به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونغزل هاشمارهٔ ۶۲۴: با قدت آخر چرا سروی سرافرازی کند

3070عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

با قدت آخر چرا سروی سرافرازی کند
از چه رو آخر صبا با زلف او بازی کند
سرو را کی می رسد دعوی بالا با قدت
پیش بالای تو میراد از چه او بازی کند
چون صبا در زلف تو پیچد پریشان بینمش
با وجود آنکه با گوش تو همرازی کند
در هوای کویت ار گنجشک روزی بگذرد
در فضای قربتت دعوی شهبازی کند
گر شبی چون سرو بخرامی به سوی ما دلم
در شب وصل تو ای دلبر سرافرازی کند
تا خجل گردد به پیش قامت تو سرو ناز
در جهانی با قد تو او سرافرازی کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۲۳: باشد که درد ما به تفقّد دوا کند 2شمارهٔ ۶۲۴: با قدت آخر چرا سروی سرافرازی کند 3شمارهٔ ۶۲۵: عاقبت درد من خسته سرایت بکند 4شمارهٔ ۶۲۶: سرو قدّت سایه تا بر ما فکند 5شمارهٔ ۶۲۷: دل ستد از دستم و در پا فکند 6شمارهٔ ۶۲۸: سایه سرو بلندش گر به ما می افکند 7شمارهٔ ۶۲۹: از چه رو لعل تو درمان دل ما نکند 8شمارهٔ ۶۳۰: کس به امید وفا ترک دل و دین نکند 9شمارهٔ ۶۳۱: دلبرم دل ز برم برد و وفایی نکند 10شمارهٔ ۶۳۲: چشمان تو مست و ناتوانند 11شمارهٔ ۶۳۳: مرا در عشق تو دیوانه خوانند 12شمارهٔ ۶۳۴: عاشقان را تا به کی در کوی تو رسوا ...13شمارهٔ ۶۳۵: درد دل مرا چو اطبا دوا کنند 14شمارهٔ ۶۳۶: مقرّرست دلا دلبران وفا نکنند 15شمارهٔ ۶۳۷: این دیده ی جان مرا روی تو بینا می ...16شمارهٔ ۶۳۸: صبح روی تو سلامت می کند 17شمارهٔ ۶۳۹: هر دم که جان وصال تو را یاد می کن ...18شمارهٔ ۶۴۰: مسکین دلم ز درد تو فریاد می کند 19شمارهٔ ۶۴۱: با قامت تو سرو به بستان چه می کند 20شمارهٔ ۶۴۲: جادوی چشمان شوخت چاره سازی می کند 21شمارهٔ ۶۴۳: تا به چند آن غمزه از من دل ربایی ...22شمارهٔ ۶۴۴: درد مرا طبیب مداوا نمی کند 23شمارهٔ ۶۴۵: با من خسته دلبرم غیر جفا نمی کند 24شمارهٔ ۶۴۶: بیشتر خلق جهان در پی جاه و درمند 25شمارهٔ ۶۴۷: بی تو چشمم جهان نمی بیند 26شمارهٔ ۶۴۸: بی رخت دیده کی جهان بیند 27شمارهٔ ۶۴۹: دل را نسیم زلف معنبر دوا بود 28شمارهٔ ۶۵۰: یاری که همه میل دلش سوی وفا بود 29شمارهٔ ۶۵۱: خاطرم از هر دو کون آزاد بود 30شمارهٔ ۶۵۲: درد ما را دوا تواند بود 31شمارهٔ ۶۵۳: دمی که رای منت اختیار خواهد بود 32شمارهٔ ۶۵۴: مرا خیال تو تا در ضمیر خواهد بود 33شمارهٔ ۶۵۵: فروغ حسن تو تا در کمال خواهد بود 34شمارهٔ ۶۵۶: هزار یار نوت گر ندیم خواهد بود 35شمارهٔ ۶۵۷: تا مدار فلک و دور جهان خواهد بود 36شمارهٔ ۶۵۸: درد ما را دوا نخواهد بود 37شمارهٔ ۶۵۹: از درد دوری تو جانا دلم بفرسود 38شمارهٔ ۶۶۰: بی رخ تو نمی توانم بود 39شمارهٔ ۶۶۱: جهان را دولت و بختی جوان بود 40شمارهٔ ۶۶۲: گر کسی را درد بی درمان بود 41شمارهٔ ۶۶۳: چون دیده ام به هجر رخت پر ز خون ب ...42شمارهٔ ۶۶۴: آنکس که مرا از دو جهان یار گزین ب ...43شمارهٔ ۶۶۵: خوش آن شبم که ز روی تو ماهتابی بو ...44شمارهٔ ۶۶۶: چون مرا با عشق تو دردی بود 45شمارهٔ ۶۶۷: کامم ز نوش داروی وصلت روا نبود 46شمارهٔ ۶۶۸: دل ما بردی و یکدم طرف مات نبود 47شمارهٔ ۶۶۹: گرم چه داعیه ی عشق آن نگار نبود 48شمارهٔ ۶۷۰: ز ابر بر رخ ماهم نقاب خوش نبود 49شمارهٔ ۶۷۱: زین بیش با فراق توأم ساختن نبود 50شمارهٔ ۶۷۲: یار ما را بیش از این با ما سر یار ...51شمارهٔ ۶۷۳: تا دلم را کرده ای مأوای خود 52شمارهٔ ۶۷۴: گمان مبر که دلم از سر وفا برود 53شمارهٔ ۶۷۵: دلبرا نقش خیالت ز دل ما نرود 54شمارهٔ ۶۷۶: امید بود که یار از سر وفا نرود 55شمارهٔ ۶۷۷: سرو سیمینم به تنها می رود 56شمارهٔ ۶۷۸: از حال من نگار مرا گر خبر شود 57شمارهٔ ۶۷۹: هردم از عشقت دلم خون می شود 58شمارهٔ ۶۸۰: دل بر شب وصال تو رهبر نمی شود 59شمارهٔ ۶۸۱: ما را وصال دوست میسّر نمی شود 60شمارهٔ ۶۸۲: شب نیست کز غمت جگرم خون نمی شود 61شمارهٔ ۶۸۳: دلبر از شوخی و عیاری دل از دستم ر ...62شمارهٔ ۶۸۴: به ذات پاک خداوند و عزّت معبود 63شمارهٔ ۶۸۵: دلبرم تا دل از برم بربود 64شمارهٔ ۶۸۶: تربیت در آب و گل گلهای رنگین می د ...65شمارهٔ ۶۸۷: نسیم صبح مگر از دیار ما آید 66شمارهٔ ۶۸۸: مرا چو دامن وصلت شبی به دست آید 67شمارهٔ ۶۸۹: هر دل که نه پردردست آن دل به چه ک ...68شمارهٔ ۶۹۰: نه دلبری که دلم زو دمی بیاساید 69شمارهٔ ۶۹۱: مگر روزی شب هجران سرآید 70شمارهٔ ۶۹۲: نشستم تا مگر ماهی برآید 71شمارهٔ ۶۹۳: شاد باش ای دل سرگشته که جان باز آ ...72شمارهٔ ۶۹۴: جان به شکرانه دهم گر بت ما باز آی ...73شمارهٔ ۶۹۵: وقت آنست که دلبر ز جفا باز آید 74شمارهٔ ۶۹۶: وقت آنست که گل باز به بستان آید 75شمارهٔ ۶۹۷: نگار من ز منش گرچه عار می آید 76شمارهٔ ۶۹۸: مگر صبا ز سر کوی یار می آید 77شمارهٔ ۶۹۹: بر دلم جز جفا نمی آید 78شمارهٔ ۷۰۰: بجز خیال توأم در نظر نمی آید 79شمارهٔ ۷۰۱: درخت وصل آن دلبر مگر در بر نمی آی ...80شمارهٔ ۷۰۲: عقل با عشق بر نمی آید 81شمارهٔ ۷۰۳: تو را به کون و مکان سر فرو نمی آی ...82شمارهٔ ۷۰۴: اگر نقاب بت من ز چهره بگشاید 83شمارهٔ ۷۰۵: مرا به صبحدمی گل به بار می باید 84شمارهٔ ۷۰۶: چمن به صبحدمی چون به گل بیاراید 85شمارهٔ ۷۰۷: عاقبت کار فروبسته خدا بگشاید 86شمارهٔ ۷۰۸: گر آفتاب تجلیش روی بنماید 87شمارهٔ ۷۰۹: مرا زین بیش درد دل نباید 88شمارهٔ ۷۱۰: مرا وصال رخت ای نگار می باید 89شمارهٔ ۷۱۱: کردگارم مگر از غیب دری بگشاید 90شمارهٔ ۷۱۲: نصیب دشمنم بادا چنین عید 91شمارهٔ ۷۱۳: بیا غم از بر آن یار غمگسار رسید 92شمارهٔ ۷۱۴: جان من شکسته دل از غم تو به جان ر ...93شمارهٔ ۷۱۵: از دست هجر تو دل تنگم به جان رسید 94شمارهٔ ۷۱۶: شکر یزدان که مرا مژده جانان برسید 95شمارهٔ ۷۱۷: عاقبت درد من خسته به پایان نرسید 96شمارهٔ ۷۱۸: دل به درد آمد و از دوست به درمان ...97شمارهٔ ۷۱۹: در سرابستان جان تا قد او بالا کشی ...98شمارهٔ ۷۲۰: آنچه دل حزین من از جور او کشید 99شمارهٔ ۷۲۱: ای عکس طلعت تو فروغ جمال عید 100شمارهٔ ۷۲۲: گفته ام درس ثنای تو ز جان در شب ع ...101شمارهٔ ۷۲۳: چه چاره چونکه دل از وی به کام دل ...102شمارهٔ ۷۲۴: به صد امید درآمد دلم به کوی امید 103شمارهٔ ۷۲۵: ای دوستان ای دوستان آخر مرا یاری ...104شمارهٔ ۷۲۶: ای صبا بویی از آن زلف پریشان به م ...105شمارهٔ ۷۲۷: ای بر دلم از فراق صد بار 106شمارهٔ ۷۲۸: من از جام غمت مستم دگر بار 107شمارهٔ ۷۲۹: در دیده خیال تو نگاریم دگر بار 108شمارهٔ ۷۳۰: در حسرت آن چهره و روییم دگر بار 109شمارهٔ ۷۳۱: من مسکین نه دل دارم نه دلدار 110شمارهٔ ۷۳۲: چو چشمانت منم پیوسته بیمار 111شمارهٔ ۷۳۳: کس ندیدست سرو در رفتار 112شمارهٔ ۷۳۴: گر آید نسیمی ز سوی نگار 113شمارهٔ ۷۳۵: در جار چمن گلست بر بار 114شمارهٔ ۷۳۶: فراقت بر دلم بار آورد بار 115شمارهٔ ۷۳۷: ای دوست ما به دست تو دادیم اختیار 116شمارهٔ ۷۳۸: نهاد ملک دلم بر غم رخ تو مدار 117شمارهٔ ۷۳۹: با ما چو وفا نمی کند یار 118شمارهٔ ۷۴۰: مرا چون خاک راهت خوار مگذار 119شمارهٔ ۷۴۱: عاشق گل کی خورد غم از سلحداران خا ...120شمارهٔ ۷۴۲: بی تکلّف خوشست بوی بهار 121شمارهٔ ۷۴۳: دل به جان آمد ز دست جور یار 122شمارهٔ ۷۴۴: بس که کردم در فراق روی جانان انتظ ...123شمارهٔ ۷۴۵: ای ز شمشاد قد تو سرو بستان شرمسار 124شمارهٔ ۷۴۶: ای دل مجروح مهجور پریشان روزگار 125شمارهٔ ۷۴۷: به جان آمد دلم از جور دلدار 126شمارهٔ ۷۴۸: فریاد و الغیاث ز بیداد روزگار 127شمارهٔ ۷۴۹: تا چند به ما جفا کند یار 128شمارهٔ ۷۵۰: خوش نسیمی می وزد در صبح از بوی به ...129شمارهٔ ۷۵۱: خسته دلی بسته دل در سر زلفین یار 130شمارهٔ ۷۵۲: صبا برو ز بر من به سوی آن دلدار 131شمارهٔ ۷۵۳: ای صبحدم نسیم سر زلف تو بیار 132شمارهٔ ۷۵۴: تو تا کی همچو سرو از ما کشی سر 133شمارهٔ ۷۵۵: نام من در ورق عشق رخت نیست مگر 134شمارهٔ ۷۵۶: جانا گرت به جانب ما اوفتد گذر 135شمارهٔ ۷۵۷: در جهان غیر تو ای دوست ندارم دلبر 136شمارهٔ ۷۵۸: عاشقان را نیست در کویت نظامی این ...137شمارهٔ ۷۵۹: گفتم چو باز آید مگر بر حالم انداز ...138شمارهٔ ۷۶۰: این شب تیره هجران به سر آید آخر 139شمارهٔ ۷۶۱: چکنم درد دل خود به که گویم آخر 140شمارهٔ ۷۶۲: ای گشته دارالملک جان یغمای بغدادی ...141شمارهٔ ۷۶۳: چون زلف سودایی شدم بر روی بغدادی ...142شمارهٔ ۷۶۴: منم چون گوی سرگردان به گرد کوی آن ...143شمارهٔ ۷۶۵: عشق بازی با چنان یاری چه خوش باشد ...144شمارهٔ ۷۶۶: از شراب وصل او مستم دگر 145شمارهٔ ۷۶۷: آمد نسیم صبحدم وز یار می آرد خبر 146شمارهٔ ۷۶۸: ای دل پر درد بر امّید درمان غم مخ ...147شمارهٔ ۷۶۹: ای دل ار سرگشته ای از جور دوران غ ...148شمارهٔ ۷۷۰: ای به خوبی تو در جهان مشهور 149شمارهٔ ۷۷۱: بردی دل من به چشم مخمور 150شمارهٔ ۷۷۲: بیچاره دل به درد تو تا کی بود صبو ...151شمارهٔ ۷۷۳: در افتادم به عشق او ز تقدیر 152شمارهٔ ۷۷۴: ای مسلمانان بتی دارم به غایت دلپذ ...153شمارهٔ ۷۷۵: نکهت خطّست یا بوی بنفشه یا عبیر 154شمارهٔ ۷۷۶: کیست به عالم مرا غیر غمت دستگیر 155شمارهٔ ۷۷۷: دلم از درد فراق تو به جان آمد باز 156شمارهٔ ۷۷۸: آخر نظری کن به من ای سرو روان باز 157شمارهٔ ۷۷۹: هست چون زلف بتانم هوس عمر دراز 158شمارهٔ ۷۸۰: سروی به خون دیده بپروردمش به ناز 159شمارهٔ ۷۸۱: ای که دل برده ای ز دستم باز 160شمارهٔ ۷۸۲: صبا با گل بگو از من دگر باز 161شمارهٔ ۷۸۳: به یاد آمدم آن جوانی و ناز 162شمارهٔ ۷۸۴: در بوستان حسن بگفتم به سرو ناز 163شمارهٔ ۷۸۵: ای تو چون محمود و من در بندگی همچ ...164شمارهٔ ۷۸۶: صبا مرا به جهان نیست جز تو محرم ر ...165شمارهٔ ۷۸۷: سرو نازی سرو نازی سرو ناز 166شمارهٔ ۷۸۸: آن سرو راست را که همی پرورم به نا ...167شمارهٔ ۷۸۹: فغان و داد ازین روزگار سفله نواز 168شمارهٔ ۷۹۰: به دست دل نیفتاده چو تو حوری وشی ...169شمارهٔ ۷۹۱: تا چند کشیم از جگر این آه جگر سوز 170شمارهٔ ۷۹۲: دلبرا بر سر کوی تو فغانست امروز 171شمارهٔ ۷۹۳: جفا نمود دلم بر سر وفاست هنوز 172شمارهٔ ۷۹۴: روی او صبح من و ماه تمامست هنوز 173شمارهٔ ۷۹۵: بار عشق تو مرا بر دل و جانست هنوز 174شمارهٔ ۷۹۶: در فراقش رود خون از دیده می بارم ...175شمارهٔ ۷۹۷: دیگر چه فتنه می کند این باد مشک ب ...176شمارهٔ ۷۹۸: نیاز من به رخ خود مکن ز خویش قیاس 177شمارهٔ ۷۹۹: مریز خون دل خلق را نگارا بس 178شمارهٔ ۸۰۰: بیا که در دو جهان غیر تو ندارم کس 179شمارهٔ ۸۰۱: نمی باید مرا منّت ز هرکس 180شمارهٔ ۸۰۲: چون من ندارم جز تو کس جز تو ندارم ...181شمارهٔ ۸۰۳: صبا برو ز بر من مقام یار بپرس 182شمارهٔ ۸۰۴: آن چنانم زغم عشق تو حیران که مپرس 183شمارهٔ ۸۰۵: دلبرا ترک جفا کن ز من زار بترس 184شمارهٔ ۸۰۶: جانا به جان تو که به فریاد ما برس 185شمارهٔ ۸۰۷: ای دل خسته برو بر در آن یار مترس 186شمارهٔ ۸۰۸: ما در میان عاشقان عشق خدا داریم و ...187شمارهٔ ۸۰۹: ما را بجز خیال تو کس نیست هم نفس 188شمارهٔ ۸۱۰: ای مرا خیل خیالت هم نفس 189شمارهٔ ۸۱۱: اگر به خلق نماید رخ جهان آراش 190شمارهٔ ۸۱۲: صبا از رخ بکش یک دم نقابش 191شمارهٔ ۸۱۳: چون صبا آورد از زلفش نسیمی روح بخ ...192شمارهٔ ۸۱۴: یارب دل محنت زده ام را خبری بخش 193شمارهٔ ۸۱۵: دل ربود از من و در دست بلا افکندش 194شمارهٔ ۸۱۶: نگار مهوش ما را که نیست مانندش 195شمارهٔ ۸۱۷: منّتی نیست ز خلقم به جهان جز کرمش 196شمارهٔ ۸۱۸: دلم بر آتشست از لعل نوشش 197شمارهٔ ۸۱۹: که دید شکل هلالی چو ابروی طاقش 198شمارهٔ ۸۲۰: نگار چابک مه روی مهوش 199شمارهٔ ۸۲۱: در باغ خرامید شبی آن بت مهوش 200شمارهٔ ۸۲۲: چند ز دیده خون دل بر رخ جان چکانم ...201شمارهٔ ۸۲۳: آه ازین شب که نیست پایانش 202شمارهٔ ۸۲۴: خوشست درد که باشد امید درمانش 203شمارهٔ ۸۲۵: مراست درد فراقی که نیست درمانش 204شمارهٔ ۸۲۶: اگرچه یاد نیاید به سالها ز منش 205شمارهٔ ۸۲۷: صبحدم آورد بویی سویم از پیراهنش 206شمارهٔ ۸۲۸: گر زنم آهی بسوزم خرمنش 207شمارهٔ ۸۲۹: ز مهرویان بود گویا وفا خوش 208شمارهٔ ۸۳۰: در فراقت من نکردم خواب خوش 209شمارهٔ ۸۳۱: ای دل ما را به دردت حال خوش 210شمارهٔ ۸۳۲: بیا تا در برت گیرم چو جان خوش 211شمارهٔ ۸۳۳: چو خندد صبحدم گل در چمن خوش 212شمارهٔ ۸۳۴: بیا که دیده ی من دید دوش خوابی خو ...213شمارهٔ ۸۳۵: چرا کردی مرا از دل فراموش 214شمارهٔ ۸۳۶: گرم بوسی دهی از لعل پرنوش 215شمارهٔ ۸۳۷: به خوابش دیده ام زلف تو را دوش 216شمارهٔ ۸۳۸: گر شبی سوی من خسته دل افتد رایش 217شمارهٔ ۸۳۹: به جان آمد دل من از جفایش 218شمارهٔ ۸۴۰: بر ما گذر ار آرد در دیده کنم جایش 219شمارهٔ ۸۴۱: گر به جانی می فروشد وصل خویش 220شمارهٔ ۸۴۲: تو جوری می کنی بر من ز حد بیش 221شمارهٔ ۸۴۳: نگارینا مکن بر من ستم بیش 222شمارهٔ ۸۴۴: آسوده نیست خاطرم از روزگار خویش 223شمارهٔ ۸۴۵: دادم به دستت مسکین دل ریش 224شمارهٔ ۸۴۶: نکهت عنبرست یا بویش 225شمارهٔ ۸۴۷: ای به رخت نیاز من از حد و اندازه ...226شمارهٔ ۸۴۸: به غیر سوز و گدازیم چاره نیست چو ...227شمارهٔ ۸۴۹: در شب تاریک هجران زار و سوزانم چو ...228شمارهٔ ۸۵۰: دغدغه ی وصل تو چون برود از دماغ 229شمارهٔ ۸۵۱: مژده ای دادم صبا کامد گل خوش بو ب ...230شمارهٔ ۸۵۲: من نمی خواهم بجز روی تو باغ 231شمارهٔ ۸۵۳: دل برد دلبر و به دلم برنهاد داغ 232شمارهٔ ۸۵۴: قدّش صنوبریست روان در میان باغ 233شمارهٔ ۸۵۵: ای دل به گرد کعبه کوی تو در طواف 234شمارهٔ ۸۵۶: ما زان توئیم بی تکلّف 235شمارهٔ ۸۵۷: دلم از جان شده بر روی چو ماهت مشع ...236شمارهٔ ۸۵۸: ای که هستم من مهجور ز جانت مشتاق 237شمارهٔ ۸۵۹: چنان به وصل توأم از میان جان مشتا ...238شمارهٔ ۸۶۰: ما را ز حد برفت ز درد تو اشتیاق 239شمارهٔ ۸۶۱: بر لب آمد جان ما از اشتیاق 240شمارهٔ ۸۶۲: خون جگر خورم به جهان با غم فراق 241شمارهٔ ۸۶۳: پست طاقت طاق گشت از بار عشق 242شمارهٔ ۸۶۴: ای گل رویت بهارستان عشق 243شمارهٔ ۸۶۵: الغیاث از دست دل کِم کرد سرگردان ...244شمارهٔ ۸۶۶: به جان رسید دل من ز گردش افلاک 245شمارهٔ ۸۶۷: اگر ز دل کشم آهی به غم من غمناک 246شمارهٔ ۸۶۸: ندارم در غم عشقت ز کس باک 247شمارهٔ ۸۶۹: ای شرمسار روی تو خورشید بر فلک 248شمارهٔ ۸۷۰: ای برده رخت ز روی گل رنگ 249شمارهٔ ۸۷۱: دردی که مراست بر دل تنگ 250شمارهٔ ۸۷۲: عهد کردم که ازین پس ندهم دل به خی ...251شمارهٔ ۸۷۳: دل به زلفت داده ام ز آنم پریشانست ...252شمارهٔ ۸۷۴: به تلخی شب هجران و بامداد وصال 253شمارهٔ ۸۷۵: چو بودی گر وفا بودی در آن دل 254شمارهٔ ۸۷۶: رفتی و در غم تو بماندم فگار دل 255شمارهٔ ۸۷۷: من نمی یابم دوای درد دل 256شمارهٔ ۸۷۸: جهان خرّم و ما چنین تنگ دل 257شمارهٔ ۸۷۹: مراست از دو جهان مهر دوست حاصل دل 258شمارهٔ ۸۸۰: چون ندادم آن ستمگر کام دل 259شمارهٔ ۸۸۱: روی تو شد صبح جان زلف تو شد شام د ...260شمارهٔ ۸۸۲: آسان نمی شود شب وصلم به کام دل 261شمارهٔ ۸۸۳: من با خط و خال او تا آنکه ببستم د ...262شمارهٔ ۸۸۴: ای خیال روی تو سلطان دل 263شمارهٔ ۸۸۵: ای جهان تا کی بری فرمان دل 264شمارهٔ ۸۸۶: ز درد فراقت من خسته دل 265شمارهٔ ۸۸۷: ای دیده ی جان جهان در شست زلفت بس ...266شمارهٔ ۸۸۸: من فدا کردم سر اندر پای دل 267شمارهٔ ۸۸۹: دردم ز حد گذشت و ندارم دوای دل 268شمارهٔ ۸۹۰: تا چند حال ما را آشفته داری ای دل 269شمارهٔ ۸۹۱: بگو تا کی چنین دربندی ای دل 270شمارهٔ ۸۹۲: من بی دل چکنم پیش که گویم غم دل 271شمارهٔ ۸۹۳: تا جای گرفته ای تو در دل 272شمارهٔ ۸۹۴: مرا عشقت نه امروزست در دل 273شمارهٔ ۸۹۵: ای برده آتش رخ تو آب و رنگ گل 274شمارهٔ ۸۹۶: تا کی کنم ای دوست به درد تو تحمّل 275شمارهٔ ۸۹۷: آن مرغ که بود زیرکش نام 276شمارهٔ ۸۹۸: به زلف سرکش شوریده چون شام 277شمارهٔ ۸۹۹: برنمی آید مرا زان لعل جان افزای ک ...278شمارهٔ ۹۰۰: ای رخت همچو صبح و زلف چو شام 279شمارهٔ ۹۰۱: به چشم و ابروی شوخ ای دلارام 280شمارهٔ ۹۰۲: چه خوش باشد شراب وصل در جام 281شمارهٔ ۹۰۳: ای سرو ناز رسته دمی سوی ما خرام 282شمارهٔ ۹۰۴: نمی بیند دلم از یار خود کام 283شمارهٔ ۹۰۵: چون تو را گشتم ز جان و دل غلام 284شمارهٔ ۹۰۶: یک نظر گر می کنی بر حال ما، ما را ...285شمارهٔ ۹۰۷: قرار برد ز دل زلف بی قرار توأم 286شمارهٔ ۹۰۸: تا که من نرد وفا با رخ تو باخته ا ...287شمارهٔ ۹۰۹: سالها تا ز غم عشق رخت سوخته ام 288شمارهٔ ۹۱۰: من که با خاک درت خون دل آمیخته ام 289شمارهٔ ۹۱۱: دل به غم تو بسته ام و از همه خلق ...290شمارهٔ ۹۱۲: چون سر زلفش پریشان در جهان افتاده ...291شمارهٔ ۹۱۳: سالها در عشق تو خون خورده ام 292شمارهٔ ۹۱۴: تا سر کوی تو مأوا کرده ام 293شمارهٔ ۹۱۵: جان فدای راه عشقش کرده ام 294شمارهٔ ۹۱۶: آنکه در عالم ثنایش کرده ام 295شمارهٔ ۹۱۷: درد دلم را ز تو گرچه نهان کرده ام 296شمارهٔ ۹۱۸: نازنینا من ز جانت بنده ام 297شمارهٔ ۹۱۹: تا خیال آن بت بگزیده ام 298شمارهٔ ۹۲۰: ای خوشا وقت دل شوریده ام 299شمارهٔ ۹۲۱: من که عمری در جهان گردیده ام 300شمارهٔ ۹۲۲: ای خیال روی تو در دیده ام 301شمارهٔ ۹۲۳: خوابی خوش است اینکه شب دوش دیده ا ...302شمارهٔ ۹۲۴: باد صبا از من رسان نزد دلارامم سل ...303شمارهٔ ۹۲۵: من دلخسته در عشقت خرابم 304شمارهٔ ۹۲۶: به درد عشق تو درمان نیابم 305شمارهٔ ۹۲۷: بی روی تو نیست خورد و خوابم 306شمارهٔ ۹۲۸: دلا در باغ حسنش عندلیبم 307شمارهٔ ۹۲۹: در جوانی قدر خود نشناختم 308شمارهٔ ۹۳۰: هنوز از باده ی وصل تو مستم 309شمارهٔ ۹۳۱: دیده بگشادم و دل در سر زلفت بستم 310شمارهٔ ۹۳۲: ز عشقت تا ز خود بیگانه گشتم 311شمارهٔ ۹۳۳: به بوی زلف تو دیوانه گشتم 312شمارهٔ ۹۳۴: بتا تا مهر تو در بر گرفتم 313شمارهٔ ۹۳۵: آنکه هرگز نرود یک نفسی از یادم 314شمارهٔ ۹۳۶: تا دل به غم رخت نهادم 315شمارهٔ ۹۳۷: آفتاب رویش از مشرق برآمد صبحدم 316شمارهٔ ۹۳۸: نگار ماه روی سرو قدم 317شمارهٔ ۹۳۹: چرا گشتی چنین غافل ز دردم 318شمارهٔ ۹۴۰: ز حد بگذشت در عشق تو دردم 319شمارهٔ ۹۴۱: تا جهانست به سر گرد جهان می گردم 320شمارهٔ ۹۴۲: چو در عالم تویی درمان دردم 321شمارهٔ ۹۴۳: مدّتی تا ز غمت گرد جهان می گردم 322شمارهٔ ۹۴۴: هیچ دانی که جهان در سر و کارت کرد ...323شمارهٔ ۹۴۵: مهر روی خوب در جان باشدم 324شمارهٔ ۹۴۶: از سر سوز جگر بر در آن یار شدم 325شمارهٔ ۹۴۷: دلم همچون سر زلفست در هم 326شمارهٔ ۹۴۸: به جان رسید مرا جان نازنین از غم 327شمارهٔ ۹۴۹: خیالش دوش ناگه در ربودم 328شمارهٔ ۹۵۰: دو زلف سرکشش پرتاب دیدم 329شمارهٔ ۹۵۱: از آن زمان که من آن روی چون قمر د ...330شمارهٔ ۹۵۲: دوش رویش به خواب می دیدم 331شمارهٔ ۹۵۳: بیمست که از دست تو فریاد برآرم 332شمارهٔ ۹۵۴: من امشب با سر زلفش سر و کاری عجب ...333شمارهٔ ۹۵۵: باد صبا خدا را بگذر سوی نگارم 334شمارهٔ ۹۵۶: نگارا از فراقت سخت زارم 335شمارهٔ ۹۵۷: تو می دانی که جز تو کس ندارم 336شمارهٔ ۹۵۸: ز هجر روی تو یارا به کام اغیارم 337شمارهٔ ۹۵۹: در حسرت روی آن نگارم 338شمارهٔ ۹۶۰: من به لطفت امید می دارم 339شمارهٔ ۹۶۱: از شب هجر تو ای دوست شکایت دارم 340شمارهٔ ۹۶۲: دلبرا آرزوی دیدن رویت دارم 341شمارهٔ ۹۶۳: نگاری چابک و دلبند دارم 342شمارهٔ ۹۶۴: دلا من آرزوی یار دارم 343شمارهٔ ۹۶۵: امشب سر وصل یار دارم 344شمارهٔ ۹۶۶: نه در عالم کسی غمخوار دارم 345شمارهٔ ۹۶۷: مهر رویش میان جان دارم 346شمارهٔ ۹۶۸: چه دهم شرح که از غصّه چه بر جان د ...347شمارهٔ ۹۶۹: باز در سر هوس روی نگاری دارم 348شمارهٔ ۹۷۰: من به بوی سر زلفت نگرانی دارم 349شمارهٔ ۹۷۱: بیا کز درد دوری بی قرارم 350شمارهٔ ۹۷۲: در عشق تو جز رنگ رخ زرد ندارم 351شمارهٔ ۹۷۳: ای دوست نظر کن ز سر لطف به کارم 352شمارهٔ ۹۷۴: به عالم غیر تو دلبر ندارم 353شمارهٔ ۹۷۵: به دوران وصالت غم ندارم 354شمارهٔ ۹۷۶: دلا صبر از رخ جانان ندارم 355شمارهٔ ۹۷۷: ندارم بی تو برگ جان ندارم 356شمارهٔ ۹۷۸: به عالم غیر تو یاری ندارم 357شمارهٔ ۹۷۹: منم کاندر جهان یاری ندارم 358شمارهٔ ۹۸۰: صبا بگذر شبی در کوی یارم 359شمارهٔ ۹۸۱: چشم بینایی بده تا روی جانان بنگرم 360شمارهٔ ۹۸۲: جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم 361شمارهٔ ۹۸۳: گر من ز دست هجر تو آهی برآورم 362شمارهٔ ۹۸۴: تا روی همچو ماه تو رفت از برابرم 363شمارهٔ ۹۸۵: تا من از صحبت تو مهجورم 364شمارهٔ ۹۸۶: بیا جانا که جانت را بمیرم 365شمارهٔ ۹۸۷: مگر لطف تو باشد دستگیرم 366شمارهٔ ۹۸۸: به لطف ای دوست باری دست گیرم 367شمارهٔ ۹۸۹: بر نور شمع رویت پروانه ی حقیرم 368شمارهٔ ۹۹۰: بیا ای سرو ناز من روان تا در برت ...369شمارهٔ ۹۹۱: بگفتی هم شبی جانا نظر بر حالت اند ...370شمارهٔ ۹۹۲: مدّتی تا به غم حال جهان می سازم 371شمارهٔ ۹۹۳: خداوندا بده عمری درازم 372شمارهٔ ۹۹۴: لب تشنه لعل توأم آبی مگر ارزم 373شمارهٔ ۹۹۵: ز دیده خون دل تا چند ریزم 374شمارهٔ ۹۹۶: مرا در دل همی آمد که با عشقت نیام ...375شمارهٔ ۹۹۷: نیست بر دولت وصل تو شبی دست رسم 376شمارهٔ ۹۹۸: چنین بی یار و دل تا چند باشم 377شمارهٔ ۹۹۹: اگر با دولتت پاینده باشم 378شمارهٔ ۱۰۰۰: تو شمعی و منت پروانه باشم 379شمارهٔ ۱۰۰۱: سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم 380شمارهٔ ۱۰۰۲: صد ازین جور و جفا گر ز برای تو ک ...381شمارهٔ ۱۰۰۳: من اندر کار عشقش چند کوشم 382شمارهٔ ۱۰۰۴: دوش می رفت دوش بر دوشم 383شمارهٔ ۱۰۰۵: تا چند زنی تیغ جفا بر دل ریشم 384شمارهٔ ۱۰۰۶: ز زلفت بو نمی یابد دماغم 385شمارهٔ ۱۰۰۷: ز گل با روی تو باشد فراغم 386شمارهٔ ۱۰۰۸: ای شده غم یار من، من شده ام یار ...387شمارهٔ ۱۰۰۹: همی پرسی که چونی در فراقم 388شمارهٔ ۱۰۱۰: کنون عمری که سرگردان عشقم 389شمارهٔ ۱۰۱۱: بس بگردید و بس بگردد هم 390شمارهٔ ۱۰۱۲: چو من آشفته آن زلف و خالم 391شمارهٔ ۱۰۱۳: بگرفت ز دست غم ملالم 392شمارهٔ ۱۰۱۴: عمریست تا من از جان حیران آن جما ...393شمارهٔ ۱۰۱۵: چرایی این چنین فارغ ز حالم 394شمارهٔ ۱۰۱۶: آخر نظری فکن به حالم 395شمارهٔ ۱۰۱۷: چون سر زلف تو ای دوست پریشان حال ...396شمارهٔ ۱۰۱۸: تا هست نظر بدان جمالم 397شمارهٔ ۱۰۱۹: ای سر زلف تو پناه دلم 398شمارهٔ ۱۰۲۰: تا کی زنی ز تیغ جفا نیش بر دلم 399شمارهٔ ۱۰۲۱: چو بلبل در هوای گلستانم 400شمارهٔ ۱۰۲۲: تا هست به عشق تو توانم 401شمارهٔ ۱۰۲۳: من ز هجران تو سرگشته و سرگردانم 402شمارهٔ ۱۰۲۴: اگرچه سوخت در غم استخوانم 403شمارهٔ ۱۰۲۵: بلبل صفت از عشق تو فریاد زنانم 404شمارهٔ ۱۰۲۶: من تو را یار خویش می دانم 405شمارهٔ ۱۰۲۷: ز سوز عشق رخت آتشیست در جانم 406شمارهٔ ۱۰۲۸: بر آب دیده چون سروش نشانم 407شمارهٔ ۱۰۲۹: در جمال رخ تو حیرانم 408شمارهٔ ۱۰۳۰: فریاد که از دست تو فریاد زنانم 409شمارهٔ ۱۰۳۱: از دست غم عشق تو فریاد کنانم 410شمارهٔ ۱۰۳۲: ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم 411شمارهٔ ۱۰۳۳: بی رخ چون خورت ای جان به لب آمد ...412شمارهٔ ۱۰۳۴: من راز غم عشق تو گفتن نتوانم 413شمارهٔ ۱۰۳۵: عمریست تا چو پرگار سرگشته در جها ...414شمارهٔ ۱۰۳۶: پشتم ز فراق شد خم 415شمارهٔ ۱۰۳۷: در سرم هست که سر در سر کار تو کن ...416شمارهٔ ۱۰۳۸: من دیده با خیال تو برهم نمی زنم 417شمارهٔ ۱۰۳۹: گر خرامی پیش ما در دیدگان جایت ک ...418شمارهٔ ۱۰۴۰: گفتم که یک شبی سوی جانان گذر کنم 419شمارهٔ ۱۰۴۱: بخت اگر یاری دهد یارش کنم 420شمارهٔ ۱۰۴۲: پیش رویش جان و دل قربان کنم 421شمارهٔ ۱۰۴۳: گفته بودی از لبت درمان کنم 422شمارهٔ ۱۰۴۴: تا به کی درد غمت پنهان کنم 423شمارهٔ ۱۰۴۵: درد ما را با غمت چون نیست درمان ...424شمارهٔ ۱۰۴۶: دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون ...425شمارهٔ ۱۰۴۷: تا به چند این دیده را در هجر تو ...426شمارهٔ ۱۰۴۸: جز غم چو نیست حاصل ایام چون کنم 427شمارهٔ ۱۰۴۹: تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خ ...428شمارهٔ ۱۰۵۰: شب وصال میسّر نمی شود چه کنم 429شمارهٔ ۱۰۵۱: بی رخت صبر از این بیش ندارم چه ک ...430شمارهٔ ۱۰۵۲: من مسکین به جهان یار ندارم چه کن ...431شمارهٔ ۱۰۵۳: بگو که با غم هجران روی او چه کنم 432شمارهٔ ۱۰۵۴: بر سر کوی تو افغان چه کنم گر نکن ...433شمارهٔ ۱۰۵۵: بیا که بی رخ خوبت نظر به کس نکنم 434شمارهٔ ۱۰۵۶: با تو تا جان باشدم یاری کنم 435شمارهٔ ۱۰۵۷: با درد دلپذیر تو درمان چه می کنم 436شمارهٔ ۱۰۵۸: با دو چشمت عشق بازی می کنم 437شمارهٔ ۱۰۵۹: من چو بلبل ناله های صبحگاهی می ک ...438شمارهٔ ۱۰۶۰: گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم 439شمارهٔ ۱۰۶۱: پرسی ز من که چونی ای دوست بی تو ...440شمارهٔ ۱۰۶۲: در این جهان دل خود را شکسته می ب ...441شمارهٔ ۱۰۶۳: شدم به طرف گلستان که تا گلی چینم 442شمارهٔ ۱۰۶۴: نه بخت آنکه شبی با تو روبرو بنشی ...443شمارهٔ ۱۰۶۵: نه یاریی دهدم بخت تا رخت بینم 444شمارهٔ ۱۰۶۶: نام تو قوّت دل و دینم 445شمارهٔ ۱۰۶۷: من دولت وصالش از بی نیاز خواهم 446شمارهٔ ۱۰۶۸: با درد عشقت درمان نخواهم 447شمارهٔ ۱۰۶۹: اگر نه وصل تو باشد جهان نمی خواه ...448شمارهٔ ۱۰۷۰: شبت خوش باد همچون روز خرّم 449شمارهٔ ۱۰۷۱: دیگر هوای عشق تو در سرگرفته ایم 450شمارهٔ ۱۰۷۲: نگارا ز هجر تو دل خسته ایم 451شمارهٔ ۱۰۷۳: چو لاله پر از خون دل خسته ایم 452شمارهٔ ۱۰۷۴: شبهاست کز خیال رخ تو نخفته ایم 453شمارهٔ ۱۰۷۵: دور از تو دلبرا چه جفاها کشیده ا ...454شمارهٔ ۱۰۷۶: روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ا ...455شمارهٔ ۱۰۷۷: دیده دیدن رویت ز خدا می طلبیم 456شمارهٔ ۱۰۷۸: قدر روز وصل تو نشناختیم 457شمارهٔ ۱۰۷۹: ما بی رخ تو دیده ز عالم بدوختیم 458شمارهٔ ۱۰۸۰: تا دیده و دل در سر زلفین تو بستی ...459شمارهٔ ۱۰۸۱: ما تو را دلدار خود پنداشتیم 460شمارهٔ ۱۰۸۲: از مادر دهر تا بزادیم 461شمارهٔ ۱۰۸۳: در سر کوی غمت دل به جفا بنهادیم 462شمارهٔ ۱۰۸۴: بسیار در فراق تو زنهارها زدیم 463شمارهٔ ۱۰۸۵: در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم 464شمارهٔ ۱۰۸۶: یاد باد آنکه عزیزان همه با هم بو ...465شمارهٔ ۱۰۸۷: بر در لطف تو نیاز آریم 466شمارهٔ ۱۰۸۸: ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم 467شمارهٔ ۱۰۸۹: گفتم به دل که ای دل دانی که در چ ...468شمارهٔ ۱۰۹۰: جز درگه تو راه به جایی نمی بریم 469شمارهٔ ۱۰۹۱: با سرو قد تو عشق بازیم 470شمارهٔ ۱۰۹۲: تا به کی در غم عشق تو چنین درساز ...471شمارهٔ ۱۰۹۳: دلا تا کی به درد او بسازیم 472شمارهٔ ۱۰۹۴: بگو تا چند خون دل به غم در ساغر ...473شمارهٔ ۱۰۹۵: صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم 474شمارهٔ ۱۰۹۶: گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسی ...475شمارهٔ ۱۰۹۷: چون صبا از زلف یارم هر سحر آرد ن ...476شمارهٔ ۱۰۹۸: ما خود ز که ایم و از کدامیم 477شمارهٔ ۱۰۹۹: ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم 478شمارهٔ ۱۱۰۰: چه دردست این که درمانش ندانیم 479شمارهٔ ۱۱۰۱: چون تو طبیب دردی درد تو با که گو ...480شمارهٔ ۱۱۰۲: درد دل خویش با که گویم 481شمارهٔ ۱۱۰۳: در راه عشق روی تو ما بی خبر رویم 482شمارهٔ ۱۱۰۴: دل را به بوی وصل تو دادیم و می ر ...483شمارهٔ ۱۱۰۵: یارب که تو بگشای در بسته به رویم 484شمارهٔ ۱۱۰۶: تا به چند از رخ زیبای تو مهجور ش ...485شمارهٔ ۱۱۰۷: پیش چوگان جفایت صنما چون گویم 486شمارهٔ ۱۱۰۸: از وصل دری گشا به رویم 487شمارهٔ ۱۱۰۹: بهار آمد بیا تا خوش برآییم 488شمارهٔ ۱۱۱۰: چو با مهر رخ او آشناییم 489شمارهٔ ۱۱۱۱: سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم 490شمارهٔ ۱۱۱۲: نگارا از تو دور آخر چراییم 491شمارهٔ ۱۱۱۳: در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم 492شمارهٔ ۱۱۱۴: به جان آمد دل از هجر حبیبان 493شمارهٔ ۱۱۱۵: از درد منال ای دل چون نیست تو را ...494شمارهٔ ۱۱۱۶: به خدایی که جز او نیست خداوند جه ...495شمارهٔ ۱۱۱۷: تویی لیلی تویی لیلی تویی درد مرا ...496شمارهٔ ۱۱۱۸: بی کنارت در میان خونم این نازک م ...497شمارهٔ ۱۱۱۹: بار هجرت بر دلم باریست باری بس گ ...498شمارهٔ ۱۱۲۰: صبا برو تو پیامی ز من به یار رسا ...499شمارهٔ ۱۱۲۱: ای صبا نیست به عالم چو قدش سرو ر ...500شمارهٔ ۱۱۲۲: قدم نه شاه باز ما دمی در کوی درو ...501شمارهٔ ۱۱۲۳: ای سخت گمان سست پیمان 502شمارهٔ ۱۱۲۴: چشم و ابرویی که او دارد که دارد ...503شمارهٔ ۱۱۲۵: سری دارم فدای پای جانان 504شمارهٔ ۱۱۲۶: صبا شاد آمدی از کوی جانان 505شمارهٔ ۱۱۲۷: ز باد بهاری جهان شد جوان 506شمارهٔ ۱۱۲۸: چون جهانی را تویی روح و روان 507شمارهٔ ۱۱۲۹: در چمن تا قد آن سرو روانست روان 508شمارهٔ ۱۱۳۰: جان شیرینم تویی دانی که شیرینست ...509شمارهٔ ۱۱۳۱: چو زلف دوست برآشفت روزگار جهان 510شمارهٔ ۱۱۳۲: ای دل غمگین مدار چشم وفا از جهان 511شمارهٔ ۱۱۳۳: ای رخ مهوشت به کام جهان 512شمارهٔ ۱۱۳۴: مکن تو روی چو خورشید خود ز ما پن ...513شمارهٔ ۱۱۳۵: شبی چو زلف سیاهت دراز و بی پایان 514شمارهٔ ۱۱۳۶: بس روز به عشق تو بریدیم بیابان 515شمارهٔ ۱۱۳۷: دلم بگرفت از تنها نشستن 516شمارهٔ ۱۱۳۸: مهر روی آن بت سیمین بدن 517شمارهٔ ۱۱۳۹: تا به کی جان و جهان در سر کارت ک ...518شمارهٔ ۱۱۴۰: روی او را کجا توان دیدن 519شمارهٔ ۱۱۴۱: دل به جان آمد از عنا دیدن 520شمارهٔ ۱۱۴۲: ای دیده نمی شاید بی دوست جهان دی ...521شمارهٔ ۱۱۴۳: به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن 522شمارهٔ ۱۱۴۴: از دستت ای قلم من خواهم به جان ر ...523شمارهٔ ۱۱۴۵: چه خوش بود به چمن در صبوح گل چید ...524شمارهٔ ۱۱۴۶: باد نوروزی برآمد خیمه بر گلزار ز ...525شمارهٔ ۱۱۴۷: بیا و دیده جانم به وصل بینا کن 526شمارهٔ ۱۱۴۸: بیا ای سرو جان من کنار چشم ما جا ...527شمارهٔ ۱۱۴۹: نگارا رحمتی بر حال ما کن 528شمارهٔ ۱۱۵۰: دل ضعیف مرا در دو زلف خود جا کن 529شمارهٔ ۱۱۵۱: ز لطفت یک نظر در حال ما کن 530شمارهٔ ۱۱۵۲: سهی سروا گذاری سوی ما کن 531شمارهٔ ۱۱۵۳: بیا دردم به وصل خود دوا کن 532شمارهٔ ۱۱۵۴: درد دل ما را ز کرم باز دوا کن 533شمارهٔ ۱۱۵۵: ای نور دیده یک شبی ما را ز وصلت ...534شمارهٔ ۱۱۵۶: از شب وصلت دل ما شاد کن 535شمارهٔ ۱۱۵۷: خداوندا به حال ما نظر کن 536شمارهٔ ۱۱۵۸: نگارا بر من مسکین نظر کن 537شمارهٔ ۱۱۵۹: دمی در کوی درویشان گذر کن 538شمارهٔ ۱۱۶۰: یک لحظه به سوی ما گذر کن 539شمارهٔ ۱۱۶۱: این خراب آباد دل معمور کن 540شمارهٔ ۱۱۶۲: برآ به بام و رخت همچو شمع خاور ک ...541شمارهٔ ۱۱۶۳: تا به کی این در زنم در باز کن 542شمارهٔ ۱۱۶۴: مه رویت درخشان کن دو زلفت را پری ...543شمارهٔ ۱۱۶۵: ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن 544شمارهٔ ۱۱۶۶: دل سرگشته ی حیران برو ترک مناهی ...545شمارهٔ ۱۱۶۷: به دل گفتم برو شست دو زلفش را پن ...546شمارهٔ ۱۱۶۸: نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن 547شمارهٔ ۱۱۶۹: خلاف عادت معهود را وفایی کن 548شمارهٔ ۱۱۷۰: مویت به آفتاب رخ ای جان رها مکن 549شمارهٔ ۱۱۷۱: زین بیشتر چون زلف خود خاطر پریشا ...550شمارهٔ ۱۱۷۲: ای نگارین زلف شبرنگت به گل پرچین ...551شمارهٔ ۱۱۷۳: ای دل ای دل بیش ازین در عشق نادا ...552شمارهٔ ۱۱۷۴: ای عزیز من ستمکاری مکن 553شمارهٔ ۱۱۷۵: ای عارض زیبای تو نازک تر از برگ ...554شمارهٔ ۱۱۷۶: ای به بالا سرو نازی ای به رخ همچ ...555شمارهٔ ۱۱۷۷: صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من 556شمارهٔ ۱۱۷۸: آن خوشدلی کجا شد و آن روزگار من 557شمارهٔ ۱۱۷۹: زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من 558شمارهٔ ۱۱۸۰: ای دو چشمت مایه درمان من 559شمارهٔ ۱۱۸۱: مکن تو روی چو خورشید خود نهان از ...560شمارهٔ ۱۱۸۲: قد تو سرو ناز من هجر تو جان گداز ...561شمارهٔ ۱۱۸۳: ای بار غم تو بر دل من 562شمارهٔ ۱۱۸۴: تا به کی در پا کشد زلفت دل مسکین ...563شمارهٔ ۱۱۸۵: آه از ستم زمانه ی دون 564شمارهٔ ۱۱۸۶: ای بت سنگین دل سیمین بدن 565شمارهٔ ۱۱۸۷: بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین 566شمارهٔ ۱۱۸۸: هجران آن صنم گلعذار بین 567شمارهٔ ۱۱۸۹: تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت ...568شمارهٔ ۱۱۹۰: بگشای در رحمت بر روی من مسکین 569شمارهٔ ۱۱۹۱: بلبل شوریده زندان بر نتابد بیش ا ...570شمارهٔ ۱۱۹۲: ای به قد چون سرو نازی صد هزاران ...571شمارهٔ ۱۱۹۳: جان بدادم در فراق روی او 572شمارهٔ ۱۱۹۴: ای دو دیده چون کنم درمان ندارد د ...573شمارهٔ ۱۱۹۵: گر کشم بار کسی هم بار تو 574شمارهٔ ۱۱۹۶: ای مرا هم دل تو هم دلدار تو 575شمارهٔ ۱۱۹۷: ندارم دل که دل بردارم از تو 576شمارهٔ ۱۱۹۸: صبا باز آ که در مان دارم از تو 577شمارهٔ ۱۱۹۹: نگارینا دل پر دردم از تو 578شمارهٔ ۱۲۰۰: ای به ناکام دلم خسته و مهجور از ...579شمارهٔ ۱۲۰۱: تا به کی باشد دلم در دام تو 580شمارهٔ ۱۲۰۲: جانان کدام دل که نگشتست رام تو 581شمارهٔ ۱۲۰۳: آمد دل ضعیف من اندر پناه تو 582شمارهٔ ۱۲۰۴: ای دل به درد عشق ندارم دوای تو 583شمارهٔ ۱۲۰۵: گشتم از جان بنده بالای تو 584شمارهٔ ۱۲۰۶: جانم به لب رسید ز جور و جفای تو 585شمارهٔ ۱۲۰۷: ای دلم در لعل شکّرخای تو 586شمارهٔ ۱۲۰۸: ما را شکایتیست ز دست جفای تو 587شمارهٔ ۱۲۰۹: ای دیده ی بخت جهان در آرزوی روی ...588شمارهٔ ۱۲۱۰: باد صبا جان می دهد در آرزوی روی ...589شمارهٔ ۱۲۱۱: بردی دل من به چشم و ابرو 590شمارهٔ ۱۲۱۲: من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ا ...591شمارهٔ ۱۲۱۳: ای که دل دارد بسی بر روی جانان آ ...592شمارهٔ ۱۲۱۴: گفته بودم یار گیرم یار کو 593شمارهٔ ۱۲۱۵: دلبرا لذّت جوانی کو 594شمارهٔ ۱۲۱۶: ای صبا حال دل من بر دلدار بگو 595شمارهٔ ۱۲۱۷: صبا تو حال دل خسته با نگار بگو 596شمارهٔ ۱۲۱۸: ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو 597شمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگ ...598شمارهٔ ۱۲۲۰: خردم گفت برو ای دل دیوانه برو 599شمارهٔ ۱۲۲۱: تا مرا شد سایه زلفت پناه 600شمارهٔ ۱۲۲۲: ای سودا دیده ام روی چو ماه 601شمارهٔ ۱۲۲۳: آن دیده بین که چون به جفا می کند ...602شمارهٔ ۱۲۲۴: تشنه درد فراقت منم ای جان در ده 603شمارهٔ ۱۲۲۵: ای غمت در جان ما جا ساخته 604شمارهٔ ۱۲۲۶: ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخ ...605شمارهٔ ۱۲۲۷: گر کند میل جفا دلبر من گویم چه 606شمارهٔ ۱۲۲۸: ای مرا از یاد خود بگذاشته 607شمارهٔ ۱۲۲۹: نگران خم ابروی توام پیوسته 608شمارهٔ ۱۲۳۰: پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده 609شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده 610شمارهٔ ۱۲۳۲: جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده 611شمارهٔ ۱۲۳۳: ای ما جهان و جان را بر باد عشق د ...612شمارهٔ ۱۲۳۴: ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زد ...613شمارهٔ ۱۲۳۵: تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده 614شمارهٔ ۱۲۳۶: ای سلاطین جهان پیش رخت بنده شده 615شمارهٔ ۱۲۳۷: به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده 616شمارهٔ ۱۲۳۸: بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده 617شمارهٔ ۱۲۳۹: تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده 618شمارهٔ ۱۲۴۰: این دل محنت و بلا دیده 619شمارهٔ ۱۲۴۱: ای خیال رخ تو در دیده 620شمارهٔ ۱۲۴۲: آه از این روزگار گردیده 621شمارهٔ ۱۲۴۳: دل من از غم تو گرد جهان گردیده 622شمارهٔ ۱۲۴۴: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده 623شمارهٔ ۱۲۴۵: گفتم که میارید ز بازار بنفشه 624شمارهٔ ۱۲۴۶: عالم همه خوش بوی شد از بوی بنفشه 625شمارهٔ ۱۲۴۷: در سر مرا ز عشقش سودا بود همیشه 626شمارهٔ ۱۲۴۸: فریاد ز جور این زمانه 627شمارهٔ ۱۲۴۹: دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآ ...628شمارهٔ ۱۲۵۰: آن چه زلفست آن که باز از قهر تاب ...629شمارهٔ ۱۲۵۱: بازم از سودای زلفت مست و شیدا کر ...630شمارهٔ ۱۲۵۲: یکباره عهد یار فراموش کرده ای 631شمارهٔ ۱۲۵۳: تا کی دلا به دام غمش اوفتاده ای 632شمارهٔ ۱۲۵۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ...633شمارهٔ ۱۲۵۵: عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ...634شمارهٔ ۱۲۵۶: از جان وصل خویش فرستم نواله ای 635شمارهٔ ۱۲۵۷: ای در غم عشق تو من در هر دهن افس ...636شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ا ...637شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی 638شمارهٔ ۱۲۶۰: تو که خورشید جهانی به جهان می تا ...639شمارهٔ ۱۲۶۱: گرفت از رشک رویت ماه تابی 640شمارهٔ ۱۲۶۲: دلا این عشق بازی تا به کی بی 641شمارهٔ ۱۲۶۳: زان لعل لبم بده زکاتی 642شمارهٔ ۱۲۶۴: ای دل ز شراب عشق مستی 643شمارهٔ ۱۲۶۵: تا که مهر مهرم از درج وفا برداشت ...644شمارهٔ ۱۲۶۶: من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی 645شمارهٔ ۱۲۶۷: چه کردم تا زمن دل برگرفتی 646شمارهٔ ۱۲۶۸: ای مسلمانان خدا را همّتی 647شمارهٔ ۱۲۶۹: دارم به لطف عام تو چشم عنایتی 648شمارهٔ ۱۲۷۰: گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی 649شمارهٔ ۱۲۷۱: دردا که نیست روز غمت را نهایتی 650شمارهٔ ۱۲۷۲: به رخ چون ماه تابانی به قد چون س ...651شمارهٔ ۱۲۷۳: ز کوی دوست آمد شاد بادی 652شمارهٔ ۱۲۷۴: دلا در عشق بازی نیک مردی 653شمارهٔ ۱۲۷۵: گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش ...654شمارهٔ ۱۲۷۶: یک شب به لطف از درما درنیامدی 655شمارهٔ ۱۲۷۷: تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان ب ...656شمارهٔ ۱۲۷۸: گهی بزم طرب را ساختندی 657شمارهٔ ۱۲۷۹: دلا خود را به مه رویی چه بندی 658شمارهٔ ۱۲۸۰: بگو چگونه دهم شرح آرزومندی 659شمارهٔ ۱۲۸۱: گلبن وصل ز باغ دل ما برکندی 660شمارهٔ ۱۲۸۲: چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی 661شمارهٔ ۱۲۸۳: گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دید ...662شمارهٔ ۱۲۸۴: به حکم آنکه مرا نیست در جهان یار ...663شمارهٔ ۱۲۸۵: مگر با ما سر یاری نداری 664شمارهٔ ۱۲۸۶: ای که ز دولت و اقبال تو برخوردار ...665شمارهٔ ۱۲۸۷: صبا اگر به سر کوی او گذر داری 666شمارهٔ ۱۲۸۸: دلم ز دست ببردی و جان به سر باری 667شمارهٔ ۱۲۸۹: بگو تا کی دلم را تنگ داری 668شمارهٔ ۱۲۹۰: چرا بی جرم با ما جنگ داری 669شمارهٔ ۱۲۹۱: نگارینا ز نامم ننگ داری 670شمارهٔ ۱۲۹۲: چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آ ...671شمارهٔ ۱۲۹۳: دلم ببردی و دانم که قصد جان داری 672شمارهٔ ۱۲۹۴: صبا بازآ که درمانم تو داری 673شمارهٔ ۱۲۹۵: چون چشم بد از روی خودم دور چه دا ...674شمارهٔ ۱۲۹۶: ای دل به سر کویش رو گر هوسی داری 675شمارهٔ ۱۲۹۷: ای دل به درد عشقش دانم دوا نداری 676شمارهٔ ۱۲۹۸: نگارا رسم دلداری نداری 677شمارهٔ ۱۲۹۹: گرم بودی به وصلت اختیاری 678شمارهٔ ۱۳۰۰: دلا تا کی چنین در زیر باری 679شمارهٔ ۱۳۰۱: چه خوش بادیست باد نوبهاری 680شمارهٔ ۱۳۰۲: که دارد در دو عالم چون تو یاری 681شمارهٔ ۱۳۰۳: که را باشد به عالم چون تو یاری 682شمارهٔ ۱۳۰۴: حاش لله که مرا جز تو بود دلداری 683شمارهٔ ۱۳۰۵: به دردی دل گرفتارست باری 684شمارهٔ ۱۳۰۶: نیست یاری به جهان مثل تو کس دلدا ...685شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری 686شمارهٔ ۱۳۰۸: چه باشد ار به من خسته دل کنی نظر ...687شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری 688شمارهٔ ۱۳۱۰: الهی تو بگشا به لطفت دری 689شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری 690شمارهٔ ۱۳۱۲: فدای جان منست آن نگار چون حوری 691شمارهٔ ۱۳۱۳: دل برده ای از دست من ای کان لطف ...692شمارهٔ ۱۳۱۴: سهی سروا چرا با ما نسازی 693شمارهٔ ۱۳۱۵: بس دولت فیروزست در پای تو سربازی 694شمارهٔ ۱۳۱۶: تو تا کی با من مسکین نسازی 695شمارهٔ ۱۳۱۷: تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی 696شمارهٔ ۱۳۱۸: وقت آنست که بر ما نظری اندازی 697شمارهٔ ۱۳۱۹: دلا تو با من مسکین چرا نمی سازی 698شمارهٔ ۱۳۲۰: چرا تو درد دلم را دوا نمی سازی 699شمارهٔ ۱۳۲۱: چرا به کار من ناتوان نپردازی 700شمارهٔ ۱۳۲۲: بگفتم با صبا دزدیده رازی 701شمارهٔ ۱۳۲۳: معطّرست جهانی ز باد نوروزی 702شمارهٔ ۱۳۲۴: بو که آن ماه من اندر چمن آید روز ...703شمارهٔ ۱۳۲۵: هر آنکه داد مرا عمر او دهد روزی 704شمارهٔ ۱۳۲۶: بیا که غمزه سرمست تو به دلدوزی 705شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی 706شمارهٔ ۱۳۲۸: من تو را دارم و جز لطف توأم نیست ...707شمارهٔ ۱۳۲۹: تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی 708شمارهٔ ۱۳۳۰: بتا به عهد من ار بر سر جفا باشی 709شمارهٔ ۱۳۳۱: چرا جانا به دردم شاد باشی 710شمارهٔ ۱۳۳۲: دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی 711شمارهٔ ۱۳۳۳: دلا تا کی چنین سرگشته باشی 712شمارهٔ ۱۳۳۴: دلا تا کی چنین دیوانه باشی 713شمارهٔ ۱۳۳۵: ز جانم تو را بنده در بندگی 714شمارهٔ ۱۳۳۶: ماییم و غم عشقت و خوابی و خیالی 715شمارهٔ ۱۳۳۷: دلا تا کی به درد عشق نالی 716شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی 717شمارهٔ ۱۳۳۹: مرا خود نباشد به عالم دلی 718شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شا ...719شمارهٔ ۱۳۴۱: دامن وصل ار به کف آید دمی 720شمارهٔ ۱۳۴۲: من شبی در خواب عکس روی او گردیدم ...721شمارهٔ ۱۳۴۳: چرخ کی گردد به کام ما دمی 722شمارهٔ ۱۳۴۴: بتا تا کی کنی این سرگرانی 723شمارهٔ ۱۳۴۵: الا ای سرو ناز بوستانی 724شمارهٔ ۱۳۴۶: تو مرا دردی و تو درمانی 725شمارهٔ ۱۳۴۷: دل من درد غمت دارد و تو درمانی 726شمارهٔ ۱۳۴۸: چو حال زار من خسته دل تو می دانی 727شمارهٔ ۱۳۴۹: دلم را درد و درمانی مرا تو مونس ...728شمارهٔ ۱۳۵۰: تو عهدی کرده ای جانا که از من سر ...729شمارهٔ ۱۳۵۱: دل من به دست آر اگر می توانی 730شمارهٔ ۱۳۵۲: دل بدادم به تو ای دوست من از ناد ...731شمارهٔ ۱۳۵۳: فراموشت چرا شد مهربانی 732شمارهٔ ۱۳۵۴: نگارا چون قلم ما را به سر تا کی ...733شمارهٔ ۱۳۵۵: تا چند مرا جانا از غمزه برنجانی 734شمارهٔ ۱۳۵۶: تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی 735شمارهٔ ۱۳۵۷: همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی 736شمارهٔ ۱۳۵۸: جهان بگرفت باز از سر جوانی 737شمارهٔ ۱۳۵۹: مرا که در دو جهان راحت دل و جانی 738شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی 739شمارهٔ ۱۳۶۱: دلی ز دست بدادم ز روی نادانی 740شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی 741شمارهٔ ۱۳۶۳: صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی 742شمارهٔ ۱۳۶۴: تو جام جهان نمای جانی 743شمارهٔ ۱۳۶۵: بده ساقی تو جام ارغوانی 744شمارهٔ ۱۳۶۶: صبا حال دلم را نیک دانی 745شمارهٔ ۱۳۶۷: جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی 746شمارهٔ ۱۳۶۸: جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی 747شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد ک ...748شمارهٔ ۱۳۷۰: ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی 749شمارهٔ ۱۳۷۱: تا به کی جانا دلم پر خون کنی 750شمارهٔ ۱۳۷۲: دلبرا با من جفا تا کی کنی 751شمارهٔ ۱۳۷۳: تا کی از سرکشی وفا نکنی 752شمارهٔ ۱۳۷۴: تو خود به حال پریشان ما نظر نکنی 753شمارهٔ ۱۳۷۵: نه درد دلم را دوا می کنی 754شمارهٔ ۱۳۷۶: دلبرا با ما تو لطف بی نهایت می ک ...755شمارهٔ ۱۳۷۷: من دردمند چاره ی دردم چه می کنی 756شمارهٔ ۱۳۷۸: تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی ...757شمارهٔ ۱۳۷۹: جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی 758شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی 759شمارهٔ ۱۳۸۱: گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی 760شمارهٔ ۱۳۸۲: ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می ...761شمارهٔ ۱۳۸۳: ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی 762شمارهٔ ۱۳۸۴: در ره عشق تو جانی می دهم در جست ...763شمارهٔ ۱۳۸۵: گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به ...764شمارهٔ ۱۳۸۶: خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی 765شمارهٔ ۱۳۸۷: ای جان و جهان توام پناهی 766شمارهٔ ۱۳۸۸: چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی 767شمارهٔ ۱۳۸۹: ماهیست نشسته به سر مسند شاهی 768شمارهٔ ۱۳۹۰: الهی یا الهی یا الهی 769شمارهٔ ۱۳۹۱: ز روی لطف کن در من نگاهی 770شمارهٔ ۱۳۹۲: هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی 771شمارهٔ ۱۳۹۳: ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی 772شمارهٔ ۱۳۹۴: ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی 773شمارهٔ ۱۳۹۵: شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی 774شمارهٔ ۱۳۹۶: بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی 775شمارهٔ ۱۳۹۷: نمی یابم به درد دل دوایی 776شمارهٔ ۱۳۹۸: گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی 777شمارهٔ ۱۳۹۹: بیا جانا که دردم را دوایی 778شمارهٔ ۱۴۰۰: تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی 779شمارهٔ ۱۴۰۱: بتا بدمهر و سنگین دل چرایی 780شمارهٔ ۱۴۰۲: دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی 781شمارهٔ ۱۴۰۳: بیا که با تو نداریم دست بالایی 782شمارهٔ ۱۴۰۴: چنین بیگانه وش آخر چرایی 783شمارهٔ ۱۴۰۵: بربود از من دل دل ربائی 784شمارهٔ ۱۴۰۶: مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی 785شمارهٔ ۱۴۰۷: آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی 786شمارهٔ ۱۴۰۸: ای مرا پیوند جان جانم تویی 787شمارهٔ ۱۴۰۹: ای روان گشته ز چشمم ز فراقت جویی 788شمارهٔ ۱۴۱۰: در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی 789شمارهٔ ۱۴۱۱: جفا تا کی کنی بر ما نگویی 790شمارهٔ ۱۴۱۲: چرا به ترک جفا دلبرا نمی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ