کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عاشق گل کی خورد غم از سلحداران خار
    خاصّه آنکس کش نباشد بی رخت صبر و قرار
    از چه رو آخر برآشفتست با ما زلف تو
    از سر شوریدگی جانا بسان روزگار
    خاک راه او شدم دادم به دست باد هجر
    آتشی در جان ما زد زان دو لعل آبدار
    یا بکش تنگم به بر چون تنگ شکّر دلبرا
    یا بکش در پای هجر دوست جور از ما بدار
    دست وصل از ما مدار و مفکنم در پای جور
    چون جهان را هست جانا بر وجود تو مدار
    خلق گویندم برو ترک غم عشقش بگو
    ای مسلمانان به عشق او ندارم اختیار
    گل به دامان می برند از بوستان دوستان
    می نمی یارم شد آنجا از جفای نوک خار
    چند خون من بریزی زان دو چشم نیمه مست
    چند تاب من دهی همچون دو زلف تابدار
    ای دل محزون مخور زین بیش غم در کار عشق
    زآنکه چندانی نمی باشد جهان را اعتبار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha