جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۷۸۹: فغان و داد ازین روزگار سفله نواز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فغان و داد ازین روزگار سفله نواز که دارد اهل مروّت بدین صفت به نیاز ز آهن و مس و رویست و قلع عالم پر طلا و نقره ازین جور می رود بگداز چراغ بزر ز روغن همیشه می سوزد جفانگر که سر شمع می برند به گاز به شهر کبک و کبوتر به دانه می دارند به دشت و کوه و بیابان به طعمه گردد باز ز جور چرخ جفاجوی دونِ دون پرور نکرد مرغ دل من درین هوا پرواز حکایت ستم چرخ با که بتوان گفت به غیر باد صبا کاو مراست محرم راز مگر به گوش فلک از جهان دهد پیغام که بیش ازین سر ناجنس را به خود مفراز جهان ملک خاتون