جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۶۹۳: شاد باش ای دل سرگشته که جان باز آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شاد باش ای دل سرگشته که جان باز آید بار دیگر به تن مرده روان باز آید یارب این شب چه شبی باشد و این روز چه روز کز درم صبحدم آن رشک جنان باز آید محرمی نیست مرا نزد تو جز باد صبا که کند حال دلم عرض و نهان باز آید گرد هجران امل تخم وفا کاشته ام به امیدی که مگر آب روان باز آید آن نگار ار چه ره جور و جفا پیش گرفت دارم امید به لطفش که از آن باز آید بعد صد سال اگر بر سر خاکم گذرد به تن خاکی ما راحت جان باز آید گوییا روز حسابست که جانم به امید به سوی قالب تن رقص کنان باز آید به جهان چون بجز از غصّه ندارم حاصل زود باشد که دل از کار جهان باز آید چون روانم ز غم هجر روان گشت از تن چه شود گر بر ما سرو روان باز آید جهان ملک خاتون