کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آخر نظری کن به من ای سرو روان باز
    هر چند که آید همه از سرو روان ناز
    سرگشته چو ماییم خروشان ز فراقت
    در گوش تو خواهیم که گوییم همه راز
    قدّ تو بلندست و مرا دست رسی نیست
    گویی تو که با ناله و با گریه همی ساز
    خورشید جهانتابی و من ذرّه مهرت
    از بهر خدا سایه ی لطفی به من انداز
    دانی که ز هجران دل ما در چه ملالست
    چون شمع که باشد سر او در دهن گاز
    مسکین دل من همچو کبوتر بچه وحشیست
    چون پنجه تواند که کند با چو تو شهباز
    گویند که صبرست جهان چاره ی کارت
    از روی ضرورت شده با هجر تو دمساز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha