کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر خسته دلان جور از این بیش نباشد
    نیش ستم آخر به سر ریش نباشد
    مجروح دل خسته ام از تیغ فراقش
    در نوش لبت بهره بجز نیش نباشد
    هرکس خورد آخر غم احوال دل خویش
    ما را به غم عشق غم خویش نباشد
    بیگانه به حال من دلداده ببخشود
    مشکل که ترحّم به دل خویش نباشد
    جان در تن مهجور من ای نور دو دیده
    بی صحبت شیرین تو کاریش نباشد
    گفتم که کنم جان و جهان در سر کارش
    قول من بیچاره کمابیش نباشد
    بیچاره دلم را ز چه روی ای بت مه روی
    در بارگه وصل تو باریش نباشد
    بار غم هجران تو مشکل بود امّا
    از جور و جفاهای تو یاریش نباشد
    در سایه انصاف بدارم که جهان را
    جز درگه الطاف تو جاییش نباشد
    ما منتظر لطف تو مگذار که گویند
    سلطان جهان را غم درویش نباشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha