به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونغزل هاشمارهٔ ۶۴۷: بی تو چشمم جهان نمی بیند

3520عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بی تو چشمم جهان نمی بیند
گل وصلت دلم نمی چیند
جز سر زلف دلکشت صنما
جای دیگر دمی نمی شیند
گرچه هستت به جای من دگری
دل من جز غم تو نگزیند
دیده ی بختم از خدا خواهد
که شب و روز در رخت بیند
گر ببیند قد تو سرو روان
از خجالت به خاک بنشیند
وآنگه از قد سرکشت به نیاز
ای دلارام درد برچیند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۴۶: بیشتر خلق جهان در پی جاه و درمند 2شمارهٔ ۶۴۷: بی تو چشمم جهان نمی بیند 3شمارهٔ ۶۴۸: بی رخت دیده کی جهان بیند 4شمارهٔ ۶۴۹: دل را نسیم زلف معنبر دوا بود 5شمارهٔ ۶۵۰: یاری که همه میل دلش سوی وفا بود 6شمارهٔ ۶۵۱: خاطرم از هر دو کون آزاد بود 7شمارهٔ ۶۵۲: درد ما را دوا تواند بود 8شمارهٔ ۶۵۳: دمی که رای منت اختیار خواهد بود 9شمارهٔ ۶۵۴: مرا خیال تو تا در ضمیر خواهد بود 10شمارهٔ ۶۵۵: فروغ حسن تو تا در کمال خواهد بود 11شمارهٔ ۶۵۶: هزار یار نوت گر ندیم خواهد بود 12شمارهٔ ۶۵۷: تا مدار فلک و دور جهان خواهد بود 13شمارهٔ ۶۵۸: درد ما را دوا نخواهد بود 14شمارهٔ ۶۵۹: از درد دوری تو جانا دلم بفرسود 15شمارهٔ ۶۶۰: بی رخ تو نمی توانم بود 16شمارهٔ ۶۶۱: جهان را دولت و بختی جوان بود 17شمارهٔ ۶۶۲: گر کسی را درد بی درمان بود 18شمارهٔ ۶۶۳: چون دیده ام به هجر رخت پر ز خون ب ...19شمارهٔ ۶۶۴: آنکس که مرا از دو جهان یار گزین ب ...20شمارهٔ ۶۶۵: خوش آن شبم که ز روی تو ماهتابی بو ...21شمارهٔ ۶۶۶: چون مرا با عشق تو دردی بود 22شمارهٔ ۶۶۷: کامم ز نوش داروی وصلت روا نبود 23شمارهٔ ۶۶۸: دل ما بردی و یکدم طرف مات نبود 24شمارهٔ ۶۶۹: گرم چه داعیه ی عشق آن نگار نبود 25شمارهٔ ۶۷۰: ز ابر بر رخ ماهم نقاب خوش نبود 26شمارهٔ ۶۷۱: زین بیش با فراق توأم ساختن نبود 27شمارهٔ ۶۷۲: یار ما را بیش از این با ما سر یار ...28شمارهٔ ۶۷۳: تا دلم را کرده ای مأوای خود 29شمارهٔ ۶۷۴: گمان مبر که دلم از سر وفا برود 30شمارهٔ ۶۷۵: دلبرا نقش خیالت ز دل ما نرود 31شمارهٔ ۶۷۶: امید بود که یار از سر وفا نرود 32شمارهٔ ۶۷۷: سرو سیمینم به تنها می رود 33شمارهٔ ۶۷۸: از حال من نگار مرا گر خبر شود 34شمارهٔ ۶۷۹: هردم از عشقت دلم خون می شود 35شمارهٔ ۶۸۰: دل بر شب وصال تو رهبر نمی شود 36شمارهٔ ۶۸۱: ما را وصال دوست میسّر نمی شود 37شمارهٔ ۶۸۲: شب نیست کز غمت جگرم خون نمی شود 38شمارهٔ ۶۸۳: دلبر از شوخی و عیاری دل از دستم ر ...39شمارهٔ ۶۸۴: به ذات پاک خداوند و عزّت معبود 40شمارهٔ ۶۸۵: دلبرم تا دل از برم بربود 41شمارهٔ ۶۸۶: تربیت در آب و گل گلهای رنگین می د ...42شمارهٔ ۶۸۷: نسیم صبح مگر از دیار ما آید 43شمارهٔ ۶۸۸: مرا چو دامن وصلت شبی به دست آید 44شمارهٔ ۶۸۹: هر دل که نه پردردست آن دل به چه ک ...45شمارهٔ ۶۹۰: نه دلبری که دلم زو دمی بیاساید 46شمارهٔ ۶۹۱: مگر روزی شب هجران سرآید 47شمارهٔ ۶۹۲: نشستم تا مگر ماهی برآید 48شمارهٔ ۶۹۳: شاد باش ای دل سرگشته که جان باز آ ...49شمارهٔ ۶۹۴: جان به شکرانه دهم گر بت ما باز آی ...50شمارهٔ ۶۹۵: وقت آنست که دلبر ز جفا باز آید 51شمارهٔ ۶۹۶: وقت آنست که گل باز به بستان آید 52شمارهٔ ۶۹۷: نگار من ز منش گرچه عار می آید 53شمارهٔ ۶۹۸: مگر صبا ز سر کوی یار می آید 54شمارهٔ ۶۹۹: بر دلم جز جفا نمی آید 55شمارهٔ ۷۰۰: بجز خیال توأم در نظر نمی آید 56شمارهٔ ۷۰۱: درخت وصل آن دلبر مگر در بر نمی آی ...57شمارهٔ ۷۰۲: عقل با عشق بر نمی آید 58شمارهٔ ۷۰۳: تو را به کون و مکان سر فرو نمی آی ...59شمارهٔ ۷۰۴: اگر نقاب بت من ز چهره بگشاید 60شمارهٔ ۷۰۵: مرا به صبحدمی گل به بار می باید 61شمارهٔ ۷۰۶: چمن به صبحدمی چون به گل بیاراید 62شمارهٔ ۷۰۷: عاقبت کار فروبسته خدا بگشاید 63شمارهٔ ۷۰۸: گر آفتاب تجلیش روی بنماید 64شمارهٔ ۷۰۹: مرا زین بیش درد دل نباید 65شمارهٔ ۷۱۰: مرا وصال رخت ای نگار می باید 66شمارهٔ ۷۱۱: کردگارم مگر از غیب دری بگشاید 67شمارهٔ ۷۱۲: نصیب دشمنم بادا چنین عید 68شمارهٔ ۷۱۳: بیا غم از بر آن یار غمگسار رسید 69شمارهٔ ۷۱۴: جان من شکسته دل از غم تو به جان ر ...70شمارهٔ ۷۱۵: از دست هجر تو دل تنگم به جان رسید 71شمارهٔ ۷۱۶: شکر یزدان که مرا مژده جانان برسید 72شمارهٔ ۷۱۷: عاقبت درد من خسته به پایان نرسید 73شمارهٔ ۷۱۸: دل به درد آمد و از دوست به درمان ...74شمارهٔ ۷۱۹: در سرابستان جان تا قد او بالا کشی ...75شمارهٔ ۷۲۰: آنچه دل حزین من از جور او کشید 76شمارهٔ ۷۲۱: ای عکس طلعت تو فروغ جمال عید 77شمارهٔ ۷۲۲: گفته ام درس ثنای تو ز جان در شب ع ...78شمارهٔ ۷۲۳: چه چاره چونکه دل از وی به کام دل ...79شمارهٔ ۷۲۴: به صد امید درآمد دلم به کوی امید 80شمارهٔ ۷۲۵: ای دوستان ای دوستان آخر مرا یاری ...81شمارهٔ ۷۲۶: ای صبا بویی از آن زلف پریشان به م ...82شمارهٔ ۷۲۷: ای بر دلم از فراق صد بار 83شمارهٔ ۷۲۸: من از جام غمت مستم دگر بار 84شمارهٔ ۷۲۹: در دیده خیال تو نگاریم دگر بار 85شمارهٔ ۷۳۰: در حسرت آن چهره و روییم دگر بار 86شمارهٔ ۷۳۱: من مسکین نه دل دارم نه دلدار 87شمارهٔ ۷۳۲: چو چشمانت منم پیوسته بیمار 88شمارهٔ ۷۳۳: کس ندیدست سرو در رفتار 89شمارهٔ ۷۳۴: گر آید نسیمی ز سوی نگار 90شمارهٔ ۷۳۵: در جار چمن گلست بر بار 91شمارهٔ ۷۳۶: فراقت بر دلم بار آورد بار 92شمارهٔ ۷۳۷: ای دوست ما به دست تو دادیم اختیار 93شمارهٔ ۷۳۸: نهاد ملک دلم بر غم رخ تو مدار 94شمارهٔ ۷۳۹: با ما چو وفا نمی کند یار 95شمارهٔ ۷۴۰: مرا چون خاک راهت خوار مگذار 96شمارهٔ ۷۴۱: عاشق گل کی خورد غم از سلحداران خا ...97شمارهٔ ۷۴۲: بی تکلّف خوشست بوی بهار 98شمارهٔ ۷۴۳: دل به جان آمد ز دست جور یار 99شمارهٔ ۷۴۴: بس که کردم در فراق روی جانان انتظ ...100شمارهٔ ۷۴۵: ای ز شمشاد قد تو سرو بستان شرمسار 101شمارهٔ ۷۴۶: ای دل مجروح مهجور پریشان روزگار 102شمارهٔ ۷۴۷: به جان آمد دلم از جور دلدار 103شمارهٔ ۷۴۸: فریاد و الغیاث ز بیداد روزگار 104شمارهٔ ۷۴۹: تا چند به ما جفا کند یار 105شمارهٔ ۷۵۰: خوش نسیمی می وزد در صبح از بوی به ...106شمارهٔ ۷۵۱: خسته دلی بسته دل در سر زلفین یار 107شمارهٔ ۷۵۲: صبا برو ز بر من به سوی آن دلدار 108شمارهٔ ۷۵۳: ای صبحدم نسیم سر زلف تو بیار 109شمارهٔ ۷۵۴: تو تا کی همچو سرو از ما کشی سر 110شمارهٔ ۷۵۵: نام من در ورق عشق رخت نیست مگر 111شمارهٔ ۷۵۶: جانا گرت به جانب ما اوفتد گذر 112شمارهٔ ۷۵۷: در جهان غیر تو ای دوست ندارم دلبر 113شمارهٔ ۷۵۸: عاشقان را نیست در کویت نظامی این ...114شمارهٔ ۷۵۹: گفتم چو باز آید مگر بر حالم انداز ...115شمارهٔ ۷۶۰: این شب تیره هجران به سر آید آخر 116شمارهٔ ۷۶۱: چکنم درد دل خود به که گویم آخر 117شمارهٔ ۷۶۲: ای گشته دارالملک جان یغمای بغدادی ...118شمارهٔ ۷۶۳: چون زلف سودایی شدم بر روی بغدادی ...119شمارهٔ ۷۶۴: منم چون گوی سرگردان به گرد کوی آن ...120شمارهٔ ۷۶۵: عشق بازی با چنان یاری چه خوش باشد ...121شمارهٔ ۷۶۶: از شراب وصل او مستم دگر 122شمارهٔ ۷۶۷: آمد نسیم صبحدم وز یار می آرد خبر 123شمارهٔ ۷۶۸: ای دل پر درد بر امّید درمان غم مخ ...124شمارهٔ ۷۶۹: ای دل ار سرگشته ای از جور دوران غ ...125شمارهٔ ۷۷۰: ای به خوبی تو در جهان مشهور 126شمارهٔ ۷۷۱: بردی دل من به چشم مخمور 127شمارهٔ ۷۷۲: بیچاره دل به درد تو تا کی بود صبو ...128شمارهٔ ۷۷۳: در افتادم به عشق او ز تقدیر 129شمارهٔ ۷۷۴: ای مسلمانان بتی دارم به غایت دلپذ ...130شمارهٔ ۷۷۵: نکهت خطّست یا بوی بنفشه یا عبیر 131شمارهٔ ۷۷۶: کیست به عالم مرا غیر غمت دستگیر 132شمارهٔ ۷۷۷: دلم از درد فراق تو به جان آمد باز 133شمارهٔ ۷۷۸: آخر نظری کن به من ای سرو روان باز 134شمارهٔ ۷۷۹: هست چون زلف بتانم هوس عمر دراز 135شمارهٔ ۷۸۰: سروی به خون دیده بپروردمش به ناز 136شمارهٔ ۷۸۱: ای که دل برده ای ز دستم باز 137شمارهٔ ۷۸۲: صبا با گل بگو از من دگر باز 138شمارهٔ ۷۸۳: به یاد آمدم آن جوانی و ناز 139شمارهٔ ۷۸۴: در بوستان حسن بگفتم به سرو ناز 140شمارهٔ ۷۸۵: ای تو چون محمود و من در بندگی همچ ...141شمارهٔ ۷۸۶: صبا مرا به جهان نیست جز تو محرم ر ...142شمارهٔ ۷۸۷: سرو نازی سرو نازی سرو ناز 143شمارهٔ ۷۸۸: آن سرو راست را که همی پرورم به نا ...144شمارهٔ ۷۸۹: فغان و داد ازین روزگار سفله نواز 145شمارهٔ ۷۹۰: به دست دل نیفتاده چو تو حوری وشی ...146شمارهٔ ۷۹۱: تا چند کشیم از جگر این آه جگر سوز 147شمارهٔ ۷۹۲: دلبرا بر سر کوی تو فغانست امروز 148شمارهٔ ۷۹۳: جفا نمود دلم بر سر وفاست هنوز 149شمارهٔ ۷۹۴: روی او صبح من و ماه تمامست هنوز 150شمارهٔ ۷۹۵: بار عشق تو مرا بر دل و جانست هنوز 151شمارهٔ ۷۹۶: در فراقش رود خون از دیده می بارم ...152شمارهٔ ۷۹۷: دیگر چه فتنه می کند این باد مشک ب ...153شمارهٔ ۷۹۸: نیاز من به رخ خود مکن ز خویش قیاس 154شمارهٔ ۷۹۹: مریز خون دل خلق را نگارا بس 155شمارهٔ ۸۰۰: بیا که در دو جهان غیر تو ندارم کس 156شمارهٔ ۸۰۱: نمی باید مرا منّت ز هرکس 157شمارهٔ ۸۰۲: چون من ندارم جز تو کس جز تو ندارم ...158شمارهٔ ۸۰۳: صبا برو ز بر من مقام یار بپرس 159شمارهٔ ۸۰۴: آن چنانم زغم عشق تو حیران که مپرس 160شمارهٔ ۸۰۵: دلبرا ترک جفا کن ز من زار بترس 161شمارهٔ ۸۰۶: جانا به جان تو که به فریاد ما برس 162شمارهٔ ۸۰۷: ای دل خسته برو بر در آن یار مترس 163شمارهٔ ۸۰۸: ما در میان عاشقان عشق خدا داریم و ...164شمارهٔ ۸۰۹: ما را بجز خیال تو کس نیست هم نفس 165شمارهٔ ۸۱۰: ای مرا خیل خیالت هم نفس 166شمارهٔ ۸۱۱: اگر به خلق نماید رخ جهان آراش 167شمارهٔ ۸۱۲: صبا از رخ بکش یک دم نقابش 168شمارهٔ ۸۱۳: چون صبا آورد از زلفش نسیمی روح بخ ...169شمارهٔ ۸۱۴: یارب دل محنت زده ام را خبری بخش 170شمارهٔ ۸۱۵: دل ربود از من و در دست بلا افکندش 171شمارهٔ ۸۱۶: نگار مهوش ما را که نیست مانندش 172شمارهٔ ۸۱۷: منّتی نیست ز خلقم به جهان جز کرمش 173شمارهٔ ۸۱۸: دلم بر آتشست از لعل نوشش 174شمارهٔ ۸۱۹: که دید شکل هلالی چو ابروی طاقش 175شمارهٔ ۸۲۰: نگار چابک مه روی مهوش 176شمارهٔ ۸۲۱: در باغ خرامید شبی آن بت مهوش 177شمارهٔ ۸۲۲: چند ز دیده خون دل بر رخ جان چکانم ...178شمارهٔ ۸۲۳: آه ازین شب که نیست پایانش 179شمارهٔ ۸۲۴: خوشست درد که باشد امید درمانش 180شمارهٔ ۸۲۵: مراست درد فراقی که نیست درمانش 181شمارهٔ ۸۲۶: اگرچه یاد نیاید به سالها ز منش 182شمارهٔ ۸۲۷: صبحدم آورد بویی سویم از پیراهنش 183شمارهٔ ۸۲۸: گر زنم آهی بسوزم خرمنش 184شمارهٔ ۸۲۹: ز مهرویان بود گویا وفا خوش 185شمارهٔ ۸۳۰: در فراقت من نکردم خواب خوش 186شمارهٔ ۸۳۱: ای دل ما را به دردت حال خوش 187شمارهٔ ۸۳۲: بیا تا در برت گیرم چو جان خوش 188شمارهٔ ۸۳۳: چو خندد صبحدم گل در چمن خوش 189شمارهٔ ۸۳۴: بیا که دیده ی من دید دوش خوابی خو ...190شمارهٔ ۸۳۵: چرا کردی مرا از دل فراموش 191شمارهٔ ۸۳۶: گرم بوسی دهی از لعل پرنوش 192شمارهٔ ۸۳۷: به خوابش دیده ام زلف تو را دوش 193شمارهٔ ۸۳۸: گر شبی سوی من خسته دل افتد رایش 194شمارهٔ ۸۳۹: به جان آمد دل من از جفایش 195شمارهٔ ۸۴۰: بر ما گذر ار آرد در دیده کنم جایش 196شمارهٔ ۸۴۱: گر به جانی می فروشد وصل خویش 197شمارهٔ ۸۴۲: تو جوری می کنی بر من ز حد بیش 198شمارهٔ ۸۴۳: نگارینا مکن بر من ستم بیش 199شمارهٔ ۸۴۴: آسوده نیست خاطرم از روزگار خویش 200شمارهٔ ۸۴۵: دادم به دستت مسکین دل ریش 201شمارهٔ ۸۴۶: نکهت عنبرست یا بویش 202شمارهٔ ۸۴۷: ای به رخت نیاز من از حد و اندازه ...203شمارهٔ ۸۴۸: به غیر سوز و گدازیم چاره نیست چو ...204شمارهٔ ۸۴۹: در شب تاریک هجران زار و سوزانم چو ...205شمارهٔ ۸۵۰: دغدغه ی وصل تو چون برود از دماغ 206شمارهٔ ۸۵۱: مژده ای دادم صبا کامد گل خوش بو ب ...207شمارهٔ ۸۵۲: من نمی خواهم بجز روی تو باغ 208شمارهٔ ۸۵۳: دل برد دلبر و به دلم برنهاد داغ 209شمارهٔ ۸۵۴: قدّش صنوبریست روان در میان باغ 210شمارهٔ ۸۵۵: ای دل به گرد کعبه کوی تو در طواف 211شمارهٔ ۸۵۶: ما زان توئیم بی تکلّف 212شمارهٔ ۸۵۷: دلم از جان شده بر روی چو ماهت مشع ...213شمارهٔ ۸۵۸: ای که هستم من مهجور ز جانت مشتاق 214شمارهٔ ۸۵۹: چنان به وصل توأم از میان جان مشتا ...215شمارهٔ ۸۶۰: ما را ز حد برفت ز درد تو اشتیاق 216شمارهٔ ۸۶۱: بر لب آمد جان ما از اشتیاق 217شمارهٔ ۸۶۲: خون جگر خورم به جهان با غم فراق 218شمارهٔ ۸۶۳: پست طاقت طاق گشت از بار عشق 219شمارهٔ ۸۶۴: ای گل رویت بهارستان عشق 220شمارهٔ ۸۶۵: الغیاث از دست دل کِم کرد سرگردان ...221شمارهٔ ۸۶۶: به جان رسید دل من ز گردش افلاک 222شمارهٔ ۸۶۷: اگر ز دل کشم آهی به غم من غمناک 223شمارهٔ ۸۶۸: ندارم در غم عشقت ز کس باک 224شمارهٔ ۸۶۹: ای شرمسار روی تو خورشید بر فلک 225شمارهٔ ۸۷۰: ای برده رخت ز روی گل رنگ 226شمارهٔ ۸۷۱: دردی که مراست بر دل تنگ 227شمارهٔ ۸۷۲: عهد کردم که ازین پس ندهم دل به خی ...228شمارهٔ ۸۷۳: دل به زلفت داده ام ز آنم پریشانست ...229شمارهٔ ۸۷۴: به تلخی شب هجران و بامداد وصال 230شمارهٔ ۸۷۵: چو بودی گر وفا بودی در آن دل 231شمارهٔ ۸۷۶: رفتی و در غم تو بماندم فگار دل 232شمارهٔ ۸۷۷: من نمی یابم دوای درد دل 233شمارهٔ ۸۷۸: جهان خرّم و ما چنین تنگ دل 234شمارهٔ ۸۷۹: مراست از دو جهان مهر دوست حاصل دل 235شمارهٔ ۸۸۰: چون ندادم آن ستمگر کام دل 236شمارهٔ ۸۸۱: روی تو شد صبح جان زلف تو شد شام د ...237شمارهٔ ۸۸۲: آسان نمی شود شب وصلم به کام دل 238شمارهٔ ۸۸۳: من با خط و خال او تا آنکه ببستم د ...239شمارهٔ ۸۸۴: ای خیال روی تو سلطان دل 240شمارهٔ ۸۸۵: ای جهان تا کی بری فرمان دل 241شمارهٔ ۸۸۶: ز درد فراقت من خسته دل 242شمارهٔ ۸۸۷: ای دیده ی جان جهان در شست زلفت بس ...243شمارهٔ ۸۸۸: من فدا کردم سر اندر پای دل 244شمارهٔ ۸۸۹: دردم ز حد گذشت و ندارم دوای دل 245شمارهٔ ۸۹۰: تا چند حال ما را آشفته داری ای دل 246شمارهٔ ۸۹۱: بگو تا کی چنین دربندی ای دل 247شمارهٔ ۸۹۲: من بی دل چکنم پیش که گویم غم دل 248شمارهٔ ۸۹۳: تا جای گرفته ای تو در دل 249شمارهٔ ۸۹۴: مرا عشقت نه امروزست در دل 250شمارهٔ ۸۹۵: ای برده آتش رخ تو آب و رنگ گل 251شمارهٔ ۸۹۶: تا کی کنم ای دوست به درد تو تحمّل 252شمارهٔ ۸۹۷: آن مرغ که بود زیرکش نام 253شمارهٔ ۸۹۸: به زلف سرکش شوریده چون شام 254شمارهٔ ۸۹۹: برنمی آید مرا زان لعل جان افزای ک ...255شمارهٔ ۹۰۰: ای رخت همچو صبح و زلف چو شام 256شمارهٔ ۹۰۱: به چشم و ابروی شوخ ای دلارام 257شمارهٔ ۹۰۲: چه خوش باشد شراب وصل در جام 258شمارهٔ ۹۰۳: ای سرو ناز رسته دمی سوی ما خرام 259شمارهٔ ۹۰۴: نمی بیند دلم از یار خود کام 260شمارهٔ ۹۰۵: چون تو را گشتم ز جان و دل غلام 261شمارهٔ ۹۰۶: یک نظر گر می کنی بر حال ما، ما را ...262شمارهٔ ۹۰۷: قرار برد ز دل زلف بی قرار توأم 263شمارهٔ ۹۰۸: تا که من نرد وفا با رخ تو باخته ا ...264شمارهٔ ۹۰۹: سالها تا ز غم عشق رخت سوخته ام 265شمارهٔ ۹۱۰: من که با خاک درت خون دل آمیخته ام 266شمارهٔ ۹۱۱: دل به غم تو بسته ام و از همه خلق ...267شمارهٔ ۹۱۲: چون سر زلفش پریشان در جهان افتاده ...268شمارهٔ ۹۱۳: سالها در عشق تو خون خورده ام 269شمارهٔ ۹۱۴: تا سر کوی تو مأوا کرده ام 270شمارهٔ ۹۱۵: جان فدای راه عشقش کرده ام 271شمارهٔ ۹۱۶: آنکه در عالم ثنایش کرده ام 272شمارهٔ ۹۱۷: درد دلم را ز تو گرچه نهان کرده ام 273شمارهٔ ۹۱۸: نازنینا من ز جانت بنده ام 274شمارهٔ ۹۱۹: تا خیال آن بت بگزیده ام 275شمارهٔ ۹۲۰: ای خوشا وقت دل شوریده ام 276شمارهٔ ۹۲۱: من که عمری در جهان گردیده ام 277شمارهٔ ۹۲۲: ای خیال روی تو در دیده ام 278شمارهٔ ۹۲۳: خوابی خوش است اینکه شب دوش دیده ا ...279شمارهٔ ۹۲۴: باد صبا از من رسان نزد دلارامم سل ...280شمارهٔ ۹۲۵: من دلخسته در عشقت خرابم 281شمارهٔ ۹۲۶: به درد عشق تو درمان نیابم 282شمارهٔ ۹۲۷: بی روی تو نیست خورد و خوابم 283شمارهٔ ۹۲۸: دلا در باغ حسنش عندلیبم 284شمارهٔ ۹۲۹: در جوانی قدر خود نشناختم 285شمارهٔ ۹۳۰: هنوز از باده ی وصل تو مستم 286شمارهٔ ۹۳۱: دیده بگشادم و دل در سر زلفت بستم 287شمارهٔ ۹۳۲: ز عشقت تا ز خود بیگانه گشتم 288شمارهٔ ۹۳۳: به بوی زلف تو دیوانه گشتم 289شمارهٔ ۹۳۴: بتا تا مهر تو در بر گرفتم 290شمارهٔ ۹۳۵: آنکه هرگز نرود یک نفسی از یادم 291شمارهٔ ۹۳۶: تا دل به غم رخت نهادم 292شمارهٔ ۹۳۷: آفتاب رویش از مشرق برآمد صبحدم 293شمارهٔ ۹۳۸: نگار ماه روی سرو قدم 294شمارهٔ ۹۳۹: چرا گشتی چنین غافل ز دردم 295شمارهٔ ۹۴۰: ز حد بگذشت در عشق تو دردم 296شمارهٔ ۹۴۱: تا جهانست به سر گرد جهان می گردم 297شمارهٔ ۹۴۲: چو در عالم تویی درمان دردم 298شمارهٔ ۹۴۳: مدّتی تا ز غمت گرد جهان می گردم 299شمارهٔ ۹۴۴: هیچ دانی که جهان در سر و کارت کرد ...300شمارهٔ ۹۴۵: مهر روی خوب در جان باشدم 301شمارهٔ ۹۴۶: از سر سوز جگر بر در آن یار شدم 302شمارهٔ ۹۴۷: دلم همچون سر زلفست در هم 303شمارهٔ ۹۴۸: به جان رسید مرا جان نازنین از غم 304شمارهٔ ۹۴۹: خیالش دوش ناگه در ربودم 305شمارهٔ ۹۵۰: دو زلف سرکشش پرتاب دیدم 306شمارهٔ ۹۵۱: از آن زمان که من آن روی چون قمر د ...307شمارهٔ ۹۵۲: دوش رویش به خواب می دیدم 308شمارهٔ ۹۵۳: بیمست که از دست تو فریاد برآرم 309شمارهٔ ۹۵۴: من امشب با سر زلفش سر و کاری عجب ...310شمارهٔ ۹۵۵: باد صبا خدا را بگذر سوی نگارم 311شمارهٔ ۹۵۶: نگارا از فراقت سخت زارم 312شمارهٔ ۹۵۷: تو می دانی که جز تو کس ندارم 313شمارهٔ ۹۵۸: ز هجر روی تو یارا به کام اغیارم 314شمارهٔ ۹۵۹: در حسرت روی آن نگارم 315شمارهٔ ۹۶۰: من به لطفت امید می دارم 316شمارهٔ ۹۶۱: از شب هجر تو ای دوست شکایت دارم 317شمارهٔ ۹۶۲: دلبرا آرزوی دیدن رویت دارم 318شمارهٔ ۹۶۳: نگاری چابک و دلبند دارم 319شمارهٔ ۹۶۴: دلا من آرزوی یار دارم 320شمارهٔ ۹۶۵: امشب سر وصل یار دارم 321شمارهٔ ۹۶۶: نه در عالم کسی غمخوار دارم 322شمارهٔ ۹۶۷: مهر رویش میان جان دارم 323شمارهٔ ۹۶۸: چه دهم شرح که از غصّه چه بر جان د ...324شمارهٔ ۹۶۹: باز در سر هوس روی نگاری دارم 325شمارهٔ ۹۷۰: من به بوی سر زلفت نگرانی دارم 326شمارهٔ ۹۷۱: بیا کز درد دوری بی قرارم 327شمارهٔ ۹۷۲: در عشق تو جز رنگ رخ زرد ندارم 328شمارهٔ ۹۷۳: ای دوست نظر کن ز سر لطف به کارم 329شمارهٔ ۹۷۴: به عالم غیر تو دلبر ندارم 330شمارهٔ ۹۷۵: به دوران وصالت غم ندارم 331شمارهٔ ۹۷۶: دلا صبر از رخ جانان ندارم 332شمارهٔ ۹۷۷: ندارم بی تو برگ جان ندارم 333شمارهٔ ۹۷۸: به عالم غیر تو یاری ندارم 334شمارهٔ ۹۷۹: منم کاندر جهان یاری ندارم 335شمارهٔ ۹۸۰: صبا بگذر شبی در کوی یارم 336شمارهٔ ۹۸۱: چشم بینایی بده تا روی جانان بنگرم 337شمارهٔ ۹۸۲: جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم 338شمارهٔ ۹۸۳: گر من ز دست هجر تو آهی برآورم 339شمارهٔ ۹۸۴: تا روی همچو ماه تو رفت از برابرم 340شمارهٔ ۹۸۵: تا من از صحبت تو مهجورم 341شمارهٔ ۹۸۶: بیا جانا که جانت را بمیرم 342شمارهٔ ۹۸۷: مگر لطف تو باشد دستگیرم 343شمارهٔ ۹۸۸: به لطف ای دوست باری دست گیرم 344شمارهٔ ۹۸۹: بر نور شمع رویت پروانه ی حقیرم 345شمارهٔ ۹۹۰: بیا ای سرو ناز من روان تا در برت ...346شمارهٔ ۹۹۱: بگفتی هم شبی جانا نظر بر حالت اند ...347شمارهٔ ۹۹۲: مدّتی تا به غم حال جهان می سازم 348شمارهٔ ۹۹۳: خداوندا بده عمری درازم 349شمارهٔ ۹۹۴: لب تشنه لعل توأم آبی مگر ارزم 350شمارهٔ ۹۹۵: ز دیده خون دل تا چند ریزم 351شمارهٔ ۹۹۶: مرا در دل همی آمد که با عشقت نیام ...352شمارهٔ ۹۹۷: نیست بر دولت وصل تو شبی دست رسم 353شمارهٔ ۹۹۸: چنین بی یار و دل تا چند باشم 354شمارهٔ ۹۹۹: اگر با دولتت پاینده باشم 355شمارهٔ ۱۰۰۰: تو شمعی و منت پروانه باشم 356شمارهٔ ۱۰۰۱: سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم 357شمارهٔ ۱۰۰۲: صد ازین جور و جفا گر ز برای تو ک ...358شمارهٔ ۱۰۰۳: من اندر کار عشقش چند کوشم 359شمارهٔ ۱۰۰۴: دوش می رفت دوش بر دوشم 360شمارهٔ ۱۰۰۵: تا چند زنی تیغ جفا بر دل ریشم 361شمارهٔ ۱۰۰۶: ز زلفت بو نمی یابد دماغم 362شمارهٔ ۱۰۰۷: ز گل با روی تو باشد فراغم 363شمارهٔ ۱۰۰۸: ای شده غم یار من، من شده ام یار ...364شمارهٔ ۱۰۰۹: همی پرسی که چونی در فراقم 365شمارهٔ ۱۰۱۰: کنون عمری که سرگردان عشقم 366شمارهٔ ۱۰۱۱: بس بگردید و بس بگردد هم 367شمارهٔ ۱۰۱۲: چو من آشفته آن زلف و خالم 368شمارهٔ ۱۰۱۳: بگرفت ز دست غم ملالم 369شمارهٔ ۱۰۱۴: عمریست تا من از جان حیران آن جما ...370شمارهٔ ۱۰۱۵: چرایی این چنین فارغ ز حالم 371شمارهٔ ۱۰۱۶: آخر نظری فکن به حالم 372شمارهٔ ۱۰۱۷: چون سر زلف تو ای دوست پریشان حال ...373شمارهٔ ۱۰۱۸: تا هست نظر بدان جمالم 374شمارهٔ ۱۰۱۹: ای سر زلف تو پناه دلم 375شمارهٔ ۱۰۲۰: تا کی زنی ز تیغ جفا نیش بر دلم 376شمارهٔ ۱۰۲۱: چو بلبل در هوای گلستانم 377شمارهٔ ۱۰۲۲: تا هست به عشق تو توانم 378شمارهٔ ۱۰۲۳: من ز هجران تو سرگشته و سرگردانم 379شمارهٔ ۱۰۲۴: اگرچه سوخت در غم استخوانم 380شمارهٔ ۱۰۲۵: بلبل صفت از عشق تو فریاد زنانم 381شمارهٔ ۱۰۲۶: من تو را یار خویش می دانم 382شمارهٔ ۱۰۲۷: ز سوز عشق رخت آتشیست در جانم 383شمارهٔ ۱۰۲۸: بر آب دیده چون سروش نشانم 384شمارهٔ ۱۰۲۹: در جمال رخ تو حیرانم 385شمارهٔ ۱۰۳۰: فریاد که از دست تو فریاد زنانم 386شمارهٔ ۱۰۳۱: از دست غم عشق تو فریاد کنانم 387شمارهٔ ۱۰۳۲: ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم 388شمارهٔ ۱۰۳۳: بی رخ چون خورت ای جان به لب آمد ...389شمارهٔ ۱۰۳۴: من راز غم عشق تو گفتن نتوانم 390شمارهٔ ۱۰۳۵: عمریست تا چو پرگار سرگشته در جها ...391شمارهٔ ۱۰۳۶: پشتم ز فراق شد خم 392شمارهٔ ۱۰۳۷: در سرم هست که سر در سر کار تو کن ...393شمارهٔ ۱۰۳۸: من دیده با خیال تو برهم نمی زنم 394شمارهٔ ۱۰۳۹: گر خرامی پیش ما در دیدگان جایت ک ...395شمارهٔ ۱۰۴۰: گفتم که یک شبی سوی جانان گذر کنم 396شمارهٔ ۱۰۴۱: بخت اگر یاری دهد یارش کنم 397شمارهٔ ۱۰۴۲: پیش رویش جان و دل قربان کنم 398شمارهٔ ۱۰۴۳: گفته بودی از لبت درمان کنم 399شمارهٔ ۱۰۴۴: تا به کی درد غمت پنهان کنم 400شمارهٔ ۱۰۴۵: درد ما را با غمت چون نیست درمان ...401شمارهٔ ۱۰۴۶: دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون ...402شمارهٔ ۱۰۴۷: تا به چند این دیده را در هجر تو ...403شمارهٔ ۱۰۴۸: جز غم چو نیست حاصل ایام چون کنم 404شمارهٔ ۱۰۴۹: تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خ ...405شمارهٔ ۱۰۵۰: شب وصال میسّر نمی شود چه کنم 406شمارهٔ ۱۰۵۱: بی رخت صبر از این بیش ندارم چه ک ...407شمارهٔ ۱۰۵۲: من مسکین به جهان یار ندارم چه کن ...408شمارهٔ ۱۰۵۳: بگو که با غم هجران روی او چه کنم 409شمارهٔ ۱۰۵۴: بر سر کوی تو افغان چه کنم گر نکن ...410شمارهٔ ۱۰۵۵: بیا که بی رخ خوبت نظر به کس نکنم 411شمارهٔ ۱۰۵۶: با تو تا جان باشدم یاری کنم 412شمارهٔ ۱۰۵۷: با درد دلپذیر تو درمان چه می کنم 413شمارهٔ ۱۰۵۸: با دو چشمت عشق بازی می کنم 414شمارهٔ ۱۰۵۹: من چو بلبل ناله های صبحگاهی می ک ...415شمارهٔ ۱۰۶۰: گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم 416شمارهٔ ۱۰۶۱: پرسی ز من که چونی ای دوست بی تو ...417شمارهٔ ۱۰۶۲: در این جهان دل خود را شکسته می ب ...418شمارهٔ ۱۰۶۳: شدم به طرف گلستان که تا گلی چینم 419شمارهٔ ۱۰۶۴: نه بخت آنکه شبی با تو روبرو بنشی ...420شمارهٔ ۱۰۶۵: نه یاریی دهدم بخت تا رخت بینم 421شمارهٔ ۱۰۶۶: نام تو قوّت دل و دینم 422شمارهٔ ۱۰۶۷: من دولت وصالش از بی نیاز خواهم 423شمارهٔ ۱۰۶۸: با درد عشقت درمان نخواهم 424شمارهٔ ۱۰۶۹: اگر نه وصل تو باشد جهان نمی خواه ...425شمارهٔ ۱۰۷۰: شبت خوش باد همچون روز خرّم 426شمارهٔ ۱۰۷۱: دیگر هوای عشق تو در سرگرفته ایم 427شمارهٔ ۱۰۷۲: نگارا ز هجر تو دل خسته ایم 428شمارهٔ ۱۰۷۳: چو لاله پر از خون دل خسته ایم 429شمارهٔ ۱۰۷۴: شبهاست کز خیال رخ تو نخفته ایم 430شمارهٔ ۱۰۷۵: دور از تو دلبرا چه جفاها کشیده ا ...431شمارهٔ ۱۰۷۶: روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ا ...432شمارهٔ ۱۰۷۷: دیده دیدن رویت ز خدا می طلبیم 433شمارهٔ ۱۰۷۸: قدر روز وصل تو نشناختیم 434شمارهٔ ۱۰۷۹: ما بی رخ تو دیده ز عالم بدوختیم 435شمارهٔ ۱۰۸۰: تا دیده و دل در سر زلفین تو بستی ...436شمارهٔ ۱۰۸۱: ما تو را دلدار خود پنداشتیم 437شمارهٔ ۱۰۸۲: از مادر دهر تا بزادیم 438شمارهٔ ۱۰۸۳: در سر کوی غمت دل به جفا بنهادیم 439شمارهٔ ۱۰۸۴: بسیار در فراق تو زنهارها زدیم 440شمارهٔ ۱۰۸۵: در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم 441شمارهٔ ۱۰۸۶: یاد باد آنکه عزیزان همه با هم بو ...442شمارهٔ ۱۰۸۷: بر در لطف تو نیاز آریم 443شمارهٔ ۱۰۸۸: ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم 444شمارهٔ ۱۰۸۹: گفتم به دل که ای دل دانی که در چ ...445شمارهٔ ۱۰۹۰: جز درگه تو راه به جایی نمی بریم 446شمارهٔ ۱۰۹۱: با سرو قد تو عشق بازیم 447شمارهٔ ۱۰۹۲: تا به کی در غم عشق تو چنین درساز ...448شمارهٔ ۱۰۹۳: دلا تا کی به درد او بسازیم 449شمارهٔ ۱۰۹۴: بگو تا چند خون دل به غم در ساغر ...450شمارهٔ ۱۰۹۵: صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم 451شمارهٔ ۱۰۹۶: گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسی ...452شمارهٔ ۱۰۹۷: چون صبا از زلف یارم هر سحر آرد ن ...453شمارهٔ ۱۰۹۸: ما خود ز که ایم و از کدامیم 454شمارهٔ ۱۰۹۹: ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم 455شمارهٔ ۱۱۰۰: چه دردست این که درمانش ندانیم 456شمارهٔ ۱۱۰۱: چون تو طبیب دردی درد تو با که گو ...457شمارهٔ ۱۱۰۲: درد دل خویش با که گویم 458شمارهٔ ۱۱۰۳: در راه عشق روی تو ما بی خبر رویم 459شمارهٔ ۱۱۰۴: دل را به بوی وصل تو دادیم و می ر ...460شمارهٔ ۱۱۰۵: یارب که تو بگشای در بسته به رویم 461شمارهٔ ۱۱۰۶: تا به چند از رخ زیبای تو مهجور ش ...462شمارهٔ ۱۱۰۷: پیش چوگان جفایت صنما چون گویم 463شمارهٔ ۱۱۰۸: از وصل دری گشا به رویم 464شمارهٔ ۱۱۰۹: بهار آمد بیا تا خوش برآییم 465شمارهٔ ۱۱۱۰: چو با مهر رخ او آشناییم 466شمارهٔ ۱۱۱۱: سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم 467شمارهٔ ۱۱۱۲: نگارا از تو دور آخر چراییم 468شمارهٔ ۱۱۱۳: در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم 469شمارهٔ ۱۱۱۴: به جان آمد دل از هجر حبیبان 470شمارهٔ ۱۱۱۵: از درد منال ای دل چون نیست تو را ...471شمارهٔ ۱۱۱۶: به خدایی که جز او نیست خداوند جه ...472شمارهٔ ۱۱۱۷: تویی لیلی تویی لیلی تویی درد مرا ...473شمارهٔ ۱۱۱۸: بی کنارت در میان خونم این نازک م ...474شمارهٔ ۱۱۱۹: بار هجرت بر دلم باریست باری بس گ ...475شمارهٔ ۱۱۲۰: صبا برو تو پیامی ز من به یار رسا ...476شمارهٔ ۱۱۲۱: ای صبا نیست به عالم چو قدش سرو ر ...477شمارهٔ ۱۱۲۲: قدم نه شاه باز ما دمی در کوی درو ...478شمارهٔ ۱۱۲۳: ای سخت گمان سست پیمان 479شمارهٔ ۱۱۲۴: چشم و ابرویی که او دارد که دارد ...480شمارهٔ ۱۱۲۵: سری دارم فدای پای جانان 481شمارهٔ ۱۱۲۶: صبا شاد آمدی از کوی جانان 482شمارهٔ ۱۱۲۷: ز باد بهاری جهان شد جوان 483شمارهٔ ۱۱۲۸: چون جهانی را تویی روح و روان 484شمارهٔ ۱۱۲۹: در چمن تا قد آن سرو روانست روان 485شمارهٔ ۱۱۳۰: جان شیرینم تویی دانی که شیرینست ...486شمارهٔ ۱۱۳۱: چو زلف دوست برآشفت روزگار جهان 487شمارهٔ ۱۱۳۲: ای دل غمگین مدار چشم وفا از جهان 488شمارهٔ ۱۱۳۳: ای رخ مهوشت به کام جهان 489شمارهٔ ۱۱۳۴: مکن تو روی چو خورشید خود ز ما پن ...490شمارهٔ ۱۱۳۵: شبی چو زلف سیاهت دراز و بی پایان 491شمارهٔ ۱۱۳۶: بس روز به عشق تو بریدیم بیابان 492شمارهٔ ۱۱۳۷: دلم بگرفت از تنها نشستن 493شمارهٔ ۱۱۳۸: مهر روی آن بت سیمین بدن 494شمارهٔ ۱۱۳۹: تا به کی جان و جهان در سر کارت ک ...495شمارهٔ ۱۱۴۰: روی او را کجا توان دیدن 496شمارهٔ ۱۱۴۱: دل به جان آمد از عنا دیدن 497شمارهٔ ۱۱۴۲: ای دیده نمی شاید بی دوست جهان دی ...498شمارهٔ ۱۱۴۳: به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن 499شمارهٔ ۱۱۴۴: از دستت ای قلم من خواهم به جان ر ...500شمارهٔ ۱۱۴۵: چه خوش بود به چمن در صبوح گل چید ...501شمارهٔ ۱۱۴۶: باد نوروزی برآمد خیمه بر گلزار ز ...502شمارهٔ ۱۱۴۷: بیا و دیده جانم به وصل بینا کن 503شمارهٔ ۱۱۴۸: بیا ای سرو جان من کنار چشم ما جا ...504شمارهٔ ۱۱۴۹: نگارا رحمتی بر حال ما کن 505شمارهٔ ۱۱۵۰: دل ضعیف مرا در دو زلف خود جا کن 506شمارهٔ ۱۱۵۱: ز لطفت یک نظر در حال ما کن 507شمارهٔ ۱۱۵۲: سهی سروا گذاری سوی ما کن 508شمارهٔ ۱۱۵۳: بیا دردم به وصل خود دوا کن 509شمارهٔ ۱۱۵۴: درد دل ما را ز کرم باز دوا کن 510شمارهٔ ۱۱۵۵: ای نور دیده یک شبی ما را ز وصلت ...511شمارهٔ ۱۱۵۶: از شب وصلت دل ما شاد کن 512شمارهٔ ۱۱۵۷: خداوندا به حال ما نظر کن 513شمارهٔ ۱۱۵۸: نگارا بر من مسکین نظر کن 514شمارهٔ ۱۱۵۹: دمی در کوی درویشان گذر کن 515شمارهٔ ۱۱۶۰: یک لحظه به سوی ما گذر کن 516شمارهٔ ۱۱۶۱: این خراب آباد دل معمور کن 517شمارهٔ ۱۱۶۲: برآ به بام و رخت همچو شمع خاور ک ...518شمارهٔ ۱۱۶۳: تا به کی این در زنم در باز کن 519شمارهٔ ۱۱۶۴: مه رویت درخشان کن دو زلفت را پری ...520شمارهٔ ۱۱۶۵: ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن 521شمارهٔ ۱۱۶۶: دل سرگشته ی حیران برو ترک مناهی ...522شمارهٔ ۱۱۶۷: به دل گفتم برو شست دو زلفش را پن ...523شمارهٔ ۱۱۶۸: نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن 524شمارهٔ ۱۱۶۹: خلاف عادت معهود را وفایی کن 525شمارهٔ ۱۱۷۰: مویت به آفتاب رخ ای جان رها مکن 526شمارهٔ ۱۱۷۱: زین بیشتر چون زلف خود خاطر پریشا ...527شمارهٔ ۱۱۷۲: ای نگارین زلف شبرنگت به گل پرچین ...528شمارهٔ ۱۱۷۳: ای دل ای دل بیش ازین در عشق نادا ...529شمارهٔ ۱۱۷۴: ای عزیز من ستمکاری مکن 530شمارهٔ ۱۱۷۵: ای عارض زیبای تو نازک تر از برگ ...531شمارهٔ ۱۱۷۶: ای به بالا سرو نازی ای به رخ همچ ...532شمارهٔ ۱۱۷۷: صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من 533شمارهٔ ۱۱۷۸: آن خوشدلی کجا شد و آن روزگار من 534شمارهٔ ۱۱۷۹: زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من 535شمارهٔ ۱۱۸۰: ای دو چشمت مایه درمان من 536شمارهٔ ۱۱۸۱: مکن تو روی چو خورشید خود نهان از ...537شمارهٔ ۱۱۸۲: قد تو سرو ناز من هجر تو جان گداز ...538شمارهٔ ۱۱۸۳: ای بار غم تو بر دل من 539شمارهٔ ۱۱۸۴: تا به کی در پا کشد زلفت دل مسکین ...540شمارهٔ ۱۱۸۵: آه از ستم زمانه ی دون 541شمارهٔ ۱۱۸۶: ای بت سنگین دل سیمین بدن 542شمارهٔ ۱۱۸۷: بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین 543شمارهٔ ۱۱۸۸: هجران آن صنم گلعذار بین 544شمارهٔ ۱۱۸۹: تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت ...545شمارهٔ ۱۱۹۰: بگشای در رحمت بر روی من مسکین 546شمارهٔ ۱۱۹۱: بلبل شوریده زندان بر نتابد بیش ا ...547شمارهٔ ۱۱۹۲: ای به قد چون سرو نازی صد هزاران ...548شمارهٔ ۱۱۹۳: جان بدادم در فراق روی او 549شمارهٔ ۱۱۹۴: ای دو دیده چون کنم درمان ندارد د ...550شمارهٔ ۱۱۹۵: گر کشم بار کسی هم بار تو 551شمارهٔ ۱۱۹۶: ای مرا هم دل تو هم دلدار تو 552شمارهٔ ۱۱۹۷: ندارم دل که دل بردارم از تو 553شمارهٔ ۱۱۹۸: صبا باز آ که در مان دارم از تو 554شمارهٔ ۱۱۹۹: نگارینا دل پر دردم از تو 555شمارهٔ ۱۲۰۰: ای به ناکام دلم خسته و مهجور از ...556شمارهٔ ۱۲۰۱: تا به کی باشد دلم در دام تو 557شمارهٔ ۱۲۰۲: جانان کدام دل که نگشتست رام تو 558شمارهٔ ۱۲۰۳: آمد دل ضعیف من اندر پناه تو 559شمارهٔ ۱۲۰۴: ای دل به درد عشق ندارم دوای تو 560شمارهٔ ۱۲۰۵: گشتم از جان بنده بالای تو 561شمارهٔ ۱۲۰۶: جانم به لب رسید ز جور و جفای تو 562شمارهٔ ۱۲۰۷: ای دلم در لعل شکّرخای تو 563شمارهٔ ۱۲۰۸: ما را شکایتیست ز دست جفای تو 564شمارهٔ ۱۲۰۹: ای دیده ی بخت جهان در آرزوی روی ...565شمارهٔ ۱۲۱۰: باد صبا جان می دهد در آرزوی روی ...566شمارهٔ ۱۲۱۱: بردی دل من به چشم و ابرو 567شمارهٔ ۱۲۱۲: من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ا ...568شمارهٔ ۱۲۱۳: ای که دل دارد بسی بر روی جانان آ ...569شمارهٔ ۱۲۱۴: گفته بودم یار گیرم یار کو 570شمارهٔ ۱۲۱۵: دلبرا لذّت جوانی کو 571شمارهٔ ۱۲۱۶: ای صبا حال دل من بر دلدار بگو 572شمارهٔ ۱۲۱۷: صبا تو حال دل خسته با نگار بگو 573شمارهٔ ۱۲۱۸: ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو 574شمارهٔ ۱۲۱۹: ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگ ...575شمارهٔ ۱۲۲۰: خردم گفت برو ای دل دیوانه برو 576شمارهٔ ۱۲۲۱: تا مرا شد سایه زلفت پناه 577شمارهٔ ۱۲۲۲: ای سودا دیده ام روی چو ماه 578شمارهٔ ۱۲۲۳: آن دیده بین که چون به جفا می کند ...579شمارهٔ ۱۲۲۴: تشنه درد فراقت منم ای جان در ده 580شمارهٔ ۱۲۲۵: ای غمت در جان ما جا ساخته 581شمارهٔ ۱۲۲۶: ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخ ...582شمارهٔ ۱۲۲۷: گر کند میل جفا دلبر من گویم چه 583شمارهٔ ۱۲۲۸: ای مرا از یاد خود بگذاشته 584شمارهٔ ۱۲۲۹: نگران خم ابروی توام پیوسته 585شمارهٔ ۱۲۳۰: پیش قد تو سهی سرو ز پا افتاده 586شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده 587شمارهٔ ۱۲۳۲: جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده 588شمارهٔ ۱۲۳۳: ای ما جهان و جان را بر باد عشق د ...589شمارهٔ ۱۲۳۴: ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زد ...590شمارهٔ ۱۲۳۵: تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده 591شمارهٔ ۱۲۳۶: ای سلاطین جهان پیش رخت بنده شده 592شمارهٔ ۱۲۳۷: به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده 593شمارهٔ ۱۲۳۸: بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده 594شمارهٔ ۱۲۳۹: تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده 595شمارهٔ ۱۲۴۰: این دل محنت و بلا دیده 596شمارهٔ ۱۲۴۱: ای خیال رخ تو در دیده 597شمارهٔ ۱۲۴۲: آه از این روزگار گردیده 598شمارهٔ ۱۲۴۳: دل من از غم تو گرد جهان گردیده 599شمارهٔ ۱۲۴۴: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده 600شمارهٔ ۱۲۴۵: گفتم که میارید ز بازار بنفشه 601شمارهٔ ۱۲۴۶: عالم همه خوش بوی شد از بوی بنفشه 602شمارهٔ ۱۲۴۷: در سر مرا ز عشقش سودا بود همیشه 603شمارهٔ ۱۲۴۸: فریاد ز جور این زمانه 604شمارهٔ ۱۲۴۹: دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآ ...605شمارهٔ ۱۲۵۰: آن چه زلفست آن که باز از قهر تاب ...606شمارهٔ ۱۲۵۱: بازم از سودای زلفت مست و شیدا کر ...607شمارهٔ ۱۲۵۲: یکباره عهد یار فراموش کرده ای 608شمارهٔ ۱۲۵۳: تا کی دلا به دام غمش اوفتاده ای 609شمارهٔ ۱۲۵۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ...610شمارهٔ ۱۲۵۵: عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ...611شمارهٔ ۱۲۵۶: از جان وصل خویش فرستم نواله ای 612شمارهٔ ۱۲۵۷: ای در غم عشق تو من در هر دهن افس ...613شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ا ...614شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی 615شمارهٔ ۱۲۶۰: تو که خورشید جهانی به جهان می تا ...616شمارهٔ ۱۲۶۱: گرفت از رشک رویت ماه تابی 617شمارهٔ ۱۲۶۲: دلا این عشق بازی تا به کی بی 618شمارهٔ ۱۲۶۳: زان لعل لبم بده زکاتی 619شمارهٔ ۱۲۶۴: ای دل ز شراب عشق مستی 620شمارهٔ ۱۲۶۵: تا که مهر مهرم از درج وفا برداشت ...621شمارهٔ ۱۲۶۶: من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی 622شمارهٔ ۱۲۶۷: چه کردم تا زمن دل برگرفتی 623شمارهٔ ۱۲۶۸: ای مسلمانان خدا را همّتی 624شمارهٔ ۱۲۶۹: دارم به لطف عام تو چشم عنایتی 625شمارهٔ ۱۲۷۰: گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی 626شمارهٔ ۱۲۷۱: دردا که نیست روز غمت را نهایتی 627شمارهٔ ۱۲۷۲: به رخ چون ماه تابانی به قد چون س ...628شمارهٔ ۱۲۷۳: ز کوی دوست آمد شاد بادی 629شمارهٔ ۱۲۷۴: دلا در عشق بازی نیک مردی 630شمارهٔ ۱۲۷۵: گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش ...631شمارهٔ ۱۲۷۶: یک شب به لطف از درما درنیامدی 632شمارهٔ ۱۲۷۷: تا کی ای دیده دل اندر رخ جانان ب ...633شمارهٔ ۱۲۷۸: گهی بزم طرب را ساختندی 634شمارهٔ ۱۲۷۹: دلا خود را به مه رویی چه بندی 635شمارهٔ ۱۲۸۰: بگو چگونه دهم شرح آرزومندی 636شمارهٔ ۱۲۸۱: گلبن وصل ز باغ دل ما برکندی 637شمارهٔ ۱۲۸۲: چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی 638شمارهٔ ۱۲۸۳: گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دید ...639شمارهٔ ۱۲۸۴: به حکم آنکه مرا نیست در جهان یار ...640شمارهٔ ۱۲۸۵: مگر با ما سر یاری نداری 641شمارهٔ ۱۲۸۶: ای که ز دولت و اقبال تو برخوردار ...642شمارهٔ ۱۲۸۷: صبا اگر به سر کوی او گذر داری 643شمارهٔ ۱۲۸۸: دلم ز دست ببردی و جان به سر باری 644شمارهٔ ۱۲۸۹: بگو تا کی دلم را تنگ داری 645شمارهٔ ۱۲۹۰: چرا بی جرم با ما جنگ داری 646شمارهٔ ۱۲۹۱: نگارینا ز نامم ننگ داری 647شمارهٔ ۱۲۹۲: چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آ ...648شمارهٔ ۱۲۹۳: دلم ببردی و دانم که قصد جان داری 649شمارهٔ ۱۲۹۴: صبا بازآ که درمانم تو داری 650شمارهٔ ۱۲۹۵: چون چشم بد از روی خودم دور چه دا ...651شمارهٔ ۱۲۹۶: ای دل به سر کویش رو گر هوسی داری 652شمارهٔ ۱۲۹۷: ای دل به درد عشقش دانم دوا نداری 653شمارهٔ ۱۲۹۸: نگارا رسم دلداری نداری 654شمارهٔ ۱۲۹۹: گرم بودی به وصلت اختیاری 655شمارهٔ ۱۳۰۰: دلا تا کی چنین در زیر باری 656شمارهٔ ۱۳۰۱: چه خوش بادیست باد نوبهاری 657شمارهٔ ۱۳۰۲: که دارد در دو عالم چون تو یاری 658شمارهٔ ۱۳۰۳: که را باشد به عالم چون تو یاری 659شمارهٔ ۱۳۰۴: حاش لله که مرا جز تو بود دلداری 660شمارهٔ ۱۳۰۵: به دردی دل گرفتارست باری 661شمارهٔ ۱۳۰۶: نیست یاری به جهان مثل تو کس دلدا ...662شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری 663شمارهٔ ۱۳۰۸: چه باشد ار به من خسته دل کنی نظر ...664شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری 665شمارهٔ ۱۳۱۰: الهی تو بگشا به لطفت دری 666شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری 667شمارهٔ ۱۳۱۲: فدای جان منست آن نگار چون حوری 668شمارهٔ ۱۳۱۳: دل برده ای از دست من ای کان لطف ...669شمارهٔ ۱۳۱۴: سهی سروا چرا با ما نسازی 670شمارهٔ ۱۳۱۵: بس دولت فیروزست در پای تو سربازی 671شمارهٔ ۱۳۱۶: تو تا کی با من مسکین نسازی 672شمارهٔ ۱۳۱۷: تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی 673شمارهٔ ۱۳۱۸: وقت آنست که بر ما نظری اندازی 674شمارهٔ ۱۳۱۹: دلا تو با من مسکین چرا نمی سازی 675شمارهٔ ۱۳۲۰: چرا تو درد دلم را دوا نمی سازی 676شمارهٔ ۱۳۲۱: چرا به کار من ناتوان نپردازی 677شمارهٔ ۱۳۲۲: بگفتم با صبا دزدیده رازی 678شمارهٔ ۱۳۲۳: معطّرست جهانی ز باد نوروزی 679شمارهٔ ۱۳۲۴: بو که آن ماه من اندر چمن آید روز ...680شمارهٔ ۱۳۲۵: هر آنکه داد مرا عمر او دهد روزی 681شمارهٔ ۱۳۲۶: بیا که غمزه سرمست تو به دلدوزی 682شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی 683شمارهٔ ۱۳۲۸: من تو را دارم و جز لطف توأم نیست ...684شمارهٔ ۱۳۲۹: تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی 685شمارهٔ ۱۳۳۰: بتا به عهد من ار بر سر جفا باشی 686شمارهٔ ۱۳۳۱: چرا جانا به دردم شاد باشی 687شمارهٔ ۱۳۳۲: دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی 688شمارهٔ ۱۳۳۳: دلا تا کی چنین سرگشته باشی 689شمارهٔ ۱۳۳۴: دلا تا کی چنین دیوانه باشی 690شمارهٔ ۱۳۳۵: ز جانم تو را بنده در بندگی 691شمارهٔ ۱۳۳۶: ماییم و غم عشقت و خوابی و خیالی 692شمارهٔ ۱۳۳۷: دلا تا کی به درد عشق نالی 693شمارهٔ ۱۳۳۸: در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی 694شمارهٔ ۱۳۳۹: مرا خود نباشد به عالم دلی 695شمارهٔ ۱۳۴۰: من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شا ...696شمارهٔ ۱۳۴۱: دامن وصل ار به کف آید دمی 697شمارهٔ ۱۳۴۲: من شبی در خواب عکس روی او گردیدم ...698شمارهٔ ۱۳۴۳: چرخ کی گردد به کام ما دمی 699شمارهٔ ۱۳۴۴: بتا تا کی کنی این سرگرانی 700شمارهٔ ۱۳۴۵: الا ای سرو ناز بوستانی 701شمارهٔ ۱۳۴۶: تو مرا دردی و تو درمانی 702شمارهٔ ۱۳۴۷: دل من درد غمت دارد و تو درمانی 703شمارهٔ ۱۳۴۸: چو حال زار من خسته دل تو می دانی 704شمارهٔ ۱۳۴۹: دلم را درد و درمانی مرا تو مونس ...705شمارهٔ ۱۳۵۰: تو عهدی کرده ای جانا که از من سر ...706شمارهٔ ۱۳۵۱: دل من به دست آر اگر می توانی 707شمارهٔ ۱۳۵۲: دل بدادم به تو ای دوست من از ناد ...708شمارهٔ ۱۳۵۳: فراموشت چرا شد مهربانی 709شمارهٔ ۱۳۵۴: نگارا چون قلم ما را به سر تا کی ...710شمارهٔ ۱۳۵۵: تا چند مرا جانا از غمزه برنجانی 711شمارهٔ ۱۳۵۶: تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی 712شمارهٔ ۱۳۵۷: همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی 713شمارهٔ ۱۳۵۸: جهان بگرفت باز از سر جوانی 714شمارهٔ ۱۳۵۹: مرا که در دو جهان راحت دل و جانی 715شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی 716شمارهٔ ۱۳۶۱: دلی ز دست بدادم ز روی نادانی 717شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی 718شمارهٔ ۱۳۶۳: صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی 719شمارهٔ ۱۳۶۴: تو جام جهان نمای جانی 720شمارهٔ ۱۳۶۵: بده ساقی تو جام ارغوانی 721شمارهٔ ۱۳۶۶: صبا حال دلم را نیک دانی 722شمارهٔ ۱۳۶۷: جانا چه باشد ار دل ما را دوا کنی 723شمارهٔ ۱۳۶۸: جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی 724شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد ک ...725شمارهٔ ۱۳۷۰: ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی 726شمارهٔ ۱۳۷۱: تا به کی جانا دلم پر خون کنی 727شمارهٔ ۱۳۷۲: دلبرا با من جفا تا کی کنی 728شمارهٔ ۱۳۷۳: تا کی از سرکشی وفا نکنی 729شمارهٔ ۱۳۷۴: تو خود به حال پریشان ما نظر نکنی 730شمارهٔ ۱۳۷۵: نه درد دلم را دوا می کنی 731شمارهٔ ۱۳۷۶: دلبرا با ما تو لطف بی نهایت می ک ...732شمارهٔ ۱۳۷۷: من دردمند چاره ی دردم چه می کنی 733شمارهٔ ۱۳۷۸: تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی ...734شمارهٔ ۱۳۷۹: جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی 735شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی 736شمارهٔ ۱۳۸۱: گر به چوگانم ز خود رانی چو گوی 737شمارهٔ ۱۳۸۲: ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می ...738شمارهٔ ۱۳۸۳: ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی 739شمارهٔ ۱۳۸۴: در ره عشق تو جانی می دهم در جست ...740شمارهٔ ۱۳۸۵: گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به ...741شمارهٔ ۱۳۸۶: خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی 742شمارهٔ ۱۳۸۷: ای جان و جهان توام پناهی 743شمارهٔ ۱۳۸۸: چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی 744شمارهٔ ۱۳۸۹: ماهیست نشسته به سر مسند شاهی 745شمارهٔ ۱۳۹۰: الهی یا الهی یا الهی 746شمارهٔ ۱۳۹۱: ز روی لطف کن در من نگاهی 747شمارهٔ ۱۳۹۲: هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی 748شمارهٔ ۱۳۹۳: ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی 749شمارهٔ ۱۳۹۴: ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی 750شمارهٔ ۱۳۹۵: شده ام خاک سر کوی تو ای سرو سهی 751شمارهٔ ۱۳۹۶: بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی 752شمارهٔ ۱۳۹۷: نمی یابم به درد دل دوایی 753شمارهٔ ۱۳۹۸: گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی 754شمارهٔ ۱۳۹۹: بیا جانا که دردم را دوایی 755شمارهٔ ۱۴۰۰: تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی 756شمارهٔ ۱۴۰۱: بتا بدمهر و سنگین دل چرایی 757شمارهٔ ۱۴۰۲: دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی 758شمارهٔ ۱۴۰۳: بیا که با تو نداریم دست بالایی 759شمارهٔ ۱۴۰۴: چنین بیگانه وش آخر چرایی 760شمارهٔ ۱۴۰۵: بربود از من دل دل ربائی 761شمارهٔ ۱۴۰۶: مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی 762شمارهٔ ۱۴۰۷: آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی 763شمارهٔ ۱۴۰۸: ای مرا پیوند جان جانم تویی 764شمارهٔ ۱۴۰۹: ای روان گشته ز چشمم ز فراقت جویی 765شمارهٔ ۱۴۱۰: در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی 766شمارهٔ ۱۴۱۱: جفا تا کی کنی بر ما نگویی 767شمارهٔ ۱۴۱۲: چرا به ترک جفا دلبرا نمی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ