جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۵۶۸: بر خسته دلان جور از این بیش نباشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر خسته دلان جور از این بیش نباشد نیش ستم آخر به سر ریش نباشد مجروح دل خسته ام از تیغ فراقش در نوش لبت بهره بجز نیش نباشد هرکس خورد آخر غم احوال دل خویش ما را به غم عشق غم خویش نباشد بیگانه به حال من دلداده ببخشود مشکل که ترحّم به دل خویش نباشد جان در تن مهجور من ای نور دو دیده بی صحبت شیرین تو کاریش نباشد گفتم که کنم جان و جهان در سر کارش قول من بیچاره کمابیش نباشد بیچاره دلم را ز چه روی ای بت مه روی در بارگه وصل تو باریش نباشد بار غم هجران تو مشکل بود امّا از جور و جفاهای تو یاریش نباشد در سایه انصاف بدارم که جهان را جز درگه الطاف تو جاییش نباشد ما منتظر لطف تو مگذار که گویند سلطان جهان را غم درویش نباشد جهان ملک خاتون