کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مسکین دلم ز درد تو فریاد می کند
    از بس که روز هجر تو بیداد می کند
    زین بیش غم منه به دل خسته خاطرم
    کز غم رقیب بیهده دل شاد می کند
    گر بگذرد قدت چو سهی سرو در چمن
    صد بنده را ز لطف خود آزاد می کند
    هر دیده ای که قدّ دلارای او بدید
    هرگز نظر به قامت شمشاد می کند؟
    سرو سهی چون قامت و بالای تو بدید
    برداشت دستها و ز تو داد می کند
    مسکین دلم چو محرم رازی نباشدش
    هر دم حدیث عشق تو با باد می کند
    گوید مرا ز دیده خیالش نمی رود
    آن بی وفا ز من نفسی یاد می کند
    آن یار تندخوی جفاجوی بی وفا
    تا کی خلاف وصل به میعاد می کند
    چشمت به غمزه خون جهانی به زجر ریخت
    مست و خراب و عربده بنیاد می کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha