به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونغزل هاشمارهٔ ۶۹۱: مگر روزی شب هجران سرآید

3330عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مگر روزی شب هجران سرآید
درخت وصل جانان در برآید
مگر سرو قد دلدارم از در
شبی از روی غمخواری درآید
بگفتم ترک عشق او کنم لیک
کنم ترک غمش گر دل برآید
شب هجران چو زلفش تیره رنگست
چو عمر دشمنت هم آخر آید
مریض عشق جانانم چه باشد
گرم دلبر به پرسش بر سر آید
بجز جانی ندارم در وفایش
به پایش افکنم گر دلبر آید
جهان را کس نماند بی خداوند
چو خصمی رفت خصمی دیگر آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۹۰: نه دلبری که دلم زو دمی بیاساید 2شمارهٔ ۶۹۱: مگر روزی شب هجران سرآید 3شمارهٔ ۶۹۲: نشستم تا مگر ماهی برآید 4شمارهٔ ۶۹۳: شاد باش ای دل سرگشته که جان باز آ ...5شمارهٔ ۶۹۴: جان به شکرانه دهم گر بت ما باز آی ...6شمارهٔ ۶۹۵: وقت آنست که دلبر ز جفا باز آید 7شمارهٔ ۶۹۶: وقت آنست که گل باز به بستان آید 8شمارهٔ ۶۹۷: نگار من ز منش گرچه عار می آید 9شمارهٔ ۶۹۸: مگر صبا ز سر کوی یار می آید 10شمارهٔ ۶۹۹: بر دلم جز جفا نمی آید 11شمارهٔ ۷۰۰: بجز خیال توأم در نظر نمی آید 12شمارهٔ ۷۰۱: درخت وصل آن دلبر مگر در بر نمی آی ...13شمارهٔ ۷۰۲: عقل با عشق بر نمی آید 14شمارهٔ ۷۰۳: تو را به کون و مکان سر فرو نمی آی ...15شمارهٔ ۷۰۴: اگر نقاب بت من ز چهره بگشاید 16شمارهٔ ۷۰۵: مرا به صبحدمی گل به بار می باید 17شمارهٔ ۷۰۶: چمن به صبحدمی چون به گل بیاراید 18شمارهٔ ۷۰۷: عاقبت کار فروبسته خدا بگشاید 19شمارهٔ ۷۰۸: گر آفتاب تجلیش روی بنماید 20شمارهٔ ۷۰۹: مرا زین بیش درد دل نباید 21شمارهٔ ۷۱۰: مرا وصال رخت ای نگار می باید 22شمارهٔ ۷۱۱: کردگارم مگر از غیب دری بگشاید 23شمارهٔ ۷۱۲: نصیب دشمنم بادا چنین عید 24شمارهٔ ۷۱۳: بیا غم از بر آن یار غمگسار رسید 25شمارهٔ ۷۱۴: جان من شکسته دل از غم تو به جان ر ...26شمارهٔ ۷۱۵: از دست هجر تو دل تنگم به جان رسید 27شمارهٔ ۷۱۶: شکر یزدان که مرا مژده جانان برسید 28شمارهٔ ۷۱۷: عاقبت درد من خسته به پایان نرسید 29شمارهٔ ۷۱۸: دل به درد آمد و از دوست به درمان ...30شمارهٔ ۷۱۹: در سرابستان جان تا قد او بالا کشی ...31شمارهٔ ۷۲۰: آنچه دل حزین من از جور او کشید 32شمارهٔ ۷۲۱: ای عکس طلعت تو فروغ جمال عید 33شمارهٔ ۷۲۲: گفته ام درس ثنای تو ز جان در شب ع ...34شمارهٔ ۷۲۳: چه چاره چونکه دل از وی به کام دل ...35شمارهٔ ۷۲۴: به صد امید درآمد دلم به کوی امید 36شمارهٔ ۷۲۵: ای دوستان ای دوستان آخر مرا یاری ...37شمارهٔ ۷۲۶: ای صبا بویی از آن زلف پریشان به م ...38شمارهٔ ۷۲۷: ای بر دلم از فراق صد بار 39شمارهٔ ۷۲۸: من از جام غمت مستم دگر بار 40شمارهٔ ۷۲۹: در دیده خیال تو نگاریم دگر بار 41شمارهٔ ۷۳۰: در حسرت آن چهره و روییم دگر بار 42شمارهٔ ۷۳۱: من مسکین نه دل دارم نه دلدار 43شمارهٔ ۷۳۲: چو چشمانت منم پیوسته بیمار 44شمارهٔ ۷۳۳: کس ندیدست سرو در رفتار 45شمارهٔ ۷۳۴: گر آید نسیمی ز سوی نگار 46شمارهٔ ۷۳۵: در جار چمن گلست بر بار 47شمارهٔ ۷۳۶: فراقت بر دلم بار آورد بار 48شمارهٔ ۷۳۷: ای دوست ما به دست تو دادیم اختیار 49شمارهٔ ۷۳۸: نهاد ملک دلم بر غم رخ تو مدار 50شمارهٔ ۷۳۹: با ما چو وفا نمی کند یار 51شمارهٔ ۷۴۰: مرا چون خاک راهت خوار مگذار 52شمارهٔ ۷۴۱: عاشق گل کی خورد غم از سلحداران خا ...53شمارهٔ ۷۴۲: بی تکلّف خوشست بوی بهار 54شمارهٔ ۷۴۳: دل به جان آمد ز دست جور یار 55شمارهٔ ۷۴۴: بس که کردم در فراق روی جانان انتظ ...56شمارهٔ ۷۴۵: ای ز شمشاد قد تو سرو بستان شرمسار 57شمارهٔ ۷۴۶: ای دل مجروح مهجور پریشان روزگار 58شمارهٔ ۷۴۷: به جان آمد دلم از جور دلدار 59شمارهٔ ۷۴۸: فریاد و الغیاث ز بیداد روزگار 60شمارهٔ ۷۴۹: تا چند به ما جفا کند یار 61شمارهٔ ۷۵۰: خوش نسیمی می وزد در صبح از بوی به ...62شمارهٔ ۷۵۱: خسته دلی بسته دل در سر زلفین یار 63شمارهٔ ۷۵۲: صبا برو ز بر من به سوی آن دلدار 64شمارهٔ ۷۵۳: ای صبحدم نسیم سر زلف تو بیار 65شمارهٔ ۷۵۴: تو تا کی همچو سرو از ما کشی سر 66شمارهٔ ۷۵۵: نام من در ورق عشق رخت نیست مگر 67شمارهٔ ۷۵۶: جانا گرت به جانب ما اوفتد گذر 68شمارهٔ ۷۵۷: در جهان غیر تو ای دوست ندارم دلبر 69شمارهٔ ۷۵۸: عاشقان را نیست در کویت نظامی این ...70شمارهٔ ۷۵۹: گفتم چو باز آید مگر بر حالم انداز ...71شمارهٔ ۷۶۰: این شب تیره هجران به سر آید آخر 72شمارهٔ ۷۶۱: چکنم درد دل خود به که گویم آخر 73شمارهٔ ۷۶۲: ای گشته دارالملک جان یغمای بغدادی ...74شمارهٔ ۷۶۳: چون زلف سودایی شدم بر روی بغدادی ...75شمارهٔ ۷۶۴: منم چون گوی سرگردان به گرد کوی آن ...76شمارهٔ ۷۶۵: عشق بازی با چنان یاری چه خوش باشد ...77شمارهٔ ۷۶۶: از شراب وصل او مستم دگر 78شمارهٔ ۷۶۷: آمد نسیم صبحدم وز یار می آرد خبر 79شمارهٔ ۷۶۸: ای دل پر درد بر امّید درمان غم مخ ...80شمارهٔ ۷۶۹: ای دل ار سرگشته ای از جور دوران غ ...81شمارهٔ ۷۷۰: ای به خوبی تو در جهان مشهور 82شمارهٔ ۷۷۱: بردی دل من به چشم مخمور 83شمارهٔ ۷۷۲: بیچاره دل به درد تو تا کی بود صبو ...84شمارهٔ ۷۷۳: در افتادم به عشق او ز تقدیر 85شمارهٔ ۷۷۴: ای مسلمانان بتی دارم به غایت دلپذ ...86شمارهٔ ۷۷۵: نکهت خطّست یا بوی بنفشه یا عبیر 87شمارهٔ ۷۷۶: کیست به عالم مرا غیر غمت دستگیر 88شمارهٔ ۷۷۷: دلم از درد فراق تو به جان آمد باز 89شمارهٔ ۷۷۸: آخر نظری کن به من ای سرو روان باز 90شمارهٔ ۷۷۹: هست چون زلف بتانم هوس عمر دراز 91شمارهٔ ۷۸۰: سروی به خون دیده بپروردمش به ناز 92شمارهٔ ۷۸۱: ای که دل برده ای ز دستم باز 93شمارهٔ ۷۸۲: صبا با گل بگو از من دگر باز 94شمارهٔ ۷۸۳: به یاد آمدم آن جوانی و ناز 95شمارهٔ ۷۸۴: در بوستان حسن بگفتم به سرو ناز 96شمارهٔ ۷۸۵: ای تو چون محمود و من در بندگی همچ ...97شمارهٔ ۷۸۶: صبا مرا به جهان نیست جز تو محرم ر ...98شمارهٔ ۷۸۷: سرو نازی سرو نازی سرو ناز 99شمارهٔ ۷۸۸: آن سرو راست را که همی پرورم به نا ...100شمارهٔ ۷۸۹: فغان و داد ازین روزگار سفله نواز 101شمارهٔ ۷۹۰: به دست دل نیفتاده چو تو حوری وشی ...102شمارهٔ ۷۹۱: تا چند کشیم از جگر این آه جگر سوز 103شمارهٔ ۷۹۲: دلبرا بر سر کوی تو فغانست امروز 104شمارهٔ ۷۹۳: جفا نمود دلم بر سر وفاست هنوز 105شمارهٔ ۷۹۴: روی او صبح من و ماه تمامست هنوز 106شمارهٔ ۷۹۵: بار عشق تو مرا بر دل و جانست هنوز 107شمارهٔ ۷۹۶: در فراقش رود خون از دیده می بارم ...108شمارهٔ ۷۹۷: دیگر چه فتنه می کند این باد مشک ب ...109شمارهٔ ۷۹۸: نیاز من به رخ خود مکن ز خویش قیاس 110شمارهٔ ۷۹۹: مریز خون دل خلق را نگارا بس 111شمارهٔ ۸۰۰: بیا که در دو جهان غیر تو ندارم کس 112شمارهٔ ۸۰۱: نمی باید مرا منّت ز هرکس 113شمارهٔ ۸۰۲: چون من ندارم جز تو کس جز تو ندارم ...114شمارهٔ ۸۰۳: صبا برو ز بر من مقام یار بپرس 115شمارهٔ ۸۰۴: آن چنانم زغم عشق تو حیران که مپرس 116شمارهٔ ۸۰۵: دلبرا ترک جفا کن ز من زار بترس 117شمارهٔ ۸۰۶: جانا به جان تو که به فریاد ما برس 118شمارهٔ ۸۰۷: ای دل خسته برو بر در آن یار مترس 119شمارهٔ ۸۰۸: ما در میان عاشقان عشق خدا داریم و ...120شمارهٔ ۸۰۹: ما را بجز خیال تو کس نیست هم نفس 121شمارهٔ ۸۱۰: ای مرا خیل خیالت هم نفس 122شمارهٔ ۸۱۱: اگر به خلق نماید رخ جهان آراش 123شمارهٔ ۸۱۲: صبا از رخ بکش یک دم نقابش 124شمارهٔ ۸۱۳: چون صبا آورد از زلفش نسیمی روح بخ ...125شمارهٔ ۸۱۴: یارب دل محنت زده ام را خبری بخش 126شمارهٔ ۸۱۵: دل ربود از من و در دست بلا افکندش 127شمارهٔ ۸۱۶: نگار مهوش ما را که نیست مانندش 128شمارهٔ ۸۱۷: منّتی نیست ز خلقم به جهان جز کرمش 129شمارهٔ ۸۱۸: دلم بر آتشست از لعل نوشش 130شمارهٔ ۸۱۹: که دید شکل هلالی چو ابروی طاقش 131شمارهٔ ۸۲۰: نگار چابک مه روی مهوش 132شمارهٔ ۸۲۱: در باغ خرامید شبی آن بت مهوش 133شمارهٔ ۸۲۲: چند ز دیده خون دل بر رخ جان چکانم ...134شمارهٔ ۸۲۳: آه ازین شب که نیست پایانش 135شمارهٔ ۸۲۴: خوشست درد که باشد امید درمانش 136شمارهٔ ۸۲۵: مراست درد فراقی که نیست درمانش 137شمارهٔ ۸۲۶: اگرچه یاد نیاید به سالها ز منش 138شمارهٔ ۸۲۷: صبحدم آورد بویی سویم از پیراهنش 139شمارهٔ ۸۲۸: گر زنم آهی بسوزم خرمنش 140شمارهٔ ۸۲۹: ز مهرویان بود گویا وفا خوش 141شمارهٔ ۸۳۰: در فراقت من نکردم خواب خوش 142شمارهٔ ۸۳۱: ای دل ما را به دردت حال خوش 143شمارهٔ ۸۳۲: بیا تا در برت گیرم چو جان خوش 144شمارهٔ ۸۳۳: چو خندد صبحدم گل در چمن خوش 145شمارهٔ ۸۳۴: بیا که دیده ی من دید دوش خوابی خو ...146شمارهٔ ۸۳۵: چرا کردی مرا از دل فراموش 147شمارهٔ ۸۳۶: گرم بوسی دهی از لعل پرنوش 148شمارهٔ ۸۳۷: به خوابش دیده ام زلف تو را دوش 149شمارهٔ ۸۳۸: گر شبی سوی من خسته دل افتد رایش 150شمارهٔ ۸۳۹: به جان آمد دل من از جفایش 151شمارهٔ ۸۴۰: بر ما گذر ار آرد در دیده کنم جایش 152شمارهٔ ۸۴۱: گر به جانی می فروشد وصل خویش 153شمارهٔ ۸۴۲: تو جوری می کنی بر من ز حد بیش 154شمارهٔ ۸۴۳: نگارینا مکن بر من ستم بیش 155شمارهٔ ۸۴۴: آسوده نیست خاطرم از روزگار خویش 156شمارهٔ ۸۴۵: دادم به دستت مسکین دل ریش 157شمارهٔ ۸۴۶: نکهت عنبرست یا بویش 158شمارهٔ ۸۴۷: ای به رخت نیاز من از حد و اندازه ...159شمارهٔ ۸۴۸: به غیر سوز و گدازیم چاره نیست چو ...160شمارهٔ ۸۴۹: در شب تاریک هجران زار و سوزانم چو ...161شمارهٔ ۸۵۰: دغدغه ی وصل تو چون برود از دماغ 162شمارهٔ ۸۵۱: مژده ای دادم صبا کامد گل خوش بو ب ...163شمارهٔ ۸۵۲: من نمی خواهم بجز روی تو باغ 164شمارهٔ ۸۵۳: دل برد دلبر و به دلم برنهاد داغ 165شمارهٔ ۸۵۴: قدّش صنوبریست روان در میان باغ 166شمارهٔ ۸۵۵: ای دل به گرد کعبه کوی تو در طواف 167شمارهٔ ۸۵۶: ما زان توئیم بی تکلّف 168شمارهٔ ۸۵۷: دلم از جان شده بر روی چو ماهت مشع ...169شمارهٔ ۸۵۸: ای که هستم من مهجور ز جانت مشتاق 170شمارهٔ ۸۵۹: چنان به وصل توأم از میان جان مشتا ...171شمارهٔ ۸۶۰: ما را ز حد برفت ز درد تو اشتیاق 172شمارهٔ ۸۶۱: بر لب آمد جان ما از اشتیاق 173شمارهٔ ۸۶۲: خون جگر خورم به جهان با غم فراق 174شمارهٔ ۸۶۳: پست طاقت طاق گشت از بار عشق 175شمارهٔ ۸۶۴: ای گل رویت بهارستان عشق 176شمارهٔ ۸۶۵: الغیاث از دست دل کِم کرد سرگردان ...177شمارهٔ ۸۶۶: به جان رسید دل من ز گردش افلاک 178شمارهٔ ۸۶۷: اگر ز دل کشم آهی به غم من غمناک 179شمارهٔ ۸۶۸: ندارم در غم عشقت ز کس باک 180شمارهٔ ۸۶۹: ای شرمسار روی تو خورشید بر فلک 181شمارهٔ ۸۷۰: ای برده رخت ز روی گل رنگ 182شمارهٔ ۸۷۱: دردی که مراست بر دل تنگ 183شمارهٔ ۸۷۲: عهد کردم که ازین پس ندهم دل به خی ...184شمارهٔ ۸۷۳: دل به زلفت داده ام ز آنم پریشانست ...185شمارهٔ ۸۷۴: به تلخی شب هجران و بامداد وصال 186شمارهٔ ۸۷۵: چو بودی گر وفا بودی در آن دل 187شمارهٔ ۸۷۶: رفتی و در غم تو بماندم فگار دل 188شمارهٔ ۸۷۷: من نمی یابم دوای درد دل 189شمارهٔ ۸۷۸: جهان خرّم و ما چنین تنگ دل 190شمارهٔ ۸۷۹: مراست از دو جهان مهر دوست حاصل دل 191شمارهٔ ۸۸۰: چون ندادم آن ستمگر کام دل 192شمارهٔ ۸۸۱: روی تو شد صبح جان زلف تو شد شام د ...193شمارهٔ ۸۸۲: آسان نمی شود شب وصلم به کام دل 194شمارهٔ ۸۸۳: من با خط و خال او تا آنکه ببستم د ...195شمارهٔ ۸۸۴: ای خیال روی تو سلطان دل 196شمارهٔ ۸۸۵: ای جهان تا کی بری فرمان دل 197شمارهٔ ۸۸۶: ز درد فراقت من خسته دل 198شمارهٔ ۸۸۷: ای دیده ی جان جهان در شست زلفت بس ...199شمارهٔ ۸۸۸: من فدا کردم سر اندر پای دل 200شمارهٔ ۸۸۹: دردم ز حد گذشت و ندارم دوای دل 201شمارهٔ ۸۹۰: تا چند حال ما را آشفته داری ای دل 202شمارهٔ ۸۹۱: بگو تا کی چنین دربندی ای دل 203شمارهٔ ۸۹۲: من بی دل چکنم پیش که گویم غم دل 204شمارهٔ ۸۹۳: تا جای گرفته ای تو در دل 205شمارهٔ ۸۹۴: مرا عشقت نه امروزست در دل 206شمارهٔ ۸۹۵: ای برده آتش رخ تو آب و رنگ گل 207شمارهٔ ۸۹۶: تا کی کنم ای دوست به درد تو تحمّل 208شمارهٔ ۸۹۷: آن مرغ که بود زیرکش نام 209شمارهٔ ۸۹۸: به زلف سرکش شوریده چون شام 210شمارهٔ ۸۹۹: برنمی آید مرا زان لعل جان افزای ک ...211شمارهٔ ۹۰۰: ای رخت همچو صبح و زلف چو شام 212شمارهٔ ۹۰۱: به چشم و ابروی شوخ ای دلارام 213شمارهٔ ۹۰۲: چه خوش باشد شراب وصل در جام 214شمارهٔ ۹۰۳: ای سرو ناز رسته دمی سوی ما خرام 215شمارهٔ ۹۰۴: نمی بیند دلم از یار خود کام 216شمارهٔ ۹۰۵: چون تو را گشتم ز جان و دل غلام 217شمارهٔ ۹۰۶: یک نظر گر می کنی بر حال ما، ما را ...218شمارهٔ ۹۰۷: قرار برد ز دل زلف بی قرار توأم 219شمارهٔ ۹۰۸: تا که من نرد وفا با رخ تو باخته ا ...220شمارهٔ ۹۰۹: سالها تا ز غم عشق رخت سوخته ام 221شمارهٔ ۹۱۰: من که با خاک درت خون دل آمیخته ام 222شمارهٔ ۹۱۱: دل به غم تو بسته ام و از همه خلق ...223شمارهٔ ۹۱۲: چون سر زلفش پریشان در جهان افتاده ...224شمارهٔ ۹۱۳: سالها در عشق تو خون خورده ام 225شمارهٔ ۹۱۴: تا سر کوی تو مأوا کرده ام 226شمارهٔ ۹۱۵: جان فدای راه عشقش کرده ام 227شمارهٔ ۹۱۶: آنکه در عالم ثنایش کرده ام 228شمارهٔ ۹۱۷: درد دلم را ز تو گرچه نهان کرده ام 229شمارهٔ ۹۱۸: نازنینا من ز جانت بنده ام 230شمارهٔ ۹۱۹: تا خیال آن بت بگزیده ام 231شمارهٔ ۹۲۰: ای خوشا وقت دل شوریده ام 232شمارهٔ ۹۲۱: من که عمری در جهان گردیده ام 233شمارهٔ ۹۲۲: ای خیال روی تو در دیده ام 234شمارهٔ ۹۲۳: خوابی خوش است اینکه شب دوش دیده ا ...235شمارهٔ ۹۲۴: باد صبا از من رسان نزد دلارامم سل ...236شمارهٔ ۹۲۵: من دلخسته در عشقت خرابم 237شمارهٔ ۹۲۶: به درد عشق تو درمان نیابم 238شمارهٔ ۹۲۷: بی روی تو نیست خورد و خوابم 239شمارهٔ ۹۲۸: دلا در باغ حسنش عندلیبم 240شمارهٔ ۹۲۹: در جوانی قدر خود نشناختم 241شمارهٔ ۹۳۰: هنوز از باده ی وصل تو مستم 242شمارهٔ ۹۳۱: دیده بگشادم و دل در سر زلفت بستم 243شمارهٔ ۹۳۲: ز عشقت تا ز خود بیگانه گشتم 244شمارهٔ ۹۳۳: به بوی زلف تو دیوانه گشتم 245شمارهٔ ۹۳۴: بتا تا مهر تو در بر گرفتم 246شمارهٔ ۹۳۵: آنکه هرگز نرود یک نفسی از یادم 247شمارهٔ ۹۳۶: تا دل به غم رخت نهادم 248شمارهٔ ۹۳۷: آفتاب رویش از مشرق برآمد صبحدم 249شمارهٔ ۹۳۸: نگار ماه روی سرو قدم 250شمارهٔ ۹۳۹: چرا گشتی چنین غافل ز دردم 251شمارهٔ ۹۴۰: ز حد بگذشت در عشق تو دردم 252شمارهٔ ۹۴۱: تا جهانست به سر گرد جهان می گردم 253شمارهٔ ۹۴۲: چو در عالم تویی درمان دردم 254شمارهٔ ۹۴۳: مدّتی تا ز غمت گرد جهان می گردم 255شمارهٔ ۹۴۴: هیچ دانی که جهان در سر و کارت کرد ...256شمارهٔ ۹۴۵: مهر روی خوب در جان باشدم 257شمارهٔ ۹۴۶: از سر سوز جگر بر در آن یار شدم 258شمارهٔ ۹۴۷: دلم همچون سر زلفست در هم 259شمارهٔ ۹۴۸: به جان رسید مرا جان نازنین از غم 260شمارهٔ ۹۴۹: خیالش دوش ناگه در ربودم 261شمارهٔ ۹۵۰: دو زلف سرکشش پرتاب دیدم 262شمارهٔ ۹۵۱: از آن زمان که من آن روی چون قمر د ...263شمارهٔ ۹۵۲: دوش رویش به خواب می دیدم 264شمارهٔ ۹۵۳: بیمست که از دست تو فریاد برآرم 265شمارهٔ ۹۵۴: من امشب با سر زلفش سر و کاری عجب ...266شمارهٔ ۹۵۵: باد صبا خدا را بگذر سوی نگارم 267شمارهٔ ۹۵۶: نگارا از فراقت سخت زارم 268شمارهٔ ۹۵۷: تو می دانی که جز تو کس ندارم 269شمارهٔ ۹۵۸: ز هجر روی تو یارا به کام اغیارم 270شمارهٔ ۹۵۹: در حسرت روی آن نگارم 271شمارهٔ ۹۶۰: من به لطفت امید می دارم 272شمارهٔ ۹۶۱: از شب هجر تو ای دوست شکایت دارم 273شمارهٔ ۹۶۲: دلبرا آرزوی دیدن رویت دارم 274شمارهٔ ۹۶۳: نگاری چابک و دلبند دارم 275شمارهٔ ۹۶۴: دلا من آرزوی یار دارم 276شمارهٔ ۹۶۵: امشب سر وصل یار دارم 277شمارهٔ ۹۶۶: نه در عالم کسی غمخوار دارم 278شمارهٔ ۹۶۷: مهر رویش میان جان دارم 279شمارهٔ ۹۶۸: چه دهم شرح که از غصّه چه بر جان د ...280شمارهٔ ۹۶۹: باز در سر هوس روی نگاری دارم 281شمارهٔ ۹۷۰: من به بوی سر زلفت نگرانی دارم 282شمارهٔ ۹۷۱: بیا کز درد دوری بی قرارم 283شمارهٔ ۹۷۲: در عشق تو جز رنگ رخ زرد ندارم 284شمارهٔ ۹۷۳: ای دوست نظر کن ز سر لطف به کارم 285شمارهٔ ۹۷۴: به عالم غیر تو دلبر ندارم 286شمارهٔ ۹۷۵: به دوران وصالت غم ندارم 287شمارهٔ ۹۷۶: دلا صبر از رخ جانان ندارم 288شمارهٔ ۹۷۷: ندارم بی تو برگ جان ندارم 289شمارهٔ ۹۷۸: به عالم غیر تو یاری ندارم 290شمارهٔ ۹۷۹: منم کاندر جهان یاری ندارم 291شمارهٔ ۹۸۰: صبا بگذر شبی در کوی یارم 292شمارهٔ ۹۸۱: چشم بینایی بده تا روی جانان بنگرم 293شمارهٔ ۹۸۲: جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم 294شمارهٔ ۹۸۳: گر من ز دست هجر تو آهی برآورم 295شمارهٔ ۹۸۴: تا روی همچو ماه تو رفت از برابرم 296شمارهٔ ۹۸۵: تا من از صحبت تو مهجورم 297شمارهٔ ۹۸۶: بیا جانا که جانت را بمیرم 298شمارهٔ ۹۸۷: مگر لطف تو باشد دستگیرم 299شمارهٔ ۹۸۸: به لطف ای دوست باری دست گیرم 300شمارهٔ ۹۸۹: بر نور شمع رویت پروانه ی حقیرم 301شمارهٔ ۹۹۰: بیا ای سرو ناز من روان تا در برت ...302شمارهٔ ۹۹۱: بگفتی هم شبی جانا نظر بر حالت اند ...303شمارهٔ ۹۹۲: مدّتی تا به غم حال جهان می سازم 304شمارهٔ ۹۹۳: خداوندا بده عمری درازم 305شمارهٔ ۹۹۴: لب تشنه لعل توأم آبی مگر ارزم 306شمارهٔ ۹۹۵: ز دیده خون دل تا چند ریزم 307شمارهٔ ۹۹۶: مرا در دل همی آمد که با عشقت نیام ...308شمارهٔ ۹۹۷: نیست بر دولت وصل تو شبی دست رسم 309شمارهٔ ۹۹۸: چنین بی یار و دل تا چند باشم 310شمارهٔ ۹۹۹: اگر با دولتت پاینده باشم 311شمارهٔ ۱۰۰۰: تو شمعی و منت پروانه باشم 312شمارهٔ ۱۰۰۱: سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم 313شمارهٔ ۱۰۰۲: صد ازین جور و جفا گر ز برای تو ک ...314شمارهٔ ۱۰۰۳: من اندر کار عشقش چند کوشم 315شمارهٔ ۱۰۰۴: دوش می رفت دوش بر دوشم 316شمارهٔ ۱۰۰۵: تا چند زنی تیغ جفا بر دل ریشم 317شمارهٔ ۱۰۰۶: ز زلفت بو نمی یابد دماغم 318شمارهٔ ۱۰۰۷: ز گل با روی تو باشد فراغم 319شمارهٔ ۱۰۰۸: ای شده غم یار من، من شده ام یار ...320شمارهٔ ۱۰۰۹: همی پرسی که چونی در فراقم 321شمارهٔ ۱۰۱۰: کنون عمری که سرگردان عشقم 322شمارهٔ ۱۰۱۱: بس بگردید و بس بگردد هم 323شمارهٔ ۱۰۱۲: چو من آشفته آن زلف و خالم 324شمارهٔ ۱۰۱۳: بگرفت ز دست غم ملالم 325شمارهٔ ۱۰۱۴: عمریست تا من از جان حیران آن جما ...326شمارهٔ ۱۰۱۵: چرایی این چنین فارغ ز حالم 327شمارهٔ ۱۰۱۶: آخر نظری فکن به حالم 328شمارهٔ ۱۰۱۷: چون سر زلف تو ای دوست پریشان حال ...329شمارهٔ ۱۰۱۸: تا هست نظر بدان جمالم 330شمارهٔ ۱۰۱۹: ای سر زلف تو پناه دلم 331شمارهٔ ۱۰۲۰: تا کی زنی ز تیغ جفا نیش بر دلم 332شمارهٔ ۱۰۲۱: چو بلبل در هوای گلستانم 333شمارهٔ ۱۰۲۲: تا هست به عشق تو توانم 334شمارهٔ ۱۰۲۳: من ز هجران تو سرگشته و سرگردانم 335شمارهٔ ۱۰۲۴: اگرچه سوخت در غم استخوانم 336شمارهٔ ۱۰۲۵: بلبل صفت از عشق تو فریاد زنانم 337شمارهٔ ۱۰۲۶: من تو را یار خویش می دانم 338شمارهٔ ۱۰۲۷: ز سوز عشق رخت آتشیست در جانم 339شمارهٔ ۱۰۲۸: بر آب دیده چون سروش نشانم 340شمارهٔ ۱۰۲۹: در جمال رخ تو حیرانم 341شمارهٔ ۱۰۳۰: فریاد که از دست تو فریاد زنانم 342شمارهٔ ۱۰۳۱: از دست غم عشق تو فریاد کنانم 343شمارهٔ ۱۰۳۲: ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم 344شمارهٔ ۱۰۳۳: بی رخ چون خورت ای جان به لب آمد ...345شمارهٔ ۱۰۳۴: من راز غم عشق تو گفتن نتوانم 346شمارهٔ ۱۰۳۵: عمریست تا چو پرگار سرگشته در جها ...347شمارهٔ ۱۰۳۶: پشتم ز فراق شد خم 348شمارهٔ ۱۰۳۷: در سرم هست که سر در سر کار تو کن ...349شمارهٔ ۱۰۳۸: من دیده با خیال تو برهم نمی زنم 350شمارهٔ ۱۰۳۹: گر خرامی پیش ما در دیدگان جایت ک ...351شمارهٔ ۱۰۴۰: گفتم که یک شبی سوی جانان گذر کنم 352شمارهٔ ۱۰۴۱: بخت اگر یاری دهد یارش کنم 353شمارهٔ ۱۰۴۲: پیش رویش جان و دل قربان کنم 354شمارهٔ ۱۰۴۳: گفته بودی از لبت درمان کنم 355شمارهٔ ۱۰۴۴: تا به کی درد غمت پنهان کنم 356شمارهٔ ۱۰۴۵: درد ما را با غمت چون نیست درمان ...357شمارهٔ ۱۰۴۶: دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون ...358شمارهٔ ۱۰۴۷: تا به چند این دیده را در هجر تو ...359شمارهٔ ۱۰۴۸: جز غم چو نیست حاصل ایام چون کنم 360شمارهٔ ۱۰۴۹: تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خ ...361شمارهٔ ۱۰۵۰: شب وصال میسّر نمی شود چه کنم 362شمارهٔ ۱۰۵۱: بی رخت صبر از این بیش ندارم چه ک ...363شمارهٔ ۱۰۵۲: من مسکین به جهان یار ندارم چه کن ...364شمارهٔ ۱۰۵۳: بگو که با غم هجران روی او چه کنم 365شمارهٔ ۱۰۵۴: بر سر کوی تو افغان چه کنم گر نکن ...366شمارهٔ ۱۰۵۵: بیا که بی رخ خوبت نظر به کس نکنم 367شمارهٔ ۱۰۵۶: با تو تا جان باشدم یاری کنم 368شمارهٔ ۱۰۵۷: با درد دلپذیر تو درمان چه می کنم 369شمارهٔ ۱۰۵۸: با دو چشمت عشق بازی می کنم 370شمارهٔ ۱۰۵۹: من چو بلبل ناله های صبحگاهی می ک ...371شمارهٔ ۱۰۶۰: گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم 372شمارهٔ ۱۰۶۱: پرسی ز من که چونی ای دوست بی تو ...373شمارهٔ ۱۰۶۲: در این جهان دل خود را شکسته می ب ...374شمارهٔ ۱۰۶۳: شدم به طرف گلستان که تا گلی چینم 375شمارهٔ ۱۰۶۴: نه بخت آنکه شبی با تو روبرو بنشی ...376شمارهٔ ۱۰۶۵: نه یاریی دهدم بخت تا رخت بینم 377شمارهٔ ۱۰۶۶: نام تو قوّت دل و دینم 378شمارهٔ ۱۰۶۷: من دولت وصالش از بی نیاز خواهم 379شمارهٔ ۱۰۶۸: با درد عشقت درمان نخواهم 380شمارهٔ ۱۰۶۹: اگر نه وصل تو باشد جهان نمی خواه ...381شمارهٔ ۱۰۷۰: شبت خوش باد همچون روز خرّم 382شمارهٔ ۱۰۷۱: دیگر هوای عشق تو در سرگرفته ایم 383شمارهٔ ۱۰۷۲: نگارا ز هجر تو دل خسته ایم 384شمارهٔ ۱۰۷۳: چو لاله پر از خون دل خسته ایم 385شمارهٔ ۱۰۷۴: شبهاست کز خیال رخ تو نخفته ایم 386شمارهٔ ۱۰۷۵: دور از تو دلبرا چه جفاها کشیده ا ...387شمارهٔ ۱۰۷۶: روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ا ...388شمارهٔ ۱۰۷۷: دیده دیدن رویت ز خدا می طلبیم 389شمارهٔ ۱۰۷۸: قدر روز وصل تو نشناختیم 390شمارهٔ ۱۰۷۹: ما بی رخ تو دیده ز عالم بدوختیم 391شمارهٔ ۱۰۸۰: تا دیده و دل در سر زلفین تو بستی ...392شمارهٔ ۱۰۸۱: ما تو را دلدار خود پنداشتیم 393شمارهٔ ۱۰۸۲: از مادر دهر تا بزادیم 394شمارهٔ ۱۰۸۳: در سر کوی غمت دل به جفا بنهادیم 395شمارهٔ ۱۰۸۴: بسیار در فراق تو زنهارها زدیم 396شمارهٔ ۱۰۸۵: در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم 397شمارهٔ ۱۰۸۶: یاد باد آنکه عزیزان همه با هم بو ...398شمارهٔ ۱۰۸۷: بر در لطف تو نیاز آریم 399شمارهٔ ۱۰۸۸: ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم 400شمارهٔ ۱۰۸۹: گفتم به دل که ای دل دانی که در چ ...401شمارهٔ ۱۰۹۰: جز درگه تو راه به جایی نمی بریم 402شمارهٔ ۱۰۹۱: با سرو قد تو عشق بازیم 403شمارهٔ ۱۰۹۲: تا به کی در غم عشق تو چنین درساز ...404شمارهٔ ۱۰۹۳: دلا تا کی به درد او بسازیم 405شمارهٔ ۱۰۹۴: بگو تا چند خون دل به غم در ساغر ...406شمارهٔ ۱۰۹۵: صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم 407شمارهٔ ۱۰۹۶: گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسی ...408شمارهٔ ۱۰۹۷: چون صبا از زلف یارم هر سحر آرد ن ...409شمارهٔ ۱۰۹۸: ما خود ز که ایم و از کدامیم 410شمارهٔ ۱۰۹۹: ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم 411شمارهٔ ۱۱۰۰: چه دردست این که درمانش ندانیم 412شمارهٔ ۱۱۰۱: چون تو طبیب دردی درد تو با که گو ...413شمارهٔ ۱۱۰۲: درد دل خویش با که گویم 414شمارهٔ ۱۱۰۳: در راه عشق روی تو ما بی خبر رویم 415شمارهٔ ۱۱۰۴: دل را به بوی وصل تو دادیم و می ر ...416شمارهٔ ۱۱۰۵: یارب که تو بگشای در بسته به رویم 417شمارهٔ ۱۱۰۶: تا به چند از رخ زیبای تو مهجور ش ...418شمارهٔ ۱۱۰۷: پیش چوگان جفایت صنما چون گویم 419شمارهٔ ۱۱۰۸: از وصل دری گشا به رویم 420شمارهٔ ۱۱۰۹: بهار آمد بیا تا خوش برآییم 421شمارهٔ ۱۱۱۰: چو با مهر رخ او آشناییم 422شمارهٔ ۱۱۱۱: سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم 423شمارهٔ ۱۱۱۲: نگارا از تو دور آخر چراییم 424شمارهٔ ۱۱۱۳: در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم 425شمارهٔ ۱۱۱۴: به جان آمد دل از هجر حبیبان 426شمارهٔ ۱۱۱۵: از درد منال ای دل چون نیست تو را ...427شمارهٔ ۱۱۱۶: به خدایی که جز او نیست خداوند جه ...428شمارهٔ ۱۱۱۷: تویی لیلی تویی لیلی تویی درد مرا ...429شمارهٔ ۱۱۱۸: بی کنارت در میان خونم این نازک م ...430شمارهٔ ۱۱۱۹: بار هجرت بر دلم باریست باری بس گ ...431شمارهٔ ۱۱۲۰: صبا برو تو پیامی ز من به یار رسا ...432شمارهٔ ۱۱۲۱: ای صبا نیست به عالم چو قدش سرو ر ...433شمارهٔ ۱۱۲۲: قدم نه شاه باز ما دمی در کوی درو ...434شمارهٔ ۱۱۲۳: ای سخت گمان سست پیمان 435شمارهٔ ۱۱۲۴: چشم و ابرویی که او دارد که دارد ...436شمارهٔ ۱۱۲۵: سری دارم فدای پای جانان 437شمارهٔ ۱۱۲۶: صبا شاد آمدی از کوی جانان 438شمارهٔ ۱۱۲۷: ز باد بهاری جهان شد جوان 439شمارهٔ ۱۱۲۸: چون جهانی را تویی روح و روان 440شمارهٔ ۱۱۲۹: در چمن تا قد آن سرو روانست روان 441شمارهٔ ۱۱۳۰: جان شیرینم تویی دانی که شیرینست ...442شمارهٔ ۱۱۳۱: چو زلف دوست برآشفت روزگار جهان 443شمارهٔ ۱۱۳۲: ای دل غمگین مدار چشم وفا از جهان 444شمارهٔ ۱۱۳۳: ای رخ مهوشت به کام جهان 445شمارهٔ ۱۱۳۴: مکن تو روی چو خورشید خود ز ما پن ...446شمارهٔ ۱۱۳۵: شبی چو زلف سیاهت دراز و بی پایان 447شمارهٔ ۱۱۳۶: بس روز به عشق تو بریدیم بیابان 448شمارهٔ ۱۱۳۷: دلم بگرفت از تنها نشستن 449شمارهٔ ۱۱۳۸: مهر روی آن بت سیمین بدن 450شمارهٔ ۱۱۳۹: تا به کی جان و جهان در سر کارت ک ...451شمارهٔ ۱۱۴۰: روی او را کجا توان دیدن 452شمارهٔ ۱۱۴۱: دل به جان آمد از عنا دیدن 453شمارهٔ ۱۱۴۲: ای دیده نمی شاید بی دوست جهان دی ...454شمارهٔ ۱۱۴۳: به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن 455شمارهٔ ۱۱۴۴: از دستت ای قلم من خواهم به جان ر ...456شمارهٔ ۱۱۴۵: چه خوش بود به چمن در صبوح گل چید ...457شمارهٔ ۱۱۴۶: باد نوروزی برآمد خیمه بر گلزار ز ...458شمارهٔ ۱۱۴۷: بیا و دیده جانم به وصل بینا کن 459شمارهٔ ۱۱۴۸: بیا ای سرو جان من کنار چشم ما جا ...460شمارهٔ ۱۱۴۹: نگارا رحمتی بر حال ما کن 461شمارهٔ ۱۱۵۰: دل ضعیف مرا در دو زلف خود جا کن 462شمارهٔ ۱۱۵۱: ز لطفت یک نظر در حال ما کن 463شمارهٔ ۱۱۵۲: سهی سروا گذاری سوی ما کن 464شمارهٔ ۱۱۵۳: بیا دردم به وصل خود دوا کن 465شمارهٔ ۱۱۵۴: درد دل ما را ز کرم باز دوا کن 466شمارهٔ ۱۱۵۵: ای نور دیده یک شبی ما را ز وصلت ...467شمارهٔ ۱۱۵۶: از شب وصلت دل ما شاد کن 468شمارهٔ ۱۱۵۷: خداوندا به حال ما نظر کن 469شمارهٔ ۱۱۵۸: نگارا بر من مسکین نظر کن 470شمارهٔ ۱۱۵۹: دمی در کوی درویشان گذر کن 471شمارهٔ ۱۱۶۰: یک لحظه به سوی ما گذر کن 472شمارهٔ ۱۱۶۱: این خراب آباد دل معمور کن 473شمارهٔ ۱۱۶۲: برآ به بام و رخت همچو شمع خاور ک ...474شمارهٔ ۱۱۶۳: تا به کی این در زنم در باز کن 475شمارهٔ ۱۱۶۴: مه رویت درخشان کن دو زلفت را پری ...476شمارهٔ ۱۱۶۵: ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن 477شمارهٔ ۱۱۶۶: دل سرگشته ی حیران برو ترک مناهی ...478شمارهٔ ۱۱۶۷: به دل گفتم برو شست دو زلفش را پن ...479شمارهٔ ۱۱۶۸: نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن 480شمارهٔ ۱۱۶۹: خلاف عادت معهود را وفایی کن 481شمارهٔ ۱۱۷۰: مویت به آفتاب رخ ای جان رها مکن 482شمارهٔ ۱۱۷۱: زین بیشتر چون زلف خود خاطر پریشا ...483شمارهٔ ۱۱۷۲: ای نگارین زلف شبرنگت به گل پرچین ...484شمارهٔ ۱۱۷۳: ای دل ای دل بیش ازین در عشق نادا ...485شمارهٔ ۱۱۷۴: ای عزیز من ستمکاری مکن 486شمارهٔ ۱۱۷۵: ای عارض زیبای تو نازک تر از برگ ...487شمارهٔ ۱۱۷۶: ای به بالا سرو نازی ای به رخ همچ ...488شمارهٔ ۱۱۷۷: صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من 489شمارهٔ ۱۱۷۸: آن خوشدلی کجا شد و آن روزگار من 490شمارهٔ ۱۱۷۹: زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من 491شمارهٔ ۱۱۸۰: ای دو چشمت مایه درمان من 492شمارهٔ ۱۱۸۱: مکن تو روی چو خورشید خود نهان از ...493شمارهٔ ۱۱۸۲: قد تو سرو ناز من هجر تو جان گداز ...494شمارهٔ ۱۱۸۳: ای بار غم تو بر دل من 495شمارهٔ ۱۱۸۴: تا به کی در پا کشد زلفت دل مسکین ...496شمارهٔ ۱۱۸۵: آه از ستم زمانه ی دون 497شمارهٔ ۱۱۸۶: ای بت سنگین دل سیمین بدن 498شمارهٔ ۱۱۸۷: بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین 499شمارهٔ ۱۱۸۸: هجران آن صنم گلعذار بین 500شمارهٔ ۱۱۸۹: تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت ...501شمارهٔ ۱۱۹۰: بگشای در رحمت بر روی من مسکین 502شمارهٔ ۱۱۹۱: بلبل شوریده زندان بر نتابد بیش ا ...503شمارهٔ ۱۱۹۲: ای به قد چون سرو نازی صد هزاران ...504شمارهٔ ۱۱۹۳: جان بدادم در فراق روی او 505شمارهٔ ۱۱۹۴: ای دو دیده چون کنم درمان ندارد د ...506شمارهٔ ۱۱۹۵: گر کشم بار کسی هم بار تو 507شمارهٔ ۱۱۹۶: ای مرا هم دل تو هم دلدار تو 508شمارهٔ ۱۱۹۷: ندارم دل که دل بردارم از تو 509شمارهٔ ۱۱۹۸: صبا باز آ که در مان دارم از تو 510شمارهٔ ۱۱۹۹: نگارینا دل پر دردم از تو 511شمارهٔ ۱۲۰۰: ای به ناکام دلم خسته و مهجور از ...512شمارهٔ ۱۲۰۱: تا به کی باشد دلم در دام تو 513شمارهٔ ۱۲۰۲: جانان کدام دل که نگشتست رام تو 514شمارهٔ ۱۲۰۳: آمد دل ضعیف من اندر پناه تو 515شمارهٔ ۱۲۰۴: ای دل به درد عشق ندارم دوای تو 516شمارهٔ ۱۲۰۵: گشتم از جان بنده بالای تو 517شمارهٔ ۱۲۰۶: جانم به لب رسید ز جور و جفای تو 518شمارهٔ ۱۲۰۷: ای دلم در لعل شکّرخای تو 519شمارهٔ ۱۲۰۸: ما را شکایتیست ز دست جفای تو 520شمارهٔ ۱۲۰۹: ای دیده ی بخت جهان در آرزوی روی ...521شمارهٔ ۱۲۱۰: باد صبا جان می دهد در آرزوی روی ...522شمارهٔ ۱۲۱۱: بردی دل من به چشم و ابرو 523شمارهٔ ۱۲۱۲: من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ا ...524شمارهٔ ۱۲۱۳: ای که دل دارد بسی بر روی جانان آ ...525شمارهٔ ۱۲۱۴: گفته بودم یار گیرم یار کو 526شمارهٔ ۱۲۱۵: دلبرا لذّت جوانی کو 527شمارهٔ ۱۲۱۶: ای صبا حال دل من بر دلدار بگو 528شمارهٔ ۱۲۱۷: صبا تو حال دل خسته با نگار بگو 529شمارهٔ ۱۲۱۸: ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو 530شمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگ ...531شمارهٔ ۱۲۲۰: خردم گفت برو ای دل دیوانه برو 532شمارهٔ ۱۲۲۱: تا مرا شد سایه زلفت پناه 533شمارهٔ ۱۲۲۲: ای سودا دیده ام روی چو ماه 534شمارهٔ ۱۲۲۳: آن دیده بین که چون به جفا می کند ...535شمارهٔ ۱۲۲۴: تشنه درد فراقت منم ای جان در ده 536شمارهٔ ۱۲۲۵: ای غمت در جان ما جا ساخته 537شمارهٔ ۱۲۲۶: ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخ ...538شمارهٔ ۱۲۲۷: گر کند میل جفا دلبر من گویم چه 539شمارهٔ ۱۲۲۸: ای مرا از یاد خود بگذاشته 540شمارهٔ ۱۲۲۹: نگران خم ابروی توام پیوسته 541شمارهٔ ۱۲۳۰: پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده 542شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده 543شمارهٔ ۱۲۳۲: جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده 544شمارهٔ ۱۲۳۳: ای ما جهان و جان را بر باد عشق د ...545شمارهٔ ۱۲۳۴: ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زد ...546شمارهٔ ۱۲۳۵: تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده 547شمارهٔ ۱۲۳۶: ای سلاطین جهان پیش رخت بنده شده 548شمارهٔ ۱۲۳۷: به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده 549شمارهٔ ۱۲۳۸: بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده 550شمارهٔ ۱۲۳۹: تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده 551شمارهٔ ۱۲۴۰: این دل محنت و بلا دیده 552شمارهٔ ۱۲۴۱: ای خیال رخ تو در دیده 553شمارهٔ ۱۲۴۲: آه از این روزگار گردیده 554شمارهٔ ۱۲۴۳: دل من از غم تو گرد جهان گردیده 555شمارهٔ ۱۲۴۴: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده 556شمارهٔ ۱۲۴۵: گفتم که میارید ز بازار بنفشه 557شمارهٔ ۱۲۴۶: عالم همه خوش بوی شد از بوی بنفشه 558شمارهٔ ۱۲۴۷: در سر مرا ز عشقش سودا بود همیشه 559شمارهٔ ۱۲۴۸: فریاد ز جور این زمانه 560شمارهٔ ۱۲۴۹: دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآ ...561شمارهٔ ۱۲۵۰: آن چه زلفست آن که باز از قهر تاب ...562شمارهٔ ۱۲۵۱: بازم از سودای زلفت مست و شیدا کر ...563شمارهٔ ۱۲۵۲: یکباره عهد یار فراموش کرده ای 564شمارهٔ ۱۲۵۳: تا کی دلا به دام غمش اوفتاده ای 565شمارهٔ ۱۲۵۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ...566شمارهٔ ۱۲۵۵: عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ...567شمارهٔ ۱۲۵۶: از جان وصل خویش فرستم نواله ای 568شمارهٔ ۱۲۵۷: ای در غم عشق تو من در هر دهن افس ...569شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ا ...570شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی 571شمارهٔ ۱۲۶۰: تو که خورشید جهانی به جهان می تا ...572شمارهٔ ۱۲۶۱: گرفت از رشک رویت ماه تابی 573شمارهٔ ۱۲۶۲: دلا این عشق بازی تا به کی بی 574شمارهٔ ۱۲۶۳: زان لعل لبم بده زکاتی 575شمارهٔ ۱۲۶۴: ای دل ز شراب عشق مستی 576شمارهٔ ۱۲۶۵: تا که مهر مهرم از درج وفا برداشت ...577شمارهٔ ۱۲۶۶: من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی 578شمارهٔ ۱۲۶۷: چه کردم تا زمن دل برگرفتی 579شمارهٔ ۱۲۶۸: ای مسلمانان خدا را همّتی 580شمارهٔ ۱۲۶۹: دارم به لطف عام تو چشم عنایتی 581شمارهٔ ۱۲۷۰: گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی 582شمارهٔ ۱۲۷۱: دردا که نیست روز غمت را نهایتی 583شمارهٔ ۱۲۷۲: به رخ چون ماه تابانی به قد چون س ...584شمارهٔ ۱۲۷۳: ز کوی دوست آمد شاد بادی 585شمارهٔ ۱۲۷۴: دلا در عشق بازی نیک مردی 586شمارهٔ ۱۲۷۵: گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش ...587شمارهٔ ۱۲۷۶: یک شب به لطف از درما درنیامدی 588شمارهٔ ۱۲۷۷: تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان ب ...589شمارهٔ ۱۲۷۸: گهی بزم طرب را ساختندی 590شمارهٔ ۱۲۷۹: دلا خود را به مه رویی چه بندی 591شمارهٔ ۱۲۸۰: بگو چگونه دهم شرح آرزومندی 592شمارهٔ ۱۲۸۱: گلبن وصل ز باغ دل ما برکندی 593شمارهٔ ۱۲۸۲: چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی 594شمارهٔ ۱۲۸۳: گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دید ...595شمارهٔ ۱۲۸۴: به حکم آنکه مرا نیست در جهان یار ...596شمارهٔ ۱۲۸۵: مگر با ما سر یاری نداری 597شمارهٔ ۱۲۸۶: ای که ز دولت و اقبال تو برخوردار ...598شمارهٔ ۱۲۸۷: صبا اگر به سر کوی او گذر داری 599شمارهٔ ۱۲۸۸: دلم ز دست ببردی و جان به سر باری 600شمارهٔ ۱۲۸۹: بگو تا کی دلم را تنگ داری 601شمارهٔ ۱۲۹۰: چرا بی جرم با ما جنگ داری 602شمارهٔ ۱۲۹۱: نگارینا ز نامم ننگ داری 603شمارهٔ ۱۲۹۲: چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آ ...604شمارهٔ ۱۲۹۳: دلم ببردی و دانم که قصد جان داری 605شمارهٔ ۱۲۹۴: صبا بازآ که درمانم تو داری 606شمارهٔ ۱۲۹۵: چون چشم بد از روی خودم دور چه دا ...607شمارهٔ ۱۲۹۶: ای دل به سر کویش رو گر هوسی داری 608شمارهٔ ۱۲۹۷: ای دل به درد عشقش دانم دوا نداری 609شمارهٔ ۱۲۹۸: نگارا رسم دلداری نداری 610شمارهٔ ۱۲۹۹: گرم بودی به وصلت اختیاری 611شمارهٔ ۱۳۰۰: دلا تا کی چنین در زیر باری 612شمارهٔ ۱۳۰۱: چه خوش بادیست باد نوبهاری 613شمارهٔ ۱۳۰۲: که دارد در دو عالم چون تو یاری 614شمارهٔ ۱۳۰۳: که را باشد به عالم چون تو یاری 615شمارهٔ ۱۳۰۴: حاش لله که مرا جز تو بود دلداری 616شمارهٔ ۱۳۰۵: به دردی دل گرفتارست باری 617شمارهٔ ۱۳۰۶: نیست یاری به جهان مثل تو کس دلدا ...618شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری 619شمارهٔ ۱۳۰۸: چه باشد ار به من خسته دل کنی نظر ...620شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری 621شمارهٔ ۱۳۱۰: الهی تو بگشا به لطفت دری 622شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری 623شمارهٔ ۱۳۱۲: فدای جان منست آن نگار چون حوری 624شمارهٔ ۱۳۱۳: دل برده ای از دست من ای کان لطف ...625شمارهٔ ۱۳۱۴: سهی سروا چرا با ما نسازی 626شمارهٔ ۱۳۱۵: بس دولت فیروزست در پای تو سربازی 627شمارهٔ ۱۳۱۶: تو تا کی با من مسکین نسازی 628شمارهٔ ۱۳۱۷: تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی 629شمارهٔ ۱۳۱۸: وقت آنست که بر ما نظری اندازی 630شمارهٔ ۱۳۱۹: دلا تو با من مسکین چرا نمی سازی 631شمارهٔ ۱۳۲۰: چرا تو درد دلم را دوا نمی سازی 632شمارهٔ ۱۳۲۱: چرا به کار من ناتوان نپردازی 633شمارهٔ ۱۳۲۲: بگفتم با صبا دزدیده رازی 634شمارهٔ ۱۳۲۳: معطّرست جهانی ز باد نوروزی 635شمارهٔ ۱۳۲۴: بو که آن ماه من اندر چمن آید روز ...636شمارهٔ ۱۳۲۵: هر آنکه داد مرا عمر او دهد روزی 637شمارهٔ ۱۳۲۶: بیا که غمزه سرمست تو به دلدوزی 638شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی 639شمارهٔ ۱۳۲۸: من تو را دارم و جز لطف توأم نیست ...640شمارهٔ ۱۳۲۹: تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی 641شمارهٔ ۱۳۳۰: بتا به عهد من ار بر سر جفا باشی 642شمارهٔ ۱۳۳۱: چرا جانا به دردم شاد باشی 643شمارهٔ ۱۳۳۲: دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی 644شمارهٔ ۱۳۳۳: دلا تا کی چنین سرگشته باشی 645شمارهٔ ۱۳۳۴: دلا تا کی چنین دیوانه باشی 646شمارهٔ ۱۳۳۵: ز جانم تو را بنده در بندگی 647شمارهٔ ۱۳۳۶: ماییم و غم عشقت و خوابی و خیالی 648شمارهٔ ۱۳۳۷: دلا تا کی به درد عشق نالی 649شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی 650شمارهٔ ۱۳۳۹: مرا خود نباشد به عالم دلی 651شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شا ...652شمارهٔ ۱۳۴۱: دامن وصل ار به کف آید دمی 653شمارهٔ ۱۳۴۲: من شبی در خواب عکس روی او گردیدم ...654شمارهٔ ۱۳۴۳: چرخ کی گردد به کام ما دمی 655شمارهٔ ۱۳۴۴: بتا تا کی کنی این سرگرانی 656شمارهٔ ۱۳۴۵: الا ای سرو ناز بوستانی 657شمارهٔ ۱۳۴۶: تو مرا دردی و تو درمانی 658شمارهٔ ۱۳۴۷: دل من درد غمت دارد و تو درمانی 659شمارهٔ ۱۳۴۸: چو حال زار من خسته دل تو می دانی 660شمارهٔ ۱۳۴۹: دلم را درد و درمانی مرا تو مونس ...661شمارهٔ ۱۳۵۰: تو عهدی کرده ای جانا که از من سر ...662شمارهٔ ۱۳۵۱: دل من به دست آر اگر می توانی 663شمارهٔ ۱۳۵۲: دل بدادم به تو ای دوست من از ناد ...664شمارهٔ ۱۳۵۳: فراموشت چرا شد مهربانی 665شمارهٔ ۱۳۵۴: نگارا چون قلم ما را به سر تا کی ...666شمارهٔ ۱۳۵۵: تا چند مرا جانا از غمزه برنجانی 667شمارهٔ ۱۳۵۶: تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی 668شمارهٔ ۱۳۵۷: همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی 669شمارهٔ ۱۳۵۸: جهان بگرفت باز از سر جوانی 670شمارهٔ ۱۳۵۹: مرا که در دو جهان راحت دل و جانی 671شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی 672شمارهٔ ۱۳۶۱: دلی ز دست بدادم ز روی نادانی 673شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی 674شمارهٔ ۱۳۶۳: صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی 675شمارهٔ ۱۳۶۴: تو جام جهان نمای جانی 676شمارهٔ ۱۳۶۵: بده ساقی تو جام ارغوانی 677شمارهٔ ۱۳۶۶: صبا حال دلم را نیک دانی 678شمارهٔ ۱۳۶۷: جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی 679شمارهٔ ۱۳۶۸: جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی 680شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد ک ...681شمارهٔ ۱۳۷۰: ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی 682شمارهٔ ۱۳۷۱: تا به کی جانا دلم پر خون کنی 683شمارهٔ ۱۳۷۲: دلبرا با من جفا تا کی کنی 684شمارهٔ ۱۳۷۳: تا کی از سرکشی وفا نکنی 685شمارهٔ ۱۳۷۴: تو خود به حال پریشان ما نظر نکنی 686شمارهٔ ۱۳۷۵: نه درد دلم را دوا می کنی 687شمارهٔ ۱۳۷۶: دلبرا با ما تو لطف بی نهایت می ک ...688شمارهٔ ۱۳۷۷: من دردمند چاره ی دردم چه می کنی 689شمارهٔ ۱۳۷۸: تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی ...690شمارهٔ ۱۳۷۹: جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی 691شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی 692شمارهٔ ۱۳۸۱: گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی 693شمارهٔ ۱۳۸۲: ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می ...694شمارهٔ ۱۳۸۳: ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی 695شمارهٔ ۱۳۸۴: در ره عشق تو جانی می دهم در جست ...696شمارهٔ ۱۳۸۵: گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به ...697شمارهٔ ۱۳۸۶: خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی 698شمارهٔ ۱۳۸۷: ای جان و جهان توام پناهی 699شمارهٔ ۱۳۸۸: چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی 700شمارهٔ ۱۳۸۹: ماهیست نشسته به سر مسند شاهی 701شمارهٔ ۱۳۹۰: الهی یا الهی یا الهی 702شمارهٔ ۱۳۹۱: ز روی لطف کن در من نگاهی 703شمارهٔ ۱۳۹۲: هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی 704شمارهٔ ۱۳۹۳: ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی 705شمارهٔ ۱۳۹۴: ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی 706شمارهٔ ۱۳۹۵: شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی 707شمارهٔ ۱۳۹۶: بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی 708شمارهٔ ۱۳۹۷: نمی یابم به درد دل دوایی 709شمارهٔ ۱۳۹۸: گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی 710شمارهٔ ۱۳۹۹: بیا جانا که دردم را دوایی 711شمارهٔ ۱۴۰۰: تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی 712شمارهٔ ۱۴۰۱: بتا بدمهر و سنگین دل چرایی 713شمارهٔ ۱۴۰۲: دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی 714شمارهٔ ۱۴۰۳: بیا که با تو نداریم دست بالایی 715شمارهٔ ۱۴۰۴: چنین بیگانه وش آخر چرایی 716شمارهٔ ۱۴۰۵: بربود از من دل دل ربائی 717شمارهٔ ۱۴۰۶: مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی 718شمارهٔ ۱۴۰۷: آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی 719شمارهٔ ۱۴۰۸: ای مرا پیوند جان جانم تویی 720شمارهٔ ۱۴۰۹: ای روان گشته ز چشمم ز فراقت جویی 721شمارهٔ ۱۴۱۰: در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی 722شمارهٔ ۱۴۱۱: جفا تا کی کنی بر ما نگویی 723شمارهٔ ۱۴۱۲: چرا به ترک جفا دلبرا نمی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ