جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۶۳۱: دلبرم دل ز برم برد و وفایی نکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلبرم دل ز برم برد و وفایی نکند درد ما را ز لب خویش دوایی نکند این همه مهر و وفا کز رخ او در دل ماست نیست یکدم که به من جور و جفایی نکند نیست یک شب ز فراق تو که دست دل من از غمت پیرهنی را به قبایی نکند چونکه بالاش بدیدم به چمن می گفتم عجب ار بر سر ما باز بلایی نکند دل چو در چشم و سر زلف تو آویخت به مهر عشق گفت عهده به جانم که خطایی نکند جز سر زلف سیاهت که دلم کرد وطن دلبرا خاطر من میل به جایی نکند چه کنم خانه ی خود کرده سیاه این دل من او هوس جز سر کوی تو هوایی نکند در زمانی که دل من به در راز شود جز امید شب وصل تو دعایی نکند خاطر خسته ی مجروح من از ملک جهان خوشتر از دیدن دیدار تو رایی نکند جهان ملک خاتون