به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونغزل هاشمارهٔ ۷۰۹: مرا زین بیش درد دل نباید

3060عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مرا زین بیش درد دل نباید
وگر دردم دهی دیگر نشاید
نشاید جور با یاران یکدل
اگرچه دوستی در دل فزاید
چو سروش بر دو چشم خود نشانم
به سوی ما اگر یک لحظه آید
اگر تخم جفا کارد به جانم
به دم مهر گیاهِ او برآید
نگردم از وفایش تا توانم
به عهدش گر جهان بر من سرآید
ز جورش گویم ای دل ترک او کن
بر اینم جان من گر دلبر آید
دلا در راه عشقش سر فدا کن
به پیش ما دمی کان دلبر آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۰۸: گر آفتاب تجلیش روی بنماید 2شمارهٔ ۷۰۹: مرا زین بیش درد دل نباید 3شمارهٔ ۷۱۰: مرا وصال رخت ای نگار می باید 4شمارهٔ ۷۱۱: کردگارم مگر از غیب دری بگشاید 5شمارهٔ ۷۱۲: نصیب دشمنم بادا چنین عید 6شمارهٔ ۷۱۳: بیا غم از بر آن یار غمگسار رسید 7شمارهٔ ۷۱۴: جان من شکسته دل از غم تو به جان ر ...8شمارهٔ ۷۱۵: از دست هجر تو دل تنگم به جان رسید 9شمارهٔ ۷۱۶: شکر یزدان که مرا مژده جانان برسید 10شمارهٔ ۷۱۷: عاقبت درد من خسته به پایان نرسید 11شمارهٔ ۷۱۸: دل به درد آمد و از دوست به درمان ...12شمارهٔ ۷۱۹: در سرابستان جان تا قد او بالا کشی ...13شمارهٔ ۷۲۰: آنچه دل حزین من از جور او کشید 14شمارهٔ ۷۲۱: ای عکس طلعت تو فروغ جمال عید 15شمارهٔ ۷۲۲: گفته ام درس ثنای تو ز جان در شب ع ...16شمارهٔ ۷۲۳: چه چاره چونکه دل از وی به کام دل ...17شمارهٔ ۷۲۴: به صد امید درآمد دلم به کوی امید 18شمارهٔ ۷۲۵: ای دوستان ای دوستان آخر مرا یاری ...19شمارهٔ ۷۲۶: ای صبا بویی از آن زلف پریشان به م ...20شمارهٔ ۷۲۷: ای بر دلم از فراق صد بار 21شمارهٔ ۷۲۸: من از جام غمت مستم دگر بار 22شمارهٔ ۷۲۹: در دیده خیال تو نگاریم دگر بار 23شمارهٔ ۷۳۰: در حسرت آن چهره و روییم دگر بار 24شمارهٔ ۷۳۱: من مسکین نه دل دارم نه دلدار 25شمارهٔ ۷۳۲: چو چشمانت منم پیوسته بیمار 26شمارهٔ ۷۳۳: کس ندیدست سرو در رفتار 27شمارهٔ ۷۳۴: گر آید نسیمی ز سوی نگار 28شمارهٔ ۷۳۵: در جار چمن گلست بر بار 29شمارهٔ ۷۳۶: فراقت بر دلم بار آورد بار 30شمارهٔ ۷۳۷: ای دوست ما به دست تو دادیم اختیار 31شمارهٔ ۷۳۸: نهاد ملک دلم بر غم رخ تو مدار 32شمارهٔ ۷۳۹: با ما چو وفا نمی کند یار 33شمارهٔ ۷۴۰: مرا چون خاک راهت خوار مگذار 34شمارهٔ ۷۴۱: عاشق گل کی خورد غم از سلحداران خا ...35شمارهٔ ۷۴۲: بی تکلّف خوشست بوی بهار 36شمارهٔ ۷۴۳: دل به جان آمد ز دست جور یار 37شمارهٔ ۷۴۴: بس که کردم در فراق روی جانان انتظ ...38شمارهٔ ۷۴۵: ای ز شمشاد قد تو سرو بستان شرمسار 39شمارهٔ ۷۴۶: ای دل مجروح مهجور پریشان روزگار 40شمارهٔ ۷۴۷: به جان آمد دلم از جور دلدار 41شمارهٔ ۷۴۸: فریاد و الغیاث ز بیداد روزگار 42شمارهٔ ۷۴۹: تا چند به ما جفا کند یار 43شمارهٔ ۷۵۰: خوش نسیمی می وزد در صبح از بوی به ...44شمارهٔ ۷۵۱: خسته دلی بسته دل در سر زلفین یار 45شمارهٔ ۷۵۲: صبا برو ز بر من به سوی آن دلدار 46شمارهٔ ۷۵۳: ای صبحدم نسیم سر زلف تو بیار 47شمارهٔ ۷۵۴: تو تا کی همچو سرو از ما کشی سر 48شمارهٔ ۷۵۵: نام من در ورق عشق رخت نیست مگر 49شمارهٔ ۷۵۶: جانا گرت به جانب ما اوفتد گذر 50شمارهٔ ۷۵۷: در جهان غیر تو ای دوست ندارم دلبر 51شمارهٔ ۷۵۸: عاشقان را نیست در کویت نظامی این ...52شمارهٔ ۷۵۹: گفتم چو باز آید مگر بر حالم انداز ...53شمارهٔ ۷۶۰: این شب تیره هجران به سر آید آخر 54شمارهٔ ۷۶۱: چکنم درد دل خود به که گویم آخر 55شمارهٔ ۷۶۲: ای گشته دارالملک جان یغمای بغدادی ...56شمارهٔ ۷۶۳: چون زلف سودایی شدم بر روی بغدادی ...57شمارهٔ ۷۶۴: منم چون گوی سرگردان به گرد کوی آن ...58شمارهٔ ۷۶۵: عشق بازی با چنان یاری چه خوش باشد ...59شمارهٔ ۷۶۶: از شراب وصل او مستم دگر 60شمارهٔ ۷۶۷: آمد نسیم صبحدم وز یار می آرد خبر 61شمارهٔ ۷۶۸: ای دل پر درد بر امّید درمان غم مخ ...62شمارهٔ ۷۶۹: ای دل ار سرگشته ای از جور دوران غ ...63شمارهٔ ۷۷۰: ای به خوبی تو در جهان مشهور 64شمارهٔ ۷۷۱: بردی دل من به چشم مخمور 65شمارهٔ ۷۷۲: بیچاره دل به درد تو تا کی بود صبو ...66شمارهٔ ۷۷۳: در افتادم به عشق او ز تقدیر 67شمارهٔ ۷۷۴: ای مسلمانان بتی دارم به غایت دلپذ ...68شمارهٔ ۷۷۵: نکهت خطّست یا بوی بنفشه یا عبیر 69شمارهٔ ۷۷۶: کیست به عالم مرا غیر غمت دستگیر 70شمارهٔ ۷۷۷: دلم از درد فراق تو به جان آمد باز 71شمارهٔ ۷۷۸: آخر نظری کن به من ای سرو روان باز 72شمارهٔ ۷۷۹: هست چون زلف بتانم هوس عمر دراز 73شمارهٔ ۷۸۰: سروی به خون دیده بپروردمش به ناز 74شمارهٔ ۷۸۱: ای که دل برده ای ز دستم باز 75شمارهٔ ۷۸۲: صبا با گل بگو از من دگر باز 76شمارهٔ ۷۸۳: به یاد آمدم آن جوانی و ناز 77شمارهٔ ۷۸۴: در بوستان حسن بگفتم به سرو ناز 78شمارهٔ ۷۸۵: ای تو چون محمود و من در بندگی همچ ...79شمارهٔ ۷۸۶: صبا مرا به جهان نیست جز تو محرم ر ...80شمارهٔ ۷۸۷: سرو نازی سرو نازی سرو ناز 81شمارهٔ ۷۸۸: آن سرو راست را که همی پرورم به نا ...82شمارهٔ ۷۸۹: فغان و داد ازین روزگار سفله نواز 83شمارهٔ ۷۹۰: به دست دل نیفتاده چو تو حوری وشی ...84شمارهٔ ۷۹۱: تا چند کشیم از جگر این آه جگر سوز 85شمارهٔ ۷۹۲: دلبرا بر سر کوی تو فغانست امروز 86شمارهٔ ۷۹۳: جفا نمود دلم بر سر وفاست هنوز 87شمارهٔ ۷۹۴: روی او صبح من و ماه تمامست هنوز 88شمارهٔ ۷۹۵: بار عشق تو مرا بر دل و جانست هنوز 89شمارهٔ ۷۹۶: در فراقش رود خون از دیده می بارم ...90شمارهٔ ۷۹۷: دیگر چه فتنه می کند این باد مشک ب ...91شمارهٔ ۷۹۸: نیاز من به رخ خود مکن ز خویش قیاس 92شمارهٔ ۷۹۹: مریز خون دل خلق را نگارا بس 93شمارهٔ ۸۰۰: بیا که در دو جهان غیر تو ندارم کس 94شمارهٔ ۸۰۱: نمی باید مرا منّت ز هرکس 95شمارهٔ ۸۰۲: چون من ندارم جز تو کس جز تو ندارم ...96شمارهٔ ۸۰۳: صبا برو ز بر من مقام یار بپرس 97شمارهٔ ۸۰۴: آن چنانم زغم عشق تو حیران که مپرس 98شمارهٔ ۸۰۵: دلبرا ترک جفا کن ز من زار بترس 99شمارهٔ ۸۰۶: جانا به جان تو که به فریاد ما برس 100شمارهٔ ۸۰۷: ای دل خسته برو بر در آن یار مترس 101شمارهٔ ۸۰۸: ما در میان عاشقان عشق خدا داریم و ...102شمارهٔ ۸۰۹: ما را بجز خیال تو کس نیست هم نفس 103شمارهٔ ۸۱۰: ای مرا خیل خیالت هم نفس 104شمارهٔ ۸۱۱: اگر به خلق نماید رخ جهان آراش 105شمارهٔ ۸۱۲: صبا از رخ بکش یک دم نقابش 106شمارهٔ ۸۱۳: چون صبا آورد از زلفش نسیمی روح بخ ...107شمارهٔ ۸۱۴: یارب دل محنت زده ام را خبری بخش 108شمارهٔ ۸۱۵: دل ربود از من و در دست بلا افکندش 109شمارهٔ ۸۱۶: نگار مهوش ما را که نیست مانندش 110شمارهٔ ۸۱۷: منّتی نیست ز خلقم به جهان جز کرمش 111شمارهٔ ۸۱۸: دلم بر آتشست از لعل نوشش 112شمارهٔ ۸۱۹: که دید شکل هلالی چو ابروی طاقش 113شمارهٔ ۸۲۰: نگار چابک مه روی مهوش 114شمارهٔ ۸۲۱: در باغ خرامید شبی آن بت مهوش 115شمارهٔ ۸۲۲: چند ز دیده خون دل بر رخ جان چکانم ...116شمارهٔ ۸۲۳: آه ازین شب که نیست پایانش 117شمارهٔ ۸۲۴: خوشست درد که باشد امید درمانش 118شمارهٔ ۸۲۵: مراست درد فراقی که نیست درمانش 119شمارهٔ ۸۲۶: اگرچه یاد نیاید به سالها ز منش 120شمارهٔ ۸۲۷: صبحدم آورد بویی سویم از پیراهنش 121شمارهٔ ۸۲۸: گر زنم آهی بسوزم خرمنش 122شمارهٔ ۸۲۹: ز مهرویان بود گویا وفا خوش 123شمارهٔ ۸۳۰: در فراقت من نکردم خواب خوش 124شمارهٔ ۸۳۱: ای دل ما را به دردت حال خوش 125شمارهٔ ۸۳۲: بیا تا در برت گیرم چو جان خوش 126شمارهٔ ۸۳۳: چو خندد صبحدم گل در چمن خوش 127شمارهٔ ۸۳۴: بیا که دیده ی من دید دوش خوابی خو ...128شمارهٔ ۸۳۵: چرا کردی مرا از دل فراموش 129شمارهٔ ۸۳۶: گرم بوسی دهی از لعل پرنوش 130شمارهٔ ۸۳۷: به خوابش دیده ام زلف تو را دوش 131شمارهٔ ۸۳۸: گر شبی سوی من خسته دل افتد رایش 132شمارهٔ ۸۳۹: به جان آمد دل من از جفایش 133شمارهٔ ۸۴۰: بر ما گذر ار آرد در دیده کنم جایش 134شمارهٔ ۸۴۱: گر به جانی می فروشد وصل خویش 135شمارهٔ ۸۴۲: تو جوری می کنی بر من ز حد بیش 136شمارهٔ ۸۴۳: نگارینا مکن بر من ستم بیش 137شمارهٔ ۸۴۴: آسوده نیست خاطرم از روزگار خویش 138شمارهٔ ۸۴۵: دادم به دستت مسکین دل ریش 139شمارهٔ ۸۴۶: نکهت عنبرست یا بویش 140شمارهٔ ۸۴۷: ای به رخت نیاز من از حد و اندازه ...141شمارهٔ ۸۴۸: به غیر سوز و گدازیم چاره نیست چو ...142شمارهٔ ۸۴۹: در شب تاریک هجران زار و سوزانم چو ...143شمارهٔ ۸۵۰: دغدغه ی وصل تو چون برود از دماغ 144شمارهٔ ۸۵۱: مژده ای دادم صبا کامد گل خوش بو ب ...145شمارهٔ ۸۵۲: من نمی خواهم بجز روی تو باغ 146شمارهٔ ۸۵۳: دل برد دلبر و به دلم برنهاد داغ 147شمارهٔ ۸۵۴: قدّش صنوبریست روان در میان باغ 148شمارهٔ ۸۵۵: ای دل به گرد کعبه کوی تو در طواف 149شمارهٔ ۸۵۶: ما زان توئیم بی تکلّف 150شمارهٔ ۸۵۷: دلم از جان شده بر روی چو ماهت مشع ...151شمارهٔ ۸۵۸: ای که هستم من مهجور ز جانت مشتاق 152شمارهٔ ۸۵۹: چنان به وصل توأم از میان جان مشتا ...153شمارهٔ ۸۶۰: ما را ز حد برفت ز درد تو اشتیاق 154شمارهٔ ۸۶۱: بر لب آمد جان ما از اشتیاق 155شمارهٔ ۸۶۲: خون جگر خورم به جهان با غم فراق 156شمارهٔ ۸۶۳: پست طاقت طاق گشت از بار عشق 157شمارهٔ ۸۶۴: ای گل رویت بهارستان عشق 158شمارهٔ ۸۶۵: الغیاث از دست دل کِم کرد سرگردان ...159شمارهٔ ۸۶۶: به جان رسید دل من ز گردش افلاک 160شمارهٔ ۸۶۷: اگر ز دل کشم آهی به غم من غمناک 161شمارهٔ ۸۶۸: ندارم در غم عشقت ز کس باک 162شمارهٔ ۸۶۹: ای شرمسار روی تو خورشید بر فلک 163شمارهٔ ۸۷۰: ای برده رخت ز روی گل رنگ 164شمارهٔ ۸۷۱: دردی که مراست بر دل تنگ 165شمارهٔ ۸۷۲: عهد کردم که ازین پس ندهم دل به خی ...166شمارهٔ ۸۷۳: دل به زلفت داده ام ز آنم پریشانست ...167شمارهٔ ۸۷۴: به تلخی شب هجران و بامداد وصال 168شمارهٔ ۸۷۵: چو بودی گر وفا بودی در آن دل 169شمارهٔ ۸۷۶: رفتی و در غم تو بماندم فگار دل 170شمارهٔ ۸۷۷: من نمی یابم دوای درد دل 171شمارهٔ ۸۷۸: جهان خرّم و ما چنین تنگ دل 172شمارهٔ ۸۷۹: مراست از دو جهان مهر دوست حاصل دل 173شمارهٔ ۸۸۰: چون ندادم آن ستمگر کام دل 174شمارهٔ ۸۸۱: روی تو شد صبح جان زلف تو شد شام د ...175شمارهٔ ۸۸۲: آسان نمی شود شب وصلم به کام دل 176شمارهٔ ۸۸۳: من با خط و خال او تا آنکه ببستم د ...177شمارهٔ ۸۸۴: ای خیال روی تو سلطان دل 178شمارهٔ ۸۸۵: ای جهان تا کی بری فرمان دل 179شمارهٔ ۸۸۶: ز درد فراقت من خسته دل 180شمارهٔ ۸۸۷: ای دیده ی جان جهان در شست زلفت بس ...181شمارهٔ ۸۸۸: من فدا کردم سر اندر پای دل 182شمارهٔ ۸۸۹: دردم ز حد گذشت و ندارم دوای دل 183شمارهٔ ۸۹۰: تا چند حال ما را آشفته داری ای دل 184شمارهٔ ۸۹۱: بگو تا کی چنین دربندی ای دل 185شمارهٔ ۸۹۲: من بی دل چکنم پیش که گویم غم دل 186شمارهٔ ۸۹۳: تا جای گرفته ای تو در دل 187شمارهٔ ۸۹۴: مرا عشقت نه امروزست در دل 188شمارهٔ ۸۹۵: ای برده آتش رخ تو آب و رنگ گل 189شمارهٔ ۸۹۶: تا کی کنم ای دوست به درد تو تحمّل 190شمارهٔ ۸۹۷: آن مرغ که بود زیرکش نام 191شمارهٔ ۸۹۸: به زلف سرکش شوریده چون شام 192شمارهٔ ۸۹۹: برنمی آید مرا زان لعل جان افزای ک ...193شمارهٔ ۹۰۰: ای رخت همچو صبح و زلف چو شام 194شمارهٔ ۹۰۱: به چشم و ابروی شوخ ای دلارام 195شمارهٔ ۹۰۲: چه خوش باشد شراب وصل در جام 196شمارهٔ ۹۰۳: ای سرو ناز رسته دمی سوی ما خرام 197شمارهٔ ۹۰۴: نمی بیند دلم از یار خود کام 198شمارهٔ ۹۰۵: چون تو را گشتم ز جان و دل غلام 199شمارهٔ ۹۰۶: یک نظر گر می کنی بر حال ما، ما را ...200شمارهٔ ۹۰۷: قرار برد ز دل زلف بی قرار توأم 201شمارهٔ ۹۰۸: تا که من نرد وفا با رخ تو باخته ا ...202شمارهٔ ۹۰۹: سالها تا ز غم عشق رخت سوخته ام 203شمارهٔ ۹۱۰: من که با خاک درت خون دل آمیخته ام 204شمارهٔ ۹۱۱: دل به غم تو بسته ام و از همه خلق ...205شمارهٔ ۹۱۲: چون سر زلفش پریشان در جهان افتاده ...206شمارهٔ ۹۱۳: سالها در عشق تو خون خورده ام 207شمارهٔ ۹۱۴: تا سر کوی تو مأوا کرده ام 208شمارهٔ ۹۱۵: جان فدای راه عشقش کرده ام 209شمارهٔ ۹۱۶: آنکه در عالم ثنایش کرده ام 210شمارهٔ ۹۱۷: درد دلم را ز تو گرچه نهان کرده ام 211شمارهٔ ۹۱۸: نازنینا من ز جانت بنده ام 212شمارهٔ ۹۱۹: تا خیال آن بت بگزیده ام 213شمارهٔ ۹۲۰: ای خوشا وقت دل شوریده ام 214شمارهٔ ۹۲۱: من که عمری در جهان گردیده ام 215شمارهٔ ۹۲۲: ای خیال روی تو در دیده ام 216شمارهٔ ۹۲۳: خوابی خوش است اینکه شب دوش دیده ا ...217شمارهٔ ۹۲۴: باد صبا از من رسان نزد دلارامم سل ...218شمارهٔ ۹۲۵: من دلخسته در عشقت خرابم 219شمارهٔ ۹۲۶: به درد عشق تو درمان نیابم 220شمارهٔ ۹۲۷: بی روی تو نیست خورد و خوابم 221شمارهٔ ۹۲۸: دلا در باغ حسنش عندلیبم 222شمارهٔ ۹۲۹: در جوانی قدر خود نشناختم 223شمارهٔ ۹۳۰: هنوز از باده ی وصل تو مستم 224شمارهٔ ۹۳۱: دیده بگشادم و دل در سر زلفت بستم 225شمارهٔ ۹۳۲: ز عشقت تا ز خود بیگانه گشتم 226شمارهٔ ۹۳۳: به بوی زلف تو دیوانه گشتم 227شمارهٔ ۹۳۴: بتا تا مهر تو در بر گرفتم 228شمارهٔ ۹۳۵: آنکه هرگز نرود یک نفسی از یادم 229شمارهٔ ۹۳۶: تا دل به غم رخت نهادم 230شمارهٔ ۹۳۷: آفتاب رویش از مشرق برآمد صبحدم 231شمارهٔ ۹۳۸: نگار ماه روی سرو قدم 232شمارهٔ ۹۳۹: چرا گشتی چنین غافل ز دردم 233شمارهٔ ۹۴۰: ز حد بگذشت در عشق تو دردم 234شمارهٔ ۹۴۱: تا جهانست به سر گرد جهان می گردم 235شمارهٔ ۹۴۲: چو در عالم تویی درمان دردم 236شمارهٔ ۹۴۳: مدّتی تا ز غمت گرد جهان می گردم 237شمارهٔ ۹۴۴: هیچ دانی که جهان در سر و کارت کرد ...238شمارهٔ ۹۴۵: مهر روی خوب در جان باشدم 239شمارهٔ ۹۴۶: از سر سوز جگر بر در آن یار شدم 240شمارهٔ ۹۴۷: دلم همچون سر زلفست در هم 241شمارهٔ ۹۴۸: به جان رسید مرا جان نازنین از غم 242شمارهٔ ۹۴۹: خیالش دوش ناگه در ربودم 243شمارهٔ ۹۵۰: دو زلف سرکشش پرتاب دیدم 244شمارهٔ ۹۵۱: از آن زمان که من آن روی چون قمر د ...245شمارهٔ ۹۵۲: دوش رویش به خواب می دیدم 246شمارهٔ ۹۵۳: بیمست که از دست تو فریاد برآرم 247شمارهٔ ۹۵۴: من امشب با سر زلفش سر و کاری عجب ...248شمارهٔ ۹۵۵: باد صبا خدا را بگذر سوی نگارم 249شمارهٔ ۹۵۶: نگارا از فراقت سخت زارم 250شمارهٔ ۹۵۷: تو می دانی که جز تو کس ندارم 251شمارهٔ ۹۵۸: ز هجر روی تو یارا به کام اغیارم 252شمارهٔ ۹۵۹: در حسرت روی آن نگارم 253شمارهٔ ۹۶۰: من به لطفت امید می دارم 254شمارهٔ ۹۶۱: از شب هجر تو ای دوست شکایت دارم 255شمارهٔ ۹۶۲: دلبرا آرزوی دیدن رویت دارم 256شمارهٔ ۹۶۳: نگاری چابک و دلبند دارم 257شمارهٔ ۹۶۴: دلا من آرزوی یار دارم 258شمارهٔ ۹۶۵: امشب سر وصل یار دارم 259شمارهٔ ۹۶۶: نه در عالم کسی غمخوار دارم 260شمارهٔ ۹۶۷: مهر رویش میان جان دارم 261شمارهٔ ۹۶۸: چه دهم شرح که از غصّه چه بر جان د ...262شمارهٔ ۹۶۹: باز در سر هوس روی نگاری دارم 263شمارهٔ ۹۷۰: من به بوی سر زلفت نگرانی دارم 264شمارهٔ ۹۷۱: بیا کز درد دوری بی قرارم 265شمارهٔ ۹۷۲: در عشق تو جز رنگ رخ زرد ندارم 266شمارهٔ ۹۷۳: ای دوست نظر کن ز سر لطف به کارم 267شمارهٔ ۹۷۴: به عالم غیر تو دلبر ندارم 268شمارهٔ ۹۷۵: به دوران وصالت غم ندارم 269شمارهٔ ۹۷۶: دلا صبر از رخ جانان ندارم 270شمارهٔ ۹۷۷: ندارم بی تو برگ جان ندارم 271شمارهٔ ۹۷۸: به عالم غیر تو یاری ندارم 272شمارهٔ ۹۷۹: منم کاندر جهان یاری ندارم 273شمارهٔ ۹۸۰: صبا بگذر شبی در کوی یارم 274شمارهٔ ۹۸۱: چشم بینایی بده تا روی جانان بنگرم 275شمارهٔ ۹۸۲: جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم 276شمارهٔ ۹۸۳: گر من ز دست هجر تو آهی برآورم 277شمارهٔ ۹۸۴: تا روی همچو ماه تو رفت از برابرم 278شمارهٔ ۹۸۵: تا من از صحبت تو مهجورم 279شمارهٔ ۹۸۶: بیا جانا که جانت را بمیرم 280شمارهٔ ۹۸۷: مگر لطف تو باشد دستگیرم 281شمارهٔ ۹۸۸: به لطف ای دوست باری دست گیرم 282شمارهٔ ۹۸۹: بر نور شمع رویت پروانه ی حقیرم 283شمارهٔ ۹۹۰: بیا ای سرو ناز من روان تا در برت ...284شمارهٔ ۹۹۱: بگفتی هم شبی جانا نظر بر حالت اند ...285شمارهٔ ۹۹۲: مدّتی تا به غم حال جهان می سازم 286شمارهٔ ۹۹۳: خداوندا بده عمری درازم 287شمارهٔ ۹۹۴: لب تشنه لعل توأم آبی مگر ارزم 288شمارهٔ ۹۹۵: ز دیده خون دل تا چند ریزم 289شمارهٔ ۹۹۶: مرا در دل همی آمد که با عشقت نیام ...290شمارهٔ ۹۹۷: نیست بر دولت وصل تو شبی دست رسم 291شمارهٔ ۹۹۸: چنین بی یار و دل تا چند باشم 292شمارهٔ ۹۹۹: اگر با دولتت پاینده باشم 293شمارهٔ ۱۰۰۰: تو شمعی و منت پروانه باشم 294شمارهٔ ۱۰۰۱: سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم 295شمارهٔ ۱۰۰۲: صد ازین جور و جفا گر ز برای تو ک ...296شمارهٔ ۱۰۰۳: من اندر کار عشقش چند کوشم 297شمارهٔ ۱۰۰۴: دوش می رفت دوش بر دوشم 298شمارهٔ ۱۰۰۵: تا چند زنی تیغ جفا بر دل ریشم 299شمارهٔ ۱۰۰۶: ز زلفت بو نمی یابد دماغم 300شمارهٔ ۱۰۰۷: ز گل با روی تو باشد فراغم 301شمارهٔ ۱۰۰۸: ای شده غم یار من، من شده ام یار ...302شمارهٔ ۱۰۰۹: همی پرسی که چونی در فراقم 303شمارهٔ ۱۰۱۰: کنون عمری که سرگردان عشقم 304شمارهٔ ۱۰۱۱: بس بگردید و بس بگردد هم 305شمارهٔ ۱۰۱۲: چو من آشفته آن زلف و خالم 306شمارهٔ ۱۰۱۳: بگرفت ز دست غم ملالم 307شمارهٔ ۱۰۱۴: عمریست تا من از جان حیران آن جما ...308شمارهٔ ۱۰۱۵: چرایی این چنین فارغ ز حالم 309شمارهٔ ۱۰۱۶: آخر نظری فکن به حالم 310شمارهٔ ۱۰۱۷: چون سر زلف تو ای دوست پریشان حال ...311شمارهٔ ۱۰۱۸: تا هست نظر بدان جمالم 312شمارهٔ ۱۰۱۹: ای سر زلف تو پناه دلم 313شمارهٔ ۱۰۲۰: تا کی زنی ز تیغ جفا نیش بر دلم 314شمارهٔ ۱۰۲۱: چو بلبل در هوای گلستانم 315شمارهٔ ۱۰۲۲: تا هست به عشق تو توانم 316شمارهٔ ۱۰۲۳: من ز هجران تو سرگشته و سرگردانم 317شمارهٔ ۱۰۲۴: اگرچه سوخت در غم استخوانم 318شمارهٔ ۱۰۲۵: بلبل صفت از عشق تو فریاد زنانم 319شمارهٔ ۱۰۲۶: من تو را یار خویش می دانم 320شمارهٔ ۱۰۲۷: ز سوز عشق رخت آتشیست در جانم 321شمارهٔ ۱۰۲۸: بر آب دیده چون سروش نشانم 322شمارهٔ ۱۰۲۹: در جمال رخ تو حیرانم 323شمارهٔ ۱۰۳۰: فریاد که از دست تو فریاد زنانم 324شمارهٔ ۱۰۳۱: از دست غم عشق تو فریاد کنانم 325شمارهٔ ۱۰۳۲: ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم 326شمارهٔ ۱۰۳۳: بی رخ چون خورت ای جان به لب آمد ...327شمارهٔ ۱۰۳۴: من راز غم عشق تو گفتن نتوانم 328شمارهٔ ۱۰۳۵: عمریست تا چو پرگار سرگشته در جها ...329شمارهٔ ۱۰۳۶: پشتم ز فراق شد خم 330شمارهٔ ۱۰۳۷: در سرم هست که سر در سر کار تو کن ...331شمارهٔ ۱۰۳۸: من دیده با خیال تو برهم نمی زنم 332شمارهٔ ۱۰۳۹: گر خرامی پیش ما در دیدگان جایت ک ...333شمارهٔ ۱۰۴۰: گفتم که یک شبی سوی جانان گذر کنم 334شمارهٔ ۱۰۴۱: بخت اگر یاری دهد یارش کنم 335شمارهٔ ۱۰۴۲: پیش رویش جان و دل قربان کنم 336شمارهٔ ۱۰۴۳: گفته بودی از لبت درمان کنم 337شمارهٔ ۱۰۴۴: تا به کی درد غمت پنهان کنم 338شمارهٔ ۱۰۴۵: درد ما را با غمت چون نیست درمان ...339شمارهٔ ۱۰۴۶: دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون ...340شمارهٔ ۱۰۴۷: تا به چند این دیده را در هجر تو ...341شمارهٔ ۱۰۴۸: جز غم چو نیست حاصل ایام چون کنم 342شمارهٔ ۱۰۴۹: تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خ ...343شمارهٔ ۱۰۵۰: شب وصال میسّر نمی شود چه کنم 344شمارهٔ ۱۰۵۱: بی رخت صبر از این بیش ندارم چه ک ...345شمارهٔ ۱۰۵۲: من مسکین به جهان یار ندارم چه کن ...346شمارهٔ ۱۰۵۳: بگو که با غم هجران روی او چه کنم 347شمارهٔ ۱۰۵۴: بر سر کوی تو افغان چه کنم گر نکن ...348شمارهٔ ۱۰۵۵: بیا که بی رخ خوبت نظر به کس نکنم 349شمارهٔ ۱۰۵۶: با تو تا جان باشدم یاری کنم 350شمارهٔ ۱۰۵۷: با درد دلپذیر تو درمان چه می کنم 351شمارهٔ ۱۰۵۸: با دو چشمت عشق بازی می کنم 352شمارهٔ ۱۰۵۹: من چو بلبل ناله های صبحگاهی می ک ...353شمارهٔ ۱۰۶۰: گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم 354شمارهٔ ۱۰۶۱: پرسی ز من که چونی ای دوست بی تو ...355شمارهٔ ۱۰۶۲: در این جهان دل خود را شکسته می ب ...356شمارهٔ ۱۰۶۳: شدم به طرف گلستان که تا گلی چینم 357شمارهٔ ۱۰۶۴: نه بخت آنکه شبی با تو روبرو بنشی ...358شمارهٔ ۱۰۶۵: نه یاریی دهدم بخت تا رخت بینم 359شمارهٔ ۱۰۶۶: نام تو قوّت دل و دینم 360شمارهٔ ۱۰۶۷: من دولت وصالش از بی نیاز خواهم 361شمارهٔ ۱۰۶۸: با درد عشقت درمان نخواهم 362شمارهٔ ۱۰۶۹: اگر نه وصل تو باشد جهان نمی خواه ...363شمارهٔ ۱۰۷۰: شبت خوش باد همچون روز خرّم 364شمارهٔ ۱۰۷۱: دیگر هوای عشق تو در سرگرفته ایم 365شمارهٔ ۱۰۷۲: نگارا ز هجر تو دل خسته ایم 366شمارهٔ ۱۰۷۳: چو لاله پر از خون دل خسته ایم 367شمارهٔ ۱۰۷۴: شبهاست کز خیال رخ تو نخفته ایم 368شمارهٔ ۱۰۷۵: دور از تو دلبرا چه جفاها کشیده ا ...369شمارهٔ ۱۰۷۶: روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ا ...370شمارهٔ ۱۰۷۷: دیده دیدن رویت ز خدا می طلبیم 371شمارهٔ ۱۰۷۸: قدر روز وصل تو نشناختیم 372شمارهٔ ۱۰۷۹: ما بی رخ تو دیده ز عالم بدوختیم 373شمارهٔ ۱۰۸۰: تا دیده و دل در سر زلفین تو بستی ...374شمارهٔ ۱۰۸۱: ما تو را دلدار خود پنداشتیم 375شمارهٔ ۱۰۸۲: از مادر دهر تا بزادیم 376شمارهٔ ۱۰۸۳: در سر کوی غمت دل به جفا بنهادیم 377شمارهٔ ۱۰۸۴: بسیار در فراق تو زنهارها زدیم 378شمارهٔ ۱۰۸۵: در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم 379شمارهٔ ۱۰۸۶: یاد باد آنکه عزیزان همه با هم بو ...380شمارهٔ ۱۰۸۷: بر در لطف تو نیاز آریم 381شمارهٔ ۱۰۸۸: ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم 382شمارهٔ ۱۰۸۹: گفتم به دل که ای دل دانی که در چ ...383شمارهٔ ۱۰۹۰: جز درگه تو راه به جایی نمی بریم 384شمارهٔ ۱۰۹۱: با سرو قد تو عشق بازیم 385شمارهٔ ۱۰۹۲: تا به کی در غم عشق تو چنین درساز ...386شمارهٔ ۱۰۹۳: دلا تا کی به درد او بسازیم 387شمارهٔ ۱۰۹۴: بگو تا چند خون دل به غم در ساغر ...388شمارهٔ ۱۰۹۵: صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم 389شمارهٔ ۱۰۹۶: گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسی ...390شمارهٔ ۱۰۹۷: چون صبا از زلف یارم هر سحر آرد ن ...391شمارهٔ ۱۰۹۸: ما خود ز که ایم و از کدامیم 392شمارهٔ ۱۰۹۹: ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم 393شمارهٔ ۱۱۰۰: چه دردست این که درمانش ندانیم 394شمارهٔ ۱۱۰۱: چون تو طبیب دردی درد تو با که گو ...395شمارهٔ ۱۱۰۲: درد دل خویش با که گویم 396شمارهٔ ۱۱۰۳: در راه عشق روی تو ما بی خبر رویم 397شمارهٔ ۱۱۰۴: دل را به بوی وصل تو دادیم و می ر ...398شمارهٔ ۱۱۰۵: یارب که تو بگشای در بسته به رویم 399شمارهٔ ۱۱۰۶: تا به چند از رخ زیبای تو مهجور ش ...400شمارهٔ ۱۱۰۷: پیش چوگان جفایت صنما چون گویم 401شمارهٔ ۱۱۰۸: از وصل دری گشا به رویم 402شمارهٔ ۱۱۰۹: بهار آمد بیا تا خوش برآییم 403شمارهٔ ۱۱۱۰: چو با مهر رخ او آشناییم 404شمارهٔ ۱۱۱۱: سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم 405شمارهٔ ۱۱۱۲: نگارا از تو دور آخر چراییم 406شمارهٔ ۱۱۱۳: در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم 407شمارهٔ ۱۱۱۴: به جان آمد دل از هجر حبیبان 408شمارهٔ ۱۱۱۵: از درد منال ای دل چون نیست تو را ...409شمارهٔ ۱۱۱۶: به خدایی که جز او نیست خداوند جه ...410شمارهٔ ۱۱۱۷: تویی لیلی تویی لیلی تویی درد مرا ...411شمارهٔ ۱۱۱۸: بی کنارت در میان خونم این نازک م ...412شمارهٔ ۱۱۱۹: بار هجرت بر دلم باریست باری بس گ ...413شمارهٔ ۱۱۲۰: صبا برو تو پیامی ز من به یار رسا ...414شمارهٔ ۱۱۲۱: ای صبا نیست به عالم چو قدش سرو ر ...415شمارهٔ ۱۱۲۲: قدم نه شاه باز ما دمی در کوی درو ...416شمارهٔ ۱۱۲۳: ای سخت گمان سست پیمان 417شمارهٔ ۱۱۲۴: چشم و ابرویی که او دارد که دارد ...418شمارهٔ ۱۱۲۵: سری دارم فدای پای جانان 419شمارهٔ ۱۱۲۶: صبا شاد آمدی از کوی جانان 420شمارهٔ ۱۱۲۷: ز باد بهاری جهان شد جوان 421شمارهٔ ۱۱۲۸: چون جهانی را تویی روح و روان 422شمارهٔ ۱۱۲۹: در چمن تا قد آن سرو روانست روان 423شمارهٔ ۱۱۳۰: جان شیرینم تویی دانی که شیرینست ...424شمارهٔ ۱۱۳۱: چو زلف دوست برآشفت روزگار جهان 425شمارهٔ ۱۱۳۲: ای دل غمگین مدار چشم وفا از جهان 426شمارهٔ ۱۱۳۳: ای رخ مهوشت به کام جهان 427شمارهٔ ۱۱۳۴: مکن تو روی چو خورشید خود ز ما پن ...428شمارهٔ ۱۱۳۵: شبی چو زلف سیاهت دراز و بی پایان 429شمارهٔ ۱۱۳۶: بس روز به عشق تو بریدیم بیابان 430شمارهٔ ۱۱۳۷: دلم بگرفت از تنها نشستن 431شمارهٔ ۱۱۳۸: مهر روی آن بت سیمین بدن 432شمارهٔ ۱۱۳۹: تا به کی جان و جهان در سر کارت ک ...433شمارهٔ ۱۱۴۰: روی او را کجا توان دیدن 434شمارهٔ ۱۱۴۱: دل به جان آمد از عنا دیدن 435شمارهٔ ۱۱۴۲: ای دیده نمی شاید بی دوست جهان دی ...436شمارهٔ ۱۱۴۳: به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن 437شمارهٔ ۱۱۴۴: از دستت ای قلم من خواهم به جان ر ...438شمارهٔ ۱۱۴۵: چه خوش بود به چمن در صبوح گل چید ...439شمارهٔ ۱۱۴۶: باد نوروزی برآمد خیمه بر گلزار ز ...440شمارهٔ ۱۱۴۷: بیا و دیده جانم به وصل بینا کن 441شمارهٔ ۱۱۴۸: بیا ای سرو جان من کنار چشم ما جا ...442شمارهٔ ۱۱۴۹: نگارا رحمتی بر حال ما کن 443شمارهٔ ۱۱۵۰: دل ضعیف مرا در دو زلف خود جا کن 444شمارهٔ ۱۱۵۱: ز لطفت یک نظر در حال ما کن 445شمارهٔ ۱۱۵۲: سهی سروا گذاری سوی ما کن 446شمارهٔ ۱۱۵۳: بیا دردم به وصل خود دوا کن 447شمارهٔ ۱۱۵۴: درد دل ما را ز کرم باز دوا کن 448شمارهٔ ۱۱۵۵: ای نور دیده یک شبی ما را ز وصلت ...449شمارهٔ ۱۱۵۶: از شب وصلت دل ما شاد کن 450شمارهٔ ۱۱۵۷: خداوندا به حال ما نظر کن 451شمارهٔ ۱۱۵۸: نگارا بر من مسکین نظر کن 452شمارهٔ ۱۱۵۹: دمی در کوی درویشان گذر کن 453شمارهٔ ۱۱۶۰: یک لحظه به سوی ما گذر کن 454شمارهٔ ۱۱۶۱: این خراب آباد دل معمور کن 455شمارهٔ ۱۱۶۲: برآ به بام و رخت همچو شمع خاور ک ...456شمارهٔ ۱۱۶۳: تا به کی این در زنم در باز کن 457شمارهٔ ۱۱۶۴: مه رویت درخشان کن دو زلفت را پری ...458شمارهٔ ۱۱۶۵: ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن 459شمارهٔ ۱۱۶۶: دل سرگشته ی حیران برو ترک مناهی ...460شمارهٔ ۱۱۶۷: به دل گفتم برو شست دو زلفش را پن ...461شمارهٔ ۱۱۶۸: نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن 462شمارهٔ ۱۱۶۹: خلاف عادت معهود را وفایی کن 463شمارهٔ ۱۱۷۰: مویت به آفتاب رخ ای جان رها مکن 464شمارهٔ ۱۱۷۱: زین بیشتر چون زلف خود خاطر پریشا ...465شمارهٔ ۱۱۷۲: ای نگارین زلف شبرنگت به گل پرچین ...466شمارهٔ ۱۱۷۳: ای دل ای دل بیش ازین در عشق نادا ...467شمارهٔ ۱۱۷۴: ای عزیز من ستمکاری مکن 468شمارهٔ ۱۱۷۵: ای عارض زیبای تو نازک تر از برگ ...469شمارهٔ ۱۱۷۶: ای به بالا سرو نازی ای به رخ همچ ...470شمارهٔ ۱۱۷۷: صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من 471شمارهٔ ۱۱۷۸: آن خوشدلی کجا شد و آن روزگار من 472شمارهٔ ۱۱۷۹: زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من 473شمارهٔ ۱۱۸۰: ای دو چشمت مایه درمان من 474شمارهٔ ۱۱۸۱: مکن تو روی چو خورشید خود نهان از ...475شمارهٔ ۱۱۸۲: قد تو سرو ناز من هجر تو جان گداز ...476شمارهٔ ۱۱۸۳: ای بار غم تو بر دل من 477شمارهٔ ۱۱۸۴: تا به کی در پا کشد زلفت دل مسکین ...478شمارهٔ ۱۱۸۵: آه از ستم زمانه ی دون 479شمارهٔ ۱۱۸۶: ای بت سنگین دل سیمین بدن 480شمارهٔ ۱۱۸۷: بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین 481شمارهٔ ۱۱۸۸: هجران آن صنم گلعذار بین 482شمارهٔ ۱۱۸۹: تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت ...483شمارهٔ ۱۱۹۰: بگشای در رحمت بر روی من مسکین 484شمارهٔ ۱۱۹۱: بلبل شوریده زندان بر نتابد بیش ا ...485شمارهٔ ۱۱۹۲: ای به قد چون سرو نازی صد هزاران ...486شمارهٔ ۱۱۹۳: جان بدادم در فراق روی او 487شمارهٔ ۱۱۹۴: ای دو دیده چون کنم درمان ندارد د ...488شمارهٔ ۱۱۹۵: گر کشم بار کسی هم بار تو 489شمارهٔ ۱۱۹۶: ای مرا هم دل تو هم دلدار تو 490شمارهٔ ۱۱۹۷: ندارم دل که دل بردارم از تو 491شمارهٔ ۱۱۹۸: صبا باز آ که در مان دارم از تو 492شمارهٔ ۱۱۹۹: نگارینا دل پر دردم از تو 493شمارهٔ ۱۲۰۰: ای به ناکام دلم خسته و مهجور از ...494شمارهٔ ۱۲۰۱: تا به کی باشد دلم در دام تو 495شمارهٔ ۱۲۰۲: جانان کدام دل که نگشتست رام تو 496شمارهٔ ۱۲۰۳: آمد دل ضعیف من اندر پناه تو 497شمارهٔ ۱۲۰۴: ای دل به درد عشق ندارم دوای تو 498شمارهٔ ۱۲۰۵: گشتم از جان بنده بالای تو 499شمارهٔ ۱۲۰۶: جانم به لب رسید ز جور و جفای تو 500شمارهٔ ۱۲۰۷: ای دلم در لعل شکّرخای تو 501شمارهٔ ۱۲۰۸: ما را شکایتیست ز دست جفای تو 502شمارهٔ ۱۲۰۹: ای دیده ی بخت جهان در آرزوی روی ...503شمارهٔ ۱۲۱۰: باد صبا جان می دهد در آرزوی روی ...504شمارهٔ ۱۲۱۱: بردی دل من به چشم و ابرو 505شمارهٔ ۱۲۱۲: من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ا ...506شمارهٔ ۱۲۱۳: ای که دل دارد بسی بر روی جانان آ ...507شمارهٔ ۱۲۱۴: گفته بودم یار گیرم یار کو 508شمارهٔ ۱۲۱۵: دلبرا لذّت جوانی کو 509شمارهٔ ۱۲۱۶: ای صبا حال دل من بر دلدار بگو 510شمارهٔ ۱۲۱۷: صبا تو حال دل خسته با نگار بگو 511شمارهٔ ۱۲۱۸: ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو 512شمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگ ...513شمارهٔ ۱۲۲۰: خردم گفت برو ای دل دیوانه برو 514شمارهٔ ۱۲۲۱: تا مرا شد سایه زلفت پناه 515شمارهٔ ۱۲۲۲: ای سودا دیده ام روی چو ماه 516شمارهٔ ۱۲۲۳: آن دیده بین که چون به جفا می کند ...517شمارهٔ ۱۲۲۴: تشنه درد فراقت منم ای جان در ده 518شمارهٔ ۱۲۲۵: ای غمت در جان ما جا ساخته 519شمارهٔ ۱۲۲۶: ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخ ...520شمارهٔ ۱۲۲۷: گر کند میل جفا دلبر من گویم چه 521شمارهٔ ۱۲۲۸: ای مرا از یاد خود بگذاشته 522شمارهٔ ۱۲۲۹: نگران خم ابروی توام پیوسته 523شمارهٔ ۱۲۳۰: پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده 524شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده 525شمارهٔ ۱۲۳۲: جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده 526شمارهٔ ۱۲۳۳: ای ما جهان و جان را بر باد عشق د ...527شمارهٔ ۱۲۳۴: ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زد ...528شمارهٔ ۱۲۳۵: تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده 529شمارهٔ ۱۲۳۶: ای سلاطین جهان پیش رخت بنده شده 530شمارهٔ ۱۲۳۷: به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده 531شمارهٔ ۱۲۳۸: بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده 532شمارهٔ ۱۲۳۹: تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده 533شمارهٔ ۱۲۴۰: این دل محنت و بلا دیده 534شمارهٔ ۱۲۴۱: ای خیال رخ تو در دیده 535شمارهٔ ۱۲۴۲: آه از این روزگار گردیده 536شمارهٔ ۱۲۴۳: دل من از غم تو گرد جهان گردیده 537شمارهٔ ۱۲۴۴: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده 538شمارهٔ ۱۲۴۵: گفتم که میارید ز بازار بنفشه 539شمارهٔ ۱۲۴۶: عالم همه خوش بوی شد از بوی بنفشه 540شمارهٔ ۱۲۴۷: در سر مرا ز عشقش سودا بود همیشه 541شمارهٔ ۱۲۴۸: فریاد ز جور این زمانه 542شمارهٔ ۱۲۴۹: دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآ ...543شمارهٔ ۱۲۵۰: آن چه زلفست آن که باز از قهر تاب ...544شمارهٔ ۱۲۵۱: بازم از سودای زلفت مست و شیدا کر ...545شمارهٔ ۱۲۵۲: یکباره عهد یار فراموش کرده ای 546شمارهٔ ۱۲۵۳: تا کی دلا به دام غمش اوفتاده ای 547شمارهٔ ۱۲۵۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ...548شمارهٔ ۱۲۵۵: عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ...549شمارهٔ ۱۲۵۶: از جان وصل خویش فرستم نواله ای 550شمارهٔ ۱۲۵۷: ای در غم عشق تو من در هر دهن افس ...551شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ا ...552شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی 553شمارهٔ ۱۲۶۰: تو که خورشید جهانی به جهان می تا ...554شمارهٔ ۱۲۶۱: گرفت از رشک رویت ماه تابی 555شمارهٔ ۱۲۶۲: دلا این عشق بازی تا به کی بی 556شمارهٔ ۱۲۶۳: زان لعل لبم بده زکاتی 557شمارهٔ ۱۲۶۴: ای دل ز شراب عشق مستی 558شمارهٔ ۱۲۶۵: تا که مهر مهرم از درج وفا برداشت ...559شمارهٔ ۱۲۶۶: من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی 560شمارهٔ ۱۲۶۷: چه کردم تا زمن دل برگرفتی 561شمارهٔ ۱۲۶۸: ای مسلمانان خدا را همّتی 562شمارهٔ ۱۲۶۹: دارم به لطف عام تو چشم عنایتی 563شمارهٔ ۱۲۷۰: گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی 564شمارهٔ ۱۲۷۱: دردا که نیست روز غمت را نهایتی 565شمارهٔ ۱۲۷۲: به رخ چون ماه تابانی به قد چون س ...566شمارهٔ ۱۲۷۳: ز کوی دوست آمد شاد بادی 567شمارهٔ ۱۲۷۴: دلا در عشق بازی نیک مردی 568شمارهٔ ۱۲۷۵: گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش ...569شمارهٔ ۱۲۷۶: یک شب به لطف از درما درنیامدی 570شمارهٔ ۱۲۷۷: تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان ب ...571شمارهٔ ۱۲۷۸: گهی بزم طرب را ساختندی 572شمارهٔ ۱۲۷۹: دلا خود را به مه رویی چه بندی 573شمارهٔ ۱۲۸۰: بگو چگونه دهم شرح آرزومندی 574شمارهٔ ۱۲۸۱: گلبن وصل ز باغ دل ما برکندی 575شمارهٔ ۱۲۸۲: چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی 576شمارهٔ ۱۲۸۳: گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دید ...577شمارهٔ ۱۲۸۴: به حکم آنکه مرا نیست در جهان یار ...578شمارهٔ ۱۲۸۵: مگر با ما سر یاری نداری 579شمارهٔ ۱۲۸۶: ای که ز دولت و اقبال تو برخوردار ...580شمارهٔ ۱۲۸۷: صبا اگر به سر کوی او گذر داری 581شمارهٔ ۱۲۸۸: دلم ز دست ببردی و جان به سر باری 582شمارهٔ ۱۲۸۹: بگو تا کی دلم را تنگ داری 583شمارهٔ ۱۲۹۰: چرا بی جرم با ما جنگ داری 584شمارهٔ ۱۲۹۱: نگارینا ز نامم ننگ داری 585شمارهٔ ۱۲۹۲: چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آ ...586شمارهٔ ۱۲۹۳: دلم ببردی و دانم که قصد جان داری 587شمارهٔ ۱۲۹۴: صبا بازآ که درمانم تو داری 588شمارهٔ ۱۲۹۵: چون چشم بد از روی خودم دور چه دا ...589شمارهٔ ۱۲۹۶: ای دل به سر کویش رو گر هوسی داری 590شمارهٔ ۱۲۹۷: ای دل به درد عشقش دانم دوا نداری 591شمارهٔ ۱۲۹۸: نگارا رسم دلداری نداری 592شمارهٔ ۱۲۹۹: گرم بودی به وصلت اختیاری 593شمارهٔ ۱۳۰۰: دلا تا کی چنین در زیر باری 594شمارهٔ ۱۳۰۱: چه خوش بادیست باد نوبهاری 595شمارهٔ ۱۳۰۲: که دارد در دو عالم چون تو یاری 596شمارهٔ ۱۳۰۳: که را باشد به عالم چون تو یاری 597شمارهٔ ۱۳۰۴: حاش لله که مرا جز تو بود دلداری 598شمارهٔ ۱۳۰۵: به دردی دل گرفتارست باری 599شمارهٔ ۱۳۰۶: نیست یاری به جهان مثل تو کس دلدا ...600شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری 601شمارهٔ ۱۳۰۸: چه باشد ار به من خسته دل کنی نظر ...602شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری 603شمارهٔ ۱۳۱۰: الهی تو بگشا به لطفت دری 604شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری 605شمارهٔ ۱۳۱۲: فدای جان منست آن نگار چون حوری 606شمارهٔ ۱۳۱۳: دل برده ای از دست من ای کان لطف ...607شمارهٔ ۱۳۱۴: سهی سروا چرا با ما نسازی 608شمارهٔ ۱۳۱۵: بس دولت فیروزست در پای تو سربازی 609شمارهٔ ۱۳۱۶: تو تا کی با من مسکین نسازی 610شمارهٔ ۱۳۱۷: تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی 611شمارهٔ ۱۳۱۸: وقت آنست که بر ما نظری اندازی 612شمارهٔ ۱۳۱۹: دلا تو با من مسکین چرا نمی سازی 613شمارهٔ ۱۳۲۰: چرا تو درد دلم را دوا نمی سازی 614شمارهٔ ۱۳۲۱: چرا به کار من ناتوان نپردازی 615شمارهٔ ۱۳۲۲: بگفتم با صبا دزدیده رازی 616شمارهٔ ۱۳۲۳: معطّرست جهانی ز باد نوروزی 617شمارهٔ ۱۳۲۴: بو که آن ماه من اندر چمن آید روز ...618شمارهٔ ۱۳۲۵: هر آنکه داد مرا عمر او دهد روزی 619شمارهٔ ۱۳۲۶: بیا که غمزه سرمست تو به دلدوزی 620شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی 621شمارهٔ ۱۳۲۸: من تو را دارم و جز لطف توأم نیست ...622شمارهٔ ۱۳۲۹: تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی 623شمارهٔ ۱۳۳۰: بتا به عهد من ار بر سر جفا باشی 624شمارهٔ ۱۳۳۱: چرا جانا به دردم شاد باشی 625شمارهٔ ۱۳۳۲: دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی 626شمارهٔ ۱۳۳۳: دلا تا کی چنین سرگشته باشی 627شمارهٔ ۱۳۳۴: دلا تا کی چنین دیوانه باشی 628شمارهٔ ۱۳۳۵: ز جانم تو را بنده در بندگی 629شمارهٔ ۱۳۳۶: ماییم و غم عشقت و خوابی و خیالی 630شمارهٔ ۱۳۳۷: دلا تا کی به درد عشق نالی 631شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی 632شمارهٔ ۱۳۳۹: مرا خود نباشد به عالم دلی 633شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شا ...634شمارهٔ ۱۳۴۱: دامن وصل ار به کف آید دمی 635شمارهٔ ۱۳۴۲: من شبی در خواب عکس روی او گردیدم ...636شمارهٔ ۱۳۴۳: چرخ کی گردد به کام ما دمی 637شمارهٔ ۱۳۴۴: بتا تا کی کنی این سرگرانی 638شمارهٔ ۱۳۴۵: الا ای سرو ناز بوستانی 639شمارهٔ ۱۳۴۶: تو مرا دردی و تو درمانی 640شمارهٔ ۱۳۴۷: دل من درد غمت دارد و تو درمانی 641شمارهٔ ۱۳۴۸: چو حال زار من خسته دل تو می دانی 642شمارهٔ ۱۳۴۹: دلم را درد و درمانی مرا تو مونس ...643شمارهٔ ۱۳۵۰: تو عهدی کرده ای جانا که از من سر ...644شمارهٔ ۱۳۵۱: دل من به دست آر اگر می توانی 645شمارهٔ ۱۳۵۲: دل بدادم به تو ای دوست من از ناد ...646شمارهٔ ۱۳۵۳: فراموشت چرا شد مهربانی 647شمارهٔ ۱۳۵۴: نگارا چون قلم ما را به سر تا کی ...648شمارهٔ ۱۳۵۵: تا چند مرا جانا از غمزه برنجانی 649شمارهٔ ۱۳۵۶: تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی 650شمارهٔ ۱۳۵۷: همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی 651شمارهٔ ۱۳۵۸: جهان بگرفت باز از سر جوانی 652شمارهٔ ۱۳۵۹: مرا که در دو جهان راحت دل و جانی 653شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی 654شمارهٔ ۱۳۶۱: دلی ز دست بدادم ز روی نادانی 655شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی 656شمارهٔ ۱۳۶۳: صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی 657شمارهٔ ۱۳۶۴: تو جام جهان نمای جانی 658شمارهٔ ۱۳۶۵: بده ساقی تو جام ارغوانی 659شمارهٔ ۱۳۶۶: صبا حال دلم را نیک دانی 660شمارهٔ ۱۳۶۷: جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی 661شمارهٔ ۱۳۶۸: جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی 662شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد ک ...663شمارهٔ ۱۳۷۰: ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی 664شمارهٔ ۱۳۷۱: تا به کی جانا دلم پر خون کنی 665شمارهٔ ۱۳۷۲: دلبرا با من جفا تا کی کنی 666شمارهٔ ۱۳۷۳: تا کی از سرکشی وفا نکنی 667شمارهٔ ۱۳۷۴: تو خود به حال پریشان ما نظر نکنی 668شمارهٔ ۱۳۷۵: نه درد دلم را دوا می کنی 669شمارهٔ ۱۳۷۶: دلبرا با ما تو لطف بی نهایت می ک ...670شمارهٔ ۱۳۷۷: من دردمند چاره ی دردم چه می کنی 671شمارهٔ ۱۳۷۸: تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی ...672شمارهٔ ۱۳۷۹: جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی 673شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی 674شمارهٔ ۱۳۸۱: گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی 675شمارهٔ ۱۳۸۲: ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می ...676شمارهٔ ۱۳۸۳: ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی 677شمارهٔ ۱۳۸۴: در ره عشق تو جانی می دهم در جست ...678شمارهٔ ۱۳۸۵: گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به ...679شمارهٔ ۱۳۸۶: خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی 680شمارهٔ ۱۳۸۷: ای جان و جهان توام پناهی 681شمارهٔ ۱۳۸۸: چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی 682شمارهٔ ۱۳۸۹: ماهیست نشسته به سر مسند شاهی 683شمارهٔ ۱۳۹۰: الهی یا الهی یا الهی 684شمارهٔ ۱۳۹۱: ز روی لطف کن در من نگاهی 685شمارهٔ ۱۳۹۲: هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی 686شمارهٔ ۱۳۹۳: ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی 687شمارهٔ ۱۳۹۴: ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی 688شمارهٔ ۱۳۹۵: شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی 689شمارهٔ ۱۳۹۶: بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی 690شمارهٔ ۱۳۹۷: نمی یابم به درد دل دوایی 691شمارهٔ ۱۳۹۸: گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی 692شمارهٔ ۱۳۹۹: بیا جانا که دردم را دوایی 693شمارهٔ ۱۴۰۰: تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی 694شمارهٔ ۱۴۰۱: بتا بدمهر و سنگین دل چرایی 695شمارهٔ ۱۴۰۲: دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی 696شمارهٔ ۱۴۰۳: بیا که با تو نداریم دست بالایی 697شمارهٔ ۱۴۰۴: چنین بیگانه وش آخر چرایی 698شمارهٔ ۱۴۰۵: بربود از من دل دل ربائی 699شمارهٔ ۱۴۰۶: مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی 700شمارهٔ ۱۴۰۷: آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی 701شمارهٔ ۱۴۰۸: ای مرا پیوند جان جانم تویی 702شمارهٔ ۱۴۰۹: ای روان گشته ز چشمم ز فراقت جویی 703شمارهٔ ۱۴۱۰: در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی 704شمارهٔ ۱۴۱۱: جفا تا کی کنی بر ما نگویی 705شمارهٔ ۱۴۱۲: چرا به ترک جفا دلبرا نمی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ