به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونغزل هاشمارهٔ ۸۶۳: پست طاقت طاق گشت از بار عشق

3340عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

پست طاقت طاق گشت از بار عشق
پای دل مجروح شد از خار عشق
بر زبان ناید کسی را نام دل
جان فروشانند در بازار عشق
بس گران باریست بار عشق و صبر
از دلم بردار یارب بار عشق
ای دل بیچاره در هجران بساز
کاین چنین افتاده کار و بار عشق
هر زمان در سینه ام سر می زند
ای مسلمانان ز هجران بار عشق
چون فراقش خانه صبرم بکند
هم وصال او بود معمار عشق
رنگ رویم شد بسان کاه زرد
در جهان اینست خود آثار عشق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۶۲: خون جگر خورم به جهان با غم فراق 2شمارهٔ ۸۶۳: پست طاقت طاق گشت از بار عشق 3شمارهٔ ۸۶۴: ای گل رویت بهارستان عشق 4شمارهٔ ۸۶۵: الغیاث از دست دل کِم کرد سرگردان ...5شمارهٔ ۸۶۶: به جان رسید دل من ز گردش افلاک 6شمارهٔ ۸۶۷: اگر ز دل کشم آهی به غم من غمناک 7شمارهٔ ۸۶۸: ندارم در غم عشقت ز کس باک 8شمارهٔ ۸۶۹: ای شرمسار روی تو خورشید بر فلک 9شمارهٔ ۸۷۰: ای برده رخت ز روی گل رنگ 10شمارهٔ ۸۷۱: دردی که مراست بر دل تنگ 11شمارهٔ ۸۷۲: عهد کردم که ازین پس ندهم دل به خی ...12شمارهٔ ۸۷۳: دل به زلفت داده ام ز آنم پریشانست ...13شمارهٔ ۸۷۴: به تلخی شب هجران و بامداد وصال 14شمارهٔ ۸۷۵: چو بودی گر وفا بودی در آن دل 15شمارهٔ ۸۷۶: رفتی و در غم تو بماندم فگار دل 16شمارهٔ ۸۷۷: من نمی یابم دوای درد دل 17شمارهٔ ۸۷۸: جهان خرّم و ما چنین تنگ دل 18شمارهٔ ۸۷۹: مراست از دو جهان مهر دوست حاصل دل 19شمارهٔ ۸۸۰: چون ندادم آن ستمگر کام دل 20شمارهٔ ۸۸۱: روی تو شد صبح جان زلف تو شد شام د ...21شمارهٔ ۸۸۲: آسان نمی شود شب وصلم به کام دل 22شمارهٔ ۸۸۳: من با خط و خال او تا آنکه ببستم د ...23شمارهٔ ۸۸۴: ای خیال روی تو سلطان دل 24شمارهٔ ۸۸۵: ای جهان تا کی بری فرمان دل 25شمارهٔ ۸۸۶: ز درد فراقت من خسته دل 26شمارهٔ ۸۸۷: ای دیده ی جان جهان در شست زلفت بس ...27شمارهٔ ۸۸۸: من فدا کردم سر اندر پای دل 28شمارهٔ ۸۸۹: دردم ز حد گذشت و ندارم دوای دل 29شمارهٔ ۸۹۰: تا چند حال ما را آشفته داری ای دل 30شمارهٔ ۸۹۱: بگو تا کی چنین دربندی ای دل 31شمارهٔ ۸۹۲: من بی دل چکنم پیش که گویم غم دل 32شمارهٔ ۸۹۳: تا جای گرفته ای تو در دل 33شمارهٔ ۸۹۴: مرا عشقت نه امروزست در دل 34شمارهٔ ۸۹۵: ای برده آتش رخ تو آب و رنگ گل 35شمارهٔ ۸۹۶: تا کی کنم ای دوست به درد تو تحمّل 36شمارهٔ ۸۹۷: آن مرغ که بود زیرکش نام 37شمارهٔ ۸۹۸: به زلف سرکش شوریده چون شام 38شمارهٔ ۸۹۹: برنمی آید مرا زان لعل جان افزای ک ...39شمارهٔ ۹۰۰: ای رخت همچو صبح و زلف چو شام 40شمارهٔ ۹۰۱: به چشم و ابروی شوخ ای دلارام 41شمارهٔ ۹۰۲: چه خوش باشد شراب وصل در جام 42شمارهٔ ۹۰۳: ای سرو ناز رسته دمی سوی ما خرام 43شمارهٔ ۹۰۴: نمی بیند دلم از یار خود کام 44شمارهٔ ۹۰۵: چون تو را گشتم ز جان و دل غلام 45شمارهٔ ۹۰۶: یک نظر گر می کنی بر حال ما، ما را ...46شمارهٔ ۹۰۷: قرار برد ز دل زلف بی قرار توأم 47شمارهٔ ۹۰۸: تا که من نرد وفا با رخ تو باخته ا ...48شمارهٔ ۹۰۹: سالها تا ز غم عشق رخت سوخته ام 49شمارهٔ ۹۱۰: من که با خاک درت خون دل آمیخته ام 50شمارهٔ ۹۱۱: دل به غم تو بسته ام و از همه خلق ...51شمارهٔ ۹۱۲: چون سر زلفش پریشان در جهان افتاده ...52شمارهٔ ۹۱۳: سالها در عشق تو خون خورده ام 53شمارهٔ ۹۱۴: تا سر کوی تو مأوا کرده ام 54شمارهٔ ۹۱۵: جان فدای راه عشقش کرده ام 55شمارهٔ ۹۱۶: آنکه در عالم ثنایش کرده ام 56شمارهٔ ۹۱۷: درد دلم را ز تو گرچه نهان کرده ام 57شمارهٔ ۹۱۸: نازنینا من ز جانت بنده ام 58شمارهٔ ۹۱۹: تا خیال آن بت بگزیده ام 59شمارهٔ ۹۲۰: ای خوشا وقت دل شوریده ام 60شمارهٔ ۹۲۱: من که عمری در جهان گردیده ام 61شمارهٔ ۹۲۲: ای خیال روی تو در دیده ام 62شمارهٔ ۹۲۳: خوابی خوش است اینکه شب دوش دیده ا ...63شمارهٔ ۹۲۴: باد صبا از من رسان نزد دلارامم سل ...64شمارهٔ ۹۲۵: من دلخسته در عشقت خرابم 65شمارهٔ ۹۲۶: به درد عشق تو درمان نیابم 66شمارهٔ ۹۲۷: بی روی تو نیست خورد و خوابم 67شمارهٔ ۹۲۸: دلا در باغ حسنش عندلیبم 68شمارهٔ ۹۲۹: در جوانی قدر خود نشناختم 69شمارهٔ ۹۳۰: هنوز از باده ی وصل تو مستم 70شمارهٔ ۹۳۱: دیده بگشادم و دل در سر زلفت بستم 71شمارهٔ ۹۳۲: ز عشقت تا ز خود بیگانه گشتم 72شمارهٔ ۹۳۳: به بوی زلف تو دیوانه گشتم 73شمارهٔ ۹۳۴: بتا تا مهر تو در بر گرفتم 74شمارهٔ ۹۳۵: آنکه هرگز نرود یک نفسی از یادم 75شمارهٔ ۹۳۶: تا دل به غم رخت نهادم 76شمارهٔ ۹۳۷: آفتاب رویش از مشرق برآمد صبحدم 77شمارهٔ ۹۳۸: نگار ماه روی سرو قدم 78شمارهٔ ۹۳۹: چرا گشتی چنین غافل ز دردم 79شمارهٔ ۹۴۰: ز حد بگذشت در عشق تو دردم 80شمارهٔ ۹۴۱: تا جهانست به سر گرد جهان می گردم 81شمارهٔ ۹۴۲: چو در عالم تویی درمان دردم 82شمارهٔ ۹۴۳: مدّتی تا ز غمت گرد جهان می گردم 83شمارهٔ ۹۴۴: هیچ دانی که جهان در سر و کارت کرد ...84شمارهٔ ۹۴۵: مهر روی خوب در جان باشدم 85شمارهٔ ۹۴۶: از سر سوز جگر بر در آن یار شدم 86شمارهٔ ۹۴۷: دلم همچون سر زلفست در هم 87شمارهٔ ۹۴۸: به جان رسید مرا جان نازنین از غم 88شمارهٔ ۹۴۹: خیالش دوش ناگه در ربودم 89شمارهٔ ۹۵۰: دو زلف سرکشش پرتاب دیدم 90شمارهٔ ۹۵۱: از آن زمان که من آن روی چون قمر د ...91شمارهٔ ۹۵۲: دوش رویش به خواب می دیدم 92شمارهٔ ۹۵۳: بیمست که از دست تو فریاد برآرم 93شمارهٔ ۹۵۴: من امشب با سر زلفش سر و کاری عجب ...94شمارهٔ ۹۵۵: باد صبا خدا را بگذر سوی نگارم 95شمارهٔ ۹۵۶: نگارا از فراقت سخت زارم 96شمارهٔ ۹۵۷: تو می دانی که جز تو کس ندارم 97شمارهٔ ۹۵۸: ز هجر روی تو یارا به کام اغیارم 98شمارهٔ ۹۵۹: در حسرت روی آن نگارم 99شمارهٔ ۹۶۰: من به لطفت امید می دارم 100شمارهٔ ۹۶۱: از شب هجر تو ای دوست شکایت دارم 101شمارهٔ ۹۶۲: دلبرا آرزوی دیدن رویت دارم 102شمارهٔ ۹۶۳: نگاری چابک و دلبند دارم 103شمارهٔ ۹۶۴: دلا من آرزوی یار دارم 104شمارهٔ ۹۶۵: امشب سر وصل یار دارم 105شمارهٔ ۹۶۶: نه در عالم کسی غمخوار دارم 106شمارهٔ ۹۶۷: مهر رویش میان جان دارم 107شمارهٔ ۹۶۸: چه دهم شرح که از غصّه چه بر جان د ...108شمارهٔ ۹۶۹: باز در سر هوس روی نگاری دارم 109شمارهٔ ۹۷۰: من به بوی سر زلفت نگرانی دارم 110شمارهٔ ۹۷۱: بیا کز درد دوری بی قرارم 111شمارهٔ ۹۷۲: در عشق تو جز رنگ رخ زرد ندارم 112شمارهٔ ۹۷۳: ای دوست نظر کن ز سر لطف به کارم 113شمارهٔ ۹۷۴: به عالم غیر تو دلبر ندارم 114شمارهٔ ۹۷۵: به دوران وصالت غم ندارم 115شمارهٔ ۹۷۶: دلا صبر از رخ جانان ندارم 116شمارهٔ ۹۷۷: ندارم بی تو برگ جان ندارم 117شمارهٔ ۹۷۸: به عالم غیر تو یاری ندارم 118شمارهٔ ۹۷۹: منم کاندر جهان یاری ندارم 119شمارهٔ ۹۸۰: صبا بگذر شبی در کوی یارم 120شمارهٔ ۹۸۱: چشم بینایی بده تا روی جانان بنگرم 121شمارهٔ ۹۸۲: جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم 122شمارهٔ ۹۸۳: گر من ز دست هجر تو آهی برآورم 123شمارهٔ ۹۸۴: تا روی همچو ماه تو رفت از برابرم 124شمارهٔ ۹۸۵: تا من از صحبت تو مهجورم 125شمارهٔ ۹۸۶: بیا جانا که جانت را بمیرم 126شمارهٔ ۹۸۷: مگر لطف تو باشد دستگیرم 127شمارهٔ ۹۸۸: به لطف ای دوست باری دست گیرم 128شمارهٔ ۹۸۹: بر نور شمع رویت پروانه ی حقیرم 129شمارهٔ ۹۹۰: بیا ای سرو ناز من روان تا در برت ...130شمارهٔ ۹۹۱: بگفتی هم شبی جانا نظر بر حالت اند ...131شمارهٔ ۹۹۲: مدّتی تا به غم حال جهان می سازم 132شمارهٔ ۹۹۳: خداوندا بده عمری درازم 133شمارهٔ ۹۹۴: لب تشنه لعل توأم آبی مگر ارزم 134شمارهٔ ۹۹۵: ز دیده خون دل تا چند ریزم 135شمارهٔ ۹۹۶: مرا در دل همی آمد که با عشقت نیام ...136شمارهٔ ۹۹۷: نیست بر دولت وصل تو شبی دست رسم 137شمارهٔ ۹۹۸: چنین بی یار و دل تا چند باشم 138شمارهٔ ۹۹۹: اگر با دولتت پاینده باشم 139شمارهٔ ۱۰۰۰: تو شمعی و منت پروانه باشم 140شمارهٔ ۱۰۰۱: سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم 141شمارهٔ ۱۰۰۲: صد ازین جور و جفا گر ز برای تو ک ...142شمارهٔ ۱۰۰۳: من اندر کار عشقش چند کوشم 143شمارهٔ ۱۰۰۴: دوش می رفت دوش بر دوشم 144شمارهٔ ۱۰۰۵: تا چند زنی تیغ جفا بر دل ریشم 145شمارهٔ ۱۰۰۶: ز زلفت بو نمی یابد دماغم 146شمارهٔ ۱۰۰۷: ز گل با روی تو باشد فراغم 147شمارهٔ ۱۰۰۸: ای شده غم یار من، من شده ام یار ...148شمارهٔ ۱۰۰۹: همی پرسی که چونی در فراقم 149شمارهٔ ۱۰۱۰: کنون عمری که سرگردان عشقم 150شمارهٔ ۱۰۱۱: بس بگردید و بس بگردد هم 151شمارهٔ ۱۰۱۲: چو من آشفته آن زلف و خالم 152شمارهٔ ۱۰۱۳: بگرفت ز دست غم ملالم 153شمارهٔ ۱۰۱۴: عمریست تا من از جان حیران آن جما ...154شمارهٔ ۱۰۱۵: چرایی این چنین فارغ ز حالم 155شمارهٔ ۱۰۱۶: آخر نظری فکن به حالم 156شمارهٔ ۱۰۱۷: چون سر زلف تو ای دوست پریشان حال ...157شمارهٔ ۱۰۱۸: تا هست نظر بدان جمالم 158شمارهٔ ۱۰۱۹: ای سر زلف تو پناه دلم 159شمارهٔ ۱۰۲۰: تا کی زنی ز تیغ جفا نیش بر دلم 160شمارهٔ ۱۰۲۱: چو بلبل در هوای گلستانم 161شمارهٔ ۱۰۲۲: تا هست به عشق تو توانم 162شمارهٔ ۱۰۲۳: من ز هجران تو سرگشته و سرگردانم 163شمارهٔ ۱۰۲۴: اگرچه سوخت در غم استخوانم 164شمارهٔ ۱۰۲۵: بلبل صفت از عشق تو فریاد زنانم 165شمارهٔ ۱۰۲۶: من تو را یار خویش می دانم 166شمارهٔ ۱۰۲۷: ز سوز عشق رخت آتشیست در جانم 167شمارهٔ ۱۰۲۸: بر آب دیده چون سروش نشانم 168شمارهٔ ۱۰۲۹: در جمال رخ تو حیرانم 169شمارهٔ ۱۰۳۰: فریاد که از دست تو فریاد زنانم 170شمارهٔ ۱۰۳۱: از دست غم عشق تو فریاد کنانم 171شمارهٔ ۱۰۳۲: ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم 172شمارهٔ ۱۰۳۳: بی رخ چون خورت ای جان به لب آمد ...173شمارهٔ ۱۰۳۴: من راز غم عشق تو گفتن نتوانم 174شمارهٔ ۱۰۳۵: عمریست تا چو پرگار سرگشته در جها ...175شمارهٔ ۱۰۳۶: پشتم ز فراق شد خم 176شمارهٔ ۱۰۳۷: در سرم هست که سر در سر کار تو کن ...177شمارهٔ ۱۰۳۸: من دیده با خیال تو برهم نمی زنم 178شمارهٔ ۱۰۳۹: گر خرامی پیش ما در دیدگان جایت ک ...179شمارهٔ ۱۰۴۰: گفتم که یک شبی سوی جانان گذر کنم 180شمارهٔ ۱۰۴۱: بخت اگر یاری دهد یارش کنم 181شمارهٔ ۱۰۴۲: پیش رویش جان و دل قربان کنم 182شمارهٔ ۱۰۴۳: گفته بودی از لبت درمان کنم 183شمارهٔ ۱۰۴۴: تا به کی درد غمت پنهان کنم 184شمارهٔ ۱۰۴۵: درد ما را با غمت چون نیست درمان ...185شمارهٔ ۱۰۴۶: دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون ...186شمارهٔ ۱۰۴۷: تا به چند این دیده را در هجر تو ...187شمارهٔ ۱۰۴۸: جز غم چو نیست حاصل ایام چون کنم 188شمارهٔ ۱۰۴۹: تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خ ...189شمارهٔ ۱۰۵۰: شب وصال میسّر نمی شود چه کنم 190شمارهٔ ۱۰۵۱: بی رخت صبر از این بیش ندارم چه ک ...191شمارهٔ ۱۰۵۲: من مسکین به جهان یار ندارم چه کن ...192شمارهٔ ۱۰۵۳: بگو که با غم هجران روی او چه کنم 193شمارهٔ ۱۰۵۴: بر سر کوی تو افغان چه کنم گر نکن ...194شمارهٔ ۱۰۵۵: بیا که بی رخ خوبت نظر به کس نکنم 195شمارهٔ ۱۰۵۶: با تو تا جان باشدم یاری کنم 196شمارهٔ ۱۰۵۷: با درد دلپذیر تو درمان چه می کنم 197شمارهٔ ۱۰۵۸: با دو چشمت عشق بازی می کنم 198شمارهٔ ۱۰۵۹: من چو بلبل ناله های صبحگاهی می ک ...199شمارهٔ ۱۰۶۰: گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم 200شمارهٔ ۱۰۶۱: پرسی ز من که چونی ای دوست بی تو ...201شمارهٔ ۱۰۶۲: در این جهان دل خود را شکسته می ب ...202شمارهٔ ۱۰۶۳: شدم به طرف گلستان که تا گلی چینم 203شمارهٔ ۱۰۶۴: نه بخت آنکه شبی با تو روبرو بنشی ...204شمارهٔ ۱۰۶۵: نه یاریی دهدم بخت تا رخت بینم 205شمارهٔ ۱۰۶۶: نام تو قوّت دل و دینم 206شمارهٔ ۱۰۶۷: من دولت وصالش از بی نیاز خواهم 207شمارهٔ ۱۰۶۸: با درد عشقت درمان نخواهم 208شمارهٔ ۱۰۶۹: اگر نه وصل تو باشد جهان نمی خواه ...209شمارهٔ ۱۰۷۰: شبت خوش باد همچون روز خرّم 210شمارهٔ ۱۰۷۱: دیگر هوای عشق تو در سرگرفته ایم 211شمارهٔ ۱۰۷۲: نگارا ز هجر تو دل خسته ایم 212شمارهٔ ۱۰۷۳: چو لاله پر از خون دل خسته ایم 213شمارهٔ ۱۰۷۴: شبهاست کز خیال رخ تو نخفته ایم 214شمارهٔ ۱۰۷۵: دور از تو دلبرا چه جفاها کشیده ا ...215شمارهٔ ۱۰۷۶: روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ا ...216شمارهٔ ۱۰۷۷: دیده دیدن رویت ز خدا می طلبیم 217شمارهٔ ۱۰۷۸: قدر روز وصل تو نشناختیم 218شمارهٔ ۱۰۷۹: ما بی رخ تو دیده ز عالم بدوختیم 219شمارهٔ ۱۰۸۰: تا دیده و دل در سر زلفین تو بستی ...220شمارهٔ ۱۰۸۱: ما تو را دلدار خود پنداشتیم 221شمارهٔ ۱۰۸۲: از مادر دهر تا بزادیم 222شمارهٔ ۱۰۸۳: در سر کوی غمت دل به جفا بنهادیم 223شمارهٔ ۱۰۸۴: بسیار در فراق تو زنهارها زدیم 224شمارهٔ ۱۰۸۵: در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم 225شمارهٔ ۱۰۸۶: یاد باد آنکه عزیزان همه با هم بو ...226شمارهٔ ۱۰۸۷: بر در لطف تو نیاز آریم 227شمارهٔ ۱۰۸۸: ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم 228شمارهٔ ۱۰۸۹: گفتم به دل که ای دل دانی که در چ ...229شمارهٔ ۱۰۹۰: جز درگه تو راه به جایی نمی بریم 230شمارهٔ ۱۰۹۱: با سرو قد تو عشق بازیم 231شمارهٔ ۱۰۹۲: تا به کی در غم عشق تو چنین درساز ...232شمارهٔ ۱۰۹۳: دلا تا کی به درد او بسازیم 233شمارهٔ ۱۰۹۴: بگو تا چند خون دل به غم در ساغر ...234شمارهٔ ۱۰۹۵: صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم 235شمارهٔ ۱۰۹۶: گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسی ...236شمارهٔ ۱۰۹۷: چون صبا از زلف یارم هر سحر آرد ن ...237شمارهٔ ۱۰۹۸: ما خود ز که ایم و از کدامیم 238شمارهٔ ۱۰۹۹: ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم 239شمارهٔ ۱۱۰۰: چه دردست این که درمانش ندانیم 240شمارهٔ ۱۱۰۱: چون تو طبیب دردی درد تو با که گو ...241شمارهٔ ۱۱۰۲: درد دل خویش با که گویم 242شمارهٔ ۱۱۰۳: در راه عشق روی تو ما بی خبر رویم 243شمارهٔ ۱۱۰۴: دل را به بوی وصل تو دادیم و می ر ...244شمارهٔ ۱۱۰۵: یارب که تو بگشای در بسته به رویم 245شمارهٔ ۱۱۰۶: تا به چند از رخ زیبای تو مهجور ش ...246شمارهٔ ۱۱۰۷: پیش چوگان جفایت صنما چون گویم 247شمارهٔ ۱۱۰۸: از وصل دری گشا به رویم 248شمارهٔ ۱۱۰۹: بهار آمد بیا تا خوش برآییم 249شمارهٔ ۱۱۱۰: چو با مهر رخ او آشناییم 250شمارهٔ ۱۱۱۱: سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم 251شمارهٔ ۱۱۱۲: نگارا از تو دور آخر چراییم 252شمارهٔ ۱۱۱۳: در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم 253شمارهٔ ۱۱۱۴: به جان آمد دل از هجر حبیبان 254شمارهٔ ۱۱۱۵: از درد منال ای دل چون نیست تو را ...255شمارهٔ ۱۱۱۶: به خدایی که جز او نیست خداوند جه ...256شمارهٔ ۱۱۱۷: تویی لیلی تویی لیلی تویی درد مرا ...257شمارهٔ ۱۱۱۸: بی کنارت در میان خونم این نازک م ...258شمارهٔ ۱۱۱۹: بار هجرت بر دلم باریست باری بس گ ...259شمارهٔ ۱۱۲۰: صبا برو تو پیامی ز من به یار رسا ...260شمارهٔ ۱۱۲۱: ای صبا نیست به عالم چو قدش سرو ر ...261شمارهٔ ۱۱۲۲: قدم نه شاه باز ما دمی در کوی درو ...262شمارهٔ ۱۱۲۳: ای سخت گمان سست پیمان 263شمارهٔ ۱۱۲۴: چشم و ابرویی که او دارد که دارد ...264شمارهٔ ۱۱۲۵: سری دارم فدای پای جانان 265شمارهٔ ۱۱۲۶: صبا شاد آمدی از کوی جانان 266شمارهٔ ۱۱۲۷: ز باد بهاری جهان شد جوان 267شمارهٔ ۱۱۲۸: چون جهانی را تویی روح و روان 268شمارهٔ ۱۱۲۹: در چمن تا قد آن سرو روانست روان 269شمارهٔ ۱۱۳۰: جان شیرینم تویی دانی که شیرینست ...270شمارهٔ ۱۱۳۱: چو زلف دوست برآشفت روزگار جهان 271شمارهٔ ۱۱۳۲: ای دل غمگین مدار چشم وفا از جهان 272شمارهٔ ۱۱۳۳: ای رخ مهوشت به کام جهان 273شمارهٔ ۱۱۳۴: مکن تو روی چو خورشید خود ز ما پن ...274شمارهٔ ۱۱۳۵: شبی چو زلف سیاهت دراز و بی پایان 275شمارهٔ ۱۱۳۶: بس روز به عشق تو بریدیم بیابان 276شمارهٔ ۱۱۳۷: دلم بگرفت از تنها نشستن 277شمارهٔ ۱۱۳۸: مهر روی آن بت سیمین بدن 278شمارهٔ ۱۱۳۹: تا به کی جان و جهان در سر کارت ک ...279شمارهٔ ۱۱۴۰: روی او را کجا توان دیدن 280شمارهٔ ۱۱۴۱: دل به جان آمد از عنا دیدن 281شمارهٔ ۱۱۴۲: ای دیده نمی شاید بی دوست جهان دی ...282شمارهٔ ۱۱۴۳: به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن 283شمارهٔ ۱۱۴۴: از دستت ای قلم من خواهم به جان ر ...284شمارهٔ ۱۱۴۵: چه خوش بود به چمن در صبوح گل چید ...285شمارهٔ ۱۱۴۶: باد نوروزی برآمد خیمه بر گلزار ز ...286شمارهٔ ۱۱۴۷: بیا و دیده جانم به وصل بینا کن 287شمارهٔ ۱۱۴۸: بیا ای سرو جان من کنار چشم ما جا ...288شمارهٔ ۱۱۴۹: نگارا رحمتی بر حال ما کن 289شمارهٔ ۱۱۵۰: دل ضعیف مرا در دو زلف خود جا کن 290شمارهٔ ۱۱۵۱: ز لطفت یک نظر در حال ما کن 291شمارهٔ ۱۱۵۲: سهی سروا گذاری سوی ما کن 292شمارهٔ ۱۱۵۳: بیا دردم به وصل خود دوا کن 293شمارهٔ ۱۱۵۴: درد دل ما را ز کرم باز دوا کن 294شمارهٔ ۱۱۵۵: ای نور دیده یک شبی ما را ز وصلت ...295شمارهٔ ۱۱۵۶: از شب وصلت دل ما شاد کن 296شمارهٔ ۱۱۵۷: خداوندا به حال ما نظر کن 297شمارهٔ ۱۱۵۸: نگارا بر من مسکین نظر کن 298شمارهٔ ۱۱۵۹: دمی در کوی درویشان گذر کن 299شمارهٔ ۱۱۶۰: یک لحظه به سوی ما گذر کن 300شمارهٔ ۱۱۶۱: این خراب آباد دل معمور کن 301شمارهٔ ۱۱۶۲: برآ به بام و رخت همچو شمع خاور ک ...302شمارهٔ ۱۱۶۳: تا به کی این در زنم در باز کن 303شمارهٔ ۱۱۶۴: مه رویت درخشان کن دو زلفت را پری ...304شمارهٔ ۱۱۶۵: ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن 305شمارهٔ ۱۱۶۶: دل سرگشته ی حیران برو ترک مناهی ...306شمارهٔ ۱۱۶۷: به دل گفتم برو شست دو زلفش را پن ...307شمارهٔ ۱۱۶۸: نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن 308شمارهٔ ۱۱۶۹: خلاف عادت معهود را وفایی کن 309شمارهٔ ۱۱۷۰: مویت به آفتاب رخ ای جان رها مکن 310شمارهٔ ۱۱۷۱: زین بیشتر چون زلف خود خاطر پریشا ...311شمارهٔ ۱۱۷۲: ای نگارین زلف شبرنگت به گل پرچین ...312شمارهٔ ۱۱۷۳: ای دل ای دل بیش ازین در عشق نادا ...313شمارهٔ ۱۱۷۴: ای عزیز من ستمکاری مکن 314شمارهٔ ۱۱۷۵: ای عارض زیبای تو نازک تر از برگ ...315شمارهٔ ۱۱۷۶: ای به بالا سرو نازی ای به رخ همچ ...316شمارهٔ ۱۱۷۷: صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من 317شمارهٔ ۱۱۷۸: آن خوشدلی کجا شد و آن روزگار من 318شمارهٔ ۱۱۷۹: زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من 319شمارهٔ ۱۱۸۰: ای دو چشمت مایه درمان من 320شمارهٔ ۱۱۸۱: مکن تو روی چو خورشید خود نهان از ...321شمارهٔ ۱۱۸۲: قد تو سرو ناز من هجر تو جان گداز ...322شمارهٔ ۱۱۸۳: ای بار غم تو بر دل من 323شمارهٔ ۱۱۸۴: تا به کی در پا کشد زلفت دل مسکین ...324شمارهٔ ۱۱۸۵: آه از ستم زمانه ی دون 325شمارهٔ ۱۱۸۶: ای بت سنگین دل سیمین بدن 326شمارهٔ ۱۱۸۷: بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین 327شمارهٔ ۱۱۸۸: هجران آن صنم گلعذار بین 328شمارهٔ ۱۱۸۹: تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت ...329شمارهٔ ۱۱۹۰: بگشای در رحمت بر روی من مسکین 330شمارهٔ ۱۱۹۱: بلبل شوریده زندان بر نتابد بیش ا ...331شمارهٔ ۱۱۹۲: ای به قد چون سرو نازی صد هزاران ...332شمارهٔ ۱۱۹۳: جان بدادم در فراق روی او 333شمارهٔ ۱۱۹۴: ای دو دیده چون کنم درمان ندارد د ...334شمارهٔ ۱۱۹۵: گر کشم بار کسی هم بار تو 335شمارهٔ ۱۱۹۶: ای مرا هم دل تو هم دلدار تو 336شمارهٔ ۱۱۹۷: ندارم دل که دل بردارم از تو 337شمارهٔ ۱۱۹۸: صبا باز آ که در مان دارم از تو 338شمارهٔ ۱۱۹۹: نگارینا دل پر دردم از تو 339شمارهٔ ۱۲۰۰: ای به ناکام دلم خسته و مهجور از ...340شمارهٔ ۱۲۰۱: تا به کی باشد دلم در دام تو 341شمارهٔ ۱۲۰۲: جانان کدام دل که نگشتست رام تو 342شمارهٔ ۱۲۰۳: آمد دل ضعیف من اندر پناه تو 343شمارهٔ ۱۲۰۴: ای دل به درد عشق ندارم دوای تو 344شمارهٔ ۱۲۰۵: گشتم از جان بنده بالای تو 345شمارهٔ ۱۲۰۶: جانم به لب رسید ز جور و جفای تو 346شمارهٔ ۱۲۰۷: ای دلم در لعل شکّرخای تو 347شمارهٔ ۱۲۰۸: ما را شکایتیست ز دست جفای تو 348شمارهٔ ۱۲۰۹: ای دیده ی بخت جهان در آرزوی روی ...349شمارهٔ ۱۲۱۰: باد صبا جان می دهد در آرزوی روی ...350شمارهٔ ۱۲۱۱: بردی دل من به چشم و ابرو 351شمارهٔ ۱۲۱۲: من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ا ...352شمارهٔ ۱۲۱۳: ای که دل دارد بسی بر روی جانان آ ...353شمارهٔ ۱۲۱۴: گفته بودم یار گیرم یار کو 354شمارهٔ ۱۲۱۵: دلبرا لذّت جوانی کو 355شمارهٔ ۱۲۱۶: ای صبا حال دل من بر دلدار بگو 356شمارهٔ ۱۲۱۷: صبا تو حال دل خسته با نگار بگو 357شمارهٔ ۱۲۱۸: ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو 358شمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگ ...359شمارهٔ ۱۲۲۰: خردم گفت برو ای دل دیوانه برو 360شمارهٔ ۱۲۲۱: تا مرا شد سایه زلفت پناه 361شمارهٔ ۱۲۲۲: ای سودا دیده ام روی چو ماه 362شمارهٔ ۱۲۲۳: آن دیده بین که چون به جفا می کند ...363شمارهٔ ۱۲۲۴: تشنه درد فراقت منم ای جان در ده 364شمارهٔ ۱۲۲۵: ای غمت در جان ما جا ساخته 365شمارهٔ ۱۲۲۶: ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخ ...366شمارهٔ ۱۲۲۷: گر کند میل جفا دلبر من گویم چه 367شمارهٔ ۱۲۲۸: ای مرا از یاد خود بگذاشته 368شمارهٔ ۱۲۲۹: نگران خم ابروی توام پیوسته 369شمارهٔ ۱۲۳۰: پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده 370شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده 371شمارهٔ ۱۲۳۲: جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده 372شمارهٔ ۱۲۳۳: ای ما جهان و جان را بر باد عشق د ...373شمارهٔ ۱۲۳۴: ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زد ...374شمارهٔ ۱۲۳۵: تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده 375شمارهٔ ۱۲۳۶: ای سلاطین جهان پیش رخت بنده شده 376شمارهٔ ۱۲۳۷: به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده 377شمارهٔ ۱۲۳۸: بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده 378شمارهٔ ۱۲۳۹: تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده 379شمارهٔ ۱۲۴۰: این دل محنت و بلا دیده 380شمارهٔ ۱۲۴۱: ای خیال رخ تو در دیده 381شمارهٔ ۱۲۴۲: آه از این روزگار گردیده 382شمارهٔ ۱۲۴۳: دل من از غم تو گرد جهان گردیده 383شمارهٔ ۱۲۴۴: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده 384شمارهٔ ۱۲۴۵: گفتم که میارید ز بازار بنفشه 385شمارهٔ ۱۲۴۶: عالم همه خوش بوی شد از بوی بنفشه 386شمارهٔ ۱۲۴۷: در سر مرا ز عشقش سودا بود همیشه 387شمارهٔ ۱۲۴۸: فریاد ز جور این زمانه 388شمارهٔ ۱۲۴۹: دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآ ...389شمارهٔ ۱۲۵۰: آن چه زلفست آن که باز از قهر تاب ...390شمارهٔ ۱۲۵۱: بازم از سودای زلفت مست و شیدا کر ...391شمارهٔ ۱۲۵۲: یکباره عهد یار فراموش کرده ای 392شمارهٔ ۱۲۵۳: تا کی دلا به دام غمش اوفتاده ای 393شمارهٔ ۱۲۵۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ...394شمارهٔ ۱۲۵۵: عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ...395شمارهٔ ۱۲۵۶: از جان وصل خویش فرستم نواله ای 396شمارهٔ ۱۲۵۷: ای در غم عشق تو من در هر دهن افس ...397شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ا ...398شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی 399شمارهٔ ۱۲۶۰: تو که خورشید جهانی به جهان می تا ...400شمارهٔ ۱۲۶۱: گرفت از رشک رویت ماه تابی 401شمارهٔ ۱۲۶۲: دلا این عشق بازی تا به کی بی 402شمارهٔ ۱۲۶۳: زان لعل لبم بده زکاتی 403شمارهٔ ۱۲۶۴: ای دل ز شراب عشق مستی 404شمارهٔ ۱۲۶۵: تا که مهر مهرم از درج وفا برداشت ...405شمارهٔ ۱۲۶۶: من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی 406شمارهٔ ۱۲۶۷: چه کردم تا زمن دل برگرفتی 407شمارهٔ ۱۲۶۸: ای مسلمانان خدا را همّتی 408شمارهٔ ۱۲۶۹: دارم به لطف عام تو چشم عنایتی 409شمارهٔ ۱۲۷۰: گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی 410شمارهٔ ۱۲۷۱: دردا که نیست روز غمت را نهایتی 411شمارهٔ ۱۲۷۲: به رخ چون ماه تابانی به قد چون س ...412شمارهٔ ۱۲۷۳: ز کوی دوست آمد شاد بادی 413شمارهٔ ۱۲۷۴: دلا در عشق بازی نیک مردی 414شمارهٔ ۱۲۷۵: گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش ...415شمارهٔ ۱۲۷۶: یک شب به لطف از درما درنیامدی 416شمارهٔ ۱۲۷۷: تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان ب ...417شمارهٔ ۱۲۷۸: گهی بزم طرب را ساختندی 418شمارهٔ ۱۲۷۹: دلا خود را به مه رویی چه بندی 419شمارهٔ ۱۲۸۰: بگو چگونه دهم شرح آرزومندی 420شمارهٔ ۱۲۸۱: گلبن وصل ز باغ دل ما برکندی 421شمارهٔ ۱۲۸۲: چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی 422شمارهٔ ۱۲۸۳: گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دید ...423شمارهٔ ۱۲۸۴: به حکم آنکه مرا نیست در جهان یار ...424شمارهٔ ۱۲۸۵: مگر با ما سر یاری نداری 425شمارهٔ ۱۲۸۶: ای که ز دولت و اقبال تو برخوردار ...426شمارهٔ ۱۲۸۷: صبا اگر به سر کوی او گذر داری 427شمارهٔ ۱۲۸۸: دلم ز دست ببردی و جان به سر باری 428شمارهٔ ۱۲۸۹: بگو تا کی دلم را تنگ داری 429شمارهٔ ۱۲۹۰: چرا بی جرم با ما جنگ داری 430شمارهٔ ۱۲۹۱: نگارینا ز نامم ننگ داری 431شمارهٔ ۱۲۹۲: چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آ ...432شمارهٔ ۱۲۹۳: دلم ببردی و دانم که قصد جان داری 433شمارهٔ ۱۲۹۴: صبا بازآ که درمانم تو داری 434شمارهٔ ۱۲۹۵: چون چشم بد از روی خودم دور چه دا ...435شمارهٔ ۱۲۹۶: ای دل به سر کویش رو گر هوسی داری 436شمارهٔ ۱۲۹۷: ای دل به درد عشقش دانم دوا نداری 437شمارهٔ ۱۲۹۸: نگارا رسم دلداری نداری 438شمارهٔ ۱۲۹۹: گرم بودی به وصلت اختیاری 439شمارهٔ ۱۳۰۰: دلا تا کی چنین در زیر باری 440شمارهٔ ۱۳۰۱: چه خوش بادیست باد نوبهاری 441شمارهٔ ۱۳۰۲: که دارد در دو عالم چون تو یاری 442شمارهٔ ۱۳۰۳: که را باشد به عالم چون تو یاری 443شمارهٔ ۱۳۰۴: حاش لله که مرا جز تو بود دلداری 444شمارهٔ ۱۳۰۵: به دردی دل گرفتارست باری 445شمارهٔ ۱۳۰۶: نیست یاری به جهان مثل تو کس دلدا ...446شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری 447شمارهٔ ۱۳۰۸: چه باشد ار به من خسته دل کنی نظر ...448شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری 449شمارهٔ ۱۳۱۰: الهی تو بگشا به لطفت دری 450شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری 451شمارهٔ ۱۳۱۲: فدای جان منست آن نگار چون حوری 452شمارهٔ ۱۳۱۳: دل برده ای از دست من ای کان لطف ...453شمارهٔ ۱۳۱۴: سهی سروا چرا با ما نسازی 454شمارهٔ ۱۳۱۵: بس دولت فیروزست در پای تو سربازی 455شمارهٔ ۱۳۱۶: تو تا کی با من مسکین نسازی 456شمارهٔ ۱۳۱۷: تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی 457شمارهٔ ۱۳۱۸: وقت آنست که بر ما نظری اندازی 458شمارهٔ ۱۳۱۹: دلا تو با من مسکین چرا نمی سازی 459شمارهٔ ۱۳۲۰: چرا تو درد دلم را دوا نمی سازی 460شمارهٔ ۱۳۲۱: چرا به کار من ناتوان نپردازی 461شمارهٔ ۱۳۲۲: بگفتم با صبا دزدیده رازی 462شمارهٔ ۱۳۲۳: معطّرست جهانی ز باد نوروزی 463شمارهٔ ۱۳۲۴: بو که آن ماه من اندر چمن آید روز ...464شمارهٔ ۱۳۲۵: هر آنکه داد مرا عمر او دهد روزی 465شمارهٔ ۱۳۲۶: بیا که غمزه سرمست تو به دلدوزی 466شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی 467شمارهٔ ۱۳۲۸: من تو را دارم و جز لطف توأم نیست ...468شمارهٔ ۱۳۲۹: تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی 469شمارهٔ ۱۳۳۰: بتا به عهد من ار بر سر جفا باشی 470شمارهٔ ۱۳۳۱: چرا جانا به دردم شاد باشی 471شمارهٔ ۱۳۳۲: دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی 472شمارهٔ ۱۳۳۳: دلا تا کی چنین سرگشته باشی 473شمارهٔ ۱۳۳۴: دلا تا کی چنین دیوانه باشی 474شمارهٔ ۱۳۳۵: ز جانم تو را بنده در بندگی 475شمارهٔ ۱۳۳۶: ماییم و غم عشقت و خوابی و خیالی 476شمارهٔ ۱۳۳۷: دلا تا کی به درد عشق نالی 477شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی 478شمارهٔ ۱۳۳۹: مرا خود نباشد به عالم دلی 479شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شا ...480شمارهٔ ۱۳۴۱: دامن وصل ار به کف آید دمی 481شمارهٔ ۱۳۴۲: من شبی در خواب عکس روی او گردیدم ...482شمارهٔ ۱۳۴۳: چرخ کی گردد به کام ما دمی 483شمارهٔ ۱۳۴۴: بتا تا کی کنی این سرگرانی 484شمارهٔ ۱۳۴۵: الا ای سرو ناز بوستانی 485شمارهٔ ۱۳۴۶: تو مرا دردی و تو درمانی 486شمارهٔ ۱۳۴۷: دل من درد غمت دارد و تو درمانی 487شمارهٔ ۱۳۴۸: چو حال زار من خسته دل تو می دانی 488شمارهٔ ۱۳۴۹: دلم را درد و درمانی مرا تو مونس ...489شمارهٔ ۱۳۵۰: تو عهدی کرده ای جانا که از من سر ...490شمارهٔ ۱۳۵۱: دل من به دست آر اگر می توانی 491شمارهٔ ۱۳۵۲: دل بدادم به تو ای دوست من از ناد ...492شمارهٔ ۱۳۵۳: فراموشت چرا شد مهربانی 493شمارهٔ ۱۳۵۴: نگارا چون قلم ما را به سر تا کی ...494شمارهٔ ۱۳۵۵: تا چند مرا جانا از غمزه برنجانی 495شمارهٔ ۱۳۵۶: تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی 496شمارهٔ ۱۳۵۷: همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی 497شمارهٔ ۱۳۵۸: جهان بگرفت باز از سر جوانی 498شمارهٔ ۱۳۵۹: مرا که در دو جهان راحت دل و جانی 499شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی 500شمارهٔ ۱۳۶۱: دلی ز دست بدادم ز روی نادانی 501شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی 502شمارهٔ ۱۳۶۳: صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی 503شمارهٔ ۱۳۶۴: تو جام جهان نمای جانی 504شمارهٔ ۱۳۶۵: بده ساقی تو جام ارغوانی 505شمارهٔ ۱۳۶۶: صبا حال دلم را نیک دانی 506شمارهٔ ۱۳۶۷: جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی 507شمارهٔ ۱۳۶۸: جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی 508شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد ک ...509شمارهٔ ۱۳۷۰: ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی 510شمارهٔ ۱۳۷۱: تا به کی جانا دلم پر خون کنی 511شمارهٔ ۱۳۷۲: دلبرا با من جفا تا کی کنی 512شمارهٔ ۱۳۷۳: تا کی از سرکشی وفا نکنی 513شمارهٔ ۱۳۷۴: تو خود به حال پریشان ما نظر نکنی 514شمارهٔ ۱۳۷۵: نه درد دلم را دوا می کنی 515شمارهٔ ۱۳۷۶: دلبرا با ما تو لطف بی نهایت می ک ...516شمارهٔ ۱۳۷۷: من دردمند چاره ی دردم چه می کنی 517شمارهٔ ۱۳۷۸: تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی ...518شمارهٔ ۱۳۷۹: جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی 519شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی 520شمارهٔ ۱۳۸۱: گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی 521شمارهٔ ۱۳۸۲: ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می ...522شمارهٔ ۱۳۸۳: ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی 523شمارهٔ ۱۳۸۴: در ره عشق تو جانی می دهم در جست ...524شمارهٔ ۱۳۸۵: گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به ...525شمارهٔ ۱۳۸۶: خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی 526شمارهٔ ۱۳۸۷: ای جان و جهان توام پناهی 527شمارهٔ ۱۳۸۸: چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی 528شمارهٔ ۱۳۸۹: ماهیست نشسته به سر مسند شاهی 529شمارهٔ ۱۳۹۰: الهی یا الهی یا الهی 530شمارهٔ ۱۳۹۱: ز روی لطف کن در من نگاهی 531شمارهٔ ۱۳۹۲: هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی 532شمارهٔ ۱۳۹۳: ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی 533شمارهٔ ۱۳۹۴: ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی 534شمارهٔ ۱۳۹۵: شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی 535شمارهٔ ۱۳۹۶: بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی 536شمارهٔ ۱۳۹۷: نمی یابم به درد دل دوایی 537شمارهٔ ۱۳۹۸: گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی 538شمارهٔ ۱۳۹۹: بیا جانا که دردم را دوایی 539شمارهٔ ۱۴۰۰: تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی 540شمارهٔ ۱۴۰۱: بتا بدمهر و سنگین دل چرایی 541شمارهٔ ۱۴۰۲: دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی 542شمارهٔ ۱۴۰۳: بیا که با تو نداریم دست بالایی 543شمارهٔ ۱۴۰۴: چنین بیگانه وش آخر چرایی 544شمارهٔ ۱۴۰۵: بربود از من دل دل ربائی 545شمارهٔ ۱۴۰۶: مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی 546شمارهٔ ۱۴۰۷: آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی 547شمارهٔ ۱۴۰۸: ای مرا پیوند جان جانم تویی 548شمارهٔ ۱۴۰۹: ای روان گشته ز چشمم ز فراقت جویی 549شمارهٔ ۱۴۱۰: در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی 550شمارهٔ ۱۴۱۱: جفا تا کی کنی بر ما نگویی 551شمارهٔ ۱۴۱۲: چرا به ترک جفا دلبرا نمی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ