تو جام جهان نمای جانی 515شمارهٔ ۱۳۶۵: بده ساقی تو جام ارغوانی 516شمارهٔ ۱۳۶۶: صبا حال دلم را نیک دانی 517شمارهٔ ۱۳۶۷: جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی 518شمارهٔ ۱۳۶۸: جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی 519شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد ک ...520شمارهٔ ۱۳۷۰: ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی 521شمارهٔ ۱۳۷۱: تا به کی جانا دلم پر خون کنی 522شمارهٔ ۱۳۷۲: دلبرا با من جفا تا کی کنی 523شمارهٔ ۱۳۷۳: تا کی از سرکشی وفا نکنی 524شمارهٔ ۱۳۷۴: تو خود به حال پریشان ما نظر نکنی 525شمارهٔ ۱۳۷۵: نه درد دلم را دوا می کنی 526شمارهٔ ۱۳۷۶: دلبرا با ما تو لطف بی نهایت می ک ...527شمارهٔ ۱۳۷۷: من دردمند چاره ی دردم چه می کنی 528شمارهٔ ۱۳۷۸: تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی ...529شمارهٔ ۱۳۷۹: جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی 530شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی 531شمارهٔ ۱۳۸۱: گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی 532شمارهٔ ۱۳۸۲: ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می ...533شمارهٔ ۱۳۸۳: ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی 534شمارهٔ ۱۳۸۴: در ره عشق تو جانی می دهم در جست ...535شمارهٔ ۱۳۸۵: گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به ...536شمارهٔ ۱۳۸۶: خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی 537شمارهٔ ۱۳۸۷: ای جان و جهان توام پناهی 538شمارهٔ ۱۳۸۸: چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی 539شمارهٔ ۱۳۸۹: ماهیست نشسته به سر مسند شاهی 540شمارهٔ ۱۳۹۰: الهی یا الهی یا الهی 541شمارهٔ ۱۳۹۱: ز روی لطف کن در من نگاهی 542شمارهٔ ۱۳۹۲: هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی 543شمارهٔ ۱۳۹۳: ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی 544شمارهٔ ۱۳۹۴: ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی 545شمارهٔ ۱۳۹۵: شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی 546شمارهٔ ۱۳۹۶: بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی 547شمارهٔ ۱۳۹۷: نمی یابم به درد دل دوایی 548شمارهٔ ۱۳۹۸: گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی 549شمارهٔ ۱۳۹۹: بیا جانا که دردم را دوایی 550شمارهٔ ۱۴۰۰: تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی 551شمارهٔ ۱۴۰۱: بتا بدمهر و سنگین دل چرایی 552شمارهٔ ۱۴۰۲: دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی 553شمارهٔ ۱۴۰۳: بیا که با تو نداریم دست بالایی 554شمارهٔ ۱۴۰۴: چنین بیگانه وش آخر چرایی 555شمارهٔ ۱۴۰۵: بربود از من دل دل ربائی 556شمارهٔ ۱۴۰۶: مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی 557شمارهٔ ۱۴۰۷: آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی 558شمارهٔ ۱۴۰۸: ای مرا پیوند جان جانم تویی 559شمارهٔ ۱۴۰۹: ای روان گشته ز چشمم ز فراقت جویی 560شمارهٔ ۱۴۱۰: در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی 561شمارهٔ ۱۴۱۱: جفا تا کی کنی بر ما نگویی 562شمارهٔ ۱۴۱۲: چرا به ترک جفا دلبرا نمی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ