کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلبرم دل ز برم برد و وفایی نکند
    درد ما را ز لب خویش دوایی نکند
    این همه مهر و وفا کز رخ او در دل ماست
    نیست یکدم که به من جور و جفایی نکند
    نیست یک شب ز فراق تو که دست دل من
    از غمت پیرهنی را به قبایی نکند
    چونکه بالاش بدیدم به چمن می گفتم
    عجب ار بر سر ما باز بلایی نکند
    دل چو در چشم و سر زلف تو آویخت به مهر
    عشق گفت عهده به جانم که خطایی نکند
    جز سر زلف سیاهت که دلم کرد وطن
    دلبرا خاطر من میل به جایی نکند
    چه کنم خانه ی خود کرده سیاه این دل من
    او هوس جز سر کوی تو هوایی نکند
    در زمانی که دل من به در راز شود
    جز امید شب وصل تو دعایی نکند
    خاطر خسته ی مجروح من از ملک جهان
    خوشتر از دیدن دیدار تو رایی نکند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha