کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گِل ما را ز ازل با غم تو بسرشتند
    قصه ی عشق تو را بر سر ما بنوشتند
    گرچه داری تو فراغت ز من ای جان گویی
    تخم مهر تو مرا در دل و در جان کشتند
    آه از آن مردمک چشم که بس خون ریزست
    که به تیغ ستم غمزه جهانی کشتند
    گرچه مشّاطه ی حسنش به نگار آمده بود
    لیک دستانش به خون دل ما می شستند
    عاشقان سر زلف تو به بوی تو هنوز
    از غمت بی سر پا گرد جهان درگشتند
    جامه ی وصل تو خیاط خیالم می دوخت
    دل و جان رشته به انگشت وفا می رشتند
    یک زمان بر لب کشت آی و مخور غم به جهان
    که بسا ماه رخ و سرو قد اکنون خشتند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha