کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن چنانم زغم عشق تو حیران که مپرس
    واله و شیفته و خسته ی هجران که مپرس
    سر و سامان ز غم عشق تو دادم بر باد
    تو چنان فارغ ازین بی سر و سامان که مپرس
    مشکل آنست که او فارغ از احوال منست
    دل سرگشته چنان تشنه ی جانان که مپرس
    جور این چرخ ستمکاره کشیدم بسیار
    در غم و شدّت هجران تو چندانکه مپرس
    تا سواد سر زلف تو بدیدم عمریست
    که چنانم من از آن روز پریشان که مپرس
    گفته بودم که تو را روی به مه می ماند
    آن چنانم من ازین گفته پشیمان که مپرس
    تا گل روی تو دیدم همه شب چون بلبل
    می زنم نعره شوقی به گلستان که مپرس
    از جهان مسکن من خاک در تست ولی
    می کشم جوری از آن مردک دربان که مپرس
    به امید حرم وصل تو ای جان و جهان
    زحمتی دیده ام از راه بیابان که مپرس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha