کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بس که کردم در فراق روی جانان انتظار
    کرد ما را در جدایی زار و حیران انتظار
    انتظارم مونسی شد گوئیا در روز و شب
    بس که کردم در غم آن سست پیمان انتظار
    روزگاری تا دل من درد دوری می کشد
    بر عناء صبر و بر امّید درمان انتظار
    هر زمان گویم که ای دل ترک عشق او بگو
    در وفای بی وفایی چند بتوان انتظار
    باز گویم بر امید دولت روز وصال
    عاشاقن را خوش بود بر بوی جانان انتظار
    دل قوی دار و مترس از هجر او مردانه باش
    عیب نبود گر کشند از بهر خوبان انتظار
    در فراق روی او جان از جهان بیزار شد
    بیش ازین طاقت نمی آرد دل و جان انتظار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha