کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فغان و داد ازین روزگار سفله نواز
    که دارد اهل مروّت بدین صفت به نیاز
    ز آهن و مس و رویست و قلع عالم پر
    طلا و نقره ازین جور می رود بگداز
    چراغ بزر ز روغن همیشه می سوزد
    جفانگر که سر شمع می برند به گاز
    به شهر کبک و کبوتر به دانه می دارند
    به دشت و کوه و بیابان به طعمه گردد باز
    ز جور چرخ جفاجوی دونِ دون پرور
    نکرد مرغ دل من درین هوا پرواز
    حکایت ستم چرخ با که بتوان گفت
    به غیر باد صبا کاو مراست محرم راز
    مگر به گوش فلک از جهان دهد پیغام
    که بیش ازین سر ناجنس را به خود مفراز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha