کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آه ازین شب که نیست پایانش
    وای دردی که نیست درمانش
    چون به دستم نمی فتد چکنم
    شبکی شمعی از شبستانش
    در دماغ دلم نمی آید
    نکهتی گل دمی ز بستانش
    می زنم همچو بلبل سرمست
    ناله ی شوق در گلستانش
    آن سهی سرو بین که برپا خاست
    که به جان آمدم ز دستانش
    غمزه شوخ او دلم بربود
    حذر اولی ز چشم فتّانش
    عید رویش چو رو نمود به خلق
    ای بسا جان که گشت قربانش
    گل بود در جهان ولی چون من
    نبود یک هزار دستانش
    از کمان خانه ی دو ابرو زد
    ناوکی بر دلم ز مژگانش
    تا به سوفار در دلم بنشست
    در جگر ماند نوک پیکانش
    از غم دل جهان خراب شود
    گر نه لطفی کند جهانبانش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha