کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به جان آمد دلم از جور دلدار
    غمم افزون شد از اندوه غمخوار
    مرا گویی که غمخواری نداری
    من از غمخوار گشتم این چنین خوار
    چه می پرسی که از عشقش چه داری
    دل و جانی ز درد و غصّه افگار
    به کنج محنتی با درد هجران
    بمانده بی دل و بی صبر و بی یار
    نه با درد فراق امید درمان
    نه از بیم رقیب امکان گفتار
    قرینم ناله و افغان چو بلبل
    که وقت گل جدا ماند ز گلزار
    بلی هرکس که خواهد صحبت گل
    بناچارش بباید ساخت با خار
    سگان را بر درت بارست و ما را
    نباشد بار از آن دارم به دل بار
    تو را از من فراغت حاصل و من
    به دوری از تو خرسندم به ناچار
    نگارا مرغ دل در دام زلفت
    مقید گشت در بندش نگهدار
    تو آزادی و از شوقت جهانی
    به دست محنت هجران گرفتار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha